گروه سینما و تلویزیون: آدم هایی که عمرشان صرف همین سینمای پر فراز و نشیب شده، می گویند: «سینمای ایران رحم ندارد!» سینمای بی رحمی که خیلی ها را یک شبه به عرش رسانده و تهیه کننده های بهترین فیلم های تاریخمان را به خاک سیاه نشانده...!
به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه ابتکار، از بازیگرهایی که باید یک سال، منتظرشان ماند تا که شاید وقتشان خالی شود و فیلم شما را یک جوری لای کارهای متعددشان، بگنجانند تا سیگار فروشیِ بازیگرهایی که یک عمر تمجید شدند و با به به و چه چه منتقدها، سرگرم. آدمهای زیادی هم هستند که فراموش شده اند و هیچکس یادش نمیآید که سهم زیادی از لحظه های به یاد ماندنی ما _ لحظه هایی که در سینما و یا پای تلویزیون شکل گرفتند _ را آنها ساخته اند. کافیست، فقط سرکی به تاریخ سینمای ایران بکشیم تا با نامهایی مواجه شوید که امروزهروز در بلبشوی تازه به دوران رسیدههای این سینما؛ شاید که نه، حتما دیگر شناخته شده نیستند.
هنوز حضور دارم و نفس میکشم
محرم زینالزاده، بازیگر فیلم سینمایی «بایسکلران» به کارگردانی محسن مخملباف، یکی از سینماگرانی است که در دهه شصت و هفتاد، فیلمهایی چون «دستفروش»، «نون و گلدون» و «ناصرالدینشاه آکتور» را بازی کرد و رفتهرفته به حاشیه رفت. زینالزاده که این روزها سمت کارگردانی رفته و فیلم میسازد، میگوید: «بیرحمی واژه خاصی است. وقتی در اوج سینما باشید، شرایط برایتان مطلوب است و وقتی نامهربانیها جاری میشوند، از منظر بیرحمی صحبت میشود.
این موضوع در حرفههای دیگر هم وجود دارد. ذات سینما فراز و فرود دارد و برای بازیگر، کارگردان، تهیهکننده و دیگر عوامل هم فرقی ندارد. ممکن است نویسندهای با یک متن به اوج برود و بیا پس از سالها فعالیت سینمایی با بیمهری مواجه شود.» زینالزاده شرایط حاکم بر سینما و سیاستهای مدیران را در تاثیرگذار میداند و میگوید: «سیاست حاکم بر شرایط کاری که هنرمندان در آن نفس میکشند و سیستم مدیریتی تعیینکننده هستند. باید نگاهی حاکم باشد که تلاش هر فرد را ببیند و به همان اندازه از او استفاده کند.
در این میان، فردی که پول داشته باشد شرایط بهتری دارد و آنهایی که شرایط خوبی ندارند با این واژگان مواجه میشوند اما من هنوز حضور دارم و نفس میکشم. کار میکنم اما در سکوت و آرامش. هرچند انتظاراتم برآورده نمیشود اما ایرادی ندارد؛ میگذرم. البته رضایت خاطر برای هر فرد تعریف مشخصی دارد و اگر بخواهیم سمبولیک بگویم؛ خداوند شاهد اعمال انسان است و با خوبی میتوانیم موجوب شکوفایی جامعه شویم. شاید حتی مسئولی با خواندن مطلبی دگرگون شود؛ پس مجبورم که بگویم آدمهایی داریم که در انزوای مطلق روزگار میگذرانند. بازیگری که اعلام میکند صندلیام را جلوی در خانه میگذارم و آنقدر منتظر میمانم تا از تهیهکنندهای پیشنهاد کار بگیرم. این درد است.»
زینالزاده در ادامه میگوید: «چرا سندیکای بازیگران تعریف پیدا نمیکند؟ چرا خانه سینما به وظیفهاش عمل نمیکند؟ از طرفی تهیهکنندهگان تلویزیون فقط با تیم خودشان کار میکنند. نمیخواهم وارد مسئله تلویزیون شوم و میگذرم. وقتی من عضو خانه سینما هستم باید سیستم طوری رفتار کند که برای همه یکسان باشد و مختص به تعداد خاصی نباشد تا دوش به دوش هم با هدف اعتلای فرهنگ جامعه، اخلاق و شعور انسانی را بالا ببریم و برای اندیشه ارزش قائل شویم.»
این سینماگر در آخر هم به فعالیتهای خودش اشاره میکند: «این روزها به سرزمین مادریام برگشتهام و همراه با جوانهای تحصیلکرده و خلاق تلاش میکنیم تا چرخ نیمهجان صنعت سینما در آذربایجان غربی را راه بیندازیم. تلاش میکنیم حرکتی که 15 سال قبل، یدالله صمدی عزیز آغاز کرده بود را به سرانجام برسانیم.»
