ويلاييها قرباني كاسبكاري مديران
اگر بگوييم دستهايي وجود دارند كه دوست ندارند فيلم ويلاييها ديده شود و اين دستها در نهادها و سازمانهايي كه عليالقاعده بايد انقلابيتر از ساير نهادها باشند هستند، احتمالاً متهم به ذهنيتي دايي جان ناپلئوني و توهمآميز ميشويم ولي به هر حال نميتوان درباره اتحاد نانوشته حوزه هنري، صداوسيما و دست آخر سازمان سينمايي براي ديده نشدن فيلم دفاع مقدسي ويلاييها سكوت كرد.
واقع مطلب اين است كه سه دستگاه «سازمان سينمايي»، «حوزه هنري» و «صدا و سيما» در اتحادي نانوشته سعي در ديده نشدن ويلاييها دارند.
فيلم سينمايي «ويلاييها» با موضوع نقش زنان و همسران رزمندگان در دوران هشت سال دفاع مقدس چند هفتهاي است كه بر پرده سينما رفته است؛ فيلمي كه در جشنواره فجر توجههاي فراواني را به خود جلب كرد و البته با حواشي مختلفي همراه بود.
از جمله اين حواشي بيانيه منير قيدي پس از حجم ناداوريهايي بود كه در جشنواره سال گذشته اتفاق افتاد و صداي همه اهالي سينما را هم درآورد. در اين بيانيه قيدي مينويسد:«من اين دستاورد آسماني را با جدالهاي حقيرانه و كوربينانه رقابتهاي زمينيان در گل مانده، تاخت نميزنم و به ياد و خاطره همان «ياراني كه غريبانه رفتند از اين خانه» ارزش و حرمت غريبانگيهايي از اين دست را در تنهايي خود با زيبايي بيشتري احساس ميكنم و اين حال را به نامزديها و مرتبههاي ديگري كه در دست آدميان رياكار، حقير شده است نميدهم.»
اين نزاع البته تا روزهاي اكران اين فيلم نيز ادامه پيدا ميكند و شنيدهها حكايت از آن دارد كه موزه سينما كه مديريت آن را محمد حيدري، دبير جشنواره فجر بر عهده دارد حاضر به اكران اين فيلم نشده و در لفافه دلخوري از رفتار قيدي در روزهاي جشنواره را دليل اين تصميم بيان كرده است.
در عين حال نهادهاي ديگري همچون «حوزه هنري» هم حاضر به همكاري براي پخش اين فيلم خوب نشدهاند و با اختصاص حداقل تعداد سالن به اين فيلم عملاً حمايت ويژهاي از فيلم «ويلاييها» انجام ندادهاند. اين در حالي است كه حوزه هنري خود را پيشگام توليد و حمايت از آثار با مضامين انقلابي ميداند.
البته به نظر ميرسد حوزه هنري كه خاستگاه آن حمايت از هنر انقلاب بوده به رفتارهاي كاسبكارانه روي آورده و فيلمهايي مثل ويلاييها را به نفع فيلمهاي كمدي پرفروش قرباني ميكند. به همين دليل سينماهايي كه اين فيلم را در اختيار دارند نزديك به 40 و سينماهايي كه نهنگ عنبر2 را در اختيار دارند، بيش از دو برابر اين عدد است. در مورد فيلم گشت2 نيز اين امر صادق است و علاوه بر تعداد بالاي سالنهايي كه حوزه هنري در اختيار اين فيلم قرار داده، رايت آن را هم پيش از ساخت خريده و به نوعي در توليد آن شريك شده و سرمايه اوليه آن را فراهم آورده است.
سازمان صدا و سيما نيز همه اختيارات براي پخش تيزرهاي تبليغاتي را اعم از فرهنگي و تجاري به واحد بازرگاني سپرده و اكنون در مغالطهاي آشكار پخش تيزر فيلمهاي پرفروش را ترجيح داده و باز هم سر «ويلاييها» بيكلاه مانده است.
كار در اين خصوص آن قدر بالا گرفته كه شهاب اسفندياري، رئيس دانشگاه صدا و سيما كه از مديران اين مجموعه به حساب ميآيد نيز تاكنون نتوانسته است اين مشكل را برطرف كند و خبر از اختصاص سه برابري تيزر رايگان گشت2 نسبت به فيلم ويلاييها ميدهد.
با مرور اين اتفاقات ميتوان دريافت كه سه دستگاه «سازمان سينمايي»، «حوزه هنري» و «صدا و سيما» در اتحادي نانوشته سعي در ديده نشدن ويلاييها دارند. در حالي كه به نظر ميرسد در شعار همه اين نهادها اصليترين رسالت و وظيفه خود را حمايت از اين گونه آثار بيان ميكنند.
پيش از اين در مورد فيلم «يتيم خانه ايران» هم اين اتفاق افتاد و نهادهاي حمايتي خيلي دير به ياد ديدن اين فيلم افتادند. تكرار اين ماجرا نشان ميدهد برخلاف ظاهرسازيهاي فراوان عزمي براي حمايت و كمك به ديده شدن اين آثار وجود ندارد و همچنان بايد شاهد كملطفي نسبت به اين آثار حتي از جانب نهادهاي مسئول باشيم.
بازیگران پرحاشیه را بهتـر میبینند
کوروش تهامی در «آشوب» ساخته کاظم راستگفتار نقشی پیچیده و پرماجرا را بازی میکند و با بازی خوبش باعث همراهی تماشاگر تا پایان فیلم میشود.تهامی در «رگ خواب» به کارگردانی حمید نعمتالله که بزودی اکران میشود، هم به همین اندازه و بلکه بیشتر شما را غافلگیر خواهد کرد.
به گزارش بولتن نیوز، به بهانه اکران آشوب و مسیر تازه بازیگری تهامی با این هنرمند توانا، آرام و بیحاشیه سینما، تلویزیون و تئاتر گفتوگو کردیم، هرچند در این مصاحبه خواهید خواهند که ظاهرا آرامش و کار بدون حاشیه چندان موجب دیده شدن بازیگران نمیشود.
