شصتمین شماره مجله «سینما و ادبیات» ویژه لوک بسون و سینمای معاصر فرانسه منتشر شد.
به گزارش بولتن نیوز، در معرفی این شماره عنوان شده است: لوک بسون را از سردمداران سینمای نگاه میدانند. پرونده سینمای جهان مجله به تفصیل به سینمای نگاه و فیلمهای مطرح این کارگردان میپردازد.
«جان کاساوتیس» کارگردان مطرح آمریکایی یکی دیگر از موضوعات محوری بخش سینمای جهان این شماره است. کارگردان مهمی که کمتر در ایران به او توجه شده. فیلمهای کاساوتیس در پی کشف مخمصههای تعامل اجتماعی و بحرانهای هویتی درون وضعیتهایی بسیار معین (اغلب خانوادگی) با شخصیتهای سرشار از جزئیات هستند. کاساوتیس در مطلب «چه بر سر هالیوود آمده است؟» ساختارهای هالیوود را به چالش می کشد و بر «بیان شخصی» تاکید میورزد و نظرش را در مورد بیان شخصی مطرح میکند، آنچه در فیلمهایش نیز به آن وفادار است.
«سینما و ادبیات» در این شماره بحث سریالسازی را نیز مورد توجه قرار داده و پروندههایی درباره «سریال جهان غرب» تدارک دیده است.
«موسیقی فیلم» در سینمای ایران موضوع محوری بخش سینمای ایران این شماره است. تعامل کارگردان و موزیسین در خلق موسیقی فیلم چگونگی شکل میگیرد؟ ورود موزیسین به فیلم چگونه و در چه زمانی است؛ پس از نوشته شدن فیلمنامه، همزمان با فیلمبرداری، پس از تدوین و بعد از صداگذاری؟ جواب این پرسشها در مورد موسیقی فیلم در میزگرد فردین خلعتبری، کریستف رضاعی، جواد طوسی و گفتوگوی مرضیه وفامهر و مانی جعفرزاده در یادداشتهای محسن خیمهدوز، کیوان جهانشاهی و حامد ثابت پی گرفته میشود.
«موتیف» چیست و چه کارکردی در روایت دارد؟ سه نگاه متفاوت برای تعریف موتیف قائل شدهاند: «موتیف ذهنیت نویسنده است و در خودآگاه او قرار دارد.» رویکرد دوم به موتیف به عنوان عنصری تکرارشونده است. هر چیزی به خودی خود موتیف نیست اما وقتی تکرار میشود مخاطب را برمیانگیزاند و تاکید میکند که علتی پشت این تکرار است. رویکرد سوم میگوید موضوعها و الگوهای فکری غالب متن میتوانند موتیف را شکل دهند. موتیف موضوع محوری بخش ادبی شماره ۶۰ است. کارکردهای مختلف موتیف در میزگرد لیلا صادقی، محمدحسن شهسواری و مانی جعفرزاده و مقالات احمد اخوت، کورش اسدی، شاپور بهیان، منیرالدین بیروتی، ابوتراب خسروی، محمدرضا کاتب و ... مورد بررسی قرار گرفته است.
یکی از مهمترین پروندههای این شماره مجله «سینما و ادبیات» درباره «جریانهای ادبی دهه ۴۰ ایران» است. بیشتر منتقدان دهه ۴۰ را دهه شکوفایی ادبیات و هنر مدرن ایران میدانند. داستاننویسی ایران در دهه ۴۰ با دستاوردهای گوناگونی که داشت زمینهساز نوگرایی ادبیات معاصر در سالهای پس از انقلاب شد. در ادبیات دهه ۴۰ دو جریان اصلی شانه به شانه هم سائیدند: جریان هنر وادبیات متعهد که پیشقراول آن جلال آل احمد است و جریان دومی که «هنر برای هنر» نیز نام گرفته است. جریان دوم اما دغدغهاش بر زیباییشناسی و فرمگرایی بود. ادبیات دهه ۴۰ هرگز به پایان نرسیده و مدام به اینجا و اکنون ما سرازیر میشود. پرونده این شماره پیشدرآمدی است بر جریانشناسی این دهه و تاثیر تاثراتی که از دهههای قبل از خود بر دهههای پس از خود بر جای گذاشته است.
اولین شماره از پرنده «گتاری و دولوز برای قرنی دیگر» ابعاد بالینی، سیاسی و هنری برنامه فلسفی دلوز و گتاری را پیش و پس از آشنایی با یکدیگر بررسی میکند، آنچه وجوه «انتقادی و بالینی» فلسفه گتاری و دلوز نامیده شده است.
نقد پویا رفویی بر «حدیث مرده بر دار کردن آن سوار که خواهد آمد» هوشنگ گلشیری، گفتوگو با رضا جولایی درباره آخرین رمانش و مطالب دیگری هم در در این شماره منتشر شده است.