چهارمین نشست درباره علم دینی با سخنرانی حجت الاسلام دکتر حسین سوزنچی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.
به گزارش پایگاه 598 به نقل
از روابط عمومی کانون اندیشه جوان، دکتر سوزنچی سخنان خود را در این نشست
با طرح مباحثی در خصوص وجود علم غیر دینی آغاز کرد و گفت: اگر ما يك علم
داشته باشيم كه حقيقتا علم باشد خود به خود ديني هم خواهد بود. من اين را
اصلا قائل نيستم كه ما دو تا علم داريم آن واين هر دو علم هستند؛ اگر
درمبناي ما دين و علم را بيان حقيقت مي دانيم حقيقت علم ودين با هم
ناسازگار نيست؛ آن چيزهايي كه با دین معارض است آراي خرافي و مجهولاتي است
كه به اسم علم وارد شده است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: ما از
اول يك مناقشه اي در علم موجود داريم آن هم اینکه برای شناخت علومی كه منشا
غربي دارند ناگزیریم از ابزارهای غربی استفاده کنیم. در حقیقت ما داريم در
ميدان رقيب بازي مي كنيم و تا وقتي در ميدان رقيب بازي مي كنيم بازنده
ايم. بازي علم و دين در ادبيات غرب طراحي شده است و تا وقتي ما داريم درآن
فضا بحث مي كنيم در حقیقت در زمینی که حریف برای ما ساخته و پرداخته داریم
بازی می کنیم، حال آنکه ما باید میدان بازی را عوض کنیم و قواعد بازی را
خودمان تعیین کنیم، مشابه کاری که امام خمینی (ره) کرد. شما وقتی از بیرون
مرزهای ایران و از فضای حاکم بر بلوک شرق و غرب، انقلاب اسلامی یا بطور کلی
وقوع یک انقلاب دینی را مشاهده کنید آنرا نشدنی می یابید.
دکتر
سوزنچی در رد تاثیر روش بر ماهیت علم گفت: امروزه عده ای مي گويند ماهيت
علم در گرو روش است. اين حرف، حرفي بود كه آقاي سروش اولين بار در مقاله ي
علمي اش به چاپ رساند. گفت ما يك روش داريم به نام روش تجربي و روش ديگري
داريم به نام روش عقلي، كه باید هر كدام كار خودشان را بكنند و در كار
ديگري دخالت نكنند. آقاي سروش لب كلامش اين بود که برای مثال آقاي مطهري
شما فيلسوف هستيد، محترميد، چرا در جامعه شناسي تجربي دخالت كرديد؟ بروید
جامعه شناسي فلسفي بنويسید، جامعه شناسي فلسفي چه ربطي به جامعه شناسي
تجربي دارد؟
وی افزود: اگر این دیدگاه را بپذیریم همیشه با دوگانگی
موجه می شویم. مثلا در مواجهه با پیش فرض ها پوزیتیویسم مي گويد اصل بر روش
تجربي است و لذا همه مبانی غير تجربي را باید دور ریخت و ذهن را از پیش
فرض ها خالی کرد. در حالیکه پست مدرنیسم می گوید واقعيت علم تعيين تاريخ
جامعه شناختي است و این تاریخ نشان می دهد همه دانشمندان پيش فرض هايشان در
علم وارد شده است.
سوزنچی تفاوت معرفت دینی را با علم شناسی غربی
در مواجهه با پیش فرض ها اتکا به خردورزی دانست و تصریح کرد: براساس روش
عقلی اگر پیش فرض ها يك دسته مبادي تصوري و تصديقي قابل اثبات باشد قابل
اتکاست و اگر نه باید کنار گذارده شود.
