گروه فرهنگ و هنر: در یادداشت پیشه رو که سعید اردکان زاده یزدی نگاشته معتقد است: دنیس مککوئیل، متولد سال ١٩٣٥ در لندن، استاد ممتاز مرکز تحقیقات ارتباطات
در دانشگاه آمستردام و استاد میهمان دانشکده علوم سیاسی در دانشگاه
ساوتمپتون بود. او در سال ١٩٥٨ از دانشگاه آکسفورد در رشته تاریخ مدرن مدرک
کارشناسی را گرفت و یک سال بعدتر، از همان دانشگاه مدرک کارشناسی ارشد
مدیریت عمومی و اجتماعی را کسب کرد.
به گزارش
بولتن نیوز متن این یادداشت که روزنامه شرق نیز منتشر شده به شرح زیر است:
«امروز صبح، ما خبری دریافت کردیم که میگفت دنیس مککوئیل درگذشته است». سه روز پیش از آنکه دانشکده تحقیقات ارتباطات دانشگاه آمستردام، بیانیه خود را با این جمله آغاز کند، دنیس مککوئیل ٨٢ساله انگلیسی، محقق مشهور علوم ارتباطات، در ٢٥ ژوئن مصادف با چهارم تیر درگذشته بود.
دانشگاه آمستردام خانه مککوئیل به حساب میآمد و بیانیه این دانشگاه نیز در رثای استاد ممتاز تازهدرگذشته حاکی از احترام دانشگاهیان به او بود: «دنیس یک انسان فوقالعاده، بابصیرت و فروتن بود. او دانشی جامع از حوزه کاری خود داشت و یک تحلیلگر تیزبین بود. او در تدریس دیدی باز داشت و افراد را به تفکر خلاق و نظاممند ترغیب میکرد. اقتدار و الهامبخشی علمی دنیس، زمینه را برای رشد و توفیق علم ارتباطات و دانشکده تحقیقات ارتباطات دانشگاه آمستردام فراهم کرده بود. ما یک محقق طراز اول، یک معلم الهامبخش و یک همکار عزیز را از دست دادیم».
با درگذشت مککوئیل، انجمن بینالمللی تحقیق در ارتباطات و رسانهها نیز بیانیهای صادر و از این اتفاق ابزار تأسف کرد. جنت واسکو، رئیس این انجمن، در بیانیه خود به اعضای انجمن اطلاع داد که بنا به اعلام خانواده مککوئیل، او در ٢٥ ژوئن در آرامش فوت کرده و تا روزهای آخر، ذهنش با دقت کار میکرده و پیشنویسهایش در پوشههایی جداگانه و مرتب جای گرفته است.
رئیس انجمن بینالمللی تحقیق در ارتباطات و رسانهها در این بیانیه مککوئیل را نویسنده آثار پرشماری دانسته بود که «درها را برای بسیاری از ما باز کرد و تدوینکننده بس بیهمتای دستاوردها و دانش رو به فزونی پژوهش رسانه و ارتباطات بود». واسکو در انتها نیز گفته بود که مککوئیل دوست و مراد بسیاری از اعضای انجمن بینالمللی تحقیقات رسانه و ارتباطات بود و در مدت عمرش به زمینه تحقیقاتی رسانه و ارتباطات کمک شایانی کرد و هیچگاه فراموش نخواهد شد.
با درگذشت مککوئیل، دانشکده رسانهها و ارتباطات دانشگاه لیدز هم بیانیهای صادر کرد و تأکید کرد که «همکاری تئوریک پرفسور مککوئیل به طور بنیادین به توسعه تحقیقات در رسانهها و ارتباطات شکل داد و حوزههای مخاطبشناسی، سیاستگذاری رسانهای، تأثیرات جامعهشناختی رسانهها و ارتباطات سیاسی را پوشش میداد. او حامی قدرتمند حوزهای تحقیقاتی بود که انضباط فکری، چندرشتهایبودن و مرتبطبودن با دوران معاصر، از خصیصههای آن به شمار میرفت. مککوئیل در کارهای خود همه این مسائل را در نظر داشت».
