کد خبر: ۵۰۸۶۶
تاریخ انتشار:
بررسی انتشار روزنامه‌های اقتصادی در دو دهه اخیر

وضعیت روزنامه‌های اقتصادی در شان اقتصاد ایران نیست

روزنامه های اقتصادی و سرویس اقتصادی روزنامه های عمومی در 22 سال اخیر، دو دوره کاملا متفاوت را از نظر میزان تیراژ و تاثیر گذاری بر مخاطبان واقتصاد کشور پشت سرگذاشته اند و اکنون با مشکلاتی مواجه هستند که باید با همت خود روزنامه نگاران وکاهش مداخلات دولت و افزایش حمایت وزارت ارشاد و توجه فعالان اقتصادی و اقتصاد گردانان کاهش یابد زیرا وضعیت فعلی به هیچ وجه در شان اقتصاد ایران نیست

بولتن نیوز: سایت امروزنامه در شماره های چهارم و پنجم سلسله مقالات تخصصی با عنوان بررسی فعالیت روزنامه های اقتصادی جدید، تلاش کرده که با مراجعه رویدادهای دو ددهه اخیر، روند انتشار نخستین روزنامه های اقتصادی  ایران را ارزیابی کند .

این مقالات تخصصی  به  قلم محسن شمشیری روزنامه نگاراقتصادی با سابقه 18 سال فعالیت در بخش اقتصادی روزنامه های ایران نوشته شده و فراز و فرود روزنامه های اقتصادی و مشکلات و چالش های سال های اخیر را مورد توجه قرار داده است.

از دید این کارشناس اقتصادی، روزنامه های اقتصادی و سرویس اقتصادی روزنامه های عمومی در 22 سال اخیر، دو دوره کاملا متفاوت را از نظر میزان تیراژ و تاثیر گذاری بر مخاطبان واقتصاد کشور پشت سرگذاشته اند و اکنون با مشکلاتی مواجه هستند که باید با همت خود روزنامه نگاران وکاهش مداخلات دولت و افزایش حمایت وزارت ارشاد و توجه فعالان اقتصادی و اقتصاد گردانان  کاهش یابد زیرا وضعیت فعلی به هیچ وجه در شان اقتصاد ایران نیست. 

در سال‌های اجرای برنامه اول توسعه در زمان دولت هاشمی رفسنجانی، و در فضایی که جامعه تشنه مباحث و روزنامه‌های اقتصادی بود چند روزنامه اقتصادی متولد شدند و مردم از حضور آنها استقبال کردند.

 همزمان با رشد اقتصاد، تزریق پول و ارز به اقتصاد، بازسازی و زیربناسازی، بهبود رفاه و درآمد سرانه، تورم نیز به شاخص مستمر و بیماری ساختاری اقتصاد ایران تبدیل شد و از آن جا که دولت درآمد ریالی کمی از محل مالیات‌ها و فروش انرژی و سایر خدمات و کالاهای دولتی داشت، نرخ ارز به لنگر و آیینه تمام نمای اقتصاد تبدیل شد و بالا رفتن نرخ ارز و تورم یکی از انتقادهای جدی اقتصادی‌نویسان بود.

کارخانه‌های مختلف اجازه تولید گرفتند، از کارخانه‌های خودروسازی، فولاد، سیمان، پتروشیمی و... گرفته تا ماکارونی و مواد غذایی، چیپس و پفک و... تولید و فروش را افزایش دادند و آگهی‌های تبلیغاتی رشد کرد.

روزنامه جهان اقتصاد اولین روزنامه اقتصادی بود که فعالیت خود را آغاز کرد اما چندان گل نکرد و توانست بخش کوچکی از روزنامه‌نگاران را جذب کند و آرام حرکت کردن و آهسته رفتن  و توزیع خاص در کارخانه‌ها و سازمان‌ها موجب شد که این روزنامه فعال بماند و خبررسانی برنامه اصلی این روزنامه باشد. اما مانند روزنامه‌های مطرح همچون ابرار اقتصادی دوره اول، دنیای اقتصاد و سرمایه مورد توجه نبود و از همان ابتدا، روزنامه‌هایی که مباحث تحلیلی و شکل جدیدی از انتشار اخبار را مورد توجه قرار می‌دادند، بیش از دیگران با استقبال مردم مواجه شدند.

روزنامه ابرار اقتصادی به خاطر همین رویکرد و انتشار صفحه‌های مختلف صنعت، بانک، بیمه، بورس و نظر صاحب نظران و گفتگو و... گل کرد و کارش گرفت. در واقع، اولین جرقه برای ظهور روزنامه‌های کاسبکار اقتصادی به شیوه جدید که به انتشار اخبار همزمان با جذب آگهی توجه داشت، از سوی ایرج جمشیدی در روزنامه ابرار شروع شد


.

روزنامه ابرار مدتی به مدیرمسئولی غفور گرشاسبی و بعدها به مدیر مسئولی محمد صفی‌زاده فعالیت می‌کرد که البته هنوز ادامه دارد اما مانند روزهای اوج دهه 1370 نیست.

ایرج جمشیدی، ابتدا یک صفحه اقتصادی خواندنی شامل اخبار نرخ ارز و سکه و طلا، بورس، مسائل کلان و بانک و بیمه و صنعت را راه‌اندازی کرد که مورد توجه علاقه‌مندان به اقتصاد قرار گرفت. کسانی که اقتصادی‌خوان بودند ابرار می‌خریدند و کسانی که نقد اقتصاد می‌خواستند رسالت و سلام می‌خریدند.

ایرج جمشیدی بعدها احساس کرد که باید در ضمیمه ابرار، یک ویژه‌نامه چهارصفحه‌ای منتشر کند و تعداد صفحه‌ها را به مناسبت‌هایی افزایش می‌داد. ابرار در آن سال‌ها توجه بسیاری از علاقه‌مندان به اقتصاد را به خود جلب و به تدریج زمینه انتشار ابرار اقتصادی را فراهم کرد.

ایرج جمشیدی

ایرج جمشیدی موسس اولین روزنامه های اقتصادی نوین در ایران

مجوز ابرار اقتصادی صادر شد و در نتیجه تیمی خبره که هم کار خبری و تحلیلی می‌کردند و هم به کار جذب آگهی می‌پرداختند شکل گرفت و ابرار اقتصادی به سردبیری ایرج جمشیدی راه‌اندازی شد و صفحات خاص برای اولین بار شکل گرفت تا اخبار هر حوزه اقتصادی به طور اختصاصی در هر صفحه منتشر شود.

کار این روزنامه برخلاف روزنامه‌هایی که تا آن زمان منتشر می‌شد، جذب خبر آگهی و آگهی بود. خبرنگاران از برخی شرکت‌ها و ادارات خبر چاپ می‌کردند و در مقابل مبلغی را به عنوان هزینه رپرتاژ خبری دریافت می‌کردند یا آگهی جذب می‌کردند. برای برخی از این اخبار و مصاحبه‌ها و گزارش عملکردها، فاکتور صادر می‌شد.

چه منتقد این شکل روزنامه‌نگاری باشیم و چه طرفدار آن، باید گفت که ایرج جمشیدی و ابرار اقتصادی او، زمینه‌ساز تحولی عمده در روزنامه‌های اقتصادی بود و او نقطه عطفی را پایه‌گذاری کرد و اگر چه بسیاری به او انتقاد دارند اما باید گفت که بسیاری در این ساختار اقتصاد بیمار از ابرار اقتصادی استقبال کردند و کار آن را اثرگذار ارزیابی کردند. واقعیت این است که ابرار اقتصادی در آن سال‌ها و بعد از آن، تحول‌آفرین بوده است.

اما به همان اندازه که رشد و جهش در حرکت روزنامه‌های اقتصادی را شاهد بودیم در سال‌های بعد شاهد افت این روزنامه‌ها و ایجاد مشکلاتی بودیم که در حال حاضر با آن روبرو هستند و دو دهه بعد از آن روزهای پر شتاب، ظرف چند سال افت شدید روزنامه‌های اقتصادی را شاهد هستیم.

علت اصلی این است که هر چه ایرج جمشیدی و دیگران پایه‌گذاری کردند با تحول جدیدی مواجه نشد و دچار تکرار و روزمرگی گردید. در حالی که درآن دوره تحول و ایده نو عامل رشد روزنامه اقتصادی و مخاطبان آن بود و اگر در شرایط امروز تحول و نوپردازی نداشته باشیم نمی‌توان تیراژ و مخاطب بیشتر جذب کرد.

 اگر ایده جدیدی ارائه شود که با ذوق و سلیقه و ابزار اینترنت و شرایط امروز همخوان باشد قطعا باز هم جای رشد خواهد داشت و می‌تواند روزنامه‌های اقتصادی را زنده نگه دارد.

در آن سال‌ها در کنار جذب آگهی، روابط عمومی‌ها و کسانی که برنامه خبری اجرا می‌کردند به تدریج، پرداخت مبلغی به عنوان هدیه را آغاز کردند و خبرنگار در پایان برنامه خبری یا مصاحبه، یک بسته یا پاکت یا کیف حاوی پول، سکه طلا، بن و... را دریافت می‌کرد. برخی در مقابل این پدیده مقاومت و برخی از آن استقبال می‌کردند. این پدیده هنوز ادامه دارد و واقعیت این است که در کنار حقوق کم خبرنگار، کمک خرجی برای گذران امور است و اگر چه شأن روزنامه‌نگار را به چالش می‌گیرد اما واقعیتی است که هست.

با این اتفاق، اخبار مورد نظر شرکت‌ها و منابع خبری، در صفحات اقتصادی روزنامه‌های مختلف چاپ می‌شد. تعدادی از سردبیران و خبرنگاران واکنش نشان می‌دادند و عده‌ای نیز بی‌تفاوت بودند. اما در مجموع باید گفت که اخبار مورد نظر شرکت‌ها و منابع خبری با حجم اطلاعات بیشتری در روزنامه‌ها چاپ می‌شد و البته انتقادات به سیاست‌ها و عملکردها نیز انتشار می‌یافت.

در واقع هر دو دیدگاه به جواب خود رسیدند یعنی کسانی که معتقد بودند هنجارهای روزنامه‌نگاری باید انتقاد باشد به کار خود ادامه دادند و کسانی که معتقد بودند باید منابع خبری راضی باشند و کسب و کار باید تقویت شود نیز به کار خود ادامه دادند.

در واقع یک نظریه قدرتمند شکل گرفت که مسعود مهاجر به خوبی آن را برایم تعریف کرد: «هر خبری باید سه ویژگی داشته باشد یا خواننده را راضی کند و به مخاطب اطلاعات بدهد تا روزنامه‌خوان بیشتر شود، یا به نفع منبع خبر و شرکت و سازمان باشد که اطلاع‌رسانی درست انجام شود و در مقابل به روزنامه آگهی بدهد، یا باعث افزایش تیراژ روزنامه شود و روزنامه سود ببرد. اگر خبری هیچ یک از این ویژگی‌ها را نداشته باشد به چه درد می‌خورد؟ اگر هر سه باشد خوب است

این نگاه باعث شد که اخبار جذاب و مورد توجه روزنامه، مخاطب و منبع خبر در دستور کار باشد و از چاپ اخباری که صرفا خام و بی‌ارزش بود جلوگیری شود. برخی روزنامه به اخبار بخش خصوصی بیشتر علاقه داشتند و آگهی دریافت می‌کردند، به این روزنامه‌ها، لقب آگهی‌نامه داده بودند و به آنها انتقاد داشتند و در مقابل طرفداران این روزنامه‌ها معتقد بودند که چرا اخبار دولت و سازمان‌های دولتی، بدون هیچ انتقادی کار می‌شود و پولی هم توسط روزنامه‌ها دریافت نمی‌شود و کسی نمی‌گوید که روزنامه‌ها تبلیغ‌نامه و آگهی‌نامه دولت نیست اما وقتی اخبار شرکت‌های خصوصی و مدیران و مدیران میانی کشور را کار می‌کنیم به ما می‌گویند که آگهی‌نامه هستید؟ اگر قرار است که اخبار منتشر شود باید بخش خصوصی و دولتی مورد توجه باشد. چرا فقط گفته‌های دولت که تبلیغ برای دولت است باید کار شود و اخبار بخش خصوصی و بانک‌ها و شرکت‌ها که تبلیغ برای اقتصاد بخش خصوصی است نباید کار شود و آگهی‌نامه تلقی می‌شود و...

وقتی بخش خصوصی آگهی گران‌قیمت می‌دهد چرا نباید حمایت شود اما بخش دولتی که آگهی نمی‌دهد یا ارزان است باید دائم تیتر یک روزنامه شود؟

این بحث‌ها همچنان ادامه دارد و واقعیت این است که درست ارزیابی هم نشده است. یک خبرنگار خارجی می‌گفت شما خیلی پولدار هستید چون دائم وزیر و معاون وزیر را تیتر یک روزنامه می‌کنید. اما در اروپا تیتر یک خبری است که مورد توجه مردم است، حالا هر خبری که می‌خواهد باشد، زیرا تیراژ و دکه روزنامه‌فروشی حکم می‌کند که چه خبری بیشتر شرایط هدلاین شدن دارد.

در درک این موضوع و اینکه اخبار عملکرد تولید و فروش و صادرات شرکت‌های دولتی و خصوصی چگونه باید کار شود هنوز اختلاف نظر وجود دارد و خبرنگاران یکدیگر را متهم می‌کنند که شما آگهی‌چی هستید و یا به فلان مدیر وصل هستید و...

خاطرم هست که اگر کسی آگهی می‌گرفت به او می‌گفتند که تو نوشتن بلد نیستی و بی‌سوادی! اما این روند خیلی دوام نیافت زیرا با رشد تورم و سخت شدن زندگی روزنامه‌نگار یا باید به روزنامه کمک می‌کرد یا باید دنبال کار دیگری می‌رفت یا باید همچنان مستأجر باقی می‌ماند. در نتیجه روزنامه‌نگاران امروز درک بهتری از شرایط کسب و کار روزنامه دارند و باور دارند که بدون پول نمی‌توان نشریه منتشر کرد و حقوق خبرنگار را پرداخت.

در مجموع باید گفت که انتشار اخبار چه به صورت حمایت از برنامه‌های دولت، چه حمایت از عملکرد بخش خصوصی و چه انتقاد از روند اقتصاد کشور، به نفع اقتصاد و جامعه بوده است و حداقل مردم و فعالان اقتصادی را با چرایی قواعد اقتصادی، تحولات، شاخص‌های کسب وکار، برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری برای آینده و شناخت شاخص‌های ارزیابی اقتصاد کلان، اقتصاد شرکت‌ها و عملکرد مدیران، بهره‌وری، کارایی، ضرورت‌های آینده، جایگاه ایران در بازار جهانی و... آشنا کرده است و روزنامه‌های اقتصادی در این 22 سال انصافا همچون دانشگاهی بوده‌اند که دانشجویان توانمند و خبره‌ای را به جامعه معرفی کرده و بزرگان اقتصاد ایران، مدیران، اقتصاددانان و دلسوزان را شناسانده‌اند و تجربه و ادبیاتی را به جای گذاشته‌اند که همچون هزاران پایان‌نامه دانشگاهی برای آینده کشور لازم است.

