گمانم بر این است که اگر همه همت نکنیم تا دولت روحانی موفق شود و برخی بحرانهای عاجل اقتصاد ایران را حل و فصل کند، حداکثر تا دو سال دیگر، فرایند «ونزوئلایی شدن اقتصاد ایران» آغاز می شود.
گروه اقتصادی: محسن رنانی از اقتصاددانان برجسته کشور است که دیدگاههای صریحی نسبت به مسایل اقتصادی دارد. او در آستانه تشکیل دولت دوازدهم در نامه ای به حسن روحانی به ارایه راهکارهایی برای حل مسایل اقتصادی کشور پرداخته و درباره پرهیز از اقداماتی که موجب بحرانی شدن اوضاع اقتصادی می شود، هشدار داده است.
به گزارش بولتن نیوز، محسن رنانی این نامه را چهار سال پیش و درآستانه تشکیل دولت یازدهم نوشته بود و امروز با مقدمه ای موارد گذشته را هشدار داده است. او در مقدمه این نامه دلایل بازنشر این نامه را مجددا تاکید کرده است: « من در کنار فعالیت های علمی دانشگاهیام در حوزه اقتصاد سیاسی نیز نوشته ها و سخنرانی های فراوانی دارم. اما «نامهها» نیز بخشی از فعالیت اجتماعی من بوده است. این نامه ها اصولا حول مسائل اقتصادِ سیاسی و نوعی زنهار نامه به مقامات ارشد کشور بوده است. جدای از کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران» که یک نامه ۶۶۰ صفحهای برای تقدیم به رهبری بوده است، در طول بیست سال گذشته ده نامه دیگر به مقامات ارشد کشور نوشته ام (جمعا حدود ۲۵۰ صفحه).
از مدتها پیش تصمیم گرفته بودم از حوزه اقتصاد سیاسی فاصله بگیرم و به صورتی تدریجی اما منظم وارد حوزه «توسعه» شوم.«توسعه» حوزه مظلومی است که برخی مقامات ما برداشتی کاملا ناقص از آن دارند و برخی دیگر نیز اصولا با آن مخالفت می ورزند و معتقدم تا تکلیف نظام سیاسی با این مساله روشن نشود ما همچنان درجا می زنیم. پای بندی به این تصمیم اقتضا می کرد که از آن پس به تدریج حجم نوشته هایم در حوزه اقتصاد سیاسی را کاهش دهم. بنابراین اولین آزمون عملی این تصمیم این بود که درباره انتخابات ۹۶ چیزی ننویسم؛ البته، باز، نگرانی از آینده نگذاشت آرام بمانم، در روزهای آخر شروع کردم به نوشتن مطالبی با عنوان «من روحانی را دوست ندارم، اما به او رای می دهم» که اگر انتخابات به دور دوم کشید منتشر کنم.»
رنانی در این نامه متذکر می شود:« در واقع گمانم بر این است که اگر همه همت نکنیم تا دولت روحانی موفق شود و برخی بحرانهای عاجل اقتصاد ایران را حل و فصل کند، حداکثر تا دو سال دیگر، فرایند «ونزوئلایی شدن اقتصاد ایران» آغاز می شود. بنابراین دوستان و هواداران روحانی باید مراقب خطاهای دولت دوازدهم باشند و شمشیر نقد خود را آخته نگهدارند و محبت سیاسی کورشان نکند و هر جا خطایی دیدند گوشزد کنند و نگذارند دولت دوازدهم به سوی تبارگماری و رانت خواری و عدم شفافیت برود. و البته رقیبان و منتقدان روحانی و مهمتر از همه، سایر قوای نظام سیاسی و گروه های قدرت نیز بدانند که مسیری که از هم اکنون برای تخریب و زمین گیر کردن دولت روحانی در پیش گرفته اند مسیری است که فقط انرژی دولت را مستهلک میکند و توانایی دولت برای مدیریت بحران ها را از بین می برد و سقوط اقتصاد ایران را تسریع میکند و آنگاه همه با هم سقوط خواهیم کرد.تفصیل این مطلب را اگر عمری و توفیقی باشد، در آینده در نوشتاری با عنوان «ما پیروز نشدیم، ما فقط سقوط را به تعویق انداختیم» بازخواهم گشود.»
رنانی تکید کرده است:«من نیز در جهت ادای وظیفه نظارتی ام،نقد خود را فعلا در نخستین گام با انتشار نامه ای که چهارسال پیش برای آقای روحانی نوشته ام شروع می کنم. در بیستم تیر ماه ۱۳۹۲ کمتر از یک ماه بعد از انتخابات و یک ماه مانده به مراسم تحلیف، که هنوز آقای روحانی رسما رئیسجمهور نشده بود، نامه ای مفصل با عنوان «بی پرده با حضرت تدبیر و امید» برای ایشان نوشتم و از طریق یکی از نزدیکانشان تقدیم کردم. البته از آن زمان تا کنون هیچ واکنشی نسبت به آن نامه ندیده ام. اما اکنون که نگاه می کنم برخی از نکات و پیشنهادهای آن نامه در دولت یازدهم مورد توجه قرار گرفته و برخی کاملا مغفول افتاده است. »
از انتصاب ژانرالهایی با تبخر اشرافی بپرهیزید
رنانی در بخشی از این نامه خطاب به حسن روحانی رییس دولت دوازدهم نوشت: «تلاش آقای روحانی در مرحله نخست باید معطوف به آن باشد که منابع بحران، حذف و عوامل بحرانزا، قدرت بازتولید ایجاد بحران را از دست بدهند، چرا که اگر ایشان نتواند این مهم را به انجام برساند بیشتر وقتشان صرف آب در هاون کوبیدن خواهد شد. میدانم که شما اکنون شدیدا در مورد انتخاب وزرایتان از همه طرف تحت فشار هستید. من نمیخواهم فشار دیگری بشوم در کنار سایر فشارها. اما میکوشم تا با طرح برخی زنهارها و ایدهها و با واگویه کردن برخی تجربهها، افقهایی را حتی در حد ایدهپردازی بگشایم. تا حد امکان از انتخاب چند دسته مدیر بپرهیزید. نخست عملگرایانِ فاقدِ دانشِ نظریِ کافی یا تجربهی عالی در حوزهای که قرار است مدیریت کنند.
دوم نظریه پردازان بیتجربهای که چون بر سرکار آیند عالم واقع را به آزمایشگاه نظریههای خود تبدیل میکنند. اصولا مراقبت کنید جز در برخی زمینههای فنی خاص، در هیچ حوزهای مدعیان یا صاحبان نظریه را به مسئولیت نگمارید. چراکه آن حوزه را دچار آسیبهای «مدیریت فیلسوفشاهی» میکنید. مدیران اجرایی باید صاحبان دانش کافی و تجربه جدی در آن حوزه باشند اما نیازی نیست نظریه پرداز باشند.
سوم، افراد بی خاصیت و ناتوان اما وجیه و دارای حسن شهرت. انتصاب اینان ممکن است در شرایط عادی مشکلی ایجاد نکند اما در شرایط پر مسالهای که دولت شما با آن روبهروست اینان همچون وزنههایی نفسگیر، حرکت کشتی دولت را کند و ناکارآمد میکنند.
چهارم، از انتخاب ژنرالها بهعنوان وزرای دولت خود بپرهیزید. منظورم از ژنرالها، نظامیان نیست بلکه کسانی است که در گذشته مناصب بالای حکومتی داشتهاند و اکنون با تبختری اشرافی، هم انتظارات سهم خواهانه دارند و هم خود را تنها گزینه مناسب برای برخی مناصب میدانند و از موضع بالا سخن میگویند و در برخی حوزههای مدیریتی، خود را فصل الخطاب میدانند و دیگران برای دسترسی به شما باید از محضر آنان اجازه بگیرند.»
رنانی در ادامه تاکید کرده است:« البته بر این سخن من تبصرهای هست. مواردی هست که گزینه بهتری نمییابید و ناچار میشوید ژنرالها را بر مصدر کار بگمارید. در این صورت ژنرالها باید دستکم دو ویژگی داشتهباشند: یکی اینکه مدارج ترقی را از گروهبانی تا ژنرالی در دستگاههایی که مرتبط با شغل آیندهشان است طی کرده باشند، دوم این که دردوران پیشین که مسئولیتهای عالی داشتهاند موفق بودهباشند و ذینفعان آن حوزه از عملکردشان راضی باشند. در واقع گاهی ژنرالها فقط برای خودشان ژنرال نیستند بلکه در حوزهای که قبلا فعالیت کردهاند به نوعی سرمایه نمادین تبدیل شدهاند.
او خطاب به روحانی نوشت: « آقای رئیس جمهور! شما فرصت تمرین ندارید. شما باید از همه ظرفیت دانش ملی برای راهبری دولتتان استفاده کنید. مبادا انتخاب وزیرانتان را به اتاقهای دربسته مشاوران محدود خود واگذار کنید. بنابراین مساله انتصاب رسمی یک شورای مشورتی از سوی رئیس جمهور برای هر وزارتخانه را جدی بگیرید. بگذارید تا نکتهای را بی پرده بگویم. بهعنوان یک متخصص نظریه سیستمها و یک مدرس نظامهای اقتصادی و یک پژوهشگر حوزه توسعه اقتصادی و اقتصاد ایران عرض میکنم دولت شما خیلی نمیتواند کاری برای اقتصاد ایران و ساختارهای فرسوده آن، نظام اداری فاسد و ناکارآمد و ساختار متصلب و غیرعقلانی نظام تدبیر کشور انجام دهد. دولت شما یک دولت گذار است و اینکه نتیجه این دوره گذار چه باشد بستگی تام به تصمیم کلیت نظام سیاسی و واکنش جامعه به این تصمیم دارد. اگر چنین است دستکم شما میتوانید بیش از آنکه نگران موفقیت هیئت دولتتان باشید، نگران تحقق واقعی مشارکت مردم و تداوم همکاری و حضور موثر مردم در صحنه مدیریت اجتماعی باشید. کوتاه سخن این که شما و ما و اقتصاد ما و نظام سیاسی ما دیگر فرصت تمرین و تجربههای پر خطا را نداریم. باید از همه ظرفیت دانش آشکار و ضمنی موجود در سطح ملی استفاده کنیم. پس تکرار میکنم: مبادا انتخاب مقامات دولت خود را به اتاقهای دربسته مشاوران محدود خود واگذار کنید.»