فرهاد معنوی در فیلم «آشوب» نقش پرفراز و نشیب و دشواری است که بازی در آن میتواند برای هر بازیگر مردی چالشبرانگیز باشد. چه شد این نقش به شما رسید و آیا گزینههای دیگری هم برای بازی در این نقش مطرح بودند؟
حتما گزینههای دیگری هم بودند، اما نقشِ آشوب (لقب فرهاد در فیلم) پارامترهایی داشت که مدنظر آقای راستگفتار، کارگردان فیلم بود. یکی از پارامترها این بود که بازیگر این نقش حتما موسیقی ایرانی را بشناسد، همچنین آواز بلد باشد و بتواند بخواند. همینطور در زمینه بازیگری هم به خاطر همان فراز و نشیبهایی که شما به آن اشاره کردید، به بازیگری نیاز بود که از پس اجرای این نقش هم بربیاید. به هرحال در این شرایط انتخاب کمی پیچیده میشود.
و محدود ...
ضمن اینکه برای این نقش به بازیگر صبوری هم نیاز بود، (میخندد) چون فیلمبرداری این فیلم بیش از 50 جلسه طول کشید و من در همه روزهای فیلمبرداری حضور داشتم. ضمن اینکه گریمهای مختلفی که در این کار داشتم، هم صبر و حوصله میطلبید و بعضی اوقات در طول یک روز باید سه بار گریم عوض میکردم و هر گریم بین یک ساعت و چهل و پنج دقیقه تا دو ساعت طول میکشید. بنابراین شاید همه اینها یک ذره به قول شما انتخاب کارگردان را برای این نقش محدود میکرد. به این دلیل که باید بازیگری را انتخاب میکردند که همه این موارد را در وجودش داشته باشد.
وقتی فیلمنامه را خواندید، چه چیزی بیشتر از همه جذبتان کرد؟ روند خود قصه و ماجراهای مختلف آن یا پیچیدگیهای شخصیت فرهاد؟
هر بازیگری در ابتدا تمرکزش بیشتر روی نقش خودش است. البته من به غیر از نقش خودم خیلی روی فیلمنامه هم حساسیت دارم و دلم میخواهد ببینم چه اتفاقاتی در کل فیلمنامه میافتد. برایم مهم است نقشی که قرار است بازی کنم در روند شکلگیری فیلمنامه چه جایگاهی دارد. به هرحال هر دوی این موارد برایم جذاب بود. بجز جذابیت و پیچیدگیهای خود نقش، فیلمنامه فراز و نشیبهایی داشت و هیجانی برای بازیگر به وجود میآورد. بویژه برای من که مدام دنبال بازی در نقشهای متفاوت هستم، چنین شخصیتها و فیلمنامههایی خیلی مرا جذب میکند.
چرا با وجود صدای خوبی که دارید، ترانهها و تصنیفهای فیلم را نخواندید؟
همه این آوازها و تصانیف پیش از اینکه پروسه فیلمبرداری آشوب شروع شود، ضبط شده بود. اول به دلیل اینکه هنوز کارگردان و گروه سازنده فیلم نمیدانستند قرار است با چه کسی برای بازی در این نقش قرارداد ببندند. دوم اینکه آقای راستگفتار خیلی دوست داشت آن بحث فیلم بودن ماجرا هم رعایت شود و خیلی نمیخواستند از یک اتفاق مستند فیلمبرداری کنند. البته این را بگویم که بخشی از این آوازها با صدای خود من هم ضبط شده، اما چون ما همه این آوازها و تصانیف را آماده داشتیم، از آنها استفاده کردیم و سر صحنه آن را پخش میکردند و من با آنها لب میزدم.
چقدر هم سینک و هماهنگ این کار را کردید.
اگر میبینید سینک است، به دلیل اینکه من خیلی زیاد روی این تصنیفها، ترانهها و آوازها تمرینات شبانهروزی داشتم، چون خیلی برایم اهمیت داشت که این سینک و لیپ سینک (لبخوانی) بدرستی اتفاق بیفتد. معمولا با اینکه همه بازیگران خیلی خوب بازی کردند، اما هیچ کدام از فیلمهایی که چه قبل و چه بعد از انقلاب در این زمینه ساخته شده، لیپ سینک نیست. ولی این موضوع خیلی برایم مهم بود، چون خودم آواز ایرانی میخوانم و سالهاست با موسیقی ایرانی موانست دارم. هرچقدر آقای راستگفتار به من میگفت که دیگر اینقدر هم سختگیری لازم نیست، خودم راضی نمیشدم.
در گفتوگوی قبلی که با هم داشتیم، شما خبر از تغییر فضا در بازیگریتان داده بودید. حالا که «آشوب» و «رگ خواب» را دیدم، متوجه این تغییر شدم. احتمالا با اکران این دو فیلم، از این به بعد انتظار پیشنهادهای متفاوتتری دارید.
بله، فکر میکنم این اتفاق بیفتد. البته اگر دوستان سینمایی ما یک ذره منصفانه برخورد کنند و... دارم دنبال واژهای میگردم...
که به کسی هم برنخورد.
(میخندد) بله، به قول شما به کسی هم برنخورد. اگر دوستان سینمایی بدون هیچ موضعگیری این دو کار را ببینند، فکر میکنم متوجه خواهند شد که به هر حال اتفاقات خیلی خوبی میتواند در آینده بیفتد. چرا که من به عنوان بازیگر خوشبختانه نمونه کارهایی دارم که هم مردم خیلی دوست داشتند و هم اهل فن راجع به آن صحبت کردند. مثل زیرتیغ، مثل نقش عباس میرزا در سریال تبریز در مه، به رنگ ارغوان، نقش امید در سریال مشق عشق کار آقای بهرامیان و نمونههای دیگر که بعد از گذشت این همه سال، خیلیها به من لطف دارند و هنوز راجع به آن کارها حرف میزنند. من به عنوان یک بازیگر این نمونه کارها را دارم، اما بقیه آن به دوستانی برمی گردد که صاحب اثرند و میخواهند کارهایی را بسازند. نمیدانم بعضی وقتها چه اتفاقی میافتد که همیشه این دوستان دوست دارند از فهرستهای همیشگی خود استفاده کنند. به نظرم دوستان از این به بعد میتوانند انتخابهای دیگری هم داشته باشند.
بیشتر کارگردانها و تهیهکنندهها معمولا ترجیح میدهند از بازیگرانی امتحان پس داده در نقشهای خاص استفاده کنند و شاید همین هم قدرت ریسک آنها را برای انتخاب بازیگرانی متفاوت پایین میآورد. از طرف دیگر همین قضیه بسیاری از بازیگران را به سمت نقشهای کلیشهای هدایت میکند.
دقیقا. ما بازیگرانی داشتیم که سالها نقشهای کمدی بازی میکردند، اما وقتی نقش جدی بازی کردند موردتوجه بیشتری قرار گرفتند و حتی جایزه هم دریافت کردند. من اسم این را ریسک نمیگذارم، وقتی بازیگر، بازیگر است که دیگر ریسک نیست. وقتی شما بخواهید بازیگری را فقط به خاطر چهره یا ژستهایش بیاورید، آنموقع است که شما به عنوان صاحب اثر دارید ریسک میکنید. ولی وقتی شما سراغ بازیگری میروی که خودش را سالها با ایفای نقشهای متفاوت ثابت کرده، دیگر ریسکی در کار نیست. اینهایی که میگویم برای تعریف کردن از خودم نیست، منظورم بهصورت کلی است. ما الان تعداد زیادی بازیگر خیلی خوب در سینمای ایران داریم که کلیشه شده اند و مدام در یک نقش خاص بازی میکنند. اگر هم برای نقش متفاوتی از آنها استفاده میشود، آن را هم مثل نقشهای همیشگی خودشان بازی میکنند. متاسفانه این اتفاق خوبی نیست و بازیگران باید تلاش کنند باوجود پیشنهادهای کلیشهای از این وضعیت فاصله بگیرند. مثلا خودم قبول کردم در یک سریال طولانی یک نقش کمدی و فانتزی را بازی کنم (عصر پاییزی) که اتفاقا با نظر مثبت مردم و همکاران روبهرو شد. اینقدر برای بازی در این نقش هیجان داشتم که هر روز با کلی ایده سر کار میرفتم که باعث تعجب آقای نعیمی، کارگردان کار هم میشد. شما این نقش را بگذارید کنار دیگر نقشهای من تا به یک تنوع در بازیگری برسید. منتها متاسفانه در پیشنهادهای بازیگری هیچ وقت به چنین چیزی فکر نمیشود.
بخشی از این مساله به فضای موجود سینما مربوط میشود و بخشی هم به رسانهها که معمولا روی بازیگران خاصی متمرکز میشوند.
به نظرم در سینما افرادی هستند که دوست ندارند این تغییرات و بازیهای متنوع را ببینند. شما همین جشنواره اخیر فیلم فجر را ببینید، آیا بیاعتنایی به نقش و بازی من در شاهکار رگ خواب در بخش داوری، یک اتفاق معمولی است؟ اکثریت قریب به اتفاق همکاران خودم و منتقدان بدون استثنا اذعان داشتند برای این نقش اتفاق خیلی خوبی خواهد افتاد، اما این نقش حتی نامزد جایزه هم نشد. نامزدی دست کم به این معنی است که این همه زحمت تو را داوران دیدهاند. اما انگار نه انگار. نمیدانم واقعا. به هرحال من همیشه به عنوان یک بازیگر همه تلاشم را برای نقش انجام میدهم. مثلا برای به رنگ ارغوان نامزد دریافت جایزه میشوم، اما هیچ کس به این فکر نکرد که من این نقش را حدود شش هفت سال قبل بازی کرده بودم، چون این فیلم مدتها امکان نمایش نداشت. ولی اگر یک بازیگر پرهیاهوی شلوغ پرحاشیه این نقش را بازی کرده بود، مطمئن باشید آن سال، جایزه را میگرفت. یعنی در سینمای ما حتما باید حاشیه داشته باشید و حتما ماجراهایی درست کنید تا دیده شوید، اما اینکه در آرامش کار خودت را درست انجام دهی و جزو بهترینها باشی، اصلا اهمیتی ندارد. اهمیت این است که پرحاشیه و پرماجرا باشی، رفتارت عجیب و غریب باشد و بداخلاق باشی!
اتفاقا در بخشهایی از آشوب، شما کار رسانهای هم میکنید و روزنامه نگار هستید. میخواهم به این بهانه به رفتار خوب و محترمانه همیشگی شما با رسانهها و خبرنگاران اشاره کنم، آن هم در شرایطی که برخی سینماگران رفتارهای خوبی با اهل خبر و رسانه ندارند. جالب و تاسف بار این که آن سینماگران پرهیاهو و بدرفتار بیشتر در مناسبات و جوایز قدر میبینند و آنهایی که آرام و بیحاشیهاند، با بیاعتنایی روبهرو میشوند.
جالب اینجاست که خود سیستم، برخی بازیگران را به چنین رفتارهایی سوق میدهد، به آنها جایزه میدهد و آنها را در بوق و کرنا میکند و بعد آنها که به موجودات عجیب و غریبی تبدیل میشوند سر ناسازگاری میگذارند و ممکن است بر اثر همین تربیت سیستم رفتارهای متکبرانهای پیدا کرده و فلان دستمزد را طلب کنند. سیستم نمیداند چگونه با آنها برخورد و رفتارهای نادرستشان را کنترل کند. وقتی بازیگرانی طی سالها کار و با ایفای نقشهای متفاوت نشان دادهاند بازیگران خوبی هستند و همچنین به عنوان آدمهای خوبی هم از آنها یاد میشود، چرا نباید کارشان در این سینما دیده شود و چرا نباید به کارشان بها بدهند و چرا اهل فن خودشان را به ندیدن میزنند. البته خوشبختانه مردم همیشه قدردان این بازیگران هستند و همواره با شوق و جزئیات از نقشهای خوب آنها حرف میزنند که به نظرم همین زیباست و کفایت میکند.
تفاوت بازی در نقشهای تاریخی
بازی در نقشها و فیلمهای تاریخی تفاوتهای بارزی با آثار امروزی دارد و در نوع اجرای بازیگر تاثیر میگذارد. به هرحال رفتار و گفتار آدمها و نوع حرکاتشان، ایست و راه رفتنشان در دهه 20 تا حدود دهه 50 ـ که زمان قصه فیلم آشوب است ـ خیلی متفاوت از آدمهای امروز بود. وقتی یک بازیگر مشغول بازی در چنین نقش و فضایی است، باید به همه این چیزها فکر کند و تفاوتهایی را بین اجرای یک نقش تاریخی و یک نقش امروزی قائل باشد.
شگفتیهای اختتامیه جشنواره کن ۲۰۱۷ + عکس
همه جوایز کن شب پیش برندگان خود را شناختند و کارگردان سوئدی با طنزی درباره هنر جهانی جایزه اصلی کن را به خانه برد.
چه اتفاقی برای نتفلیکس افتاد؟
نتفلیکس در این دوره از جشنواره کن حسابی سروصدا کرد و چند روزی بیشتر خبرها را به خود اختصاص داد با این حال با دست خالی جشنواره را ترک کرد و نه «اوکجا» و نه «داستانهای میروویتس» جایزه مهمی دریافت نکردند. شاید دلیل اصلی این امر این بود که پدرو آلمادوار رییس هیات داوران این دوره جشنواره از همان کنفرانس مطبوعاتی روز اول به حضور این غول آنلاین در جشنواره معترض بود. به هر حال بودن یا نبودن نتفلیکس در جشنواره دوره بعد میتواند جالب باشد، چون قوانین جدید برای سال ۲۰۱۸ وضع شده که حضور این کمپانی بزرگ را با محدودیت بیشتری روبهرو می سازد.
یک شادی تمام عیار، یک بازیگر پرکار
نکته جالب دیگر در این دوره برنده شدن «میدان» (یا شاید «مریع») در این مراسم بود. در حالی که کارگردان سوئدی شادی خود را به تمامی روی صحنه ابراز کرد، الیزابت ماس بازیگر این فیلم سالی شلوغ را پشت سر گذاشت. او اکنون بازیگر سریال «داستان ندیمه» است و در این حال در سریال دیگری با عنوان «بالای دریا» نیز بازی کرده که اواخر امسال روی آنتن می رود.
ویل اسمیت و عشقش به «قمر مشتری»
ویل اسمیت بازیگر مشهور هالیوودی که امسال برای نخستین بار از اعضای گروه داوری جشنواره کن بود، از ستارههای جشنواره بود. او گفت واقعا عاشق فیلم «قمر مشتری» شده که ساخته کورنل موندروزکو و فیلمی فانتزی درباره پناهندهای است که میتواند پرواز کند.
اسمیت گفت: فکر میکنم این فیلم فوقالعاده بود. میتوانم آن را بارها و بارها ببینم. او در پاسخ به این سوال که چرا این فیلم برنده نشد گفت: دموکراسی همین است دیگر!
رکوردی برای سوفیا کاپولا
شکست سوفیا کاپولا یا لین رمزی برای بردن جایزه اصلی به این معنی است که تاکنون جین کمپیون همچنان تنها زنی است که موفق شده نخل طلا را در هفتاد دوره این جشنواره از آن خود کند. با این حال سوفیا کاپولا در حالی جایزه کارگردانی را برد که نام خود را به عنوان دومین زن کارگردان برنده در این بخش، در تاریخ این جشنواره ثبت کرد.
اظهارنظرهای آنلاین
با معرفی فیلم «میدان» به عنوان برنده نخل طلا موجی از اظهارنظرها در فضای مجازی به راه افتاد اما بیشتر این نظرات با پذیرش این انتخاب همراه بود. هر چند خیلیها هم ضمن تایید فیلم معتقد بودند فیلم میتوانست کمی بیشتر تدوین شود چراکه این فیلم ۲ ساعت و۲۰ دقیقه است.
پیتر بردشاو منتقد گاردین درباره این فیلم نوشته است: اوستلوند شاید از روی اندرسون یا شاید از لارس فونتریه الهام گرفته باشد. کمی از روح بونوئل را هم میتوان در این اثر دید. اما اوستلوند در اصل امضای خودش را پای این اثر گذاشته است. این فیلم یک اثر سینمایی حسابی است.
کیدمن برنده بزرگ امسال
نیکول کیدمن که امسال با سه فیلم سینمایی و یک سریال در جشنواره فیلم کن حضور داشت، پیش از رسیدن به روز اختتامیه راهی آمریکا شد و در این مراسم ویل اسمیت به نمایندگی از وی جایزهاش را که با عنوان جایزه هفتادمین سال کن نامیده شد، دریافت کرد. او با شوخی و طنز این جایزه را گرفت.
یک سورپرایز بزرگ: اهدای جایزه فیلمنامه به دو فیلم
هنگام اعلام نام برنده جایزه فیلمنامه (که سال پیش به اصغر فرهادی رسید) پدرو آلمادوار اعلام کرد این از شگفتیهای امسال است که دو فیلم با هم به عنوان برنده جایزه فیلمنامه انتخاب شدهاند. «کشتن یک گوزن مقدس» نوشته یورگوس لانتیموس و افیتیمیس فیلیپو و «تو هرگز واقعا اینجا نبودی» ساخته لین رمزی به صورت مشترک این جایزه را دریافت کردند.
سخنان افتتاحیه مراسم
مراسم دیشب با سخنان مونیکا بلوچی آغاز شد. او فهرست بسیار بلندی از کارگردانهای محبوب کن را در طول هفتاد سال برگزاری اش اعلام کرد.
فروش استثنایی دزدان دریایی کارائیب در هالیوود/جک اسپارو از مرگ باز میگردد+عکس
جدول فروش هفتگی سینمای هالیوود یا باکس آفیس این هفته با صدرنشینی فیلم سینمایی "دزدان دریایی کارائیب (مردان مرده قصه نمیگویند)" منتشر شد.
این فیلم در اولین هفته از اکران توانست رقبای سرسختی همچون گارد ساحلی، بیگانه و نگهبانان کهشکان 2 را پشت سر بگذارد.
همچنین طی هفته گذشته فیلمهای دیو و دلبر و سریع و خشن 8 با وجود فروش جهانی مناسب با توجه به فصل تازه اکران در ردههای پایینی جدول جا گرفتند.
دزدان دریایی کارائیب
فیلم سینمایی "دزدان دریایی کارائیب" به کارگردانی "یوهاخیم روننیگ" و با بازی "جانی دپ" توانست با داشتن 4376 سینما به فروشی معادل 24 میلیون دلار دست پیدا کند.
این فیلم ادامهای بر فرانچایز یا سری فیلمهای موفق دزدان دریایی کارئیب بوده و علاوه بر جانی دپ، بازیگر مطرح دیگری همچون "خاویر باردم" در آن نقش آفرینی میکند.
کاپیتان سالازر که دشمن قدیمی جک اسپارو می باشد، موفق می شود از مثلث برمودا خارج شده و به قتل عام دزدان دریایی اقدام نماید. اما زمانی که جک اسپارو تصمیم به مقابله با او می گیرد.
جف ناتنسون نگارش فیلمنامه این اثر را بر عهده داشته و نام فرعی "مردان مرده قصه نمیگویند" را برای آن انتخاب کرده است.
جانی دپ، خاویر باردم، اورلاندو بلوم، استیفن گراهام، برنتون توایتس و جفری راش از جمله بازیگرانی هستند که در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند.
فیلم سینمایی "گارد ساحلی" به کارگردانی "ست گوردون" 26 مِی 2017 اکران بینالمللی خود را از امریکای شمالی آغاز خواهد کرد.
گارد ساحلی
در این فیلم "دواین جانسون" ثروتمندترین بازیگر سینمای جهان و هالیوود در نقش اصلی ظاهر شده است. وی امسال فیلم پرفروش "سریع و خشن 8" را نیز با استقبال گیشه پشت سر میگذارد.
این فیلم روایتگر زندگی ماموران گارد ساحلی است. گارد ساحلی به نام میچ و همکار تازه واردش پرده از جنایتی بر می دارند که آینده منطقه را با تهدید مواجه می کند.
مایکل برک و داگلاس شوارتز نگارش فیلمنامه این اثر را بر عهده داشته و کارگردانی آن را به "ست گوردون" سپردهاند.
علاوه بر دواین جانسون، زک افرون دیگر بازیگر مطرح سینما در این فیلم به ایفای نقش پرداخته است. این فیلم در اولین هفته از اکران خود با فروشی معادل 5.7 میلیون دلار روبرو شد.
نگهبانان کهکشان ۲
فیلم سینمایی "نگهبانان کهکشان ۲ " به نویسندگی و کارگردانی "جیمز گان" در سومین هفته از فروش خود را در سینمای هالیوود رقمی معادل 5.3 میلیون دلار را ثبت کرد تا این فیلم طی دو هفته به فروشکلی 318 میلیون دلار دست یابد.
کریس پرت، زویی سالدانا، دیوید باتیستا، وین دیزل، بردلی کوپر، مایکل روکرف کارن گیلان، سین گان، الیزابت دبیکی، گلن کلوز و کرت راسل در این فیلم به ایفای نقش میپردازند.
این فیلم داستان گروهی از ابرقهرمانهای سینمای هالیوود است که در برابر موجودات فضایی و دشمن گرد هم آمده و به مقابله با آنان میپردازند.
بیگانه
فیلم سینمایی بیگانه (عهد) به کارگردانی ریدلی اسکات در اولین هفته فروش با وجود شورعی ضعیف توانست صدر باکس آفیس هالیوود را از آن خود نماید. این فیلم در اولین هفته توانست رقمی معادل 3 میلیون دلار را به ثبت رساند تا با فروش کلی 49 میلیون دلار رتبه چهارم را داشته باشد.
در این نسخه از بیگانه مسافران سفینه فضایی به دنبال مکانی تازه برای زندگی انسان عازم سیارات دیگر می شوند و در یکی از همین سیاره ها با نوع تازه ای از بیگانگان روبرو می شوند.
خدمه یک سفینه فضایی به سیاره ای ناشناخته می رسند که تابحال کشف نشده بود. اما آنها در این سیاره با موجود بیگانه ای مواجه می شوند.
مایکل فستبندر، بیولی کروداپ، کاترین واترستون، کارمن اجوگو و کالی هرناندز از جمله بازیگرانی هستند که در این فیلم نقش آفریی کردهاند.
فیلمهای "همه چیز، همه چیز" با 2 میلیون دلار، "راه طولانی هال" با 1.2 میلیون دلار، "ربوده شده با 1 میلیون دلار، شاه آرتور با 780 هزار دلار، رئیس بچه با 415 هزار دلار و سریع و خشن 8 با 371 هزار دلار رتبههای پنجم تا دهم جدول باکس آفیس را در اختیار دارند.
بررسی رابطه تاریخی سینمای ایران و جشنواره فیلم کن
اولین فیلمی که با نام ایران در جشنواره فیلم کن حضور پیدا کرد، فیلمی با عنوان «چریکه تارا» که کارگردانی «بهرام بیضایی» در سال ۱۳۵۹۹ بود که با وجود عدم مجوز از سوی ایران خود را به جشنواره کن رساند و در آنجا اکران شد. از آن سال به مدت 10 سال ایران کلیه روابط سینماییاش را با جشنواره فیلم کن قطع کرد، تا سال ۱۳۷۰ یعنی سالی که «خسرو سینایی» با فیلمی به نام «در کوچههای عشق» وارد این جشنواره شد. یک سال بعد یعنی در سال ۱۳۷۱ نخستین جایزه سینمای ایران در جشنواره فیلم کن توسط «عباس کیارستمی» برای فیلم «زندگی و دیگر هیچ» بدست آمد.
فتحِ بابِ کیارسمتی
این فیلم در این دوره توانست جایزه بخش نوعی نگاه را به خود اختصاص دهد. این جایزه فتح بابی شد برای حضور پر رنگ «عباس کیارستمی» در جشنواره فیلم کن به گونهای که او پنج سال بعد یعنی در سال ۱۳۷۶ توانست بالاترین جایزه این جشنواره یعنی نخل طلا را برای فیلم «طعم گیلاس» بدست آورد. از این سال بود که پای کارگردانانی چون «محسن مخملباف» و «بهمن قبادی» هم به جشنواره فیلم کن باز شد.
اما سال ۱۳۸۶ سرآغاز رویکرد جدید جشنواره فیلم کن نسبت به فیلمهایی بود که از ایران یا به کارگردانی یک ایرانی به آن جشنواره میآمد. در این سال فیلم «پرسپولیس» به کارگردانی «مرجانه ساتراپی» به نمایش درآمد و مورد استقبال بسیار منتقدان قرار گرفت. این سال به گفته بسیاری از کارشناسان سرآغازی بود بر یک اصل مهم برای هیأت انتخاب، فیلمی انتخاب میشود که به نوعی رویکردی انتقادی نسبت به جمهوری اسلامی ایران داشتهباشند.
فیلم بدون مجوز در کن
در سال ۱۳۸۷ این رویکرد ادامه پیدا کرد و فیلم «ترانه تنهایی تهران» به کارگردانی «سامان سالور» به این جشنواره راه پیدا کرد. سال بعد یعنی ۱۳۸۸ سالی بود که جایزهای دیگر توسط یک سینماگر ایرانی بدست آمد. فیلمی که بدون مجوز در ایران ساخته شد و خود را به این جشنواره رساند. «کسی از گربههای ایرانی خبر ندارد» اثر «بهمن قبادی» که به بررسی موضوع خوانندگان زیرزمینی در ایران پرداخت و جایزه بخش نوعی نگاه شصت و دومین جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص داد.
فستیوالِ سیاسی
در سال ۱۳۸۹ به دنبال محکومیت قضایی «جعفر پناهی» در ایران، متصدیان جشنواره کن، علناً وارد مبارزه با ایران شدند و ضمن رد ۲۰ فیلم ارسالی از جمهوری اسلامی، نام «جعفر پناهی» فیلمساز زندانی ایرانی را در لیست هیأت داوران فستیوال قید کردند و در مراسم افتتاحیه یک صندلی خالی برای او در کنار دیگر اعضای هیأت داوران قرار دادند. با این حال فیلم «رونوشت برابر اصل است» به کارگردانی «عباس کیارستمی» که در این جشنواره به نمایش درآمد را محصول مشترک بلژیک، فرانسه و ایتالیا نامیدند و آن را به عنوان تولید ایران به رسمیت نشناختند.
در سال ۱۳۹۰ به دنبال محکومیت «بهمن قبادی» و «محمدرسول اف» این دو را به عنوان مهمان ویژه معرفی کردند و فیلم آخر «محمد رسولاف» را با نام «به امید دیدار» در بخش بهترین کارگردانی نوعی نگاه برنده اعلام کردند. در این سال شبکه «بی بی سی» طی گزارشی در خصوص رابطه سینمای ایران و جشنواره فیلم کن اعتراف کرد که جشنواره فیلم کن در این سالها به فیلمهای ایرانی که بر خلاف رویه معمول و بدون مجوز ساخته شدهاند، توجه خاصی دارد.
در سال ۱۳۹۴ فیلم «ناهید» به کارگردانی «آیدا پناهنده» در بخش نوعی نگاه جایزه آینده نویدبخش را از آن خود کرد. فیلم «ناهید» علاوه بر کسب جایزه در این جشنواره هیچ گاه در ایران نتوانست مخاطبانی را برای خود بدست آورد. سال ۱۳۹۵ نیز سال همراه با جایزه در جشنواره کن برای سینمای ایران بود. در این سال «اصغر فرهادی» توانست دوباره جایزه بهترین فیلمنامه را برای خود رقم بزند.
واکنش رسانه سعودی
و اما سال ۱۳۹۶ هم خبرهای جالبی برای خود داشت. در ابتدا ناگهان خبری رسانهها را درگیر خود کرد، فیلم «لرد» به کارگردانی«محمد رسول اف» _که نه تنها اجازه اکران در جشنواره فیلم فجر را پیدا نکرده بود، مجوز نمایش نیز نداشت و بر اساس طرحی دیگر توانسته بود مجوز ساخت بگیرد_ سر از جشنواره فیلم کن درآورد. فیلمی که دارای محتوایی ضدایرانی است. از دیگر حواشی این فیلم این بود که چند روز قبل نیز روزنامه «الحیاه» پرمخاطبترین روزنامه عرب زبان در اقدامی گستاخانه با انتشار عکسی از حضور بازیگران زن این فیلم در جشنواره کن بخشی از صفحه اصلیاش را به این فیلم اختصاص داده و نوشته است: «این همه فساد در امپراتوری ملاّیان!».
و اما در روزهای پایانی هفتادمین دوره جشنواره فیلم کن، خبری که انتظارش میرفت، شنیده شد فیلم «لرد» به کارگردانی «محمد رسول اف» برگزیده بخش نوعی نگاه این جشنواره شد. فیلمی که حرفهایی علیه منافع ملی میزند، توانست این جایزه را به نام خود رقم بزند. جایزهای که برای دگربار شاهدی شد بر مدعای ما که جشنوارههای خارجی هیچ گاه دل سوز کشور و سینمای کشور نیستند و به دنبال منافع و اهداف خودند. باشد تا مسوولان سینمایی آگاه شوند.
نخل طلای کن تقدیم میشود به ...
درحالیکه لرد به کارگردانی محمد رسولاف در ایران مجوز نمایش به دست نیاورده است و انتقادات فراوانی در محافل داخلی بابت چگونگی و چرایی شرکت فیلم لرد محمد رسولاف در جشنواره فیلم کن ابراز شده و حتی خیلیها کلیت این فیلم را زیر سوال بردهاند، این فیلم یکی از بزرگترین افتخارات سازندهاش را به دست آورد و جایزه اصلی بخش رسمی نوعی نگاه هفتادمین جشنواره فیلم کن به این فیلم اهدا شد. این جایزه را هیأت داوری این بخش رقابتی به ریاست اوما تورمن، بازیگر آمریکایی به لِرد اهدا کرد.
همچنین فیلم دختر ایپریل، ساخته مایکل فرانکو جایزه هیأت داوری نوعی نگاه را از آن خود کرد. جایزه بهترین کارگردانی نیز به فیلم رودخانه باد، ساخته تیلور شریدان اهدا شد. این جایزه را هاروی وینستاین به جای کارگردان فیلم دریافت کرد که این نخستین تجربه کارگردانی او بوده است.
علاوه بر این بخش، هیأت داوری فدراسیون بینالمللی منتقدان فیلم (فیپرشی) در جشنواره کن هفتادم جایزه اصلی خود را به فیلم ١٢٠ تپش بر دقیقه به کارگردانی روبن کامپیلو اهدا کرد. این درام ١٣٥ دقیقهای که در بخش رسمی جشنواره فیلم کن روی پرده رفته، روایتگر اقدامهای مستندی است که در دهه ١٩٨٠ برای حمایت از بیماران مبتلا به ایدز در پاریس صورت گرفت. از دو فیلم نزدیکی، ساخته کانتهمیر بالاگوف و فیلم کارخانه هیچ به کارگردانی پدرو پینو هم تقدیر شد. همچنین، جایزه بهترین فیلم اول یا دوم در بخش جنبی دو هفته کارگردانان به فیلم کارخانه هیچ، ساخته پدرو پینو اهدا شد.
اما همه اینها در مقابل بازتاب نخل طلای کن که اواخر شب گذشته اهدا شد، درخششی ندارد. هفتادمین جشنواره فیلم کن درحالی دیشب به کار خود پایان داد که میتوان گفت هیچیک از فیلمهای بخش رقابتی شانس بسیار بیشتری نسبت به رقبای خود برای کسب نخل طلا ندارند و حالا که این مطلب نوشته میشود، هرکدام از فیلمهای بخش مسابقه این فستیوال بزرگ میتواند بهعنوان برنده نخل طلای این دوره معرفی شده باشد؛ با این حال امسال فیلمی چون تونی اردمن، ساخته مارن اده که همگان در بهترین بودن آن اتفاق نظر داشتند، در جشنواره حضور نداشت.
گاردین در اینباره گزارش داده که فیلمهایی که امسال به پناهندگان پرداختهاند، شانس خوبی در کن خواهند داشت. فیلم پایان خوش، ساخته جدید میشاییل هانکه از این گروه است هانکه که پیش از این دو بار با فیلمهای روبان سفید و عشق، برنده نخل طلای کن شده است، با وجود اینکه در این فیلم دور از روزهای خوبش به نظر میرسد، اما باز هم یکی از کسانی است که با گرفتن نخل طلا کسی را شگفتزده نخواهد کرد. دیگر فیلم شانسدار امسال دریای اندوه، ساخته ونسا ردگریواست که آن نیز به شکلی صمیمی به مهاجران پرداخته است. پیتر بردشاو، منتقد ارشد سینمایی گاردین درباره این فیلم مینویسد: در این میان فیلمی که بیشتر مرا با خود نگه داشت، دریای اندوه بود؛ بهویژه مصاحبههای معتبر موجود در فیلم با لُرد دابس، سیاستمدار حزب کارگر بریتانیا که در سال ٢٠١٦ طرح اجازه ورود کودکان پناهنده بدون والدین را به بریتانیا مطرح کرد. در این میان، اما گمانهها بیشترین شانس دریافت نخل طلای بهترین فیلم را مربوط به فیلم بی عشق به کارگردانی آندری زیاگینسف میدانند و جایزه بزرگ هیأت داوران را نیز سزاوار فیلم ١٢٠ تپش در دقیقه به کارگردانی رابین کامپیلو که در جوایز فیپرشی نیز برنده جایزه شد. برادشاو در ادامه مینویسد: درحالیکه برخی معتقدند فیلمهای امسال کن تا حدی مأیوسکننده بودهاند اما من از دیدن چند فیلم بسیار لذت بردم: بیعشق ساخته آندری زیاگینسف، اُکجا از بونگ جون - هو، پایان خوش ساخته میشاییل هانکه و فیلم فوقالعاده ١٢٠ تپش در دقیقه به کارگردانی رابین کامپیلو که درباره جنبش ACT UP در دهه ٨٠ و ٩٠ میلادی برای یافتن دارویی برای بیماری ایدز است. این منتقد جایزه هیأت داوران را نیز سزاوار اُکجا به کارگردانی بونگ جون-هو میداند و مینویسد که فیلم فوقالعاده اُکجا ساخته بونگ جون-هو کارگران کرهای، فیلمی ماجراجویانه و خانوادگی درباره دختری است که نمیخواهد اجازه بدهد نزدیکترین دوستش که یک حیوان عجیب است، توسط یک کمپانی بینالمللی دزدیده شود. از نگاه منتقد گاردین، فیلم کمدی داستانهای میروویتز ساخته نوآ بامباک را نیز نباید نادیده گرفت. این فیلم که درباره یک خانواده ناکارآمد نیویورکی است که پدرشان که یک مجسمهساز بداخلاق با بازی داستین هافمن است، صدمهای جدی وارد میکنند؛ میتواند یکی از گزینههای بازیگری در هر دو بخش زنان و مردان باشد. از دیگر فیلمهای مهم بخش رقابتی میتوان به میدان، ساخته رابین اوستلاند، اوقات خوش از برادران سفدی با بازی رابرت پتینسون و عاشق دوگانه، آخرین ساخته فرانسوا اوزون اشاره کرد.
ریاست هیأت داوران امسال که الان چند ساعتی است نتیجهاش مشخص شده برعهده پدرو آلمادوار بود و ویل اسمیت، جسیکا چستین، ماردن اِده، پائولو سورنتینو، پارک چان - ووک، فن بینگ بینگ، آنیس ژوئی و گابریل یارد، هشت عضو هیأت داوران رقابتی بودند.
نمایش زنان بیحجاب در «نفس» مشکل شرعی ندارد/ مخاطب تعجب کرده است
مهدی روشن روان مدیر گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما با اشاره به فضا و ویژگی های سریال «نفس» ساخته جلیل سامان که این شب ها به عنوان سریال رمضانی از شبکه سه سیما روی آنتن می رود، عنوان کرد: اگر مخاطب از قسمت های اول و دوم این مجموعه راضی باشد قسمت های بعدی خیلی بهتر می تواند او را جذب کند.
وی درباره پخش تصاویری از زنان بی حجاب که در فضای قبل از انقلاب در این سریال به تصویر کشیده شده است، عنوان کرد: بعضی به غلط می خواهند القا کنند که این سریال بحث بی حجابی را عادی سازی میکند درحالیکه اولا اینها تصاویری از زنان خارجی و غیر مسلمان است که در ارمنستان ضبط شده است و ثانیا ما اصلا روی چنین فضاهایی تاکیدی نداشتیم اما شاید چون مخاطب برای اولین بار چنین چیزی را می بیند ممکن است کمی برایش تعجب برانگیز باشد.
آنچه که در این سریال دیده می شود به لحاظ شرعی و قانونی مشکلی ندارد
مدیرگروه فیلم و سریال شبکه سه درباره اینکه این روند چقدر توانسته در باور پذیربودن ماجرا تاثیر داشته باشد، توضیح داد: البته در این سال ها ما در ساخت سریال قراردادهایی داشته ایم که مخاطب هم آنها را پذیرفته است. با این حال آنچه که در این سریال دیده می شود به لحاظ شرعی و قانونی مشکلی ندارد و تنها در راستای فضاسازی های بهتر داستان است.
وی اضافه کرد: نمی توان به طور مصداقی به نکته ای اشاره کرد چون ممکن است قصه لو برود اما اگر جلوتر برویم می فهمیم بسیاری از اتفاقات در داستان به لحاظ منطقی و دراماتیک توجیه خود را دارد. در این قصه هم فضای قبل از انقلاب نمایش داده می شود و شاید بسیاری از نسل جوان آن زمان را به طور دقیق به خاطر نداشته باشد. مخصوصا نسل جوان تر و نوجوان امروزی که آن زمان را ندیده است و وقتی سریالی با فضای انقلاب می بیند که در آن همه اتفاقات در جای خود درست هستند و همه موازین شرعی و اخلاقی رعایت می شود این سوال برایش به وجود می آید که پس چرا ما انقلاب کردیم.
حساسیت خاصی روی آثار نمایشی وجود دارد
روشن روان یادآور شد: من نمی گویم باید همه مسایل قبل از انقلاب را همانگونه که بوده نمایش داد اما خوب است تا می توانیم با حفظ مسایل شرعی و قانونی فضای واقعی را نمایش دهیم و ممکن است این میان عده ای بخواهند جلوتر از شرع و قانون باشند که این درست نیست.
مدیر گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما در پایان عنوان کرد: تصاویر مستند زیادی تاکنون از فضای جامعه در قبل از انقلاب پخش شده است که تصاویر متعددی از خانم های بی حجاب در آنها وجود دارد و تا کنون کسی ادعا نکرده برای عادی سازی و رواج بی حجابی است اما معمولا حساسیت خاصی روی آثار نمایشی وجود دارد.
اکران «مادر قلباتمی» از چهارشنبه/ «زیرسقف دودی» و «رگ خواب» به اکران اضافه میشود
غلامرضا فرجی سخنگوی شورای صنفی نمایش درباره جلسه شورای صنفی نمایش (8 خرداد) گفت: از صبح چهارشنبه (100 خردادماه) فیلم سینمایی «مادر قلب اتمی» در گروه ماندانا جایگزین فیلم «تیک آف» میشود.
وی در ادامه گفت: دو فیلم سینمایی «زیر سقف دودی» و «رگ خواب» بعد از ایام ارتحال امام خمینی (ره) از 17 خردادماه به نمایش در می آیند. فیلم سینمایی «زیر سقف دودی» در گروه آزادی و «رگ خواب» بعد از فیلم «ویلاییها» در گروه استقلال به نمایش در می آیند.
سخنگوی شورای صنفی نمایش درباره تعویض فیلم «گشت ۲» گفت: چهارشنبه (10 خردادماه) اکران 10 هفتهای فیلم به اتمام میرسد اما به دلیل توزیع فیلم در شبکه نمایش خانگی برخی از سینماها فیلم را از اکران برداشتند.
گلایه پوران درخشنده ازاکران زودهنگام فیلمش
کارگردان فیلم «زیر سقف دودی» که طبق جلسه (دوشنبه، هشتم خرداد) شورای صنفی نمایش قرار است آخرین اثرش از ۱۷۷ خردادماه در سینماها نمایش داده شود، بیان کرد: برایم بسیار باعث تعجب است که فیلم «زیر سقف دودی» که قرار بود عید فطر اکران شود و تاکنون در تمام خبرها این مسئله اعلام شده بود، به ناگهان از هفته آینده به سینماها میآید. نمیدانم چرا باید چنین جریانی خاص وجود داشته باشد چون به نظر میرسد انگار دارد اکران فیلمها را میچینند.
او گفت: در شرایطی که تمام سالنهای سینما در اختیار فیلمهای کمدی است، تکلیف فیلمسازی مثل من که فیلم اجتماعی میسازد، چیست؟! اصلا نمایندگان ما در خانه سینما و کانون کارگردانان چه میکنند که این طور راحت فیلمهای اجتماعی در اکران قرار داده میشوند و کنار میروند؟!
درخشنده با اشاره به وضعیت نامناسب اکران فیلمهای «رویای خیس» و «بچههای ابدی» ادامه داد: برایم واقعا جای سوال است کسانی مثل من که تهیهکننده و کارگردان فیلم هستند و به طور مستقل با بودجه شخصی فیلم میسازند باید چه کاری انجام دهند.پس کی به جلو میرسیم؟ به چه کسی باید امیدوار باشیم؟
کارگردان «هیس دخترها فریاد نمیزنند» گفت:تصمیم ما برای اکران فیلم «زیر سقف دودی» در نوبت عید فطر بود و اکران زودهنگام در ماه رمضان تصمیم شورای صنفی نمایش است، اما چرا آنها فیلمهایی را که به خودی خود میتوانند پرفروش باشند در این زمان اکران نمیکنند؟ چرا فیلمهای مستقل را برای اکران در این فصل که همزمان با امتحانات مدارس و دانشگاهها و ماه رمضان است انتخاب میکنند؟ این عدالت نیست و من واقعا از این شرایط سینما دلسرد شدم.