اما متأسفانه قدر بسیاری از سردبیران، دبیران و روزنامه‌نگاران اقتصادی را نمی‌دانیم. بسیاری از آنها شایسته حضور در دانشگاه‌ها در دوره کارشناسی ارشد و دکترا هستند، تعدادی از آنها بیش از دانشجویان دوره دکترا با اقتصاد آشنا هستند و سال‌ها کار کرده‌اند، برخی از آنها شایسته حضور در گروه مشاوران وزرا و مدیران ارشد اقتصادی و صنعتی کشورند و عشق آنها به روزنامه‌نگاری و اقتصاد باعث شده که به عنوان کارمند جذب شرکت‌ها نشوند و به جای راحت‌طلبی و دریافت حقوق بدون دردسر، ترجیح داده‌اند که با ناامنی شغلی و مشکلات کار در روزنامه‌ها کنار بیایند و به اقتصاد کمک کنند.

رابطه شرکت‌ها با روزنامه‌های اقتصادی

اکثر روزنامه‌های اقتصادی به جای اینکه با مطالب خود و کیفیت کار، فروش تک نسخه‌ای داشته باشند به وضعی دچار شدند که دنبال آگهی و یارانه هستند و حقوق بسیاری از خبرنگاران این روزنامه‌ها 6 ماه به تاخیر می‌افتد.

این روزنامه‌ها در سال‌های رونق روزنامه‌های اقتصادی، به خاطر جذب خوب آگهی شرکت‌ها، پرداخت حقوق به موقع داشتند و جذب خبرنگاران زیاد بود اما اکنون با مشکل مالی بیشتری مواجهند.

بسیاری از شرکت‌های بزرگ مانند ایران خودرو، سایپا، بانک‌ها، بیمه‌ها، شرکت نفت و... مورد توجه خبرنگاران بوده‌اند و هر خبرنگار برای کمک به درآمد خود و روزنامه، در رابطه با حوزه خود تلاش می‌کرد که خبری کار کند تا رضایت روابط عمومی و مدیران شرکت‌ها را تأمین و بعد بتواند آگهی برای روزنامه جذب کند.

در برخی روزنامه‌ها، درآمدزایی مهمتر از گزارش‌نویسی بوده است. ملاک خبرنگار خوب بودن، تعداد جذب آگهی و رقم مالی آن بود و اگرخبرنگاری تنها به نوشتن مشغول بود بعد از مدتی عذرش را می‌خواستند و برای او جایگزین دیگری انتخاب می‌کردند.

برعکس عده‌ای اصلا حاضر نبودند درک کنند که خبرنگار اقتصادی می‌تواند به وضعیت مالی روزنامه کمک کند. این عدم درک دو طرف باعث شده که حاشیه‌سازی و حرف و حدیث دائم وجود داشته باشد. یکی به بی‌عرضه بودن متهم می‌شود دیگری به بی‌سوادی و آگهی‌بگیری. یک عده حسادت می‌کنند که چرا فلانی خوب می‌نویسد و اقتصاد می‌فهمد، فلانی درآمد خوبی دارد و آگهی‌بگیر است و...

مشکل دیگری که خبرنگار اقتصادی با آن مواجه است این نکته مهم است که نمی‌تواند در مسائل سیاسی بی‌طرف باشد. یعنی اگر در روزنامه اصلاح‌طلب بوده نمی‌تواند در روزنامه اصولگرا کار کند و بر عکس.

این مشکل عمده‌ای است که باید حل شود زیرا بسیاری از خبرنگاران اقتصادی، ادبیات و آموزه‌های اقتصادی را مبنا قرار داده‌اند و اگر چه دیدگاه سیاسی دارند اما برای کسب روزی اقتصاد مبنای کار آنهاست. اما متأسفانه اگر کسی بگوید که دولت  چه چپ باشد چه راست فرقی نمی‌کند من کار می‌کنم، مورد قبول نیست. انگار با سیاست می‌آید و می رود و این موضوع لطمه بزرگی به اطلاع‌رسانی در اقتصاد می‌زند.

هر صفحه برای یک حوزه اقتصادی

سرویس‌های مختلف مانند صنعت و معدن، خودروسازی، بانک و بیمه، کامپیوتر، بورس و... برای اولین بار در روزنامه ابرار اقتصادی شکل گرفت و حوزه‌ها مستقل از هم کار می‌کردند و هر سرویس دبیر و معاون و خبرنگار داشت. این شیوه به سایر روزنامه‌ها نیز سرایت کرد و به تدریج روزنامه‌های سیاسی نیز بخش اقتصادی را با 4 صفحه و 8 صفحه تقویت کردند و روزنامه‌های دیگر اقتصادی نیز پا به عرصه کار گذاشتند.

مدیر روزنامه، رقمی را به عنوان پورسانت برای شرکت‌های تبلیغاتی و دبیر سرویس‌ها تعیین می‌کرد و مثلا 20 درصد پورسانت پرداخت می‌شد. دبیر سرویس و شرکت تبلیغاتی از خبرنگار و بازاریاب آگهی می‌گرفت و مثلا به دبیر سرویس بانک و بیمه 10 درصد پورسانت می‌داد. دبیر سرویس نیز به برخی خبرنگاران 5 درصد و به برخی نیز 2.5 درصد پورسانت می‌داد و این سلسله مراتب  باعث می‌شد که نفرات بالایی پر درآمد و نفرات پایین‌تر کم درآمد باشند. این رویه بعدها تغییر کرد و هر خبرنگار مستقیم با سازمان آگهی‌ها ارتباط برقرار می‌کرد.

بعد از چند سال تعدادی از مدیران شرکت‌های تبلیغاتی و سازمان‌های آگهی، در سایر فعالیت‌ها مانند بورس، ساختمان‌سازی و چاپ و انتشار و... وارد شدند و سرمایه‌گذاری‌ها را گسترش دادند.

در سال‌های پایانی دولت خاتمی و پس از آن دولت آقای احمدی‌نژاد، روزنامه‌های اقتصادی دیگر مانند سال‌های دهه 70 و ابتدای دهه 80 فعال نبودند. یکی از دلایل این وضعیت، بخش نامه‌هایی بود که از طرف دولت صادر می‌شد و  وزارتخانه‌ها را مجبور کرد که آگهی‌های خود را به صورت دولتی از طریق وزارت ارشاد عرضه کنند، و همچنین بخشنامه‌ای که مدتی اجرا شد و آگهی‌های دولتی را تنها در روزنامه ایران قابل انتشار می‌دید، باعث شد که درآمد آگهی روزنامه‌های اقتصادی کاهش یابد.

به تدریج تب آگهی و درآمد آرام گرفت و مشکلات مالی روزنامه‌ها افزایش یافت و توجه صاحبان آگهی به تلویزیون بیشتر و تیراژ روزنامه‌ها کم شد. تعداد قابل توجه روزنامه‌هایی که هزاران خبرنگار و بازاریاب و حروفچین و... را جذب کرده بودند، با مشکل بیکاری، عقب افتادن چند ماهه حقوق و... مواجه شدند و دوران طلایی روزنامه‌های اقتصادی تغییر کرد و حتی انتشار تعدادی از روزنامه‌ها به دلیل توقیف یا به صلاحدید مدیران آن متوقف شد.

