همایون شجریان درباره پروژهای که قرار است مردادماه به اجرا درآورد، گفت: این کار با کنسرتهای همیشگی تفاوت دارد. حداقل برای من کار نویی است و بسیار هیجانزده هستم ببینم چه اتفاقی خواهد افتاد.
به گزارش بولتن نیوز، همایون شجریان و سهراب پورناظری که قصد دارند مردادماه امسال پروژه شاهنامهخوانی «سی» را در کاخ سعدآباد به روی صحنه ببرند، در نشستی با حضور دیگر عوامل این پروژه توضیحاتی را در اینباره ارائه کردند و پاسخگوی پرسش خبرنگاران بودند.
در ابتدای این نشست که شامگاه 28 خرداد در هتل «اسپیناس پالاس» برگزار شد، امیرحسین ماحوزی به عنوان دراماتورژ (نمایش پرداز) این پروژه چند رسانهای در سخنانی گفت: در جمع دوستانهای که با سهراب پورناظری داشتیم به این موضوع پرداختیم که به شاهنامه کمتوجهی شده است و اینجا بود که پروژه ما کلید خورد. ضرورت نگاه مجدد به شاهنامه در زمان بحرانی یکی از سوالاتی بود که به آن پرداختیم.
او با بیان اینکه فردوسی با پاسبانی از اساطیر ایرانی توانست فرهنگی را ایجاد کند، ادامه داد: ما در یکی از حساسترین دورانهای ایران هستیم و آیا میتوانیم با شرایط آشوب منطقه فرهنگ ایران زمین را بازسازی کنیم؟ در این آشوب کماکان اسطورهها هستند که میتوانند ما را نگه دارند.
ماحوزی با تاکید بر اینکه شاهنامه فقط کتاب جنگ نیست و بر مهر استوار شده است، اظهار کرد: مهر و عشق اولین مفهومی بود که روی آن تمرکز کردیم. ما در این پروژه سه داستان را پیش خواهیم برد. اولی با مرکزیت عشق و تمرکز بر داستان «زال و رودابه»، دومین با محوریت آزادی و داستان «رستم و اسفندیار» و سومی، داستان با محوریت تقابل عشق و میهن «رستم و سهراب» خواهند بود.
در ادامه، محمدحسین توتونچیان به عنوان مدیر برنامهریزی این پروژه، گفت: این پروژه به یاری خدا از 15 مردادماه در کاخ سعدآباد آغاز خواهد شد؛ امیدوار هستیم در یک هفته آتی بتوانیم بلیتفروشی آن را در دو سامانه شروع کنیم. قیمت بلیتهای این اجرا از 25 هزار تا 195 هزار تومان خواهد بود.
او اضافه کرد: در حال حاضر حداقل بلیتهای ایونتهایی مانند این را از 50 هزار تومان شروع میکنند زیرا هزینهبر هستند. اما نگاه ما نگاه حمایتی از جوانان و دانشجویان بود که قیمتهای بالای بلیت بر آنها فشار نیاورد.
توتونچیان گفت: معمولا در اجراهای فضای باز، نارضایتی از نوع چیدمان وجود دارد اما ما در این موضوع دقت کردهایم و حساسیتها لحاظ شده است؛ امیدوار هستم هیچ نقطه کوری نداشته باشیم.
سپس نغمه ثمینی به عنوان نویسنده این پروژه بیان کرد: تقریبا 10 ماه پیش سهراب پورناظری ایدهای که با اشتیاق میخواست درباره شاهنامه داشته باشد با من صحبت کرد. ما در ادامه به شکلی به نام درام موسیقایی رسیدیم. در واقع این کار نه کنسرت است و نه تئاتر؛ بلکه جایی است که این دو به یکدیگر متصل میشوند.
او با بیان اینکه این دومین اقتباسش از داستانهای شاهنامه است، ادامه داد: امروز متن این پروژه داغ داغ آماده شده و به زودی به دست عوامل خواهد رسید.
اصغر دشتی نیز به عنوان کارگردان پروژه «سی» گفت که این پروژه با دیگر آثار تئاتری که کارگردانی کرده، تفاوت دارد و ادامه داد: قرار است برای نخستین بار تعدادی آرتیست اثری چندرسانهای را به عنوانی اثری واحد به نمایش دربیاورند. پیش تولید این پروژه از دیماه سال گذشته آغاز شده و از اول تیرماه تمرینات رسمی آن آغاز میشود.
در ادامه، سحر دولتشاهی با عنوان بازیگر این پروژه در سخنانی کوتاه گفت: من دغدغهمند کنار این گروه هستم و باعث افتخارم است در این پروژه حضور دارم.
مهدی پاکدل نیز به عنوان بازیگر دیگر این اثر، اظهار کرد: خوشحال هستم که بالاخره چنین پروژهای در کشور اجرا میشود. این چیزی است که در خیلی مواقع ما از آن غافل بودیم.
امیر جدیدی بازیگر دیگری است که قرار است در «سی» نقشی را ایفا کند؛ او نیز بیان کرد: امیدوارم این کار حرکتی باشد تا مردم ما با سرزمین و ادبیات خودشان بیشتر آشنا شوند.
در ادامه،همایون شجریان که قرار است «سی» با آواز او همراه باشد، گفت: مرکز این پروژه چه در اشعار، چه در متن و چه در نقشهای روی صحنه، شاهنامه است. ما موسیقیهای مختلف و تصانیف مختلفی داریم که ممکن است در آنها از اشعار دیگر بزرگان نیز استفاده کنیم. امکان دارد آثار «ابر میبارد» و «آهای خبردار» که مورد استقبال قرار گرفت را در کنار اینها اجرا کنیم.
او اضافه کرد: هدف اصلی من و سهراب پورناظری این است که بتوانیم نسلهای مختلف را کنار هم بنشانیم و کاری را خلق کنیم که از چند نسل شنونده داشته باشد و بتوانیم پیام شاهنامه را برسانیم. برای همین انتخاب فرمهای موسیقی و نمایشی در این راستا بوده که افراد با سلایق و فرهنگهای مختلف از آن لذت ببرند و نگاهی به شاهنامه داشته باشند و با این گنجینه فارسی بیشتر آشنا شوند.
این خواننده با بیان اینکه تنها جایی که مناسب این اجرا است فضای باز کاخ سعدآباد است، اظهار کرد: ما نقشهایی مانند زال، رودابه، رستم، اسفندیار، سهراب، منجم و پری داریم؛ البته من تصوری از پری ندارم.
سپس پوریا سوری که به نمایندگی از سازمان میراثفرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در این نشست حضور داشت، گفت: ما هرقدر که ایران را میشناسیم از شاهنامه است. دلیل ورود و علاقه سازمان میراثفرهنگی به این موضوع و پروژههای آن این بود که این پروژه در دسته میراث ناملموس قرار میگیرد. ما خوشحال هستیم توانستیم در این پروژه تفاهمنامهای را امضاء کنیم که بنابرآن اجرای موسیقی و آثار هنری را در مکانهای تاریخی داشته باشیم.
در ادامه، سهراب پورناظری به عنوان آهنگساز و نوازنده این اثر با اشاره به عوامل پروژه گفت: این عزیزان در تحقق یک رویا به من کمک کردند. در امتداد تورها، سیدیها و توفیقاتی که با همایون شجریان داشتیم به یک پروژه ملی که اثر آن را در جامعه ببینیم فکر کردیم. از نظر من این کار وظیفه دولت و حکومت است اما در ایران مسئولیت به عهده هنرمندان است؛ البته ما سازمان میراثفرهنگی را در کنار خود داریم که الحق به ما خیلی کمک کردند.
او با بیان اینکه من در ابتدا به برگزاری شب حافظ و سعدی و... فکر کردم، اضافه کرد: در این راستا جلسهای با حمید نعمتالله (کارگردان سینما و تلویزیون) داشتیم که او همه کاسه کوزهها را بهم ریخت و گفت این کار را به همراهی سینما و تئاتر انجام بدهید. بنابراین قرار شد فیلمی 30 دقیقهای با این مضمون ساخته شود و برای اینکار جلسهای را با نغمه ثمینی برگزار کردیم. اما اینکار با یکی از فیلمهای نعمتالله مصادف شد و ساخت فیلم 30 دقیقهای انجام نشد.
پورناظری ادامه داد: در این راستا برادرم تهمورس پیشنهاد داد از ویدیومپ برای انجام کارمان استفاده کنیم که پیشنهاد خوبی بود و ما قبول کردیم.
این نوازنده با بیان اینکه هدف ما بازسازی هویت ملی است، گفت: شاید این حرف بزرگی باشد اما ما در حد و توان خودمان این کار را انجام میدهیم. امیدوار هستیم این دیکته نانوشتهای که نوشته میشود آنقدر حسن زیاد داشته باشد که ضعف آن به چشم نیاید.
او درباره نوع موسیقی پروژه «سی» توضیح داد: این موسیقی شامل موسیقی نواحی، سنتی و معاصر ایرانی به همراه موسیقی کلاسیک غربی است؛ درواقع از تمام پتانسیلی که به ذهن من میرسید برای اینکار استفاده شد و امیدوارم در نتیجه به جای همنشینی فیزیکی این موسیقیها همنشینی شیمیایی اتفاق بیفتد.
بخش بعدی این نشست به پرسش و پاسخ خبرنگاران اختصاص داشت.
شجریان در پاسخ به این پرسش که آیا این پروژه در ادامه پروژه «سیمرغ» ی است که او به آهنگسازی حمید متبسم اجرا کرده است؟ گفت: خیر، این پروژه در ادامه آن نیست. «سیمرغ» یک کار مستقل بود که ارکستر 40 نفره سازهای سنتی داشت اما در اینجا کار متفاوت است.
او همچنین درباره اینکه چرا خوانندههای موسیقی آوازی کمتر به شاهنامه میپردازند؟ اظهار کرد: علت اینکه ما نیز در این پروژه فقط به اشعاد فردوسی نپرداختیم، محدودیتهای وزنی و فرمی است که این اشعار دارند و ممکن است کار را یکنواخت و از حوصله یک ساعت و نیم کنسرت، خارج کنند.
پورناظری نیز هنگامی که مخاطب پرسشی مبنی بر یکی شدن زمان اجرای این پروژه و پروژه فردوسیخوانی شهرام و حافظ ناظری با نام «آواز پارسی، اسطوره و عشق» قرار گرفت، گفت: حسن تصادف جالبی بود که این خبرها در یکی دو روز اعلام شد. امیدوارم در صداقت من شک نکنید؛ من خوشحال هستم که این اتفاق میافتد. هدف ما پرشکوه کردن شاهنامه است و چقدر خوب که در یک سال دو پروژه درباره فردوسی برگزار میشود. امیدوار هستم بهترین اجرا را برای دوستان شاهد باشیم.
او تاکید کرد که نمیگوید پروژه «سی» اولین است و پیش از این مانند آن اجرا نشده است.
در ادامه، دشتی توضیح داد: در این پروژه تمام تلاش تیم این بود که همنشینی تئاتر، موسیقی و ویدیومپینگ اتفاق بیفتد. بازیگران در این اثر، آواز نخواهند خواهند اما آهنگی در کلام وجود دارد. موسیقی در این اثر برای خودش کاراکتری پیدا کرده است و خانم ثمینی تلاش کردهاند در نمایشنامه این پروژه این ترکیب را حفظ کنند تا هر کاراکتری جایگاه خودش را داشته باشد و من به عنوان کارگردان تلاش میکنم این فضا را روی صحنه ایجاد کنم.
او گفت: برای کار ویدیو مپینگ این پروژه از یک مدیر هلندی دعوت کردیم.
پورناظری نیز درباه حضور حمید نعمتالله در این پروژه توضیح داد: او به عوان مشاور در کنار ما است و کار فیلمبرداری و کارگردانی این اثر را که بعدا به شکل دی وی دی منتشر خواهد شد برعهده دارد.
