نقد و نقدپذیری در حالی در همه دنیا پذیرفته است و از آن استقبال میشود و در احادیث نیز مکرر در باب آن سخن گفتهشده که مشخص نیست چرا آستانهی تحمل برخی در شنیدن نقد دیگران پایین است و خود را مصون میدانند...
گروه فرهنگی: امام علي علیهالسلام، در پايان خطبهای در نهجالبلاغه، تحقيق صبحي صالح، ص 335، خ 216 فرموده است: ...فإنّي لستُ في نفسي بفوقِ أنْ أُخطيءَ و لا آمن ذالك من فعلي إلّا أنْ يكفي من نفسي ما هو أملك به منّي؛ اینچنین نيست كه من، در نفس خود، اینگونه باشم كه دور از خطا كردن باشم و كار خود را از اشتباه مصون ببينم، مگر اينكه خداوند، مرا در آنچه او، از من، به آن مالکتر است، كفايت كند.
به گزارش بولتن نیوز، انسانها به جهت رفتارها و عملکرد و عکسالعملهای گوناگونشان گاهی مورد ملامت نفس قرار میگیرند و گاه مورد ملامت و انتقاد دیگران؛ از فرد یا جمع. ازجمله سفارشهای تربیتی اسلام همین است که اولاً انسانها ضمن سعهصدر و حلم، گوش شنوا در مورد دیگران داشته باشند و ثانیاً دیگران آینه وار عیوب را همانند هدیه به آنان تقدیم کنند.
یکی از نویسندگان اروپایی سالها پیش گفته است: «من هیچچیز از کسانی که همیشه با من موافق بودند یاد نگرفتم.» این راهکاری بسیار کاربردی برای طی کردن سرعت پیشرفت و تکامل انسان در زندگی فردی و ارتباطات اجتماعی است. امری که در حال حاضر ضرورت آن در جامعهی کنونی ما بسیار احساس میگردد.
نقد و نقدپذیری در حالی در همه دنیا از سوی قوای سهگانه و عموم جامعه پذیرفته است و از آن استقبال میشود و امری مقبول و پذیرفته است و در احادیث نیز مکرر در باب آن سخن گفتهشده که مشخص نیست چرا آستانهی تحمل برخی از هموطنان ما و مسئولین و ارگانها و سازمانها و وزارتخانهها و نهادها در شنیدن نقد دیگران پایین است؟
سؤال اساسی در اینجا این است که چه انگیزههایی باعث میشود تا زمینهی پذیرش نقد (حتی نقدهای منطقی و دلسوزانهی دیگران) در برخی کمتر یا بیشتر شود؟
آیا عواملی مثل خودبزرگبینی، خلقیات شخصی، وابستگیهای گروهی و صنفی و محلی و...، کبر و غرور و...میتواند در این زمینه مؤثر باشند؟
مخالفت و ایستادن در برابر نقد اصولی و علمی و منطقی در حالی است که ازجمله راههای فائق آمدن بر این ویژگیهای منفی بهرهگیری از آموزههای اخلاقی مثبت برآمده از ارتباطات اجتماعی بهویژه درون خانواده، الگوبرداری از بزرگان قوم، خانواده، رفتار و سیرهی پیشوایان دینی و توصیههای حکیمانهی آنان، بهرهبرداری از محتوای کیفی مناسب رسانههای روز و شبکههای اجتماعی و... است.
دراینبین عدم تحمل و پذیرش نقد دیگران باعث بروز آسیبها و خطراتی در میان جامعه و سازمانهای فعال در عرصه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی میشود؛ و از این جمله میتوان به ایرادات وارده به قوانین و برنامه در قوای سهگانه و سازمانهای مدیریتی و نظارتی اشاره کرد که درنهایت منجر به چالشهای اساسی در بخش اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی شده است.
به نظر پژوهشگران علوم اجتماعی، تعمیم ارتباطات و تعاملات اجتماعی و بسط آن از یک فرد و گروه اجتماعی خاص به افراد و گروههای مختلف، راهی برای تنوع سازی و وسعت بخشیدن به بستر پذیرش نقدهای دیگران است و موردتوجه قرار دادن مقتضیات و سلایق و علایق اطرافیان میتواند یکی از راههای مؤثر در ارتقای سطح نقدپذیری باشد
در این رابطه سفارش پیشوایان و بزرگان دینی در خصوص نقدپذیری یکی از مؤثرترین آموزههایی است که میتواند فراروی مردم و مسئولین و متولیان امر قرار گیرد که در مقابل نقد ایستادگی میکنند و سعی میکنند اینگونه موضوعات را به اشکال مختلف از مسیر فعالیتهای خود حذف کرده و قائمبهذات حرکت کنند.