در سال‌های اوج فعالیت روزنامه‌های اقتصادی، در کنار کمک و حمایتی که از اقتصاد کشور به عمل می‌آوردند و نقشی که در تحولات بزرگ اقتصاد کشور داشتند، بخشی از مشکلات خاص نیز پدیدار شد که باید به آنها توجه شود تا با ریشه‌یابی آنها و همت روزنامه‌نگاران برطرف شود.

یکی از این مشکلات، توجه برخی مدیران روزنامه‌ها به میزان جذب آگهی و توان جذب کمک‌های مالی توسط هر خبرنگار بود که ملاک همکاری شد و ارزش خبرنگاران به میزان جذب آگهی و قدرت چانه‌زنی و ایجاد ارتباط با صاحبان آگهی بود و میزان دانش و سواد و تجربه نوشتن و ارتباط با اقتصاددانان معیار و ارزش اصلی نبود. این پدیده اگر چه حالت عمومی ندارد اما برای بخشی از خبرنگاران  اتفاق افتاده است.

اگر به مخاطب و تیراژ تک‌نسخه‌ای توجه شود و روزنامه به جای 300 تومان 500 و 700 تومان فروخته شود و آنقدر کیفی باشد که هر علاقه‌مندی آن را بخرد که می‌خرد، در آن صورت مشخص می‌شود که تیراژ تک‌نسخه‌ای و نوشتن مطالب خوب نیز می‌تواند به حمایت مالی روزنامه کمک کند.

در نتیجه آنها که توانستند خود را با این سیستم تطبیق بدهند و هم بنویسند و هم آگهی جذب کنند و یا حقوق نگیرند و تنها به پورسانت‌ها تکیه کنند، کار را ادامه دادند اما بسیاری از افراد باتجربه و صاحب‌قلم، یا بیکار شدند یا به کار دیگری مشغول شدند و یا در رسانه‌هایی مشغول به کار شدند که به آن علاقه‌ای نداشتند تا از این طریق هزینه‌های زندگی را تامین و مشکل مالی خود را تا حدودی حل کنند.

در نتیجه انواع حاشیه‌سازی‌ها، حسادت‌ها، و کارشکنی در تعدادی از روزنامه‌ها شکل گرفت که مانع از رشد روحیه کار تیمی شد و تعدادی از روزنامه‌نگاران برخلاف مسیر اصلی حرکت کردند و باعث اعتراض و انتقاد سایر همکاران خود شدند که چرا خودزنی می‌کنید، چرا علیه همکار خود سخن می‌گویید و... .

روش کار نامناسب باعث شکل‌گیری رفتارها و روابطی شد که برخی از روی حسادت یا واقعیت، حرف‌هایی را می‌زدند که صحت آنها روشن نبود و بدگویی‌هایی وجود داشت که باعث شد افراد توانمند به دلایل مختلف کنار گذاشته شوند.

تعدادی از مدیران و دبیران روزنامه‌ها از بین کسانی انتخاب شدند که سطح دانش و تجربه و قلم پایین‌تری داشتند اما توان مالی و قدرت جذب آگهی بیشتری داشتند. در نتیجه این مدیران ضعیف از جذب روزنامه‌نگار حرفه‌ای خودداری می‌کردند.

ابرار اقتصادی و آسیا

به تدریج روزنامه ابرار اقتصادی که درآمد و حجم آگهی‌های زیادی را در دهه 70 داشت با تغییر مدیریت مواجه شد و در سال‌های دهه 80 صفی‌زاده که مدیر مسئول بود عملاً سرمایه‌گذاری و سردبیری ابرار اقتصادی را به عهده گرفت و تیم ایرج جمشیدی نیز از ابرار اقتصادی جدا شدند و روزنامه آسیا را منتشر کردند و این روزنامه نیز با تجربه‌ای که از ابرار اقتصادی داشت خیلی سریع با صفحات زیاد، اخبار و آگهی‌های قابل توجهی جای خود را در بازار باز کرد و یکی از پرتیراژترین و قوی‌ترین روزنامه‌های اقتصادی کشور شد

.

انتشار ابرار اقتصادی ابتدا با سردبیری یکی از روزنامه‌نگاران با همکاری تعدادی از همکاران او ادامه یافت و در سال‌های بعد، به تدریج عده‌ای دیگر جایگزین شدند و در این سال‌ها تعدادی از خبرنگاران به این روزنامه پیوسته و جدا شده و عده‌ای نیز سال‌هاست که با آن روزنامه همکاری دارند.

روزنامه آسیا نیز در ساختمان شیک و تمیزی در نبش خیابان فاطمی- ولی عصر سال‌ها فعالیت کرد و در اوج سال‌های رونق کسب و کار آگهی‌های روزنامه‌های اقتصادی، حسابی رونق داشت.

در آن سرویس‌های مختلف و افراد زیادی فعالیت می‌کردند و تعداد صفحات افزایش یافت و تیراژ بالایی داشت و در کیوسک‌ها جای مناسبی به خود اختصاص می‌داد. فروش تک‌نسخه‌ای برای بسیاری از مدیران روزنامه‌های اقتصادی اهمیت زیادی نداشت بلکه به دنبال نفوذ در شرکت‌ها و جلب نظر مدیران شرکت‌ها و سازمان‌ها بودند تا آگهی بیشتری بگیرند.

در سال‌های 1380 تا 1383 و در دولت خاتمی، کار و کسب بازار و روزنامه‌های اقتصادی به اوج خود رسیده بود. در روزنامه آسیا، برخلاف بسیاری از روزنامه‌ها که یا حقوق دیر پرداخت می‌کردند یا امکانات خوبی نداشتند، خبرنگاران امکانات خوبی داشتند و دریافت حق و حقوق به موقع انجام می‌شد.

اما یک گاف خبری و چاپ عکس آن باعث شد که روزنامه آسیا توقیف موقت شود و چند سالی با مشکلات مختلف مواجه گردد. در حال حاضر بعد از چند سال توقف، آسیا به صورت هفته‌نامه منتشر شد و البته دیگر به سال‌های اوج خود نرسید.

تعدادی از کارکنان روزنامه آسیا، تصمیم گرفتند که روزنامه اقتصاد پویا را به سردبیری افشین لاریجانی منتشر کنند و تعدادی خبرنگار و ستون‌نویس از آسیا به این روزنامه منتقل شدند. اما به تدریج تعداد نیروها، درآمد و سایر شاخص‌ها افت کرد و در حال حاضر اقتصاد پویا با تعدادی کارکنان محدود و مشکلات مالی دست و پنجه نرم می‌کند و منتظر فرصتی است تا دوباره خود را احیا نماید.

روزنامه ابرار اقتصادی، سال‌ها بعد از مدیریت تیم ایرج جمشیدی، توانست با بنزینی که او در باک آن ریخته بود و در اوج پرواز بود همچنان مورد توجه بود و فروش و قدرت جذب آگهی داشت و تمام صفحه اول تا زیر تیتر یک روزنامه آگهی چاپ می‌شد.

در بازار مردم به خرید ابرار اقتصادی عادت داشتند و نام ابرار اقتصادی شناخته شده بود و اصطلاحا با پروازی که سال‌های قبل انجام داده بود بدون مشکل همچنان می‌فروخت و آگهی جذب می‌کرد. اما چهار پنج سال بعد به خاطر تغییر فضای عمومی اقتصاد و مطبوعات، افت مطالب و تحلیل‌ها و ارتباط‌ها، کم کم از تیراژ آن کاسته شد و جای خود را به دنیای اقتصاد و آسیا داد.