او همچنین گفت: شرایط وسوسه کنندهای بود که توانایی ذهنیام را روی موسیقی سنتی نشان بدهم. احساس مسئولیت ایجاب میکند دل به دریا بزنیم و آنچه باعث میشود جوانان ایرانی با ریشهای که در تمام خانهها بوده را آشنا کنیم. متاسفانه امروزه کلام فارسی دارد از موسیقی رخت برمیبندد. در این پروژه آواز و تصنیف ایرانی و خراسانی قدیمی را خواهید شنید.
سپس ثمینی اظهار کرد: این پروژه نه به اپرا و نه به تئاتر موزیکال شبیه خواهد بود؛ نمیتوانم به جرأت بگویم این اولین بار است که چنین کاری انجام میشود. در این کار موسیقی در داستان و درام نقش ایفا میکند و امیدوار هستم بعد از دیدن آن بگویید داستان این کار بدون موسیقی لنگ میماند.
او با بیان اینکه متنی که برای این پروژه نوشته، دخل و تصرف نیست، گفت: این کار یک بازخوانی کاملا آزاد از داستانهایی است که پایه آن به قوت خودش حفظ شده است.
پورناظری در همین زمینه گفت:ما نمیخواهیم پردهخوانی و نقالی کنیم. این متن برداشت ذهنی نغمه ثمینی است که اگر این داستانها درام بود چه میشد. ما در این اثر به دیروز و فردا سفر داریم. در این پروژه از هیچ چیز پرهیز نشده است. مردم نباید منتظر باشند که رستم و سهراب شمشیربازی کنند.
شجریان نیز بیان کرد: اینجا موسیقی در خدمت نمایش و برعکس نیست. اینجا اتفاق دیگری است و همه چیزی همدوش هم پیش میرود.
او در ادامه اظهار کرد: من سعی داشتم تا جایی که حنجره، احساسات و انطباق سلیقهام اجازه داده مرزی برای فرم کارم قائل نشوم. برای من جذاب نیست دائم یک فرم را تکرار کنم. البته بازهم آنها را خواهم داشت.
پورناظری در پاسخ به این پرسش که سازبندی این پروژه به چه شکل است؟ گفت: سنتور، عود، دوتار، چنگ، بالابان، سهتار، تار، سازهای کوبهای و ارکستر غربی سازبندی ما را تشکیل میدهد.
سپس ثمینی به معرفی نقشهای بازیگران پرداخت و گفت: امیر جدیدی نقش زال، سحر دولتشاهی نقش رودابه و مهدی پاکدل نقش رستم را ایفا خواهند کرد. بستر این اثر رئالیستی نیست اما در آن جادو هست.
در ادامه دشتی بیان کرد: 4 بازیگر دیگر به این پروژه اضافه خواهد شد. این پروژه به هیچ عنوان کار شلوغی نیست و ما فقط 7 بازیگر خواهیم داشت و در کنار آنها همایون شجریان و سهراب پورناظری به عنوان کاراکترهای موسیقی اجرا خواهند داشت.
شجریان درباره اسپانسر و قیمت بلیتها، گفت: حضور اسپانسر خیلی در ساخت صحنه و تبلیغات ما کمککننده است. شاید از تصور خارج باشد اما تاثیری روی قیمت بلیت نخواهد داشت. میتوان گفت قیمتهای حداقلی بلیتها واقعیتر هستند زیرا بلیتهایی با قیمت حداکثری ممکن است اهدایی باشند. ما خواستیم قیمتی حداقلی داشته باشیم تا همه بتوانند استفاده کنند.
فرزند محمدرضا شجریان در پایان این نشست، درباره ثبت ملی «ربنا»ی پدرش گفت: در جلسهای که برای تفاهمنامه با سازمان میراث فرهنگی داشتیم دوستان ما را سورپرایز کرند و گفتند این اثر ثبت ملی شده است. سالها قرار بود این اتفاق بیفتد اما نیفتاده بود. «ربنا» از سمت پدر به مردم تقدیم شده و او در نامهای که خواستار پخش نشدن آثارش از صدا و سیما شد، این اثر را مستثنی دانست و گفت که مال مردم است و من اختیارش را ندارم. این اتفاق خوبی بود که باید میافتاد و افتاد.