احادیث در نقدپذیری و آداب آن:رسول اکرم صلیالله علیه و آله فرمود: «
الْمُوءْمِنُ مِرْآةُ الْمُوءْمِنِ؛ موءمن آینه موءمن است.»
امام هادی علیهالسلام فرمودند: هرگاه خداوند، خیر و خوبی بندهای را بخواهد، او چنان میشود که اگر مورد عتاب و سرزنش قرار گرفت، میپذیرد. (تحف العقول، ص 481)
از سخنان مشهور امام صادق علیهالسلام آن است که فرمود: محبوبترین دوستانم نزد من کسی است که عیبهای مرا بهعنوان هدیه به من بگوید. (تحف العقول، ص 366)
در کلام امام علی (ع) آمده است؛ هر کس عیب تو را برای تو آشکار کند دوستدار توست و آنکه عیب تو را از تو بپوشاند دشمن توست. (غررالحکم، حدیث 8210)
حضرت علی (ع) فرموده است: هر کس نصیحتپذیر باشد، از رسوایی ایمن میشود. (غررالحکم، حدیث 8344)
به فرموده امام علی (ع) نادانترین مردم کسی است که فریب سخن ستایشگر چاپلوسی را بخورد که زشت را در نظر او زیبا جلوه میدهد و خوبی را در نظرش زشت نشان میدهد. (غررالحکم، حدیث 2938)
امام علی علیهالسلام فرمود: «اِسْتَصْبِحُوا مِنْ شُعْلَةِ وَاعِظٍ مُتَّعِظ ِ وَ اقْبَلُوا نَصِیحَة ناصِحٍ مُتَّعِظٍ؛ از فروغ واعظ و پنددهندهای که خود، پندپذیر است، روشنایی برگیرید و نصیحت نصیحتگر موعظه پذیر را پذیرا باشید!»
و نيز آن حضرت، در يكي از خطبههای خود گفته است: و إنّما أنتم إخوانٌ علي دين الله، ما فَرَّقَ بينكم إلّا خُبْثُ السرائر و سوءُ الضمائرِ، فلا توازَرُونَ و لا تناصَحُونَ و لا تَباذَلُونَ و لا تَوادُّونَ ... و ما يمنع أحدكم أنْ يستقبِلَ أخاه بما يَخافُ من عيبه إلاّ مخافَةُ أنْ يستقبَلُه بمِثلِه. قد تصافَيْتُم علي رَفْض ِالآجِل ِو حُبّ ِ العاجِل و صار دينُ أحدكم لُعقَةً علي لسانه، صنيعَ مَن قد فَرَغَ من عمله و أحْرَزَ رضي سيِّدِهِ؛
شما بر پايه دين خدا، باهم برادريد و تنها، آلودگیهای باطن و خباثت طینتها، شما را از هم جدا ساخته است. ازاینروست كه به كمك هم نمیشتابید و خيرخواهي هم نمیکنید و از بخشش و دوستي ميان خود امتناع میورزید ... و احدي از شما را، از روبهرو شدن با برادر ِديني خود و بازگو كردن ِعيبي كه از شنيدن آن، واهمه دارد، بازنمیدارد مگر ترس از اينكه او نيز اینگونه عمل كرده و عيب او را به او گوشزد كند. شما بر سر كنار گذاشتن آخرت و دوستي دنيا، همپیمان و يكدل هستيد و هر يك از شما، دين را، تنها، بر سر زبان دارد ـ و براي آن عمل نمیکند ـ مانند كسي كه كار خود را انجامشده و پایانیافته میبیند و خشنودي پروردگار خويش را كسب كرده است. [نهجالبلاغه، تحقيق صبحي صالح، ص 168، خ 113]
امام علي علیهالسلام، در پايان خطبهای در نهجالبلاغه، تحقيق صبحي صالح، ص 335، خ 216 گفته است:
... فإنّي لستُ في نفسي بفوقِ أنْ أُخطيءَ و لا آمن ذالك من فعلي إلّا أنْ يكفي من نفسي ما هو أملك به منّي؛
اینچنین نيست كه من، در نفس خود، اینگونه باشم كه دور از خطا كردن باشم و كار خود را از اشتباه مصون ببينم، مگر اينكه خداوند، مرا در آنچه او، از من، به آن مالکتر است، كفايت كند.