توصیه هایی درباره تیم اقتصادی
وی در ادامه نوشت: «مبادا و مبادا گمان کنید با گماشتن یک تیم اقتصادی یکدست و از یک نحله فکری میتوانید اقتصاد ایران را مدیریت کنید و از بحران کنونی خارج سازید. شرط اول با حل فوری مسائل سیاسی بیثبات کننده اقتصاد و در راس آنها حل فروبستگی سیاسی داخلی و حل مساله مناقشه اتمی تا حدودی محقق میشود. زمزمههایی شنیده میشود که قرار است تیم اقتصادی شما از تیم تعدیل اقتصادی انتخاب شوند. یادتان باشد دو تجربه بسیار پرهزینه در اقتصاد ایران وجود دارد که هر دو برآمده از یک اندیشه است. بیثباتیهای اقتصادی دوره تعدیل و آشوبهای دوره هدفمندسازی هر دو دستپخت یک نحله فکری بودهاست تنها کارگزارانش متفاوت بودهاند. ...اشکال هر دو سیاست نیز این بود که گرچه از مبادی تحلیلی درستیخ شروع کرده بود - مبادیای که بهعنوان علم اقتصاد مرسوم یا ارتدوکس شناخته شدهاست و همه ما به آن معتقدیم- اما هر دو فراموش کرده بودند که دستورات کتابهای پزشکی اقتصادی را باید با اقتضائات عمومی بیمار (اقتصاد ایران) سازگار کنند. در واقع هر دو تیم، ساختار سیاسی موجود و روانشناسی و عادات رفتاری اجتماعی مردم ایران را وارد تحلیل خود نکرده بودند. به زبان دقیقتر آنان نگاهی نهادی به اقتصاد ایران نداشتند و اقتصاد ایران را مکانیکی تحلیل میکردند.»
وی در بخش دیگری از این نامه نوشت: « اگر شما امروز بخواهید دچار همان خطاها نشوید لازم است در کنار تیم اقتصادی خود «کمیته نجات اقتصاد ملی» یا «شورای راهبردی اقتصاد ملی» متشکل از گروه بزرگی از اقتصاددانان کشور از نحلههای فکری متفاوت را همراه با خبرگان و صاحبان تجربه مدیریتی اقتصاد تشکیل و آن را بهعنوان بازوی فکری مجموعه تیم اقتصادیتان به کار گیرید. ... دقت کنید این شورای راهبردی نباید اکثریتش از مقامات کنونی دولت باشند.
وی در بخش دیگری از این توصیه نامه تاکید کرد: « مراقب باشید شما را اغوا نکنند که پایین بودن نرخ ارز باعث ناکارایی و هدر روی منابع ملی و چه و چنان میشود. راست میگویند، اما یادمان باشد دولت نهم و دهم 700 میلیارد درآمد نفتی را نابود کرد و کسی خم به ابرو نیاورد. شما هم بگذارید ارز با نرخ فعلی ادامه یابد و برخی منابع هدر برود و از تخصیص بهینه فاصله داشتهباشیم (مثل تمام 35 سال گذشته) اما شوک تازهای به اقتصاد ایران وارد نکنید تا اقتصاد اندکی آرام بگیرد. برای تامین کسری بودجهتان راهکارهای دیگری بیابید. به صراحت میگویم در شرایط کنونی برای تامین کسری بودجه حتی استقراض خارجی معقولتر از افزایش نرخ ارز است. دقت کنید نرخ ارز اکنون دیگر یک متغیر اقتصادی صرف نیست که اگرهمان بود هم مهم و کلیدی بود . بلکه یک متغیر سیاسی- اقتصادی و اجتماعی است. و نکته آخر اینکه بدون حمایت و همراهی مقام معظم رهبری با دولت، موفقیت دولت در زمینه مدیریت اقتصاد ناممکن است. بر «موفقیت اقتصادی» تاکید میکنم، چون ایشان مهمترین فردی هستند که نه تنها میتوانند در سخنان و مواضعشان علائم ثبات و اطمینان یا بیثباتی و نااطمینانی را تولید کنند بلکه با اشراف و اقتداری که نسبت به سایر ارکان قدرت در ایران دارند میتوانند مانع تولید بیثباتی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی از سوی سایر بخشهای قدرت شوند.»
و متاسفم که ادمهای علمی باید حرفهاشون هنوز توی سال 2017 توی ایران خاک بخوره و مردم همه نوع بدبختی سرشون بیاد چون ما حرف علم رو گوش نمیدیم
بولتن شما که انتشار نمی دهید ولی ما گفتیم.
خدا کند این وسط مادر کسی داغدار نشود!