گروه ورزشی: مسعود سلطانيفر، وزير ورزش و جوانان بار ديگر براي گرفتن رأي اعتماد نمايندههاي مردم راهي مجلس ميشود. او پيشتر دو مرتبه ديگر هم اين تجربه را داشته و از مجلس نهم با دست خالي بازگشته تا گودرزي وزير ورزش شود اما در مجلس دهم توانسته با گرفتن رأي اعتماد 193 نفر از نمايندههاي مردم در مقابل 72 مخالف، به جاي گودرزي، بر صندلي وزارت ورزش تكيه بزند.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از جوان آنلاین، وي حالا بعد از چيزي حدود 9 ماه، بار ديگر به مجلس ميرود. هر چند 9 ماه زمان زيادي نيست اما آيا سومين وزير ورزش كشور كه ورزش را پديدهاي چند وجهي ميداند كه نقش ممتازي در معرفي توانمنديها و تقويت هويت ملتها دارد، پرونده موفقي داشته كه روحاني بار ديگر نام او را در كابينه قرار داده تا در دولت دوازدهم هم سكان هدايت وزارت ورزش و جوانان را به دست گيرد؟
حرفهاي اميدواركننده
صحبتهاي او ابتداي امر بسيار اميدواركننده بود و اين تصور را ايجاد ميكرد كه نگاهي منطقي و اصولي و همچنين شناختي كامل نسبت به همه زواياي ورزش دارد:«ورزش عامل شادي و نشاط جوامع و از جمله شاخصههاي توسعه پايدار و نشانگر كارآمدي نظامهاي سياسي است كه بعد اقتصادي آن يكي از ويژگيهاي ممتاز در اقتصاد كلان كشورهاي توسعهيافته به حساب ميآيد و به همين دليل هم است كه سران كشورهاي توسعهيافته هرگز فرصت همراهي ملتهاي خود در ميادين ورزشي را از دست نميدهند. علاوه برآن ديپلماسي ورزشي، بخش مهمي از ديپلماسي كشورها در عرصه بينالمللي است. پس بايد براي نشاندن نام بلند ايران بر قله ورزش جهان جدي بود.» اما در واقع رفتارها و برخوردهاي وزير ورزش با آنچه از صحبتهاي او برداشت ميشد، تفاوت بسياري داشت و مثل بسياري ديگر از مسئولان، بيشتر به شعار شبيه بود تا هدفي براي اجرايي شدن.
تفاوت گفتار و كردار
تفاوت آنچه از صحبتهاي سلطانيفر برداشت شده بود با واقعيتي كه وجود داشت زماني خودنمايي كرد كه برخلاف ادعاي او در خصوص برجسته كردن نقش حقوقي و اجرايي فدراسيونها و واگذاري تصدي به آنها، شاهد دخالتها و لجاجتهايي بوديم كه ميتواند عواقب ناخوشايندي براي ورزش ايران داشته باشد، چراكه وزارت ورزش برخلاف آنچه وزير گفته بود استقلال فدراسيونها را زير سؤال برد. نمونه بارز اين اقدام دخالت در انتخابات فدراسيون تيراندازي و ناديده گرفتن رأي ديوان عدالت اداري است كه در واقع چشم بستن بر حكمي قانوني بود و نشان داد حرف و عمل جناب وزير خيلي هم يكي نيست و به رغم آنچه در خصوص قرار گرفتن نام ايران بر قله ورزش جهان ميگويد، اهميتي به اين مسئله نميدهد! اين نوع رفتار دوگانه به وضوح در بحث خصوصيسازي هم ديده شد. وزارت اگر چه تأكيد فراواني در زمينه خصوصيسازي داشت و خود را در اين مقوله راغب نشان ميداد اما عملاً هيچگام مثبتي در اين مورد برنداشت و آنچه در خصوص اين بخش نيز گفته شد بيشتر شبيه به شعار بود. هرچند گام برداشتن در اين راستا كار چندان آساني هم نيست و پيش از سلطانيفر ديگران نيز بارها به در بسته خوردهاند اما هيچ اقدام مثبتي در اين زمينه انجام نشد كه بخواهد به مشكل بخورد و شايد هم سختيهاي مسير باعث پا پس كشيدن آقايان شد!
تأكيد بر بديهيات
وزير ورزش نگاه مثبتي به ورزش بانوان داشته و دارد اما با اين وجود در اين زمينه نيز نميتوان گفت عملكرد قابل توجه يا مثبتي داشته است و طبيعي است كه صرف نگاه مثبت داشتن به تنهايي نميتواند براي رسيدن به موفقيت كافي باشد. اگر چه در دوران او موفقيتهايي نيز به دست آمد اما واقعيت امر اين است كه همانگونه كه بسياري از نواقص و كاستيها را نميتوان به سلطانيفر ارتباط داد و او را مقصر آنها دانست، برخي موفقيتها را نيز نميتوان در كارنامه او ثبت كرد. ضمن اينكه انجام برخي بديهيات و آنچه در زمره وظايف يك وزير ورزش است را نيز نميتوان كار شاخصي دانست و به عنوان يك پوئن مثبت در كارنامه سلطانيفر نوشت. عيادت از يك قهرمان يا حتي استقبال از آنها يك اتفاق ساده و شايد جزء وظايف كاملاً پيش پا افتاده وزير باشد كه نبايد روي آن بيش از چيزي كه هست زوم شود.
ياركشي احساسي
سلطانيفر يك بار ديگر قرار است رو در روي نمايندههاي ملت قرار گيرد براي آنكه رأي اعتماد آنها را از آن خود كند اما بهتر آن است كه او قبل از حضور در صحن علني مجلس يك بار ديگر به پرونده كاري خود در مدت اين 9 ماه نگاهي بيندازد و ببيند چه كرده است؟ برنامههايي كه وزير ارائه داده در واقع چيزي جز آمار يا بيان بديهيات نيست يا اگر هم هست سنگهاي بزرگي است كه نشانه نزدن است. مطرح كردن بحث حضور خانوادهها در ورزشگاهها جزء مسائلي است كه با احساسات جامعه در ارتباط است و بيشتر جنبه ياركشي دارد تا ارائه يك برنامه جامع براي حل مشكلات پرتعداد ورزش. بله، جمع كثيري از افراد جامعه خواستار حضور بانوان در استاديومهاي ورزشي هستند اما حضور بانوان در بازيهاي واليبال آن هم تنها چند روز قبل از گرفتن رأي اعتماد، بيشتر شبيه يك بازي سياسي است تا اقدامي جامع براي برآورده كردن خواسته بانوان. ضمن اينكه ورزش بانوان مشكلاتي به مراتب مهمتر براي رسيدگي در اين زمينه دارد.
ضدونقيضهاي فوتبال
يكي از عمده ايرادهايي كه در طول اين مدت كوتاه كمتر از يك سال به وزير ورزش ميتوان گرفت، نوع نگاه او به فوتبال است. چشم بستن بر گردش مالي هنگفت باشگاهها و بدهيهاي نجومي كه نتيجه عقد قراردادهاي سبك سرانه مديران ناكارآمد است از جمله نقاط ضعف كارنامه كاري سلطانيفر است وقتي نميتوان نقش وزارت را در خصوص دو باشگاه سرخابي پايتخت ناديده گرفت چه در انتخاب ديرهنگام هيئت مديره و چه برگزيدن اسپانسر و چه در باقي موارد. سلطانيفر اگر چه ابتداي امر اينگونه نشان داد كه مديري فوتبالي نيست و قصدش توجه بيشتر به ساير رشتههاست، اما در عمل با دست پس زد و با پا پيش كشيد. علاوه بر آن به رغم آنچه در خصوص حمايت از ساير رشتهها گفته بود، هيچگونه اقدام بارز و قابل توجهي را نميتوان در اين زمينه به عنوان نقطهاي مثبت در كارنامه او ثبت كرد. حال آنكه او خود تأكيد دارد و ميداند كه ورزش ايران چند رشته محدود مدالآور ندارد، اما رسيدگي به همين چند رشته محدود هم هرگز به گونهاي نبوده كه به چشم آمده و حداقل صداي اعتراض و ناراحتي آنها را به دنبال نداشته باشد. اما آيا با وجود همه اين اتفاقها سلطانيفر در صورت كسب رأي اعتماد مجلس براي چهار سال آينده نگاهي متفاوت به ورزش خواهد داشت و گامي مثبت در راستاي موفقيت ورزش برميدارد يا راهش را به همين شكل ادامه خواهد داد؟
سلطانيفر 9ماه فرصت بازسازي ورزش را داشت؛ 9ماهي كه طي آن نه خبري از المپيك بود، نه بازيهاي آسيايي و نه رقابت براي كسب سهميه. شايد اين بايد اصليترين سؤال نمايندگان مجلس در جلسه رأي اعتماد از سلطانيفر باشد كه در اين فرصت طلايي چه اقدامي براي بازسازي ورزش انجام داده و آيا اصلاً به آن فكر كرده است؟
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com