کد خبر: ۴۹۱۷۵۱
تاریخ انتشار:
ران هاوارد از مجموعه «نابغه» و دشواری‌های ترسیم اینشتین می‌گوید

کاش قدری به اینشتین شبیه بودم

ران هاوارد امریکایی بعد از فزون‌تر از 50 سال بازیگری و سپس کارگردانی در سینما، اخیراً به مدیوم تلویزیون بازگشته تا با همت و کمک برایان گریزر مجموعه تلویزیونی «نابغه» را بسازد که سیزون اول آن مشتمل بر 10 اپیزود است و شرحی بر دستاوردهای بزرگ و زندگی شغلی فوق‌العاده آلبرت اینشتن معروف به حساب می‌آید ...
به گزارش بولتن نیوز، ران هاوارد امریکایی بعد از فزون‌تر از 50 سال بازیگری و سپس کارگردانی در سینما، اخیراً به مدیوم تلویزیون بازگشته تا با همت و کمک برایان گریزر مجموعه تلویزیونی «نابغه» را بسازد که سیزون اول آن مشتمل بر 10 اپیزود است و شرحی بر دستاوردهای بزرگ و زندگی شغلی فوق‌العاده آلبرت اینشتن معروف به حساب می‌آید و این در حالی است که نقش اینشتین را در ایام جوانی‌اش در این سریال جانی فلین امریکایی بازی می‌کند و او را در ایام پیری‌اش با ایفای نقش از سوی جفری راش کهنه کار و استرالیایی می‌بینیم. با بازی آنها و براساس قصه تاریخ نگارانه ران هاوارد و همکارانش اینشتین را فردی می‌یابیم که استعداد فراوان دوران کودکی و نوجوانی‌اش وی را در نهایت به یک پدیده علمی و استاد ریاضی و فلسفه پرداز اجتماعی در دوران میانسالی و پیری تبدیل کرد و فرضیه نسبیت او جهان گیر شد. هاوارد در مصاحبه پیشرو می‌گوید که چرا به جای ساختن فیلمی سینمایی از روی این موضوع به یک نسخه تلویزیونی روی آورده و الزامات و دشواری‌های این کار و ترسیم مردی بسیار ویژه مانند اینشتین چه چیزهایی بوده‌است.

کاش قدری به اینشتین شبیه بودم

چقدر وجوه متفاوت درکاراکتر اینشتین در زمان ساخت این فیلم کشف و حس کردید؟
کار سخت بود اما به این بهانه نمی‌شد که این آدم را کوچک و قصه را محدود کرد و امیدوار ماندم که تهیه‌کنندگان سریال ابزار و راه‌های مطرح شدن آن را به بهترین شکل بیابند. قدر مسلم اینکه از فهم و ترسیم بسیاری از خصلت‌های ناب او به‌وجد آمدم.

آیا از همان آغاز یک سریال 10 قسمتی را برای ارائه این داستان در ذهن‌تان داشتید و اصلاً به یک فیلم بلند سینمایی معتقد نبودید؟
حدود 10 سال پیش یک استودیوی سینمایی امتیاز ساخت فیلمی سینمایی را از روی کتاب والتر ایزاکسون به نام «اینشتین: زندگی و دنیای او» ابتیاع کرده بود و می‌خواست چنین چیزی‌را از روی آن تولید کند اما نتوانست و البته به سبب سختی‌های فراوان این کار، این رویداد اصلاً برایم جای تعجب نداشت و ندارد. من آن کتاب خاص را نخوانده اما کتاب‌ها و جزوات فراوان دیگری را که به زندگی نبوغ آسای این مرد اختصاص داشته، مطالعه کرده‌ام و همیشه حس می‌کردم که خوراک کاملی برای یک سریال طولانی تلویزیونی و حتی یک فیلم سینمایی دو ساعته نیستند. ولی وقتی اساس این سریال جور شد، دیدم که داستان غنی‌تر از موارد قبلی است و نوا پینک در مقام فیلمنامه‌نویس خوب کارکرده است و وقتی فرانسی کالفو و کن بیلر هم که از متخصصان کارهای تلویزیونی هستند وارد طرح شدند، فهمیدم که موضوع موفقی را در دست داریم. در نهایت مقرر شد که قسمت اول را خودم کارگردانی کنم و برای قسمت‌های بعدی نیز ایده بدهم و کنار مجریان طرح باشم.

