گروه سیاسی: در حالی کرسی های آزاد اندیشی تقریبا در هر سه قوه و نهادها و سازمانها تعطیل است که این امر از مطالبات جدی مقام معظم رهبری بوده و به خاطر فواید و الزام آور بودن آن باید از سوی مسئولین دلایل اجرایی نشاندن آن اعلام شود.
به گزارش بولتن نیوز، نقطه شروع طرح بحث آزاد اندیشی به سخنان رهبر معظم انقلاب در بهمن ماه سال 81 در دیدار اعضای انجمن اهل قلم بر می گردد که ایشان فرمودند: «اگر بخواهیم در زمینه گسترش و توسعه واقعىِ فرهنگ و اندیشه و علم حقیقتاً کار کنیم، احتیاج داریم به اینکه از مواهب خدادادى و در درجه اوّل آزاداندیشى استفاده کنیم. آزاداندیشى در جامعه ما یک شعار مظلوم است. تا گفته مىشود آزاداندیشى، عدّهاى فورى خیال مىکنند که بناست همه بنیانهاى اصیل در هم شکسته شود و آنها چون به آن بنیانها دلبستهاند، مىترسند. عدّهاى دیگر هم تلقّى مىکنند که با آزاداندیشى باید این بنیانها شکسته شود. هر دو گروه به آزاداندیشى - که شرطِ لازم براى رشد فرهنگ و علم است - ظلم مىکنند. ما به آزاداندیشى احتیاج داریم.»
پس از سخنرانی رهبری، نامهای توسط برخی دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه به ایشان نوشته شد و در پاسخ به آن نامه سه روش پیشنهاد شد، شامل تشکیل کرسى هاى نظریه پردازى، کرسى هاى پاسخ به سؤالات و شبهات و کرسى هاى نقد و مناظره و مورد تأیید قرار گرفت.
با وجود تأکید رهبری در ادامه عمل به فرامین، در عرصه عمل تنها کرسیهای نظریه پردازی آن هم بیشتر در حوزه و کمتر در دانشگاه و تا حدودی کرسیهای پاسخ به سوالات و شبهات برگزار شد که در مجموع میتوان ادعا کرد تا کنون نتیجه عملی و ملموسی به دست نیامده است.
به نظر میرسد که هدف اصلی از طرح این است که کرسیهای آزاداندیشی باید با وجههای علمی و محققانه برگزار شوند و نه تنها برای نمایشی از شعار آزادی.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار روز 13 مهرماه سال 90 و در جمع نخبگان علمی با لحنی گلایهوار خطاب به مجامع دانشگاهی از برگزار نشدن کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها سخن گفتند و فرمودند: «فکر کنید، بگویید، بنویسید، در مجامعِ خودتان منعکس کنید، آن کرسىهاى آزاداندیشى را که من ۱۰۰ بار ـبا کم و زیادشـ تأکید کردهام راه بیندازید و اینها را هى آنجا بگویید. این میشود یک فضا. وقتى یک فضاى گفتمانى به وجود آمد، همه در آن فضا فکر میکنند، همه در آن فضا جهتگیرى پیدا میکنند، همه در آن فضا کار میکنند.»
پاسخ معظم له به نامه جمعى از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه در مورد کرسیهای آزاد اندیشی (مورخ 16/11/1381) بسیار روشنگرانه و بدون اما و اگر و چون چرا است:
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
فرزندان و برادران عزیز
با همه مضمون نامه شما موافقم و از شما و همفکرانتان در حوزه و دانشگاه مىخواهم که این ایدهها را تا لحظه عملىشدن و ثمر دادن، هر چند دراز مدت، تعقیب کنید. نه مأیوس و نه شتابزده، اما باید این راه را که راه شکوفائى و خلاقیت است به هر قیمت پیمود.
این انقلاب باید بماند و برنامه تاریخى و جهانى خویش را به بار نشاند و همین که این عزم و بیدارى و خودآگاهى در نسل دوم حوزه و دانشگاه نیز بیدار شده است، همین که این نسل از افراط و تفریط، رنج مىبرد و راه ترقى و تکامل را نه در «جمود و تحجر» و نه در «خودباختگى و تقلید»، بلکه در نشاط اجتهادى و تولید فکر علمى و دینى مىداند و مىخواهد که شجاعت نظریه پردازى و مناظره در ضمن وفادارى به اصول و اخلاق و منطق در حوزه و دانشگاه، بیدار شود و اراده کرده است که سؤالات و شبهات را بىپاسخ نگذارد، خود، فى نفسه یک پیروزى و دستاورد است و باید آن را گرامى داشت و آنگاه که نخبگان ما نقطه تعادل میان «هرج و مرج» و «دیکتاتورى» را شناسایی و تثبیت کنند، دوران جدید آغاز شده است.
