شمارش معکوس برای ورود اولین قسمت از فصل جدید سریال شهرزاد به پایان رسید. استقبال از این سریال و فروش بالای آن، ثابت کرد مخاطبان اگر محصول فرهنگی باب میلی را دریافت کنند، حاضرند حتی هر هفته 5 هزار تومان نیز بابت دیدن آن هزینه کنند که...
گروه فرهنگ و هنر: سریال شهرزاد که در فصل اول با اقبال خوب مخاطبان همراه شد، میتواند نمونه موفقی از سریال سازی برای رسانه ملی باشد که سخت به جذب مخاطبان نیازمند است.
به گزارش بولتن نیوز، درحالیکه سریالهای ترکیهای توانستهاند بخش مهمی از وقت خانوارهای ایرانی و خصوصاً زنان خانهدار را بدزدند، به نظر میرسد تلاش برای سریال سازی، با تکیهبر قالبهای زندگی ایرانی – اسلامی و ترویج فرهنگ غنی کشور، راهگشای بحرانهایی باشد که امروز جامعه ایران با آن مواجه است و فردا ممکن است تشدید وضعیت، آن را غیرقابلحل نماید.
سریالهای ایرانی درست در بزنگاه کنونی که بیش از هر زمان دیگر سرمایهگذاری در امور فرهنگی بهمنظور مقابله با تهاجم فرهنگی غرب ضرورت دارد، با افت کیفیت روبرو شدهاند و همین امر زنگهای هشدار را به صدا درآورده است . اگر سیمای ملی، در فستیوال سریال سازی نتواند مخاطب را پای شبکههای داخلی میخکوب کند، چه زمانی میتواند از عهده این مسئولیت و مأموریت مهم را برآید.
سؤال اساسی اینجاست که آیا توان سریال سازی و قصهپردازی و جذب مخاطب در ایران وجود ندارد؟
سریال شهرزاد، در دوره کنونی نشان داد که این ابزار و امکانات در ایران وجود دارد و اگر شرایط مهیا باشد، میتوان برای جذب مخاطبان برنامهریزی ویژهای در دستور کار قرارداد.
استقبال از سریال شهرزاد و فروش بالای این سریال، ثابت کرد مخاطبان اگر محصول فرهنگی باب میلی را دریافت کنند، حاضرند حتی هر هفته 5 هزار تومان نیز بابت دیدن آن هزینه کنند که رقمی قابلتوجه برای خانوار ایرانی است چراکه شبکههای تلویزیونی و ماهوارهای غالباً بدون پرداخت هزینه مستقیم از سوی خانواده ایرانی،دست به پخش سریال و فیلم و ... میزنند.
در این شرایط ضرورت دارد برنامهریزی برای تکرار تجربیاتی ازایندست در دستور کار قرار گیرد تا شاید در آیندهای نزدیک سیمای ملی نیز قادر به تکرار تجربیات پیشین خود در این عرصه باشد.
پیشتر سیمای ملی توانسته است با سریالهایی ترکیب بینندگان خود را دستخوش افزایش جدی نماید اما نکته اینجاست که در شرایط کنونی لازم است تدبیری بهموقع و پیش از فرصت سوزی در دستور کار قرار گیرد چراکه تجربه ثابت کرده است بازار فرهنگی یک کشور زیربنای سایر حوزههاست چراکه راه آرامش در اقتصاد و سیاست و اجتماع از دریچه فرهنگ میگذرد.