روزنامه فرامنطقه ای رای الیوم چاپ لندن در تحلیلی در خصوص اعتراض های اخیر در مناطق شمالی مغرب نوشت: کشورهای عربی که میلیاردها دلار صرف قراردادهای تسلیحاتی و سرمایه گذاری در زیرساخت های آمریکا می کنند باید اکنون در کنار مغرب که در آستانه بحران است، بایستند.
به گزارش بولتن نیوز، روزنامه رأی الیوم در سرمقاله امروز (سه شنبه) خود نوشت: نظرات در خصوص دلایل جنبش جوان و مردمی که از شهر «الحسیمه» مغرب به دنبال مرگ فجیع ماهی فروشی که در پی یک لقمه نان برای کودکانش بود، متعدد است. برخی دلیل به راه افتادن این جنبش را اقتصادی و ناشی از بیکاری و گسترش فساد و غارت اموال عمومی می دانند و برخی به حاشیه راندن بخش های فقیر و روستایی در مغرب و زیرپا گذاشتن برخی اقشار به لحاظ سیاسی و اجتماعی را که باعث شعله ور شدن آتش زیر خاکستر شده است، مطرح می کنند؛ نظر سوم نیز که نباید آن را فراموش کنیم دخالت گروههای دارای خصوصیات نژادی و منطقه ای است که از این جنبش برای تجزیه مغرب و غرق کردن آن در دریای خون مانند سوریه، عراق، یمن و لیبی سواستفاده می کنند. به هر حال فرقی نمی کند چه دیدگاهی در خصوص این اعتراض ها درست باشد، مساله این است که معترضین همگی مردم مغرب هستند.
این روزنامه می افزاید: تظاهرات منطقه 'الریف' همیشه یک ویژگی محلی صرف دارد و به دنبال وحدت اراضی مغرب است و در چارچوب قانون اساسی برگزار می شود و با جدایی طلبی براساس خاستگاه نژادی مخالف است و پرچم مغرب متحد را به اهتزاز درمی آورد و همه خواسته های مردمی اش مشروع بوده و پیرامون عدالت اجتماعی، ایجاد برابری در توسعه و توزیع ثروت است.
در همین راستا دولت مغرب عادلانه بودن این خواسته ها را احساس کرده و به سرعت اعلام کرد که یک میلیارد دلار برای تامین مالی پروژه های توسعه ای در این منطقه اختصاص داده است و این اقدام دولت مغرب باتوجه به ضرورت واکنش مثبت به خواسته های مردم و تلاش برای گرفتن زهر بحران و جلوگیری از کشیده شدن اعتراض ها به مناطق دیگرصورت گرفت. این واکنش اقدامی خوب و قابل تقدیر است اما باید محدود نمانده و با این جنبش اصلاحی همسو شود.
اخبار منتشر شده از مغرب حکایت از آن دارد که شهرهای بزرگ این کشور مانند «دارالبیضاء» و «طنجه» و «اغادیر» نیز شاهد برگزاری تظاهرات در همبستگی با تظاهرات در «الحسیمه» و منطقه الریف است و پس از بازداشت «ناصر الزفزافی» که رهبر این جنبش توصیف می شود و نیز بازداشت مجموعه ای از همراهانش، گستره آن رو به افزایش است.
رای الیوم می نویسد، دولت مغرب با تدابیر زیاد با اعتراض های مشابه در 9 مارس سال 2011 که همزمان با اعتراض هایی در شماری از کشورهای عربی در قالب آن چه بهار عربی نامیده می شد، به راه افتاد برخورد کرده و 'محمد ششم' شاه مغرب تصمیم به انحلال پارلمان و دعوت به برگزاری انتخابات عمومی و چشم پوشی از اختیارات قانونی اش گرفت و این اقدامات در گرفتن زهر بحران و آرامش افکار عمومی موفق بود به ویژه پس از آن که اجازه داد، حزب «عدالت و توسعه»ی اسلامگرا مغرب برنده قاطع با اکثریت کرسی ها در انتخابات، دولت را تشکیل دهد.
اما در خصوص تظاهرات جاری در این کشور نوعی نارضایتی از شیوه رسیدگی به پرونده الریف و استفاده نیروهای امنیتی از مشت آهنین در تعامل با جنبش و شرکت کنندگان در آن و متهم کردن رهبران جنبش به مزدوری طرف های خارجی توسط رسانه های نزدیک به حکومت، وجود دارد که بسیاری از فعالان مغربی در شبکه های اجتماعی آن را انعکاس دادند و باید این نارضایتی را جدی گرفت و فکری برای آن اندیشید و دلایل آن به شکل جدی از سوی مسئولان دولت این کشور رسیدگی شود و از هر گونه عجله در اتهام زنی بدون تحقیق درباره آنها اجتناب کنند.
روزنامه فرامنطقه ای رای الیوم نوشت که گلوله آتش در مغرب روز به روز بزرگتر می شود و دشمنان این کشور و تجربه دموکراسی و همزیستی مسالمت آمیز آن می خواهند که هیزم در آتش این بحران بریزند تا شعله ورتر شود و به وضعیتی برسد که کنترل آن و خاموش کردن شعله های آن دشوار شود.
عناصری تخریبگر در میان این جنبش هستند که ثبات و امنیت و رفاه برای مغرب نمی خواهند، اینها گروه اندکی هستند و در مقایسه با اکثریت، اقلیت به شمار می روند؛ اکثریتی که درباره وحدت ملی و تقویت امنیت و ثبات در مغرب و دور کردن آن از خطراتی که نتایجش وخیم است، دارای احساس مسئولیت بالا هستند.
جدایی میان این اقلیت که برای مغرب و مردم این کشور بنابر دلایل زیاد چه بسا از جمله سبکسری،خشونت و محرومیت خیر نمی خواهد و میان اکثریت مسئول که هرگز در عادلانه بودن خواسته های شان تردید نداریم مطلوب است و گفت وگو و نه به حاشیه راندن بهترین گزینه و موفق ترین راه حل برای بحران و کاهش آثار آن است. همه اینها چه میانه رو باشند چه تندرو در همه احوال مردم مغرب هستند.
چه بسا این زبان «اعتدال گرا» به سخره گرفته شود، اما این تجربه پس از آنچه در سوریه، عراق، لیبی و یمن آغاز شد، مناسب تر بوده و آزادگان و انسان های شریف و عاقلان در مغرب و حتی رهبران جنبش کنونی نباید از آن غافل باشند. باید با هر گونه تحریکی که بخواهد همزیستی در مغرب یا هر کشور عربی و مسلمان دیگر حتی در حد اندک را هدف قرار دهد، مخالف بود.
تحولاتی که مغرب پشت سرمی گذارد خطرناک بوده و نیازمند این است که کشورهای عربی نفت خیز که صدها میلیارد دلار برای قراردادهای تسلیحاتی یا حمایت از زیرساخت ها و پروژه های آمریکا خرج می کنند، در کنار این کشور باشند، چرا که مغرب همیشه در کنار این کشورها ایستاده و ملت آن نیز مردمی شایسته و صبورند که از آمریکایی ها و اروپایی ها برای دستیابی به میلیاردها دلار اولی تر هستند.