آرى، نباید از «آزادى» ترسید و از «مناظره» گریخت و «نقد و انتقاد» را به کالاى قاچاق و یا امرى تشریفاتى، تبدیل کرد چنانچه نباید بجاى مناظره، به «جدال و مراء»، گرفتار آمد و بجاى آزادى، به دام هتاکى و مسئولیت گریزى لغزید.
آن روز که سهم «آزادى»، سهم «اخلاق» و سهم «منطق»، همه یکجا و در کنار یکدیگر اداء شود، آغاز روند خلاقیت علمى و تفکر بالنده دینى در این جامعه است و کلید جنبش «تولید نرمافزار علمى و دینى» در کلیه علوم و معارف دانشگاهى و حوزوى زده شده است.
بىشک آزادیخواهى و مطالبه فرصتى براى اندیشیدن و براى بیان اندیشه توأم با رعایت «ادب استفاده از آزادى»، یک مطالبه اسلامى است و «آزادى تفکر، قلم و بیان»، نه یک شعار تبلیغاتى بلکه از اهداف اصلى انقلاب اسلامى است.
من عمیقاً متأسفم که برخى میان مرداب «سکوت و جمود» با گرداب «هرزه گوئى و کفرگوئى»، طریق سومى نمىشناسند و گمان مىکنند که براى پرهیز از هر یک از این دو، باید به دام دیگرى افتاد.
حال آنکه انقلاب اسلامى آمد تا هم «فرهنگ خفقان و سرجنبانیدن و جمود» و هم «فرهنگ آزادى بىمهار و خودخواهانه غربى» را نقد و اصلاح کند و فضائى بسازد که در آن، «آزادى بیان»، مقید به «منطق و اخلاق و حقوق معنوى و مادى دیگران» و نه به هیچ چیز دیگرى، تبدیل به فرهنگ اجتماعى و حکومتى گردد و حریت و تعادل و عقلانیت و انصاف، سکه رائج شود تا همه اندیشهها در همه حوزهها فعال و برانگیخته گردند و «زاد و ولد فرهنگى» که به تعبیر روایات پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت ایشان (علیهمالسّلام)، محصول «تضارب آراء و عقول» است، عادت ثانوى نخبگان و اندیشهوران گردد.
بویژه که فرهنگ اسلامى و تمدن اسلامى همواره در مصاف با معضلات جدید و نیز در چالش با مکاتب و تمدنهاى دیگر، شکفته است و پاسخ به شبهه نیز بدون شناخت شبهه، ناممکن است.
اما متأسفانه گروهى بدنبال سیاست زدگى و گروهى بدنبال سیاست زدائى، دائماً تبدیل فضاى فرهنگى کشور را به سکوت مرداب گونه یا تلاطم گرداب وار، مىخواهند تا در این بلبشو، فقط صاحبان قدرت و ثروت و تریبون، بتوانند تأثیرگذار و جریان ساز باشند و سطح تفکر اجتماعى را پائین آورده و همه فرصت ملى را هدر دهند و اعصاب ملت را بفرسایند و درگیرىهاى غلط و منحط قبیله اى یا فرهنگ فاسد بیگانه را رواج دهند و در نتیجه صاحبان خرد و احساس، ساکت و مسکوت بمانند و صاحبدلان و خردمندان، برکنار و در حاشیه مانده و منزوى، خسته و فراموش شوند.
در چنین فضائى، جامعه به جلو نخواهد رفت و دعواها، تکرارى و ثابت و سطحى و نازل مىگردد، هیچ فکرى تولید و حرف تازه اى گفته نمىشود، عدهاى مدام خود را تکرار مىکنند و عدهاى دیگر تنها غرب را ترجمه مىکنند و جامعه و حکومت نیز که تابع نخبگان خویش اند، دچار انفعال و عقبگرد مىشوند
چنانچه در نامه خود توجه کردهاید، براى بیدار کردن عقل جمعى، چاره اى جز مشاوره و مناظره نیست و بدون فضاى انتقادى سالم و بدون آزادى بیان و گفتگوى آزاد با «حمایت حکومت اسلامى» و «هدایت علماء و صاحبنظران»، تولید علم و اندیشه دینى و در نتیجه، تمدن سازى و جامعه پردازى، ناممکن یا بسیار مشکل خواهد بود.
