گروه بین الملل ـ حبیب ساسانی: سفرهفته قبل مقتدی صدر به عربستان با تحلیل هایی از سوی چهره های سیاسی منطقه و رسانه های عرب و غیر عرب زبان همراه بوده است. بعد از این سفر برخی از رسانه های عرب زبان اعلام کردند که در راستای تبادل ایده میان رهبران مذهبی عراق عمارحکیم نیز به عربستان سفر خواهد نمود.
به گزارش بولتن نیوز، اهمیت سفر این دو شخص از آن جهت است که اولاً هر کدام از ایندو، رهبری یک جریان شیعی را درعراق برعهده دارند. ثانیا درصورت وقوع سفر بعدی و دیدار با ولی عهد عربستان آیا می توان ادعا داشت که رویکرد عراق در قبال عربستان درحال و آینده با تغییراتی همراه خواهدبود. درهمین زمینه نکاتی چند و ازمنظرهای گوناگون می توان طرح نمود:
نخست: اولین سوالی که مطرح می گردد این است که دیدار صدر با مسوولان عربستان از چه جایگاهی صورت پدیرفته است. آیا وی صرفا به عنوان رهبریک جریان شیعی عراقی در عربستان حضور پیداکرده و رویکردی دیگری غیر از رویکرد جریانات سیاسی و مذهبی موجود درعراق نسبت به عربستان و سیاستهای منطقه ای این کشور دارد. و یا درپشت پرده حامل پیامهایی از سوی دولت عراق نیز بوده است. مباحث مطروحه میان مقتدی صدر با ولی عهد عربستان درباره تحولات منطقه و داخلی عراق حاکی از آن است که صدر درقامت یک مقام ارشد دولتی عراق با مسوولان عربستان وارد گفتگو شده بود. برخی از این مباحث که نیازمند نگاه دولتی در اجرایی نمودن آنهاست عبارتند از: استفاده از فرصت سرمایه گذاری در عراق، مشارکت عربستان در توسعه مناطق مرکز و جنوب، کمک های انسان دوستانه برای آسب دیدگان و پناهجویان که عربستان تصمیم دارد دهها میلیون دلار برای کمک های انسان دوستانه اختصاص دهد، افتتاح کنسولگری عربستان در نجف، افتتاح خطوط هوایی و باز کردن مرزهای دو کشور برای توسعه روابط دو جانبه تجاری.
موضع دولت عراق نیز درقبال سفر صدر، موضعی عادی و توام با انفعال بوده است به گونه ای که "حیدر العبادی" نخست وزیر عراق آن را یک سفر عادی بیان نمود. سوال اینجاست که اگر این سفر فقط یک سفر عادی بوده و طرفین می خواستند به تبادل دیدگاههایشان درباره مسایل گوناگون بپردازند، پس چرا مباحث مطروحه بیشتر رنگ و بوی دولتی و اجرایی داشته و آیا اصول رهبر یک جریان مذهبی صرف نظر از اینکه از یک پایگاهی درمیان بخشی از مردم عراق برخوردار است می تواند در خصوص مسایلی که عراق هم اکنون به آن نیاز دارد و مستلزم موافقت نهادها و دستگاههای دولتی این کشور است به آنها بپردازد؟ آیا در پس پرده این گفتگو ها موافقت هایی میان دولت عراق با صدر برای طرح چنین مسایلی صورت پذیرفته که خود بیانگر تغییر رویکرد دولت عراق نسبت به عربستان وپذیرش نقش این کشور درتحولات آینده عراق است؟
دوم: برخی از رسانه ها حضور مقتدی صدر در عربستان را در پاسخ به دعوت رسمی پادشاه این کشور دانسته اند. در حالتی که عمار حکیم که خود از جایگاه ویژه ای در عراق برخوردار است به این دعوت پاسخ گوید این سوال مطرح می گردد که عربستان چه اهدافی را در دعوت از مقامات غیر رسمی اما تاثیر گذار و بانفوذ عراق دنبال می کند؟ در این خصوص دوفرض اصلی مطرح است. فرض اول اینکه عربستان به دنبال آن است تا از موضع ضعف دولت عراق در حوزه های سیاسی و امنیتی واقتصادی استفاده نماید و با استفاده از ابزار تشویق و تنبیه هم دولت عراق را تحت فشار قرار دهد و هم اینکه با وعده های اقتصادی ،این جریانات را به سمت خود هدایت و آنها را در جهت سیاست های داخلی و منطقه ای باخودشان هماهنگ نمایند. در این حالت می توان اتخاذ این سیاست عربستان شبیه همان سیاستی است که عربستان در مصر از آن استفاده کرده و در واقع در هر دو کشور با توجه به ضعف بنیه اقتصادی درحال اجرای "سیاست دسته چک" است. فرض دوم آن است که عربستان درصدد جلوگیری از نفوذ ایران در عراق با ابزار استفاده از جریانات سیاسی درونی است. در واقع، هدف اصلی عربستان مهار ایران در عراق می باشد که این مهار نیز از کانال وعده های اقتصادی به دولت عراق می گذرد. بنابراین، درصورت وقوع چنین سیاستی و پذیرش آن از سوی دولت عراق و متاثر شدن جریانات سیاسی درون عراق از این سیاست عربستان، می توان مدعی بود که در آینده ای نه چندان دور عراق نیز در زمره کشورهای عربی وابسته به عربستان درآید.
سوم: اما سوال اساسی این است که با توجه به چالش سیاسی، ایدئولوژیک، امنیتی و نظامی ایران با عربستان در منطقه و همچنین حضور در کشوری مانند عراق، در صورت گرایش عراق به سوی عربستان ایران چه موضعی را اتخاذ خواهد نمود و آیا به نوعی باید معترف بود که ایران بازنده قاعده بازی"سودوزیان"در عرصه سیاسی شده به گونه ای که هزینه های مادی و معنوی زیادی درجهت برقراری ثبات در این کشور و به تبع آن در منطقه متحمل شده اما درنهایت این عربستان است که با یک وعده اقتصادی و چرخش سیاسی حامیان ایران در عراق برنده اصلی منازعه و چالش میان دوکشور گردیده است؟ وبعد از آن آیا باید منتظر بود تا عراق به پایگاهی برای عربستان علیه ایران و سیاست هایش در منطقه تبدیل گردد؟ و مجموعه حاکمیتی و دستگاه دیپلماسی ایران برای جلوگیری از این اتفاق احتمالی چه تدابیری اندیشیده اند؟
در مجموع، می توان اذعان کرد که دعوت عربستان و سفر دو رهبر جریان شیعی عراقی به عربستان با ابهاماتی مطرح بوده و آن را باید فراتر از یک سفر عادی تحلیل کرد. و قطعا در صورت موافقت و چرخش در سیاست های دولت عراق در قبال عربستان پیامدهایی در درون عراق و منطقه را با خود به همراه خواهد داشت.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com