در سال‌های اخیر نیز مانند بسیاری از روزنامه‌های اقتصادی، با مشکلات مالی مواجه شده و مانند سال‌های اوج رونق خود نیست.

تلکس‌کاری نه کار تولیدی

به خاطر وضعیت روزنامه‌های اقتصادی و کاهش تعداد خبرنگاران، بسیاری از روزنامه‌های اقتصادی، مشغول چاپ اخبار سایت‌ها، خبرگزاری‌ها و اخبار روابط عمومی‌ها هستند و کمتر به تولید اخبار و گزارش‌های اختصاصی می‌پردازند.

بخشی از روزنامه‌ها نیز کار تولیدی خود را به گفتگو با صاحب نظران اقتصادی و نمایندگان مجلس و... محدود کرده و به قول خبرنگاران به "وی گفت" و "وی افزود" اکتفا می‌کردند. همین گزارش‌های خبری نیز امروزه کم شده و کمتر به خبرنگار حرفه‌ای و با تجربه اهمیت داده می‌شود. در حالی که حضور خبرنگاران حرفه‌ای باعث می‌شود که ارزش سردبیر، دبیر و معاون و خبرنگار معمولی بالا برود. در چنین شرایطی، حتی تحمل 4 تا 10 نفر همکار را ندارند در حالی که در روزنامه‌ای مانند سرمایه یا دنیای اقتصاد، تعداد خبرنگاران اقتصادی حرفه‌ای بیش از 10 نفر بوده است. خبرنگاران حرفه‌ای به روزنامه و همکاران خود ارزش بیشتری می‌دهند و روزنامه خوب و معتبر نیز به خبرنگار معمولی اعتبار می‌دهد.

در شرایطی که پیشرفت اقتصادی هدف دهه 1390 کشور است شاید یکی از وظایف و نقش‌های وزارت ارشاد در  این مقطع می‌تواند دعوت از روزنامه‌نگاران حرفه‌ای و پیشنهاد انتشار نشریه اقتصادی حرفه‌ای با همکاری روزنامه‌نگاران باسابقه باشد تا کشور از وجود این روزنامه‌ها منتفع شود. اگر بین ناشران و سرمایه‌گذاران علاقه‌مند به انتشار روزنامه، روزنامه‌نگاران معتبر و حرفه‌ای ارتباط خوبی برقرار شود و دولت و وزارت ارشاد با حمایت مالی و یارانه نقدی خود به انتشار روزنامه کمک کنند، شاهد وضعیت بهتری خواهیم بود. در حال حاضر نسلی از روزنامه‌نگاران هستند که می‌توانند تغییرات و تحولات مورد انتظار را در انتشار روزنامه‌های اقتصادی ایجاد کنند.

متأسفانه بسیاری از خبرنگارانی که در سال‌های اخیر وارد روزنامه‌ها شده‌اند حتی یک کتاب اقتصادی را مطالعه نکرده‌اند و با بسیاری از واژه‌ها و مفاهیم آشنا نیستند و در نتیجه برخی مطالب و اخبار با غلط‌های علمی و مفاهیم اشتباه منتشر می‌شود و اگر کارشناسی موضوع اشتباهی را مطرح کند به اشتباه او پی نمی‌برند. در تحلیل آمار و ارقام و گزارش‌های نهادهای معتبری مانند بانک مرکزی و مرکز آمار و نهاد برنامه‌ریزی کشور نیز اشتباهات قابل توجهی وجود دارد و در تحلیل روند شاخص‌ها و نرخ‌های رشد و مقایسه شاخص‌ها، اشتباهات اساسی وجود دارد.

یکی از پدیده‌های رایج استفاده بیشتر از خبرنگاران زن به خاطر حقوق پایین‌تر است. اگر چه بانوان، ویژگی‌های خوبی برای مدیریت کار و خبر در فضای روزنامه‌ها دارند و خصوصیات خدادادی آنها به پیشرفت کارها کمک می‌کند، اما به خاطر ویژگی‌های زنانه، کمتر به مسائل عمیق اقتصادی که علمی خشک است توجه دارند و گزارش‌های عمیق تحلیلی و تحقیقی کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد و برخی حاشیه‌سازی‌ها نیز مشکلاتی را ایجاد می‌کند. در نتیجه حضور مردان و زنان در بخش اقتصادی روزنامه‌ها باید متناسب باشد تا گزارش‌های عمیق و تحلیلی و گزارش‌های خبری متناسب با هم تولید شود.

مطالب اقتصادی روزنامه‌ها یک طیف وسیع از گزارش‌ها و اخبار را تشکیل می‌دهد و تقسیم کار مناسب باید داشته باشد و خبرنگاران زن و مرد باید متناسب با توان روحی و فکری خود از خبربیاری تا خبرنگاری، روزنامه‌نگاری، نوشتن مقاله و یادداشت و گزارش، کارها را تقسیم کنند اما وقتی یک خبرنگار با یک تا دو سال سابقه دبیر صفحه و سرویس می‌شود نتیجه‌ای جز تضعیف کار روزنامه نخواهد داشت.

از یک سو روزنامه‌نگار قدیمی باید با صفحه‌بندی، حروفچینی، اینترنت و صفحه‌های وب آشنا شود و از سوی دیگر روزنامه‌نگار تازه‌وارد و کم‌سابقه باید از گزارش‌های بلند و قوی و عمیق گذشته را باور داشته باشد و سری به پاورقی‌های روزهای پنج‌شنبه کیهان و صفحه‌های گزارش اثرگذار بزند تا نیاز مخاطب امروز و نوشتن گزارش‌های اثرگذار را درک کند.

روزنامه دنیای اقتصاد

روزنامه دنیای اقتصاد مدتی بعد از شکل‌گیری روزنامه آسیا، منتشر شد. محمدرضا بختیاری مدیر مسئول روزنامه که قبلاً مدیر روابط عمومی ذوب‌آهن اصفهان و مدتی مدیر روابط عمومی ایمیدرو (سازمان توسعه معادن و صنایع معدنی) بود با حمایت مالی خوبی، روزنامه را با تعدادی از خبرنگاران ورزیده، برخی افراد اقتصاد خوانده مانند علی میرزاخانی و بعدها محمدصادق جنان‌صفت، دکتر موسی غنی‌نژاد و... راه انداخت.


از ابتدا قرار بر این بود که هیچ نیروی مشترکی بین روزنامه آسیا و دنیای اقتصاد نباشد تا درگیری و رقابت و.... مشکل‌ساز نشود.

تعدادی از خبرنگاران و شرکت‌های تبلیغاتی با دنیای اقتصاد همکاری کردند. به زودی تیراژ دنیای اقتصاد بالا رفت و با قیمت 50 تومان بازار را گرفت. در برخی دکه‌ها، روزنامه تا ظهر فروش می‌رفت و جایگاه خیلی خوبی به خود اختصاص داد. این روزنامه اکنون نیز با قیمت 300 تومان تیراژ به نسبت خوبی دارد.

اما روزنامه‌هایی در حد دنیای اقتصاد و قوی‌تر از آن قطعاً با قیمت‌های بالای 500 تومان تقاضای خود را دارند و این موضوع می‌تواند به اقتصاد روزنامه‌ها کمک کند.

