نکتهای که درباره کاربران رسانههای اجتماعی و به طور کلی فناوریهای اجتماعی باید مدنظر داشت این است که کاربران به یک اندازه در این رسانههای اجتماعی فعالیت و مشارکت ندارند و ...
گروه فرهنگ و هنر: بر اثر تغییر و تحولات
رخداده در تکنولوژی و روند استفاده از آن در دنیا و ظهور فناوری اطلاعات و
ارتباطات، روند گذران وقت اقشار سنی مختلف تغییر یافته است؛ در این میان،
جوانان و نوجوانان جزء اولین اقشاری هستند که نسبت به تکنولوژیهای جدید
اقبال و اشتیاق نشان ميدهند و جذب آنها میشوند. براساس آمار و ارقام و
یافتههای ارائهشده از تحقیقات مشخص است روند استفاده از اینترنت، بهويژه
رسانههای اجتماعی بهشدت افزایش یافته است و گونهای خاص از رسانههای
اجتماعی که شباهت فزایندهای به زندگی اجتماعی واقعی بشر دارد و در آن
روابط و تعاملات اجتماعی تا حد زیادی شبیهسازی شده است - كه همان شبکههای
اجتماعی مجازی هستند - مورد اقبال فزاینده مخاطبان قرار گرفته است.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه شرق، هفته گذشته، در گروه تحليل شبكه انجمن جامعهشناسي ايران، علياكبر
اكبريتبار، پژوهشگر و تحلیلگر شبکههاي اجتماعی، يك سخنراني با عنوان
«سرمايه اجتماعي مجازي ايرانيان؛ مطالعه تطبيقي نمونهاي فارسي، انگليسي و
فرانسويزبان از كاربران فيسبوك و گوگلپلاس به روش تحليل شبكه اجتماعي»
ارائه كرد كه موضوع پایاننامه دکترای او درباره همین موضوع بود. در ادامه،
خلاصهاي از اين سخنراني را ميخوانيد.
اکبریتبار بحث خود را با تعریف مفاهیم سرمایه اجتماعی و سرمایه اجتماعی
مجازی شروع كرد. او با اشاره به گفته «کایرن کراس»، گفت: «کارکرد یک
تکنولوژی نوپدید مهم نیست؛ مهم این است که مردم چه استفادهای از آن
تکنولوژی میکنند و آن تکنولوژی چه تغییری در زندگی اجتماعی مردم بهوجود
میآورد؟». تکنولوژی ابزاری است مانند دیگر ابزارهای در دسترس بشر؛ اما
نحوه استفاده مردم از آن تکنولوژی است که به آن معنا و مفهوم میبخشد یا
فلسفه وجود آن را تغییر میدهد. این تکنولوژی از تلگراف تا موبایل، از
گوگلپلاس تا شبکههای اجتماعی مجازی، تغییراتی جدی در زندگی بشر بهوجود
آورده و نحوه استفاده از این تکنولوژی به آن معنای متفاوتی داده است؛ مثل
RSS Reader که کاربران ایرانی از آن به عنوان شبکه اجتماعی مجازی استفاده
میکردند در صورتیکه هدف از طراحی آن، شبکه اجتماعی نبود.
سرمایه اجتماعی چیست؟
اکبریتبار بعد از اشاره به تکنولوژی و تأثیر کاربرد آن در زندگی اجتماعی
بشر، درباره سرمایه اجتماعی گفت: «هر کسی برای استفاده از ابزار و
تکنولوژیهای نوین نیاز به راهنمایی و حمایت دارد. اگر در ایران
زیرساختهای سازمانی و نهادی حمایتی برای درخواستهای متعدد وجود داشته
باشد یا این زیرساختهای حمایتی جاافتاده باشد، با مراجعه به نهادهای رسمی
متعدد یا مراجعه به فرد میتوانید به خواسته خود برسید.
