گروه فرهنگی: در یادداشت پیش رو که سید محسن عبداللهی پیرامون فیلم ساعت پنج عصر مهران مدیری نگاشته شده، نگارنده معتقد است: متأسفانه همین فیلم های به درد نخور و شوخی های رکیک مخاطب را بد عادت کرده است و گویا از همه آثاری که پسوند کمدی و طنز دارند توقع دارد که فقط او را بخندانند و این که چه به او ارائه می شود برایش اهمیت ندارد.
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت به شرح زیر می باشد:
بعد از تماشای یک فیلم در سالن های سینما، به این موضوع پی می بریم که چرا عده ای برخلاف انتظار بعضی از آثار را دوست ندارند و عده ای دیگر برای اثری غیرقابل تحمل چنان ابراز احساسات می کنند که تنها شگفتی ما را به همراه خواهد داشت. این حالت علی الخصوص در آثار طنز سینمای ایران بسیار رخ می دهد. این اتفاق در چند وقت اخیر نمود بیشتری داشته است. در همین چند ماهی که از سال جدید گذشته، چندین اثر کمدی اکران گشته است که همگی فروش قابل توجهی داشته اند و رقابت بالایی برای شکستن رکورد پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران با یک دیگر داشته و دارند.
اما نکته مهمی در این میان وجود دارد. این آثاری که اکران گشته اند و فروش بالا را نیز تجربه کرده اند، تا چه اندازه برای مخاطب و شعورش ارزش قائل بوده اند و آیا سعی کرده اند سطح توقع وی را بالا ببرند و اصلا به موضوعاتی بپردازند که به کار بیاید و مخاطب را به فکر فرو ببرد؟! به نظر در اغلب موارد پاسخ منفی است. متأسفانه فیلم سازان عزیز اصلا به فکر فرهنگ سازی و بالا بردن سطح توقع و سطح سلیقه مخاطب نیستند.
از همین روی است که اگر مخاطب ما زمانی با اجاره نشین ها و لیلی با من است به خنده می آمد، امروز کاری با وی کرده اند که با فیلمی همچون پنجاه کیلو آلبالو می خندد و فکر می کند که چقدر هم این فیلم خوب است. این اتفاق نتیجه کاری است که تعدادی از فیلم سازان و تهیه کنندگان سینمای ایران باعثش بوده اند. از میان چند اثر طنز پر فروش امسال تنها یک اثر به فکر خنداندن مخاطب به هر شکل نیست و در خود حرف دارد و بدون شلوغ بازی و ادای حرف داشتن را درآوردن تنها به فکر جیب تهیه کننده خود نیست و برای مخاطب ارزش و شعور قائل شده است.
اغلب آثاری که این اواخر به عنوان کمدی به مخاطب ارائه شده اند، فیلم هایی بوده اند که هیچ محتوایی نداشته اند و بیشتر سعی کرده اند که با شوخی های رکیک و جنسی مخاطب را به خنده بیاورند. این که آثاری از این دست چگونه اجازه اکران به دست می آورند نیز امر فراموش شده ایست که کسی زیاد به آن توجه ندارد.
متأسفانه همین فیلم های به درد نخور و شوخی های رکیک مخاطب را بد عادت کرده است و گویا از همه آثاری که پسوند کمدی و طنز دارند توقع دارد که فقط او را بخندانند و این که چه به او ارائه می شود برایش اهمیت ندارد. این اشکال اول بر سیاست گزاران و سپس به خود اهالی سینما باز می گردد. این شرایط به گونه ای پیش رفته است که مخاطب امروز پس از تماشای فیلم موفق مهران مدیری یعنی ساعت پنج عصر، بعضا ناراضی است و توقع دارد که تنها لودگی ببیند و بخندد. گویا مخاطب را عادت داده اند که تنها خنده برایش مهم باشد. و عجیب تر این که به شکلی برای بعضی این خنده جا افتاده است که انگار تنها از لودگی و شوخی های جنسی توقع خنده دارند و دیگر نمی توانند طنز موقعیت را درک کنند و بالاتر از آن حرف داشتن و تیغ تیز نقد اجتماعی را.
شاید آن عده ای که ناراضی از سالن اکران ساعت پنج عصر خارج می شوند دغدغه این را دارند که چرا مدیری نقدشان کرده است و چرا فقط به فکر خنده آن ها نبوده است. علت هم تنها ساخت فیلم هایی است که به هر قیمتی می خواهند بفروشند و برایشان مطلقا مهم نیست که چه مزخرفاتی به مردم ارائه می کنند و چه بلایی بر سر سلیقه مخاطب می آورند. آن فیلم سازی که خود را هنرمند می نامد و از هر هنرمند گفتنش هزار هنرمند می ریزد، او باید پاسخ بدهد که به عنوان هنرمند چه کرده است و چه اثر شاخصی به مخاطب عرضه کرده است. هنرمند متعهد کسی است که اقدام به فرهنگ سازی کند. هنرمندی که تنها دغدغه اش جیب مبارکش باشد و فرهنگ عمومی جامعه اش و بالابردن سطح سلیقه مخاطب برایش اهمیتی نداشته باشد، بی شک حق ندارد خود را هنرمند بنامد و ادای روشنفکر جماعت را که مصلح اجتماعی هستند در بیاورد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com