ورود کمابیش اتفاقی به ارتباطات
دنیس مککوئیل، متولد سال ١٩٣٥ در لندن، استاد ممتاز مرکز تحقیقات ارتباطات در دانشگاه آمستردام و استاد میهمان دانشکده علوم سیاسی در دانشگاه ساوتمپتون بود. او در سال ١٩٥٨ از دانشگاه آکسفورد در رشته تاریخ مدرن مدرک کارشناسی را گرفت و یک سال بعدتر، از همان دانشگاه مدرک کارشناسی ارشد مدیریت عمومی و اجتماعی را کسب کرد. مککوئیل بهعنوان محقق در دانشگاه لیدز مشغول به کار و با جی بلاملر در مرکز تحقیقات تلویزیون همکار شد. سرانجام در سال ١٩٦٧ مدرک دکترای مطالعات اجتماعی را از دانشگاه لیدز گرفت و عنوان تزش هم «عوامل اثرگذار بر منافع عمومی در نمایشهای تلویزیونی» بود.
مککوئیل در سال ١٩٧٧ از دانشگاه لیدز به دانشکده تحقیقات ارتباطات دانشگاه آمستردام رفت و آنجا استخدام شد. او تا پایان عمر کاری خود در این دانشگاه ماند و حتی در سال ١٩٩٧ که از دانشگاه آمستردام به طور زودهنگام بازنشسته شد، همان جا بهعنوان استاد ممتاز کار خود را ادامه داد. دانشگاه آمستردام از سال ٢٠٠٦، جایزهای را به نام «جایزه مککوئیل» ابداع کرد که به محققانی اعطا میشد که هر سال بهترین مقاله را برای پیشرفت تئوری ارتباطات مینوشتند. مککوئیل تا سال گذشته جزء هیئت داوران این جایزه بود.
او در مصاحبهای که در سال ٢٠١٢ با «سوشیال ساینس اسپیس» انجام داد، بخشی از عمر کاری خود را تشریح کرد. مککوئیل گفت که ابتدا تاریخ خوانده بوده؛ اما چون این رشته به نظرش بیربط و بدون ایدههای تازه میآمده، به سراغ جامعهشناسی رفته است. جامعهشناسی را ادامه داده و زمانی که تحت تأثیر آثار ریچارد هوگارت و ریموند ویلیامز و اندیشههای در حال ظهور جنبش چپ نو قرار گرفته بوده، کمابیش به طور اتفاقی به سمت ارتباطات کشیده شده است.
مککوئیل در مصاحبهاش این نحوه ورود اتفاقی به حوزه ارتباطات را شرح داده و گفته که فرصت تبدیلشدن او به یک محقق ارتباطات به طور مستقیم به ورود تلویزیونهای تجاری به انگلستان ربط داشته است. در دهه ٦٠ میلادی، تلویزیون گرانادا یک بورسیه در دانشگاه لیدز بنا کرد و دلیل آن، گذشته از نوعی فعالیت روابطعمومی و تبلیغاتی برای این تلویزیون، این بود که مالک تلویزیون جامعهشناس بود و مأموریتی برای خود در زمینه روشنشدن آثار تلویزیون بر مردم احساس میکرد. درهرحال، مککوئیل با این بورسیه روی تأثیرات سیاسی و فرهنگی تلویزیون تمرکز میکند. در نهایت نیز در رشته جامعهشناسی در دانشگاه لیدز شروع به تدریس میکند. مککوئیل تأکید میکند طیکردن این مسیر را مرهون مسئول پروژه تحقیقات تلویزیون در دانشگاه لیدز و کارمند بیبیسی، ژوزف ترانامن، بوده و تأثیر زیادی نیز از او پذیرفته بوده است.
یک دهه پیش از آنکه مککوئیل تحقیقات خود را شروع کند؛ یعنی در دهه ١٩٥٠ میلادی، حوزه ارتباطات دارای وسعت کمی بود و محققان به رسانهها عمدتا بهعنوان پدیدههایی نگاه میکردند که مخرب هستند و محقق ارتباطات باید مسئلههای فردی و اجتماعی ناشی از تأثیرات رسانههای همگانی را حل کند؛ اما ارتباطات همزمان با عمر کاری مککوئیل رشد کرد و به قول او، در دهه ٢٠١٠ به «یک خودمختاری فکری مشخص رسیده است که میتواند دیدگاه خود را درباره اینکه مسائلش چه چیزهایی هستند داشته باشد». مککوئیل معتقد بود که جامعهشناسی بهعنوان یکی از شاخههای علوم اجتماعی در دهه ١٩٦٠ به بار نشست، مطالعات ارتباطی را غنیتر کرد و دیدگاه انتقادی جدیدی را نیز وارد تحقیقات در حوزه ارتباطات کرد.
او که هم دوران اوج مطالعات فرهنگی، هم دوران ظهور رسانههای نوین را درک کرده، در مصاحبهاش به این نکته اشاره میکند که توسعه جامعهشناسی همیشه دارای آثاری سودمند روی علوم ارتباطات نبوده یا دستکم دارای پیامدهای متنوعی برای آن بوده است. به عقیده مککوئیل، دیدگاه انتقادی به رسانهها در طولانیمدت با تعصب بسیار زیاد سیاسی شد و خیلي مثمرثمر نبود: «دیدگاه مطالعات فرهنگی ابتدا حوزه ارتباطات را غنی کرد، اما سپس، تا حدی با کاهش جنبههایی از انسجام حوزه ارتباطات، آن را تضعیف کرد. دلمشغولیهای پس از ظهور فناوری هم ضروری به نظر میرسد، اما پیامدهای آن متنوع بوده است: تأکید بیش از اندازه بر خود فناوری و خود رسانه، باعث دورشدن توجهات از عوامل نهفتهای در فرهنگ و جامعه میشود که مشخص میکنند مردم از چه نوع ارتباطاتی دوری یا چطور از آن استفاده کنند».
هنر طبقهبندی
مهمترین کار مککوئیل در رشته ارتباطات، طبقهبندی بود. طبقهبندی او از موضوعات مختلف ارتباطات کار کمی نبود و توانست به مباحث ارتباطی تکهتکه و متداخلی که در دهه ٨٠ میلادی در این حوزه علمی مطرح شده بود، نظم و وضوح بالایی ببخشد. او در سال ١٩٨٣ مشهورترین کتابش را تحت عنوان «نظریه ارتباط جمعی: یک مقدمه» نوشت و در آن تلاش کرد نظریات مربوط به ارتباطات جمعی را به طور ساده و دستهبندیشده ارائه کند. در همین دوران، رسانهها و دنیای ارتباطات با شتاب زیادی در حال دگرگونی بودند و مککوئیل به این فکر افتاد که کتابش را بازنویسی کند.
ویرایش دوم کتاب که از اساس دگرگون شده بود در سال ١٩٨٧ منتشر شد و همزمان با تحول رسانهها و ارتباطات، مککوئیل سعی کرد در ویرایشهای بعدی نیز تحولات را در نظر بگیرد. از سال ٢٠٠٠ که چهارمین ویرایش کتاب منتشر شد، عنوان این کتاب جامع و البته مقدماتی برای تحصیل ارتباطات به «نظریه ارتباط جمعی مککوئیل» تغییر کرد و آخرین ویرایش آن نیز که ششمین ویرایش بود، در سال ٢٠١٠ منتشر شد. همه ویرایشهای این کتاب را انتشارات بسیار معتبر «سِیج» روانه بازار کتاب کرده است. میتوان گفت در ربع قرن گذشته، این کتاب از ویرایش دوم تا آخرین ویرایش، در دنیای دانشگاهی به یکی از مهمترین کتابهای پایه و پیشنیاز برای علوم ارتباطات تبدیل شده است.
کتاب مککوئیل نظریههای ارتباطات را به طور تاریخی طرح نکرده، اما بهسادگی آنها را طبقهبندی و تلاش کرده با فصلبندی کتاب تحت عناوینی موضوعی همچون تئوریهای رسانهای، ساختارهای رسانهای، سازمانهای رسانهای، محتوا، مخاطبان و تأثیرات رسانهها یا ارتباط رسانهها یا سیاست، اقتصاد، جامعه و فناوری، مفاهیم مختلف رشته ارتباطات را تشریح کند.
مککوئیل آخرین ویرایش کتاب تئوری ارتباط جمعی خود را به مخاطبان رسانههای آینده، بهویژه به نوههایش که نام آنها را یکبهیک در ابتدای کتاب آورده، تقدیم کرده است. دلمشغولی او به مخاطبان رسانهها در کتاب مهم دیگر او به نام «تحلیل مخاطب» هم به چشم میخورد. این کتاب برخلاف کتاب «نظریه ارتباط جمعی» با ویرایش جدیدی روبهرو نشد.