البته این روزنامه نیز با برخی مسائل حاشیه‌ای که در آسیا و ابرار اقتصادی بود مواجه شد اما به مراتب مدیریت و روند بهتری داشت. روزنامه به حدی قدرت گرفت که در چاپ آگهی‌ها تخفیف نمی‌داد و بسیاری از شرکت‌ها و صاحبان آگهی علاقه‌مند بودند که در کنار همشهری و ایران و جام جم، دنیای اقتصاد را هم داشته باشند و بسیاری از شرکت‌های عضو بورس دنیای اقتصاد را به عنوان روزنامه مجامع بورس انتخاب می‌کردند. به طور متوسط کادر دنیای اقتصاد در سطح خوبی است و تعداد خبرنگاران حرفه‌ای و ستون‌نویسان با سابقه آن در کنار خبرنگاران معمولی توانسته ترکیب خوبی را ایجاد کند و اگر چه با ضعف‌هایی همراه است اما در کل بهترین روزنامه موجود اقتصادی کشور  است و می‌تواند مبنایی برای تحولات آینده در روزنامه‌های اقتصادی باشد و به تغییرات اساسی آینده کمک کند.

در مقاطع مختلف، خبرنگاران مجوز ورود به کار آگهی را داشتند و آگهی هم می‌گرفتند اما در مواقعی، مدیر مسئول اجازه نمی‌داد که خبرنگار آگهی بگیرد زیرا خود شرکت‌های دولتی و شرکت‌های تبلیغاتی علاقه زیادی به دنیای اقتصاد داشتند و مدیر روزنامه مجبور نبود که از خبرنگاران کمک بگیرد. این مسائل باعث شد که انتشار اخبار و نوشتن مطالب ملاک اصلی کار روزنامه باشد و حاشیه‌های آگهی در سایر روزنامه‌ها کمتر در دنیای اقتصاد مشاهده شد و اختلاف‌ها و حرف و حدیث‌ها کمتر بود.

شانس دنیای اقتصاد از ابتدا این بود که دچار نوسان مدیریتی نشد و با اینکه روابط آن با وزارت صنایع و معادن و جاهای دیگر کمتر شده اما به عنوان یک روزنامه متعادل شناخته شده و همچنان تیراژ اول و حرف اول را در میان روزنامه‌های اقتصادی کشور می‌زند و در بسیاری از کیوسک‌ها تا ظهر به فروش می‌رسد.

نه مسائل سیاسی و نه حواشی روزنامه‌ها، نه نوسان شدید در آگهی‌ها و نه ریزش شدید نیروها، هیچ کدام اثر اساسی در مشی و کسب و کار و انتشار دنیای اقتصاد نداشته است و از ابتدا تا کنون یک روند نسبتاً با ثبات در مقایسه با بقیه روزنامه‌ها را داشته است. اگرچه دنیای اقتصاد و خبرنگاران آن در انتظار وضعیت بهتری هستند اما نسبت به بقیه گرفتاری‌های کمتری دارند.

دنیای اقتصاد طی 5 سال با رقیبی قدرتمند یعنی روزنامه سرمایه در سال‌های 84 تا 88 مواجه شد که اتفاقاً این رقابت به هر دو روزنامه کمک کرد تا موفق باشند و رونق خوبی داشته و خود را بیشتر به مردم معرفی کنند.

دنیای اقتصاد با تدبیر توانست با مشکلات مالی کمتری مواجه شود و در شرایطی که ابرار اقتصادی و آسیا و روزنامه‌های دیگر افت کیفی داشتند جای خالی همه را پر کند و البته در انتظار حضور یک رقیب قدرتمند است تا به رشد و رونق خود بیشتر کمک کند.

اگر‌ مسئولان وزارت ارشاد، با حمایت‌های خود، عده‌ای از خبرنگاران اقتصادی حرفه‌ای که اکنون به پراکنده‌کاری مشغول یا بیکارند را در یک روزنامه حرفه‌ای دور هم جمع کند می‌تواند بال دیگری در کنار دنیای اقتصاد باشد و به رشد اقتصاد کشور در دهه 1390 کمک کند. جای چنین روزنامه‌ای خالی است و امید است در یکی دو سال آینده شاهد حضور آن باشیم.

جهان صنعت



جهان صنعت به مدیر مسئولی محمدرضا سعدی، در زمان دولت خاتمی راه‌اندازی شد. این روزنامه در شرایطی به بازار آمد، که اکثر روزنامه‌نگاران و سرمایه‌گذاران روزنامه‌ها به این نتیجه رسیده بودند که باید کار اقتصادی کنند و مدتی از سیاست دور باشند.

در ابتدا تزریق مالی روزنامه در وضع خوبی بود و تعداد زیادی از خبرنگاران جذب شده بودند و گزارش‌های کیفی خوبی چاپ شد و حضور افرادی مانند محمدصادق جنان‌صفت، بیطرف و... به رشد روزنامه کمک کرد و خیلی سریع در بازار مطرح شد.

خبرنگاران به موقع حقوق می‌گرفتند اما به تدریج که وضع مالی رو به وخامت گذاشت، جذب آگهی نیز مورد توجه قرار گرفت و بسیاری از نیروها از روزنامه رفتند و عده‌ای دیگر اضافه شدند و همین روند سال‌ها ادامه یافت و اکنون در سطحی متوسط به کار خبررسانی مشغول است که با سال‌های اولیه انتشار آن فاصله زیادی دارد. مهمترین مشکل آن، تأمین هزینه‌های مالی است.

روزنامه جهان صنعت با اندکی تغییر در تحریریه و حمایت مالی شرکت‌ها می‌تواند به تریبون صنایع کشور تبدیل شود و جای این تریبون اثرگذار خالی است اما نیازمند آن است که مدیرمسئول تنها نباشد و حداقل 10 نفر مدافع جریان صنعت کشور در کنار او قرار گیرند و روزنامه‌نگارانی شایسته را دعوت به کار کنند.

استفاده ابزاری احزاب از روزنامه‌ها

احزاب در زمان انتخابات استفاده خود را از روزنامه‌ها می‌کنند اما پس از آن به فکر روزنامه‌نگاران نیستند. بسیاری از خبرنگاران مجبور به تغییر شغل می‌شوند یا برخلاف میل خود در جایی کار می‌کنند که علاقه‌ای به آن جا ندارند.

این نوع نگرش باعث می‌شود که در زمان انتخابات تیراژ و برندها افزایش یابد و مدتی بعد که هیجان سیاسی فروکش می‌کند روزنامه‌ها نیز با کاهش تیراژ و کاهش تعداد خبرنگار و... مواجه می‌شوند. در نتیجه خبرنگار چه بخواهد چه نخواهد تحت تاثیر جریان سیاسی جامعه است.

اقتصاد پویا

صاحب امتیاز و مدیرمسئول اقتصاد پویا آقای قلی شیخی است اما سردبیر و سرمایه‌گذار آن افشین جمشیدی لاریجانی است و در واقع شبیه‌سازی دوره اول انتشار آسیا و ابرار اقتصادی است که به نوعی در اقتصاد پویا تکرار شده است. همان روش‌ها به کار گرفته شده و بخشی از همکاران آسیا و ابرار اقتصادی دوره نخست در این روزنامه کار می‌کردند و یا هنوز مشغول فعالیتند، اما تغییر شرایط عمومی روزنامه‌های اقتصادی، بر عملکرد اقتصاد پویا نیز اثرگذار بوده و با مشکلات عمومی و مالی، کاهش کیفیت مطالب خبری و تحلیلی در آن قابل مشاهده است.