براى علاج بیمارىها و هتاکىها و مهار هرج و مرج فرهنگى نیز بهترین راه، همین است که آزادى بیان در چارچوب قانون و تولید نظریه در چارچوب اسلام، حمایت و نهادینه شود. بنظر مىرسد که هر سه روش پیشنهادى شما یعنى تشکیل 1(«کرسىهاى نظریهپردازى» 2) «کرسىهاى پاسخ به سؤالات و شبهات» و 3 «کرسىهاى نقد و مناظره»، روشهائى عملى و معقول باشند و خوب است که حمایت و مدیریت شوند بنحوى که هر چه بیشتر، مجال علم، گسترش یافته و فضا بر دکانداران و فریبکاران و راهزنان راه علم و دین، تنگتر شود.
باید «تولید نظریه و فکر»، تبدیل به یک ارزش عمومى در حوزه و دانشگاه شود و در قلمروهاى گوناگون عقل نظرى و عملى، از نظریهسازان، تقدیر بعمل آید و به نوآوران، جایزه داده شود و سخنانشان شنیده شود تا دیگران نیز به خلاقیت و اجتهاد، تشویق شوند. باید ایدهها در چارچوب منطق و اخلاق و در جهت رشد اسلامى با یکدیگر رقابت کنند و مصاف دهند تا جهان اسلام، اعاده هویت و عزت کند و ملت ایران به رتبه اى جهانى که استحقاق آن را دارد بار دیگر دست یابد.
من بر پیشنهاد شما مىافزایم که این ایده چه در قالب «مناظرههاى قانونمند و توأم با امکان داورى» و با حضور «هیئت داورى علمى» و چه در قالب تمهید «فرصت براى نظریهسازان» و سپس «نقد و بررسى» ایده آنان توسط نخبگان فن و در محضر وجدان علمى حوزه و دانشگاه، تنها محدود به برخى قلمروهاى فکر دینى یا علوم انسانى و اجتماعى نیز نماند بلکه در کلیه علوم و رشتههاى نظرى و عملى (حتى علوم پایه و علوم کاربردى و ...) و در جهت حمایت از کاشفان و مخترعان و نظریهسازان در این علوم و در فنون و صنایع نیز چنین فضائى پدید آید و البته براى آنکه ضریب «علمى بودن» این نظریات و مناظرات، پائین نیاید و پخته گوئى شود و سطح گفتگوها نازل و عوامانه و تبلیغاتى نشود، باید تمهیداتى اندیشید و قواعدى نوشت.
اینجانب با چنین طرحهائى همواره موافق بودهام و از آن حمایت خواهم کرد و از شوراى محترم مدیریت حوزه علمیه قم مىخواهم تا با اطلاع و مساعدت «مراجع بزرگوار و محترم» و با همکارى و مشارکت «اساتید و محققین برجسته حوزه»، براى بالندگى بیشتر فقه و اصول و فلسفه و کلام و تفسیر و سایر موضوعات تحقیق و تألیف دینى و نیز فعال کردن «نهضت پاسخ به سؤالات نظرى و عملى جامعه»، تدارک چنین فرصتى را ببینند.
از شوراى محترم انقلاب فرهنگى و بویژه ریاست محترم آن نیز مىخواهم که این ایده را در اولویت دستور کار شورا براى رشد کلیه علوم دانشگاهى و نقد متون ترجمه اى و آغاز «دوران خلاقیت و تولید» در عرصه علوم و فنون و صنایع و بویژه رشتههاى علوم انسانى و نیز معارف اسلامى قرار دهند تا زمینه براى اینکار بزرگ بهتدریج فراهم گردد و دانشگاههاى ما بار دیگر در صف مقدم تمدن سازى اسلامى و رشد علوم و تولید فناورى و فرهنگ، قرار گیرند.
بىشک هر دو نهاد از طرحهاى پیشنهادى فضلاء دانشگاهى و حوزوى و از جمله طرح شما، استفاده خواهند کرد تا با رعایت همه جوانب مسأله، جنبش «پاسخ به سؤالات»، «مناظرات علمى» و «نظریه پردازى روشمند» را در کلیه قلمروهاى علمى حوزه و دانشگاه، نهادینه و تشویق کنند. امیدوارم که مراحل اجراء این ایده، دچار فرسایش ادارى نشده و تا پیش از بیست و پنجمین سالگرد انقلاب، نخستین ثمرات مهم آن آشکار شده باشد.
ویژگیهای آزاداندیشی
آزاداندیشی نیز مانند هر امر دیگری گاهی با تأویلها و تفسیرهای نادرستی مواجه میشود و ممکن است از مسیر اصلی خود منحرف گردد. یکی از اصلیترین دلایل عدم همراهی برخی از مسئولان دانشگاهی با برپایی این کرسیها در دانشگاهها نیز همین تفسیر نادرست و فهم بد از مفهوم آزاداندیشی است.
حضرت آیتالله خامنهای در این باره میفرمایند:
«آزاداندیشى در جامعهى ما یک شعار مظلوم است. تا گفته مىشود آزاداندیشى، عدهاى فورى خیال مىکنند که بناست همهی بنیانهاى اصیل در هم شکسته شود و آنها چون به آن بنیانها دلبستهاند، مىترسند. عدهاى دیگر هم تلقى مىکنند که با آزاداندیشى باید این بنیانها شکسته شود. هر دو گروه به آزاداندیشى ـکه شرطِ لازم براى رشد فرهنگ و علم استـ ظلم مىکنند.»
ششمین اصل قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز بر تثبیت و تأمین آزادى و آزاداندیشى استوار است. البته به تعبیر حضرت آیتالله خامنهای، آزادى را نباید بد معنا کرد. ایشان آزادى را یکى از بزرگترین نعمتهاى الهى عنوان میکنند که یکى از شعب آن آزاداندیشى است.
در عین حال، مطابق تأکید رهبر فرزانهی انقلاب، میفرمایند: «حواستان جمع باشد! دنبال حرف نو و پیدا کردن حرف نو حرکت کنید، اما مراقب باشید که این حرف نو در کدام جهت دارد حرکت مىکند؛ در جهت تخریب یا در جهت ترمیم و تکمیل؛ اینها با هم تفاوت دارد. این وظیفهاى است به عهدهى خود شماها.»
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
---
آزاد اندیشی علمی مستدل و مستند ، به دور از هرگونه تعصب و افراط و به دور از اصرار بر پایبندی به پیش فرضهای ناپایدار و غیر قابل اثبات ، برای پیشرفت و شکوفایی و توسعه و پویایی در همه ی زمینه های مورد نیاز زندگی یک ضرورت حیاتی غفلت ناپذیر جوامع بشری است که قرآن کریم برآن تاکید داشته است.
غفلت یا سهل انگاری و بی تفاوتی یا جلوگیری در زمینه ی آزاد اندیشی با کرامت و آزادی انسان در زمینه ی گزینش بهترینهای خرد پذیر برای زندگی تضاد و تناقض دارد و باهیچ دین و عقلی نمی توان آن را توجیه نمود.
قرآن کریم با بیان نیازهای رفتاری بشر در تعامل درست ( در آیات بسیاری که حامل بایدها و نبایدهای رفتاری و حامل نوید و هشدار برای بشریت اند) و تاکید فراوان بر نقش مثبت عقل در گزینش ( در آیات بسیاری که بشر را به بکار گیری عقل و اندیشه و تدبر فرا می خوانند) و با فراخوان به گزینش بهتربن گفتارها (آیات 17 ، 18 سوره ی زمر) و امر به مدیریت بحثهای مربوط به نیازهای زندگی در همه ی زمینه ها با بهترین گفتمان (آیه 125 سوره ی نحل) و امر به مشورت در امور حیاتی با استمداد کمک غیبی از خداوند که هستی دهنده ی جهان آفرینش است (آیه 159 سوره ی آل عمران) و تشریع آزادی انتخاب (آیات و سوره های: 256 بقره ، 144 آل عمران و 29 کهف ) و هشدار از عاقبت و خیم و شوم فردی و اجتماعی انحراف و کج روی از نویدها و هشدارها در این زمینه ها ، در حقیقت اصل و مرجع الهی هدایت بشر به آزاد اندیشی است.