وی اظهار داشت: اينكه علوم
بر اساس روش از هم جدا بشوند در فضاي غرب چنین حرفي نداريم اين حرف كاملا
حرف كشور ماست. در فضاي غرب ميگويند صرفا یک روش وجود دارد و آن هم روش
تجربي، و غير از روش تجربي هيچ چيزي نداريم. فضاي غرب اين را پذيرفته است
گفته است تنها روش روش تجربي است اما چه پست مدرن ها و چه پوزیتويست ها که
ماهيت علم را در گرو روش تجربي ميدانند بر سر همین موضوع اختلاف دارند،
پوزتويست ها ميگويند روش تجربي واقع نماست و پست مدرن ها مي گويند روش
تجربي هزار تا خرده شيشه ي غير تجربي داخلش دارد پس واقع نما نيست.
وی
با اشاره به روش های عقلی و نقلی و حوزه های کارکرد آن ها در روش شناسی
دینی گفت: يك روش نقلي داريم كه آيات و روايات چه مي گويد يك روش تجربي
داريم، اما در واقع اينها مرز جدايي علم نيست. نمي توان گفت يك علمي فلسفي و
يك علمي تجربي و يك علمي نقلي است بلكه بعضي وقتها اقتضاي يك موضوع خاص
اين است كه روشي در آن وارد نشود؛ مثلا درباره چگونگي وضعيت بهشت وجهنم روش
تجربي وعقلي جواب نمي دهد و چگونگي آن وقايع را فقط روش وحياني و نقلی می
تواند جواب بدهد. یا مثلا درباره ي خود خدا روش حسي جواب نمي دهد چون خدا
محسوس نيست. اين اقتضاي موضوع است اما نه اقتضاي خود روش.
حجت
الاسلام سوزنچی علم را نتیجه ارتباطات ملکوتی انسان دانست و تصریح کرد: علم
يكي از شئونات وجودي عالم است، در عالم ما يك خدا داريم و خدا شيطان و ملك
آفريده است. علم ارتباط معرفتي وجود انسان با ملك يا شيطان است. اگر با
شيطان ارتباط وجودي پيدا كرد جهل زاده مي شود اگر با ملك ارتباط وجودي پيدا
كردي علم زاده مي شود. معطی شي فاقد شي نيست؛ يعني وقتی من هيچ چيزي
نداشتم چگونه آن را آورده ام؟ چگونه يك فرض جديدي در عالم وارد كرده ام؟
اگر فرضي جديد دارم كه هيچ كس نگفته است؛ از خودم عدم را ايجاد كرده ام؟
نه، من يك اتصال با يك جاي عالم برقرارکرده ام كه اين اتصال يا اتصال ملكي و
يا شيطاني است.
وی افزود: اگر انسان معصوم باشد تمام اتصالات و
ارتباطاتش، اتصالات ملكوتی می شود و لذا هر آن چه می گوید علم است. اما چون
در عالم شيطان محض هم نداريم و خود شيطان هم از آميختن حق و باطل استفاده
مي كند پس دیدگاه باطل مطلق هم نداريم و در اندیشه های غیردینی هم حرف
های درست امکان ظهور و بروز دارد. حالا شما متوجه مي شويد بحث خودسازي چقدر
موضوعيت در توليد علم دارد موضوعيت معرفتي دارد نه موضوعيت توصيه ي
اخلاقي. يعني اگر به لحاظ معرفتي شما فضاي خود سازي اخلاقي درست كنيد توليد
و رشد علم مضاعف مي شود. این رمز رشد عظیم و جهش قابل توجه صدر اسلام
است.
سوزنچی در پایان در خصوص نقش دین در اداره شئون مختلف زندگی
بشر گفت: اگر بپذیریم که دين معرفت زایی می کند در هر عرصه اي حرف زد حرفش
جدي است و نمي توانيم برای آن حريم بگذاریم که مثلا در اين عرصه ها وارد
نشود. چون فرض دين اين بوده كه ما نيازهايي داريم كه خودمان نمي توانيم حل
كنيم و وقتي فرض شما اين شد حريم گذاشتن اينكه دين در اينجا وارد نشود؛
مثلا دين در سياست و اقتصاد وارد نشود معنی ندارد. حال چرا در جامعه ي ما
چنین حرف هایی به راحتی طرح می شود؟ چون دين شناسي ما خيلي ضعيف است. دين
حداقلي و حداكثري به مثابه همان بازی کردن در ميدان بازي حريف است.