نحوه رشدیافتگی یا
رشدنیافتگی میزان دسترسی افراد به تکنولوژیها برای دسترسی به اطلاعات، به
سرمایه اجتماعی تعبیر میشود». به گفته او، در نظریۀ منابع اجتماعی از
سرمایه اجتماعی چنین تعریف میشود: «سرمایهگذاری در منابع اجتماعی با امید
بازگشتهای مورد انتظار در آینده». امروزه در کنار سرمایههای انسانی و
اقتصادی، سرمایه دیگری به نام سرمایه اجتماعی (social capital) مورد توجه
است.
سرمایه اجتماعی، یا بعد معنوی یک اجتماع، میراثی تاریخی است که از
طریق تشویق افراد به «همکاری» و «مشارکت» در تعاملات اجتماعی، قادر است به
حل میزان بیشتری از معضلات موجود در آن اجتماع، فائق آید و حرکت به سوی رشد
و توسعه شتابان اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... را امکانپذیر كند. اما
سرمایه اجتماعی در شبکههای مجازی به چه معناست؟ اكبريتبار سرمایه اجتماعی
را نسخه پیشرفته نظریه مبادله دانست که ممکن است در اول خیلی مکانیکی به
نظر برسد؛ اما این نظریه چون پایه مبادلهای دارد چنین بهنظر میرسد با
اينكه در آن، روابط مکانیكی نیست. در شبکههای اجتماعی افراد با
سرمایهگذاریهای متعدد میخواهند روابط خود را با محیط پیرامون پویا نگه
دارند تا در مواقع لازم از آن سرمایه استفاده کنند.
نسبت شبکههای اجتماعی با سرمایه اجتماعی
اینترنت چه ارتباطی با سرمایه اجتماعی دارد؟ به گفته اکبریتبار، عدهای
معتقدند اینترنت و شبکههای اجتماعی موجب افزایش سرمایه اجتماعی میشود كه
به اين ترتيب، روابط فرد در فضای مجازی، موازی روابط فرد در فضای واقعی در
نظر گرفته میشود. اما در مقابل، برخی اینترنت و شبکههای اجتماعی را
تضعیف کننده سرمایه اجتماعی میدانند. اینها روی شبکههای اجتماعی و روابط
واقعی فرد تمرکز میکنند؛ برای همین معتقدند هر چیزی که وقت افراد جامعه
را بگیرد و اجازه ندهد زمان افراد صرف روابط واقعی وی شود، سبب کاهش سرمایه
اجتماعی میشود.
نکتهای که درباره کاربران رسانههای اجتماعی و به طور کلی فناوریهای
اجتماعی باید مدنظر داشت این است که کاربران به یک اندازه در این رسانههای
اجتماعی فعالیت و مشارکت ندارند و براساس سناریوي متفاوتِ هر کدام از این
رسانهها و میزان جذابیت موضوع فعالیت و محیط و رابط کاربری و اجزای آنها،
افراد مختلف میزان متفاوتی از مشارکت را در آنها نشان میدهند. البته این
موضوع از ویژگیهای شخصی افراد نیز تأثیر میپذیرد، بدینمعنا که برخی از
افراد به طور کلی در انواع گوناگون رسانههای اجتماعی بیشتر مشاهدهگر و
ناظر فعالیت دیگران هستند یا برخی افراد فقط به اشتراکگذاری و بازنشر
محتوا ميپردازند اما تولیدکنندگان محتوا به صورت فعال نیستند.
اكبريتبار
این نکته را در نردبان استفاده از فناوریهای اجتماعی شرح داد: «نردبان
سرمایه اجتماعی درباره قانون ٩٠ و یک صحبت میکند؛ یعنی یک درصد کاربران
تولید محتوا میکنند و ٩ درصد از آن محتوا استفاده میکنند و آن را به
اشتراک میگذارند یا در متن تعامل میکنند و آن را مورد نقد و ارزیابی قرار
میدهند اما ٩٠ درصد باقیمانده کاربران استفادهکننده محتوا هستند.
اینها در پلکان غیرفعالان و ناظران قرار گرفتهاند». به گفته او، باید در
مطالعات شبکه اجتماعی از نظرات هر سه دسته تولیدکنندهها، منتقدها و ناظرها
استفاده شود. رویکرد تحلیل شبکهای برای بررسی نظرات کاربران استفاده شود.
هنگامی که درباره رسانههای اجتماعی و کاربران آنها تحقیق و مطالعه یا
تصمیمگیری اجرائی و سیاستگذاری میکنیم، باید متوجه باشیم درخصوص کدام
دسته از کاربران این رسانههای اجتماعی سخن میگوییم و هدف از سیاست
اجرائی یا تحقیق ما مطالعه و اثرگذاری بر کدام قشر از کابران رسانههای
اجتماعی است، زیرا درنظرنگرفتن این موضوع، منجر به برخورد مشابه و یکسان با
قشرهای متفاوت این کاربران ميشود و تصمیمات اتخاذشده متناسب با بافت
فعالیتی آنها نیست و در نتیجه، کاربرانی که سطح فعالیتی بسیار زیاد
داشتهاند و دارند - و درصد چندان زیادی از کاربران کلی را دربر نمیگیرند -
از راههای جایگزین براي دسترسی به رسانههای اجتماعیِ محدودشده بهره
میگیرند. توجه بيش از حد به این راههای جایگزین، بدون اینکه به کاربران
سطوح میانی و پایین نردبان فناوریهای اجتماعی توجه شود، تحلیل نادرستی را
پيش ميكشد. به عبارت دیگر، برخورد تصمیمگیران بدون درنظرگرفتن قشرهای
مختلف کاربران رسانههای اجتماعی تحلیل این شبکه و رفتارهای کاربران آن،
ناقص خواهد بود.
ساختار روابط در تحلیل شبکهای
در تحلیل شبکهای کاربران، از ساختار روابط استفاده میشود و در اینجاست كه
معلوم میشود افراد در کجای شبکه قرار دارند و چگونه با افراد دیگر مرتبط
هستند. نتیجه مرور بر تحقیقات گذشته نشان ميدهد نظریات مختلفی در حوزه
سرمایه اجتماعی وجود دارد که بخشی از آنها در تحليل شبکههای اجتماعی
مجازی، مثل كاري كه اكبريتبار انجام داده، به کار گرفته شده است. اما در
اين كار مشکلاتی وجود داشته است که بعدها دانشگاهها و مؤسسات تحقیقاتی-
پژوهشی تلاش کردهاند برای جمعآوری دادهها راهکارهای فنی پیشنهاد دهند تا
دادههای قابل اتکا و بهدقت انجام شود. براي مثال، برخي محققان عنوان
ميكنند در اين زمينه كمبودی برای یک ابزار سنجش استانداردشده قابل اتکا و
مبتنی بر نظریه وجود دارد.
کل نوآوری در تحلیل شبکهای سرمایه اجتماعی
مجازی این است که ابزاری را طراحی کند تا مشکلات برای گردآوری دادههای
قابل اتکا برطرف شود. به گفته اکبریتبار، در تحقیقات گذشته، وقتی سرمایه
اجتماعی واقعی و مجازی مورد مطالعه قرار میگرفت روی دو موضوع تمرکز
میکردند: تمرکز بر منابع در اختیار و تمرکز بر موقعیت افراد در شبکه. با
تمركز بر منابع تعبیهشده در روابط، تحلیل متفاوتی از سرمایه اجتماعی به
دست ميآيد و این منابع در دسترس در نوع و میزان سرمایه اجتماعی افراد
تأثیرگذار است. اگر محقق روی شبکه روابط افراد تمرکز كند، در این صورت، فرد
مرکزی یا حاشیهای در نوع روابط خود، سرمایه متفاوتی خواهد داشت.
اکبریتبار در ارائه پژوهش خود گفت: «در تحلیل شبکه یکسری اصطلاحها مهم
است که یکی از آنها گراف است. گراف مجموعهای از خطوط و نقاط است که به ما
کمک میکند تا شبکه روابط شکلگرفته را در قالب ساختاری نمایش دهیم. هر
کدام از نقاط در گراف، فرد است و در روابط بین آنها میتواند رابطه دوستی،
دشمنی، یا روابطی از جنس دیگر مالی و مبادلات تجاری باشد. موقعیت ساختاری
در سرمایه اجتماعی خیلی کلیدی است».
شاخصهای تحلیل شبکه اجتماعی
در تحلیل شبکه اجتماعی یکسری شاخصهایی دخالت دارند و اینها هستند كه در
تحلیلها محاسبه میشوند؛ یکی از این شاخصها درجه است. درجه خيلي ساده به
معناي تعداد خطوطی است که در ترسيم شبكه به فرد وصل شده است. به گفته
اكبريتبار، میزان ارتباط افراد، در میزان سرمایه اجتماعی فرد تأثیرگذار
است. البته برخی از تحلیلگرها در مدل نظری خود به هر دو رویکرد «موقعیت
ساختاری» و «منابع در اختیار افراد» میپردازند. آنها استدلال میکنند
افراد موقعیتی را در شبکه اجتماعی اشغال کردهاند چون آنها منابعی را در
اختیار دارند. قدرت، شهرت، سیاست، سلامت فیزیکی و روانی فرد در تحلیل شبکه
اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد. همچنين جنسیت نيز در شبکه سنجیده
میشود كه با عنوان هموفیلی از آن ياد ميشود. آیا تعداد روابط بین
همجنسها بیشتر است یا کمتر و چرا؟
سرمایه اجتماعی بالقوه و بالفعلی در شبکه اجتماعی به چه شکلی درمیآید؟ دو
برادر دوقلو، از یک خانواده، از یک موقعیت و از یک سطح سواد را در نظر
بگیرید که یکی فردی اجتماعی است و دیگری گوشهگیر. اگر اینها وارد شبکه
اجتماعی شوند با مجموعه نابرابری مواجه میشوند. این نابرابری در سرمایه
بالقوه آنها نیست بلکه هر دو سرمایه بالقوهای دارند ولی یکی کنشگر فعالی
است و دیگری غیرفعال. در مطالعه این دو فرد متوجه میشویم اینها سرمایه
اجتماعی بالفعل متفاوتی دارند. در اینجا «بازگشتهای ابزاری» و «بازگشتهای
اظهاری» وجود دارد و با سنجشهاي خاصي متوحه میشویم آیا سرمایه اجتماعی
فرد اظهاری بوده یا نه. بازگشتهای مؤثر اظهاری شامل سلامت جسمانی و روانی و
رضایت از زندگی فرد است اما در فهرست بازگشتهای ابزاری، مناسبات اجتماعی،
سیاسی، اقتصادی و اجتماعی فرد قرار میگیرد که این ابزارها در استفاده از
سرمایه اجتماعی بالقوه و به بالفعلدرآوردن سرمایه تأثیرگذار است.
سرمایه
ابزاری آن سرمایهای است که در تملک ما نیست ولی میتوانیم از قِبَل روابط
خود، به آنها دست یابیم ولی سرمایه اظهاری یعنی ما حدی از سلامت جسمانی و
روانی را در تملک داریم و باید آن را ارتقا دهیم؛ اینها زمینهساز افزایش
یا کاهش سرمایه اجتماعی فرد در فضای مجازی و واقعی است. اما پیامدهای
سرمایه اجتماعی مجازی چیست؟ افراد در شبکههای اجتماعی به چه نتیجهای
میرسند که به فعالیت خود ادامه میدهند؟ به گفته اکبریتبار، اولین
پیشفرض این است که اگر فرد در شبکههای اجتماعی فعال باشد سرمایه اجتماعی
فرد بیشتر میشود. البته موقعیت اقتصادی و اجتماعی فرد هم کمک میکند میزان
متفاوتی از بازگشت سرمایه در اختیار فرد قرار گیرد.
روش مطالعه روی شبکههای اجتماعی
اکبریتبار در ادامه بحث روشهای مطالعه روی شبکههای اجتماعی را توضیح
داد: در دنیا برای مطالعه روی شبکههای اجتماعی به سه روش توجه میکنند تا
به شبکه روابط فرد دسترسی یابند؛ ژنراتور نام؛ ژنراتور موقعیت و ژنراتور
منابع. در روش اول، از مخاطبان میخواهند نام کسانی که با اسم کوچک به خاطر
دارند را به یاد آورند؛ بعدا با گراف افرادی را که میشناسند با روابطی
ترسیم میشود. البته این روش مطالعه در گروههای بزرگ ممکن نیست. این همان
روش بازشناسی است. در روش دوم، از روی اسم افراد یک سازمان، میزان شناخت و
نحوه شناخت فرد را میپرسند که به ژنراتور نام معروف است. در روش سوم نیز،
موقعیت شغلی افراد پرسیده میشود که ژنراتور موقعیت و اینکه روش بعدی
ژنراتور منابع است؛ مثلا اینکه زمان نیاز مالی سراغ چه کسی میروید؟ اگر
افراد با افرادی از موقعیت بالا در ارتباط باشند، سرمایه اجتماعی بالاتری
نسبت به کسی دارند که به منابع دست پایین دسترسی دارد. به گفته اکبریتبار،
در ژنراتور نام، موقعیت و منابع در دهکده اجتماعی خیلی مهم است؛ این وضعیت
در میزان سرمایه اجتماعی افراد تأثیرگذار است. اما در اینجا، مهمترین
نکتهای که باید مورد توجه قرار گیرد همپوشانی روابط واقعی و عینی فرد
است؛ اگر روابط فرد در شبکه مجازی زیاد شود آن روابط در شبکه واقعی هم
همپوشانی خواهد داشت.
Netizenship
در مواجهه با شبکههای اجتماعی، اکبریتبار از مفهوم دیگری سخن گفت که به
Netizenship معروف است؛ یعنی افراد در چند شبکه اجتماعی عضو هستند یا
انگیزه آنها از این عضویت چیست؟ متغیرهای زمینهای در این شناخت به محققان
کمک میکند تا بتوانند ناظر انگیزههای فرد در شبکه اجتماعی باشند و آنها
را مطالعه کنند. او از وضعیت دادههای قابل تحلیل در حوزه شبکههای اجتماعی
در ایران انتقاد میکند به این دلیل که «ما در ایران داده سیستماتیک و
پویاي گسترده در اختیار نداریم».
دهکده اجتماعی یا social network مفهوم دیگری است که در تحلیل سرمایه
اجتماعی مجازی افراد مورد استفاده قرار میگیرد. حضور افراد در این
شبکهها بر نحوه رفتار اجتماعی - سیاسی آنها تأثیرگذار است و میتوان تأثیر
این حوزه را در همه حوزهها دید. مثلا در رفتار رأیدادن شهروندان میتوان
به این تحلیل مراجعه کرد. البته برخی از سیاستگذاران شبکههای اجتماعی
تأثیر این پدیده را نه خاکستری، بلکه سیاه میبینند اما باید گفت در تحلیل
شبکهای به سرمایه اجتماعی مجازی با دید مثبتی نگاه میشود و این حضور و
فعالیت را جزء سرمایهای میدانند که با واقعیت زندگی افراد همپوشانی
دارد، نه اینکه در جهتی خلاف سرمایه واقعی باشد. به گفته اکبریتبار، حضور و
انگیزه حضور افراد، با مشخصههای فردی آنها به عمق شناخت و سرمایه اجتماعی
مجازیشان ختم میشود که در زندگی واقعی آنها مورد استفاده قرار میگیرد.