نکته‌ای که می‌توان از تجربه اقتصاد پویا و سایر روزنامه‌های اقتصادی دریافت این است که برخی مدیران روزنامه‌های اقتصادی، همچنان همان روش‌ قبلی و سنتی سال‌های رونق روزنامه‌های اقتصادی را تکرار می‌کنند، در حالی که در شرایط جدید، باید روش‌ها تغییر کند و به کیفیت اخبار و گزارش‌ها حداقل به شکل علمی بیشتر بها داده شود. ارتباط با شرکت‌ها، خبرنگاران و منابع خبری گسترده‌تر شود و شیوه همکاری‌ها تغییر کند تا بخشی از مشکلات از طریق گسترش همکاری‌ها کاهش یابد. به همکاران و روزنامه‌نگاران و شرکت‌ها بیشتر میدان داده شود و خبرنگاران به سایت‌ها و منابع متنوع سر بزنند و کار تنها به چند خبرگزاری محدود نباشد.

روش پرداخت‌ها تغییر کند و به خصوص سهم همکار از آگهی‌های بازرگانی بلافاصله پرداخت شود تا اعتماد طیف وسیع فعالان بازار جلب شود و به کسب و کار رونق بدهد.

روزنامه‌های متوسط به پایین، حداقل می‌توانستند با تدبیر به موقع، نیمی از تیراژ دنیای اقتصاد و سرمایه را داشته باشند زیرا فضا و آینده اقتصاد به شدت نیازمند حضور این روزنامه‌هاست و اگر روش‌های جدید توزیع، به کارگیری سایت‌های اینترنتی در کنار چاپ روزنامه و اعتماد و همکاری متناسب با روزنامه‌نگاران در دستور کار می‌بود، می‌توانست کاهش همکاران را به همراه داشته باشد. اما به کارگیری روش‌های نامتناسب با شرایط امروز، باعث دلسردی، کاهش همکاری و مشکلات بعدی روزنامه‌نگاران شد.

نکته دیگر این است که تکیه این روزنامه‌ها به حمایت‌های دولتی، بودجه، مخارج دولتی، رونق انتخابات و شرایط سیاسی و... باعث می‌شود که با افت این حمایت‌ها، روزنامه‌ها بلافاصله با رکود مواجه شوند اما اگر به تیراژ تک‌نسخه‌ای، ارتباط با خوانندگان، ارتباط با شرکت‌های مالی و اقتصادی، و اعتماد و همکاری مستمر با همکاران خود تکیه کنند به مراتب نتایج بهتری خواهند گرفت. زیرا تغییر دولت‌ها، سیاست‌های وزارت ارشاد، بودجه دولت، انتخابات و... باعث می‌شود که شرایط یکسانی بر روزنامه‌های اقتصادی حاکم نباشد و روزنامه‌های بخش خصوصی در شرایط همراه با نوسان کار کنند.

البته چون شرایط متفاوت از گذشته است طبیعی است که رفتار و عملکرد و خواسته مدیران این روزنامه‌ها متفاوت از گذشته است. در ابتدا ستون‌نویسان شناخته‌شده و روزنامه‌نگاران پر انرژی با روزنامه اقتصاد پویا همکاری می‌کردند اما بعدها تعداد آنها کاهش یافت.

همیشه بخشی از خبرنگاران اقتصادی، آرزو داشته‌اند که در کنار اطلاعاتی که از اقتصاد دارند برای خود کسب و کار و سرمایه‌گذاری هم داشته باشند اما واقعیت این است که نبود سرمایه کافی از مشکلات اصلی آنهاست و باعث شده که عملا نتوانند از دانش و اطلاعات خود بهره ببرند.

سرمایه



روزنامه سرمایه به مدیرمسئولی دکتر حسین عبده تبریزی، در سال‌های 1385 تا 1388 حدود چهار سال فعالیت داشت. عبده مدیرعامل سابق بورس تهران بودو مغز متفکر در مدیریت مالی و بازار سرمایه است و در هر لحظه چند کار را قادر است انجام دهد و به شدت پرکار است و تا دیروقت در دفتر کار خود حضور دارد، از قلم بسیار خوب وروانی نیز در گزارش های تفضیلی و تحلیلی اقتصاد برخوردار است.

عبده تبریزی، در ابتدا علاقه‌مند بود که روزنامه‌ای حرفه‌ای در مسائل اقتصادی و بازار سرمایه منتشر کند و به دنبال آن بود که بعد از معرفی روزنامه به خوانندگان و شرکت‌ها و سازمان‌های اقتصادی، خبرنگاران در سهام روزنامه شریک شوند و در سود و زیان آن مشارکت کنند و وقتی به سوددهی رسید، صاحبان سهام مدیریت آن را به عهده بگیرند.

حسین عبده تبریزی مدیر روزنامه سرمایه

حسین عبده تبریزی، مدیری کمیاب برای روزنامه های اقتصادی


عبده تبریزی، حداقل تجربه مدیریت و مشاوره در 500 شرکت موفق اقتصادی و مالی را در اقتصاد ایران داشته است اما به قول خودش تنها در یک شرکت چاپ و انتشار کتاب و  روزنامه سرمایه با زیان مواجه شد. دلیل این وضعیت، تا حدودی عدم آشنایی او با روزنامه‌نگاران و شرایط روزنامه‌نگاری در ایران بود و به خصوص در توزیع روزنامه با مشکلاتی مواجه شد و کسانی که برای توزیع روزنامه سرمایه فعالیت می‌کردند کار خود را درست انجام ندادند.

بعدها علی خدابخش در یکی دو سال آخر انتشار سرمایه مدیریت آن را به عهده گرفت و چند ماه تلاش کرد تا آن را سروسامان دهد.او ثابت کرد که روزنامه اقتصادی می‌تواند روی پای خود بایستد. اگر چه این کار دوام نیافت اما تجربه خوبی  بود و به روزنامه‌نگاران نشان داد که چه نکات مبنایی را باید مورد توجه قرار دهند   و مثلا به توزیع بسیار باید اهمیت دهند تا روزنامه بتواند روی پای خود بایستد. 

مدتی نیز سعید لیلاز سردبیر روزنامه بود. لیلاز به خاطر علاقه و توان علمی وهوش خود در تحلیل مسائل اقتصادی و توانمند کردن خبرنگاران آن بسیار موفق عمل کرد ومی توان ادعا کرد که یکی از بهترین و تاثیر گذارترین دوره ها برای خبرنگاران اقتصادی همین دوره بوده است زیرا از توان علمی و مدیریت عبده تبریزی و سعید لیلاز بهره بردند و روزنامه ای موثر را منتشر کردند.

سعید لیلاز سردبیر سرمایه در سال آخر

سعید لیلاز، صاحب نظری فراتر از یک سردبیر

خدابخش می‌گفت که توزیع‌کنندگان، روزنامه‌های شنبه، یکشنبه و دوشنبه را همراه با روزنامه سه‌شنبه در یک روز تحویل کیوسک می‌دادند و در نتیجه عمده آنها برگشت می‌خورد. به جای اینکه به روزنامه پول بدهند، هزینه توزیع هم می‌گرفتند در نتیجه مخاطب کمتری در شهرستان‌ها جذب شد و روزنامه با زیان بسیار مواجه بود. اما او این شکل غلط توزیع را سامان داد و مشتری هم افزایش یافت.

خدابخش معتقد بود که موفقیت روزنامه با چهار حرکت اساسی تحقق می‌یابد. اول توزیع دوم توزیع سوم توزیع چهارم تحریریه .

ابتدا توجه به مسائل توزیع و نظارت بر توزیع‌کنندگان، ساعت مناسب چاپ روزنامه  و ارسال آن به شهرستان‌ها و نظارت بر کیوسک‌ها و کنترل فروش و برگشتی و مورد توجه بود و وقتی توزیع بهتر شد به تحریریه نیز پرداخت. ... .