تهران قدیم
داریوش اسدزاده متولد آذرماه ۱۳۰۲ فارغ التحصیل دکترای هنر و معماری در رشته ادبیات هنر از دانشگاه تهران است. بازیگری که سابقه طولانی و پررنگی در سینما دارد و در بیش از 80 فیلم سینمایی حضور داشته است اما شهرش را مدیون سریال «خانه سبز» است. سریالی که با بازی خسرو شکیبایی، مهرانه مهینترابی و رامبد جوانِ کم سن و سال آن روزها روی آنتن میرفت و با استقبال عجیب و غریبی هم مواجه بود. اسدزاده اینروزها بسیار کمکار شده و البته خودش میگوید: «کمکاریم خودخواسته است و ترجیح میدهم در این شرایط از سینما و تلویزیون دور باشم.» هرچند پیشتر اعلام کرده بود که توان جسمی بازی در بسیاری از نقشها را ندارم و کهولت سنم خودش را نشان داده است.
اسدزاده که اینروزها مشغول نگارش کتاب «تهران قدیم» است، پیشتر کتابهای «سیری در تاریخ تئاتر ایران»، «خواندنی های تاریخی» و «تاریخ تئاتر ایران از لاله زار تا شانزلیزه» را به رشته قلم درآورده است. او درمورد فعالیت این روزهایش میگوید: «بیشتر وقتم را با کتاب خوانی و نوشتن سپری میکنم. در حال حاضر هم تمام تمرکزم روی کتاب تازهام است که تاکنون نیمی از آن را نوشتهام. کتابی راجع به شهر تهرانِ هشتاد سال پیش و روزگاری که این شهر پشت سر گذاشته است.کتاب «تهران قدیم» نام دارد و فکر میکنم با بیش از 600 صفحه منتشر شود.»
عصبانی ام!
رضا صفاییپور، معروف به رضا طوفان، یکی از قلدرهای سینمای قبل و بعد از انقلاب است. بازیگری که شانه به شانه جمشید هاشمپور در فیلمهای اکشن فارسی حضور داشت و فیلمهای زیادی چون «کانیمانگا» و «حادثه در کندوان»، «چشم عقاب» و همچنین تجربه همکاری با فیلمسازهای زیادی چون کیومرث پوراحمد و امیرقویدل را دارد. طوفان هم سالهاست در سینما کمرنگ شده و آخرین بار ده سال قبل جلوی دوربین محمد نوریزاد در فیلم «پرچمهای قلعه کاوه» رفت. این بازیگر در مورد کمکاریاش میگوید: «توی سینما دنیا متداول است که بازیگر هرچقدر سنش بالاتر میرود، معتبرتر میشود اما این روال طبیعی در سینمای ایران برعکس است و خانهنشینت میکنند.
دهه 60 بیش از 4 یا 5 فیلم در سال بازی میکردم اما حالا خلوتنشین شدهام. البته گلهای نیست چون عاشق سینما بودم و به عشق آن، دورههای ورزشی سخت و موتورسواری را گذراندم و بعد هم چند قهرمانی کشتی کسب کردم. آخرین تجربه سینماییام مربوط به فیلم «پرچمهای قلعه کاوه» است که برایش جایزه بهترین بازیگر نقش اول جشنواره لسآنجلس را گرفتم. این روزها پیشنهادهایی هم دارم که نمیتوان بپذیرمشان چون بازی در این فیلمها را شان خودم نمیدانم و مجبورم ردشان کنم.» او در ادامه میگوید: «زمانی سینما روی گرده من و جمشید هاشمپور و یکیدو نفر دیگر میچرخید چون با عشق کارمان را شروع کردیم. تمام فیلمهایی که بازی کردم را به یاد میآورم و خاطراتشان در یادم مانده ولی امروز، جای آنکه ماندگار شوم فراموش شدهام.» طوفان به انتها میگوید: «در طول این سالها که بیکار بودهام، جدای از مسائل اقتصادی که حرف اول را میزند، روحیه خوبی هم ندارم. البته تلاش میکنم خوب وسرحال باشم اما از بیکاری عصبانی هستم.»
توقع ما بالا رفته است
عزتالله رمضانیفر که اولینبار با فیلم «گاوِ» داریوش مهرجویی پا به سینما گذاشت و توانست برای خودش جایی دست و پا کند و بازیاش حتی مورد استقبال ویلیام وایلر آمریکایی (کارگردان برنده اسکار) هم قرار بگیرد، این روزها مشغول بازی در سریال جدید شهاب عباسی است که قرار است از شبکه نسیم پخش شود.
او میگوید: «سینما بیرحم نیست و توقع ما بالا رفته است. بسیاری از بازیگران از راه سینما پول درآوردند و امروزه به تجارتهای دیگری وارد شدهاند. یکی فستفود راه انداخته و دیگری سوپرمارکت... البته این راه هم بگویم که گاهی افراد در سینما سرنوشت شما را عوض میکنند و باعث لطمه به دیگران میشوند. آنهایی که دستمزد شما را برمیدارند و برنمیگردانند و باقی ماجرا... هرچند من هم به رفتار مدیران سینمایی و در کل فرهنگی، گله دارم و معتقدم به فکر ما نیستند.» در آخر بد نیست یادی کنیم از فردوس کاویانی، ملکه رنجبر، حسین محباهری و حبیبالله کاسهساز و تمام پیشکسوتهایی که این روزها گوشه خلوت گزیدهاند و یا با بیماری دست و پنجه نرم میکنند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com