فقط یک زن می تواند!

گروه اجتماعی: راننده جوان چیزی گفت که سر بحث باز شد! در یکی از خیابان های جنوب بیروت و در عرق ریزان سرظهر که بچه های آواره سوری از سروکول ماشین ها بالا می‌رفتند برای فروختن بطری های آب خنک،بحث کشید به خانواده و تربیت فرزند و من گفتم بچه ها باید رفتار پدر را ببینند، چون اگر پدر نمازخوان بود بچه ها نمازخوان می شوند، اگر پدر عرق خور بود بچه ها عرق می خورند و ... صاف درآمد که نه اصلا این طور نیست! و تعریف کرد که وقتی بچه بوده و داشته تازه چشم و گوشش باز می شده پدرش اصلا کاری به نماز و روزه نداشته و اهل همه چیز بوده! چه رسد به این که بخواهد او را به نماز و رفتار دینی توصیه و تربیت کند، و بعد گفت که همه چیز از مادرم شروع شد! من را کنار می کشید و می گفت پسرم! درست است که بابایت نماز نمی‌خواند ولی تو باید نماز بخوانی، درست است که بابایت کاری به خدا ندارد ولی خدایی هست و قیامتی هست و باید روزی جواب بدهی... گفتم آخرش بابایت چه شد؟ خندید و گفت: مادرم درستش کرد!

به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه خراسان، به یاد زنان دیگری افتادم که در طول این سال ها شنیده و دیده بودم که چگونه راه چشمه ای جوشان از خیر و صلاح را در دل سنگ زندگی های مردانه گشوده اند و با خود اندیشیدم که فقط یک زن می‌تواند آن قدر قدرت داشته باشد که بی سرو صدا مسیر زندگی را عوض کند، آرام آرام و بی آنکه مرد بفهمد جریان امور خانه و خانواده را طوری هدایت کند که کاروان خانواده بعد از چندسال سر از بوستان هدایت درآورد یا برعکس در برهوت گمراهی گرفتار شود!

فقط یک زن می تواند بدون تفنگ و سرباز و تنها با تکیه بر عاطفه و محبت مردهای خانه اش را این طور رام کند!

فقط یک زن می تواند این قدر صبور باشد و حوصله کند که بذری بکارد و نورش ببخشد و آبش بدهد و آن قدر به پایش بنشیند تا آرام آرام جوانه ای سبز از دل سیاه خاک به در آید و نهالی شود و درختی تناور و سایه گستر.

فقط یک زن می تواند بی اعتنا به همه تعفن ها و آلودگی های دنیای کثیف صبورانه پنجره ها را باز کند و هوای پاک و تازه را بخواهد و بوی دلنشین پاکی و نیکی را در زندگی منتشر کند.

فقط یک زن می تواند دخترانه، خواهرانه و مادرانه پای جوانی های یک مرد بایستد تا روزی که آن مرد خسته و آزرده بازگردد و شرمسار و پشیمان در پای او بیفتد و به طهارت روح و جان زنانه او شست وشو کند.