مککوئیل در ایران
مککوئیل در فضای دانشگاهی ارتباطات ایران بسیار شناختهشده است. تابهحال، سه کتاب به نام او در داخل منتشر شده است. مهمترین کتاب مککوئیل در سال ١٣٨٢ با نام «درآمدی بر نظریه ارتباطات جمعی» به ترجمه پرویز اجلالی در مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها منتشر شد. از بد روزگار، این ترجمه از دومین ویرایش کتاب مککوئیل در سال ١٩٨٧ و بازچاپشده در ١٩٨٨ ترجمه شده است؛ این کتاب در ویرایش اول تغییرات بنیادین کرده و در ویرایشهای بعدی نیز همین دگرگونیها ادامه یافته بود. یکی از مهمترین تفاوتهایی که سه ویرایش اول این کتاب نسبت به ویرایشهای بعدی دارد، نظریههای هنجاری ارتباط جمعی است.
در سه ویرایش اول کتاب مککوئیل، یکی از کارهای مهم او شرح مدلهای مختلف ارتباط جمعی در جهان تحت عنوان نظریههای هنجاری رسانهها و جامعه بود. او توضیح میداد که در دنیای معاصر و در کشورهای مختلف جهان، چه مدلهایی از ارتباط جمعی وجود دارد. زیربنای این دستهبندی او، کار کلاسیک سه محقق آمریکایی به نامهای سیبرت، شرام و پترسون در دهه ١٩٥٠ بود که نظامهای مطبوعاتی در کشورهای جهان را در سال ١٩٥٦ در کتاب «چهار تئوری مطبوعات» ارائه کردند. آنها گفتند که نظامهای مطبوعاتی جهان به دو دسته اقتدارگرا و آزادیخواه تقسیم میشوند که از دل آنها بهترتیب نظامهای شوروی (کمونیستی) و مسئولیت اجتماعی نیز به وجود آمده است. کتاب سیبرت و همکارانش که در دوران اوج جنگ سرد و با توجه به بلوکبندی همان زمان نوشته شده بود، به طرز شگفتانگیزی چند دهه مطالعات نظامهای رسانهای را جهت بخشید و در نظریات مککوئیل نیز وارد شد. او مدلهای هنجاری رسانهها و جامعه را در سال ١٩٨٣ به شش مدل تقسیم کرد که علاوه بر مدلهای اقتدارگرا، آزادیخواه، کمونیستی و مسئولیت اجتماعی قبلی، دو مدل رسانهای توسعهگرا و دموکراتیک مشارکتی را به آنها افزود. در ترجمه فارسی نیز همین مدلها بهعنوان مدلهای هنجاری آورده شدهاند.
ترجمه این نسخه، پایه بسیاری از پژوهشهایی شد که در ایران درباره نظامهای رسانهای انجام شدند. میتوان موارد متعددی از مقالات علمی ژورنالهای فارسیزبان را در دهههاي ١٣٨٠ و ١٣٩٠ شاهد آورد که مدلهای هنجاری نظامهای رسانهای را مدلهای ششگانه مککوئیلِ سال ١٩٨٣ تا ١٩٩٤ در نظر گرفتهاند، اما ویرایشهای بعدی کتاب مککوئیل، این مدلها را کنار گذاشته و چهار مدل هنجاری دیگر را ارائه کرده است. جالب اینجاست که خود او در کتاب سال ٢٠١٠ وقتی به مدلهای چهارگانه سیبرت و همکاران اشاره میکند، با لفظ سومشخص از خود یاد میکند و میگوید: «محققانی ازجمله مککوئیل (١٩٨٣) تلاش کرده بودند مدلهای چهار تئوری مطبوعات را توسعه بدهند». مدلهای هنجاری مککوئیل درباره رسانهها و جامعه در ویرایشهای بعدی کتابش به چهار مدل لیبرال – کثرتگرا (مدل بازار)، مدل مسئولیت اجتماعی (مدل منافع عمومی)، مدل حرفهای و مدل رسانههای جایگزین تبدیل شدند. دگرگونی در این مدلسازی نمونهای است که نشان میدهد مککوئیل از سال ١٩٨٣ تا ٢٠١٠ چقدر متحول شده بوده و قالبهای رسانهای جدید چه اندازه بر نظریهپردازیهایش تأثیر گذاشته بوده است.