سرمایه از ابتدا با اتکا به برند و شخصیت عبده تبریزی، قدم‌های خوبی در مسائل اقتصادی برداشت و همان طور که در روزنامه دنیای اقتصاد، افرادی چون موسی غنی‌نژاد، علی میرزاخانی، جنان صفت، محسن ایلچی، سیفی اعلا و... تأثیرگذار بودند و روزنامه‌ای وزین را ارائه دادند که اثرگذاری خوبی در اقتصاد کشور دارد، در روزنامه سرمایه نیز وجود افرادی چون عبده تبریزی، سعید لیلاز و همکاری با اقتصاددانان کشور انصافاً باعث شکل‌گیری روش‌های مؤثری برای بررسی و ارزیابی اقتصاد کشور شد.

هر جا که دولت حرکتی مؤثر و منطبق با ادبیات اقتصاد و توصیه‌های کارشناسان مانند افزایش نرخ بنزین، هدفمندی یارانه‌ها و... انجام می‌داد روزنامه حتی در سرمقاله‌های خود حمایت می‌کرد و هر جا که احساس می‌کرد باید انتقاد کند منطبق بر آمار و ارقام و اصول اقتصاد، انتقادی منصفانه داشت و همین امر باعث شده بود که مخالف و موافق، سرمایه را روزنامه‌ای وزین ارزیابی کنند و دولتی‌ها نیز از سرمایه استقبال می‌کردند و به آن توجه داشتند

عبده تبریزی معتقد بود که مملکت به چنین روزنامه هایی نیاز دارد و توقیف  آن به من ضرر نمی زند بلکه به کشور واقتصاد آسیب می رساند.

تجربه سرمایه باعث شد که روزنامه‌های دیگر درک کنند که امکان ایجاد تیمی از خبرنگاران که قادر به ارائه مطالب مؤثر و مفید باشند، وجود دارد. در تیم اقتصادی سرمایه سه تا چهار نفرخبرنگار با سابقه وجود داشت و اکثرا جوان و تازه کار بودند اما نحوه مدیریت و فضای روزنامه به گونه ای بود که هر یک از خبرنگاران جوان آن قادر بودند که گزارش های عالی تحویل مخاطبان خود بدهند و وقتی یک خبرنگار جوان و کم سابقه قادربود که چنین گزارش هایی ارائه دهد این نکته را ثابت می کرد که خبرنگاران اقتصادی می توانند در محیط مناسب رشد قابل توجهی داشته باشند و وضعیت فعلی می تواند با رسیدگی و مدیریت بهتر از این شود.

خط مشی سیاسی روزنامه سرمایه را هر طور تحلیل کنیم باعث دلخوری عده‌ای دیگر می‌شود اما واقعیت این است که روزنامه اقتصادی باید در نوع انتشار خود دقت کند و فرصت 10 ساله و 20 ساله خود را با یک حرکت چند ماهه از بین نبرد. به عبارت دیگر، بررسی اخبار سیاسی حق هر شهروندی است اما روزنامه اقتصادی باید در صفحه‌های سیاسی به نوعی اطلاع‌رسانی معمولی مشغول باشد که روزنامه ضربه نخورد.

طبق قانون، روزنامه اقتصادی باید 60 درصد مسائل اقتصادی و 40 درصد مسائل عمومی را انتشار دهد اما  این موضوع در سال آخر انتشار و به خاطر انتخابات ریاست جمهوری رعایت نمی‌شد و عملا 60 درصد مطالب سیاسی و اجتماعی و غیر اقتصادی بود و به انتقادها توجه نمی‌شد. عبده تبریزی عادت نداشت که سری به وزارت ارشاد بزند و پیگیر مشکلات و پرونده سرمایه باشد و همین امر باعث شد که بعد از چند تذکر و بی‌توجهی مدیران روزنامه، سرانجام لغو امتیاز سرمایه اتفاق افتد. عبده تبریزی ذاتاً شخصیتی محجوب دارد و در کارها دخالت نمی‌کند. او به انتقادها این گونه پاسخ می‌داد که من روزنامه‌نگار نیستم و دخالت در مدیریت صفحه‌ها و اخبار نمی‌کنم. او اگر چه مخالفتی با طرح اخبار سیاسی در روزنامه نداشت و قلم خوبی در مسائل اقتصادی داشت، اما دخالت نمی‌کرد و به کارهای شرکت‌های مالی و اقتصادی خود مشغول بود، و این وضعیت باعث شد که نه به وزارت ارشاد سر بزند و نه در کار مدیریت روزنامه دخالت کند.

روزنامه سرمایه مثل روزنامه دنیای اقتصاد، وزین و قابل توجه و مورد احترام کارشناسان و مسئولان بود و حتی رئیس جمهور محمود احمدی‌نژاد بعد از لغو امتیاز روزنامه، اعلام کرد که این کار بی‌سلیقه‌گی بود.

حاشیه‌هایی مانند نفوذ افراد سیاسی، شیتیل‌بگیران و آگهی‌بگیران که هنجار روزنامه‌نگاری را رعایت نمی‌کنند و... باعث می‌شود که کار افرادی که درست کار می‌کنند و اثرگذار هستند دیده نشود و برای نشریه مشکل پیش بیاید

شاید امکان آنکه شخصیت‌های با دانشی مانند عبده تبریزی روزنامه‌ای منتشر کنند و تعدادی از خبرنگاران مجرب جذب شوند و تعدادی دیگر را آموزش دهند، به این سادگی فراهم نشود. این فرصت را نباید به سادگی از دست داد.

عصر اقتصاد



روزنامه عصر اقتصاد، به مدیرمسئولی سیف‌اله یزدانی اگر چه تا حدودی به طرح مباحث اقتصادی کمک کرد اما از ابتدا تیراژ بالایی نداشت و با تیراژ محدود خود بیشتر به دنبال انتشار اخبار معمولی اقتصاد و جذب آگهی بود و اصولاً روزنامه ای متوسط به پایین مانند اقتصاد پویا، جهان صنعت و... است.

تیم عصراقتصاد، بیشتر از خبرنگاران معمولی تشکیل شده و افراد خبره و با تجربه کم دارد و هر چند وقت یک بار خبرنگاران تغییر می‌کنند.

در این روزنامه نیز مشکلات مالی، و گرفتاری‌های عمومی روزنامه‌های اقتصادی مشهود است و مدیران با آن دست و پنجه نرم می‌کند. در کنار اخبار تلکس خبرگزاری‌ها، روابط عمومی‌ها و اخبار معمولی، گاهی یزدانی و چند نفر دیگر مطالب و یادداشت‌های قوی نیز چاپ می‌کنند.

گاهی نیز به بهانه سالگرد دکتر حسین عظیمی و دیگران، مطالب و مقالات خوبی در رابطه با برنامه‌ریزی در این روزنامه به چاپ می‌رسد. در مجموع اگر موضوعات عمومی حل شود و روزنامه نیز تغییراتی در روش خود داشته باشد جای گل کردن و مطرح شدن را دارد و یکی از ظرفیت‌های موجودی است که می‌تواند در آینده اثرگذار باشد.

هدف و اقتصاد


روزنامه هدف و اقتصاد که با مدیریت فیروز نعیم محبوبی منتشر می‌شود در واقع روزنامه‌ای است با تیراژ کم  که برای مراکز و سازمان‌ها و شرکت‌ها ارسال می‌شود تا بتواند آگهی جذب کند و تعداد محدودی نیز در کیوسک‌ها توزیع می‌گردد.

انتشار نخستین روزنامه‌های اقتصادی

فعالیت روزنامه‌های اقتصادی جدید

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین