گروه فرهنگی: به نظر میرسد نبود فرهنگ گفتگو و توان اندک جامعه در شنیدن انتقادات، سبب شده است گرهی که با دست باز میشود، مسیر دندان را در پیش بگیرد.
به گزارش بولتن نیوز، مصداق بارز نبود فرهنگ گفتگو را باید در تبلیغات انتخاباتی و شیوه اطلاعرسانیها و انتقادات، پس از انتخابات ریاست جمهوری جستجو کرد.
مسیر تبلیغات انتخاباتی در ایران طی چهار دوره گذشته، تغییری جدی را تجربه کرده است.
تلاش برای سرکوب رقبا بهجای اعلام نقاط قوت خود، یکی از راهکارهایی است که در این دوره در دستور کار کاندیداهای ایرانی قرارگرفته است.
وقتی رئیس دولت نهم، بهجای تبیین تواناییهای خود و تیمش، در صدد تخریب گذشته برآمد و اتفاقاً توانست از نردبانی که بر تلی از خاکستر بنا کرده بود، بالا برود، پسینیان نیز این شیوه را در دستور کار قراردادند و همین مسئله سبب شد انتخابات، بهجای محلی برای اعلام دستاوردها و دفاع از تلاشهای نظام جمهوری اسلامی ایران، به فضایی برای کوبیدن نیروهای انقلابی و درنتیجه حمله به برخی بنیانهای نظام جمهوری اسلامی تبدیل شود.
این شیوه در کنه خود بدون تردید زمینه را برای بروز بحرانهایی جدی فراهم کرده و تداوم این روند میتواند سرمایههای اجتماعی در کشور را بهشدت تخریب نماید و آثار این تخریب نیز در میانمدت، عواقب شوم خود را آشکار خواهد کرد.
علاقهمندی مردم ایران به حوزه سیاست و پیگیری دقیق موضوعات در این حوزه خود سبب میشود رفتارهای سیاسی، میزان تحملپذیری، میزان احترام به آرای مخالف و ... همگی بر فرهنگ و رفتار مردمان عادی نیز تأثیر گذاشته و در این حوزه نیز تسری یابد.
فرهنگ گفتگو
اگر کمی از فضای سیاسی دور شویم، خواهیم دید که نبود فرهنگ گفتگو، بحرانهای اجتماعی فراوانی را نیز در پی داشته است. آمار بالای درگیریهای لفظی و فیزیکی در خیابانها، شمار بالای پروندههایی که به دلیل ضرب و شتم و درگیری فیزیکی در قوه قضاییه مفتوح شدهاند و همچنین افزایش آمار طلاق در ایران را میتوان تأثیرات نبود فرهنگ گفتگو با کمرنگ شدن این بینش در سالهای اخیر دانست.
اگر تا پیشازاین درگیریهای خانوادگی، با ریشسفیدی فامیل و بستگان و بزرگان، برطرف میشد، امروزه این دادگاه و قاضی است که میان دو طرف دعوی قضاوت میکند.
بهاینترتیب از بین رفتن سرمایههای خانوادگی و اجتماعی، در ذات خود حتی زمینه را برای تحمیل هزینههای گزاف از محل افزایش پروندههای قضایی و شلوغی بیشازحد دادگاهها به کشور فراهم مینماید.
برخی برآوردها نشان میدهد از هر 7 به قولی یا 9 معامله به قولی دیگر، یکی در دادگاه باید تعیین تکلیف شود. این مسئله در بسیاری از موارد به درک نادرست طرفین از سخنان یکدیگر بازمیگردد و درنتیجه آنچه میشد با گفتگویی ساده حل شود، به پروندهای قضایی تبدیل میشود.
چه باید کرد؟
به نظر میرسد جدا از تلاش برای ایجاد فرهنگ گفتگو در میان مردم و سرمایهگذاری در این حوزه از سنین پایین و مدارس ابتدایی، لازم است در رأس جامعه و در میان نخبگان و مدیران، فرهنگ مدارا و شنیدن صدای مخالف شکل گیرد.
وقتی بزنگاههای تنفس جامعه که باید به فضای تبلیغ و تبیین بنیانهای دموکراسی ایران در جهان تبدیل شود، به محلی برای تهمت زنی و توهین و ... تبدیل میشود، جامعه نیز توشهای جز عصبیت و نارضایتی را از این میدان بیرون نمیبرد. این در حالی است که رقابت بر مبنای اهداف عالیه در نظام جمهوری اسلامی ایران و همچنین تلاش برای شکلگیری و بالا رفتن فرهنگ مدارا در کشور، خود نهتنها افزایش سرمایههای اجتماعی را در پی خواهد داشت بلکه الگویی ناخودآگاه برای زندگی شخصی را نیز پیش روی آحاد جامعه قرار میدهد.
به نظر میرسد جامعه ایران در دوران تازه خود بیش از هر چیز نیازمند ایجاد و شکلگیری فرهنگ گفتگوست. در این صورت امربهمعروف و نهی از منکر، به بحرانی جدی برای جامعه تبدیل نمیشود و افزایش ظرفیت نقدپذیری، افزایش رشد و تعالی شخصیت را نیز به همراه خواهد داشت.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com