دو کتاب دیگر از مککوئیل در ایران ترجمه شده است که یکی کتاب «مخاطبشناسی» است که با ترجمه مهدی منتظرقائم در انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها در سال ١٣٨٠ چاپ شده و دیگری کتاب «مدلهای ارتباط جمعی» با ترجمه گودرز میلانی است که در سال ١٣٨٨ در انتشارات دفتر پژوهشهای رادیو منتشر شده است. این کتاب را مککوئیل با سون ویندال در سال ١٩٨١ نوشته بود. استادان علوم ارتباطات در ایران توجه زیادی به مککوئیل نشان دادهاند و برخی از آنان، ازجمله حسین افخمی شخصا با او در ارتباط بودهاند («غروب ستارهای از آسمان ارتباطات»، روزنامه ایران، ١١ تیر ٩٦، ص. ٢٤).
ارتباطات به کجا میرود؟
مککوئیل توانست در سالهای آخر، رسانههای نوین را درک کند. فناوری بهشدت رشد کرده بود، تلفن همراه هوشمند انقلابی در حوزه ارتباطات به وجود آورده بود و مککوئیل نیز باید با روندهای آینده رشته ارتباطات همراه میشد و آنها را ارزیابی میکرد. او در ویرایش ششم کتاب «نظریه ارتباط جمعی» یک فصل کامل از کتاب را به رسانههای نوین اختصاص داد. مککوئیل در بخشی از مصاحبه کوتاهش با «سوشیال ساینس اسپیس»، به آینده ارتباطات هم اشارهای داشت. او معتقد بود که در آینده نزدیک، محققان ارتباطات در دو حوزه پژوهش در رسانههای اروپای شرقی و رسانههای چینی به پیشرفتهای علمی قابلتوجهی دست پیدا خواهند کرد. همچنین پیشبینی کرد که رسانههای نوین به تأثیر خود بر ارتباطات ادامه خواهند داد و همانقدر که میتوانند خطری برای آزادی در این حوزه باشند، میتوانند بانی آزادی واقعی نیز در سراسر جهان به شمار بیایند.
او در زمینه رسانههای نوین، به اهمیت یکپارچگی رسانهها هم اشاره کرد و گفت که جدایی و تکهتکهشدن رشته ارتباطات با مطالعه روی رسانههای مختلف، باعث ایجاد شکافهای گوناگونی در این رشته شده و بین نتایج مختلف مطالعات در این بخشهای مختلف این حوزه نیز پلی زده نشده است. اما پیشبینی کرد که این اتفاق رخ خواهد داد چراکه نمیتوان رشته ارتباطات را به دو حوزه رسانههای همگانی و رسانههای نوین تقسیم کرد و باید از زاویه نگاهی واحد، روی ارتباطات کار کرد.
نکته دیگری که مککوئیل در مصاحبهاش درباره آینده رشته ارتباطات مورد تأکید قرار داد، بحث مسئولیتپذیری رسانهها و منافع عمومی بود. او معتقد بود که به دلیل تغییر رسانهها و نیز تغییر ارزشها، هنجارها و اصول آنها، بسیاری از هنجارها و اخلاق مرتبط با رسانهها دچار دگرگونی شده است. از نظر او، در همه این تغییرات باید منافع عمومی در توسعه ارتباطات در نظر گرفته شود و این امر، نیازمند وحدت بین علم ارتباطات و حرفههای درون ارتباطات است. رسانهها باید مراقب پروپاگاندا و مقاصد سیاسی و تجاری تجربهشده دوران رسانههای قدیمی در شکلهای جدید رسانهای، مثلا در قالب شبکههای اجتماعی، باشند. از نظر او، دانشمندان ارتباطات میتوانند به روشنترکردن این نیات و اغراض در فعالیتهای حرفهای رسانهها و ارتباطات کمک کنند. مککوئیل همچنین نگران فرصتهای ارتباطی مردم و کاهش توانایی دسترسی به ارتباطات خوب هم بود و باور داشت که باید برای نابرابری در ظرفیتهای ارتباطی در جامعه چارهجویی شود. او بهعنوان یک پژوهشگر این نگرانیها را در آثار خود منعکس کرد و طی بقیه مسیر را برای بازماندگان و آیندگان باقی گذاشت.