در موردتوانایی‌های وسیع جفری‌راش هیچ تردیدی وجود ندارد اما چطور شد که برای ایفای نقش جوانی‌های اینشتین به جانی فلین رسیدید؟
کار سختی بود، بخصوص که فرد منتخب ما باید کسی می‌بود که چهره و نوع حضورش به بیننده‌ها ثابت می‌کرد که پس از گذشت سال‌ها و پا به سن گذاشتن قادر به تبدیل شدن به اینشتن و مردی با توانایی‌های آن چهره نامدار است. مشخصاً جانی فلین را نمی‌شناختم. البته او در دنیای فیلم‌های مستقل کارهای زیاد و با ارزشی را انجام داده و در تئاتر هم کار کرده بود اما من آنها را ندیده بودم و به لحاظ صورت ظاهر هم کسی را گواهی نمی‌داد که بتواند در قالب اینشتن بزرگ ظاهر شود و نماد دوران جوانی وی باشد. همه اینها زمانی عوض شد که من نواری را که از روی تست و حضور امتحانی او گرفته شده بود، دیدم و متوجه شدم که وی انگار خود اینشتن است! او برای نقش فوق‌العاده نشان می‌داد و با اینکه مشغول بازی در فیلمی دیگر بود از او خواستیم موقتاً آن را رها کند و از لندن به لس‌آنجلس بیاید و وی نیز چنین کرد و آمد و فیلم را با او ساختیم.

مسأله شباهت قیافه چه؟
این را به گروه گریم‌مان سپردیم و آنها هم روی صورت فلین و هم جفری راش در ابتدای هر روز و در ساعات اولیه صبح مدت‌ها کار می‌کردند تا شباهت‌ها با آن نابغه حاصل آید.

در وجود اینشتن و کارها و ابداعات او چه چیزهایی را یافتید که ضمن تهیه این سریال شما را به وجد و اعجاب در آورده باشد؟
کاش می‌توانستم شباهت‌هایی بین ماهیت وجودی و کارهایم با شخصیت و کارهای اینشتین پیدا کنم اما واقعاً چنین نبود و ما فرسنگ‌ها با یکدیگر فاصله داریم. شاید قیاس نابجایی باشد اما چون پیش از فیلم اینشتین مشغول کار روی یک فیلم مستند پیرامون گروه موسیقی معروف بیتلز بریتانیا بودم و این گروه نیز مانند اینشتین در زمینه تخصصی خود به حد کمال و مرز نبوغ رسیده بود، سعی کردم هر شاخصه‌ای که در ترسیم آنها به‌کار گرفته‌ام، به فراخور اینشتن و در صورت هماهنگ بودن با اوصاف این نابغه، برای این سریال نیز مد نظر قرار بدهم. خلاقیت فراوان شغل و مشکلات زندگی خصوصی هر دو هنرمند یاد شده به گونه‌ای بود که برایشان دردسرهایی را ایجاد کرد و من سعی کردم هر دو مورد را به تصویر بکشم و از تضادهای برخورد مردم با آنها به‌عنوان یک اصل مهم در زندگی بیتلز و سپس اینشتن یاد کنم و هر دو را به دقت تشریح نمایم.

جلوه‌های تصویری فیلم‌تان نیز فوق‌العاده نشان می‌دهد. ادوات و سلاح‌هایتان در این ارتباط چه بود؟
ما از امکانات و توانایی‌های نشریه قدیمی نشنال جئوگرافیک که از تهیه‌کنندگان و شرکای ساخت این سریال است در زمینه مورد اشاره شما سود جستیم و شخصاً به مدیر فیلمبرداری‌مان که ماتیاس هرندل بوده است توصیه کردم که پا به پای عکاسان وتصویر سازان این نشریه حرکت کند و از گروه جلوه‌های بصری‌مان نیز خواستم همین کار را انجام بدهند تا سریالی را داشته باشیم که در عین موضوع محوری و تمرکز روی زندگی دانشمند عظیمی مانند اینشتین به لحاظ بصری هم در سطح بالا و چیزی باشد که چشم‌ها را خیره کند.

می‌گویند هر سیزون سریال «نابغه» به شرح زندگی یک چهره بزرگ تعلق دارد. در سیزون و سری بعدی این مجموعه به کدام دانشمند یا اصولاً فرد نامدار خواهید پرداخت؟
قرار نیست حتماً فرد انتخابی بعدی ما همان قدر افسانه‌ای باشد که اینشتین بوده و فقط کافی است که کارهایی بزرگ و غیرمتعارف انجام داده و شگفتی‌سازی کرده باشد. شاید نام نفر بعدی موجب شگفتی همگان شود، هرچند باید تأکید کنم که به سبب پایان یافتن طرح اینشتین در همین روزهای اخیر و خسته بودن خودم و همکارانم تا این لحظه هیچ بحثی روی نفر بعدی نداشته‌ایم و چنان فردی اصلاً گزینش نشده است.
‌ منبع: Entertainment   Weekly
منبع: روزنامه ایران

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین