اینکه اول از پیامبر اسلام ص اسم برد، با اینکه ایشان آخرین پیامبر بوده است، نشان میدهد که وی برتر از سایر انبیاء است و خداوند احترام ویژهای برای ایشان قائل است.
گروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر
روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه
منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این
سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر می کند.
به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 5 خرداد به آیه 7 سوره احزاب پرداخته شده و در آن آمده است:
وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِيِّينَ ميثاقَهُمْ وَ مِنْكَ وَ مِنْ نُوحٍ وَ إِبْراهيمَ وَ مُوسى وَ عيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ ميثاقاً غَليظاً
سوره احزاب (33) آیه 7
ترجمه
و هنگامی که از پیامبران میثاق [خاص] آنها را گرفتیم و [بویژه] از تو و از نوح و ابراهیم و موسی و عیسی بن مریم، و از آنها میثاقی غلیظ [= سخت و محکم] گرفتیم.
معانی لغات
«ميثاق»
از ماده «وثق» است که این ماده دلالت دارد بر گره زدن و محکم کردن (معجم المقاييس اللغة، ج6، ص85)
«وَثِقَ» به معنای آرامش یافتن و اعتماد کردن به چیزی، و به تعبیر دیگر، اطمینانی است که از محکمکاری حاصل میشود و «أَوْثَقَ» به معنای محکم کردن؛ «وِثَاق» مصدر باب مفاعله و «وَثَاق» اسم مصدر است که به معنای آن چیزی است که از ماده وثق حاصل میشود و لذا به معنای «پیمان» میباشد، یعنی چیزی که شخص بدان اعتماد و تکیه میکند («وَ لا يُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ» فجر/26؛ «حَتَّى إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ» محمد/4)
«ميثَاق» آن چیزی است که موجب حصول اطمینان میشود؛ و لذا به معنای عقد و پیمانی است که با عهد و قسم محکمکاری شده باشد؛ «مَوْثِق» میثاقی است که درباره موضوع خاصی قرار داده شده و شخص خود را مقید به انجامش کرده است «حَتَّى تُؤْتُونِ مَوْثِقاً مِنَ اللَّهِ ... مَوْثِقَهُمْ» (يوسف/66)؛ «وُثْقَى» هم مونث از «اَوْثَق» است (صفت تفضیل) و بر شدت محکمکاری دلالت میکند «فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى» (بقره/256)؛ به شخص قابل اعتماد هم «ثِقَة» میگویند. (مفردات ألفاظ القرآن، ص853؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج13، ص25-28)
ماده «وثق» با مشتقاتی که در بالا اشاره شد جمعا 34 بار در قرآن کریم آمده است.
حدیث
1) از امام صادق ع روایت شده است: اولین کسی از پیامبران که به «بله» گفتن [در پاسخ به میثاق «ألستُ بربکم»] سبقت جست حضرت محمد ص بود و این بدان جهت است که او نزدیکترین خلق به خداوند تبارک و تعالی بوده است، و در موقعیتی بود که جبرئیل هنگامی که او را به آسمان سیر داد، به او گفت «محمد! جلو بیفت، که در جایگاهی قدم میگذاری که هیچ فرشته مقرب و پیامبرِ فرستاده شدهای قدم ننهاده است» و اگر نبود که روح و نفس وی از آن مقام بود نمیتوانست که بدانجا رسد، پس در قبال خداوند عز و جل آن گونه بود که خداوند فرمود: «قاب قوسین، یا نزدیکتر» (نجم/9) یعنی بلکه نزدیکتر؛ پس این امر هنگامی که از جانب خداوند صادر شد، بر اولیائش واقع گردید؛ امام صادق ع ادامه داد: آن میثاقی که از آنها گرفته شد، میثاقی بود بر ربوبیت خداوند و نبوت رسولش و امامت امیرالمومنین و امامان؛ پس فرمود: «آیا من پروردگار شما نیستم» (اعراف/172)و محمد پیامبرتان، و علی ع امامتان، و امامان هدایتشده، امامانتان؟ پس «گفتند بله شهادت میدهیم» (اعراف/172) پس خداوند متعال فرمود «که [مبادا] بگویند در روز قیامت» یعنی برای اینکه نگویند در روز قیامت «که ما از این غافل بودیم» (اعراف/172) پس اولین میثاقی که خداوند عز و جل از انبیاء گرفت، میثاق بر ربوبیت بود و این همان است که فرمود «و هنگامی که از پیامبران میثاق [خاص] آنها را گرفتیم» (احزاب/7) پس همگی انبیا را یاد کرد و سپس برترین آنها را با اسم نام برد و فرمود «و از تو» ای محمد، پس رسول خدا را مقدم داشت چرا که او برترین آنهاست «و از نوح و ابراهیم و موسی و عیسی بن مریم» (احزاب/7) پس این پنج نفر برترین انبیاء هستند و رسول الله ص افضل آنهاست؛ سپس بعد از آن، از انبیاء میثاق بر ایمان به رسول الله ص را گرفت و بر اینکه امیرالمومنین ع را یاری کنند و فرمود: «و هنگامی که خداوند از پیامبران میثاق گرفت که هنگامی که به شما کتاب و حکمتی دادم سپس رسولی نزدتان آمد که آنچه با شما بود را تصدیق میکرد» یعنی رسول الله ص «حتما باید به او ایمان آورید و باید یاری کنید او را» (العمران/81) یعنی امیرالمومنین ع را؛ و امتهایتان را از خبر او و خبر امامانِ ولیِّ او باخبر سازید.
تفسير القمي، ج1، ص246-247؛ مختصر البصائر، ص410-411
2) از امام باقر ع در تفسیر آیه «و قطعا با آدم عهدی بستیم، پس فراموش کرد و عزمی در او نیافتیم» روایت شده است: با او عهد بسته شد در خصوص حضرت محمد ص و امامان پس از وی، پس آن را رها کرد و عزمی نداشت بر اینکه آنها چنیناند و همانا [پیامبران] اولواالعزم، اولوالعزم نامیده شدند چون با آنان عهدی در مورد حضرت محمدص و جانشینان ایشان و مهدی و سیره وی بسته شد، پس آنها عزمشان را جمع کردند که مطلب چنین خواهد بود و بر آن اقرار کردند.
بصائر الدرجات، ج1، ص70
3) از امام باقر ع روایت شده است: شریعت نوح بر این بود که خداوند را به توحید و اخلاص بپرستند و [اعتقاد به] همتایان را رها کنند و این همان فطرتی است که مردم بر آن فطرت آفریده شدهاند؛ و خداوند از نوح و انبیاء میثاق گرفت که خداوند تبارک و تعالی را بپرستند و به او شرک نورزند و به نماز و امر به معروف و نهی از منکر و حلال و حرام دستور داد ولی در آن شریعت، احکام مربوط به حدود و نیز میزان معین ارث را واجب نکرد؛ و این شریعت او بود ...
الكافي، ج8، ص283
4) از امام کاظم ع از پدرانشان روایت شده است که امام حسین ع فرمودند: یکبار ما با اصحاب رسول الله بعد از رحلت ایشان در مسجد النبی جمع بودیم و از فضایل ایشان سخن میگفتیم که یکی از علمای یهود از اهل شام که به تورات و انجیل و زبور و صحف ابراهیم و انبیاء مسلط بود بر ما وارد شد و سلام کرد و نزد ما نشست و گفت: ای امت محمد! شما هیچ فضیلت و مرتبتی برای هیچ پیامبر و رسولی را نگذاشتهاید مگر اینکه آن را برای حضرت محمد ص هم اعتقاد دارید؛ حالا من میخواهم چند سوال از شما بپرسم آیا آمادگی دارید؟
امیرالمومنین ع شروع به گفتگو با وی شد و در فرازی از این گفتگو فرمود: و خداوند متعال از پیامبران یاد کرد ولی برای احترام به وی، از او آغاز کرد با اینکه او آخرینشان بود، پس فرمود: «و هنگامی که از پیامبران میثاق [خاص] آنها را گرفتیم و از تو و از نوح و ...» (احزاب/7) و فرمود: «همانا ما به تو وحی کردیم همان گونه که به نوح و پیامبران بعد از او وحی کردیم» و آن انبیاء همه قبل از او بودند اما با وی آغاز نمود در حالی که وی آخرینشان بود .... و خداوند تبارک و تعالی بر احترام وی افزود، که میثاق وی را قبل از پیامبران اخذ نمود و از پیامبران بر تسلیم و رضا و تصدیق به وی میثاق گرفت و فرمود: و هنگامی که از پیامبران میثاق [خاص] آنها را گرفتیم و از تو و از نوح و و ابراهیم و ...» (احزاب/7) «که به من و به پیامبرم ایمان بیاورید، گفتند ایمان آوردیم» (مائده/111) و نیز فرمود «پیامبر نسبت به مومنان سزاوارتر است از خودشان» (احزاب/6)
إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج2، ص407-408
تدبر
1️⃣ در این آیه خداوند اشارهای به سلسله تاریخی انبیاء کرده، که بشر از یک هدایت واحد الهی برخوردار بوده و جامعه اسلامی هم بر پایه همین هدایت استوار است. پس اگر سخن از اطاعت نکردن از کافر و منافق، مبارزه با سنتهای باطل، ولایت پیامبر بر مومنان، و خلاصه، تبعیت از وحی در تمام شئون زندگی است، تمام این سخنان ریشه در یک جریان واحد تاریخی دارند که توسط پیامبران برای بشر تبیین شده و خداوند در ابلاغ آن به بشر از همگیشان عهد گرفته است. (ایستاده در باد، ص117)
2️⃣ در قرآن کریم از یک میثاق عمومی بشر سخن به میان رفته است که از آن به میثاق ألست در عالم ذر تعبیر میکنند (اعراف/172). اما اینجا با توجه اینکه از «میثاق آنها» (میثاقهم) سخن گفته، ظاهرا این، نه فقط همان میثاق عمومی، بلکه میثاق خاصی است که از انبیاء گرفته شده است. (المیزان، ج16، ص278)
اما این میثاق چیست؟
الف. میثاق بر این است که خدا را بپرستند و مردم را به خدا دعوت کنند و همدیگر را تصدیق نمایند و راه همدیگر را ادامه دهند. (قتاده و مقاتل، به نقل مجمعالبیان، ج8، ص531)
ب. این همان میثاقی است که در آیه81 سوره آلعمران از آن یاد کرد و فرمود: «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ النَّبِيِّينَ لَما آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتابٍ وَ حِكْمَةٍ ثُمَّ جاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ: و هنگامى كه خداوند از پيامبران پيمان گرفت كه هرگاه به شما كتاب و حكمتى دادم، سپس شما را فرستادهاى آمد كه آنچه را با شماست تصديق كرد، البته به او ايمان بياوريد و حتماً ياريش كنيد.» در واقع، میثاق بر وحدت کلمه در دین و عدم اختلاف در آن است چنانکه در جای دیگر فرموده: «إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ: همانا این امت شماست امتی واحد و من پروردگار شمایم پس مرا بپرستید» (انبياء/92) و نیز فرموده «شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى وَ عِيسى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ: براى شما از دين همان را تشريع كرد كه به نوح توصيه كرده بود و آنچه را كه بر تو وحى كرديم و آنچه را كه به ابراهيم و موسى و عيسى توصيه نموديم، كه اين دين را برپا داريد و در آن متفرق نشويد.» (شورى/13) (المیزان، ج16، ص278)
ج. این آیه بعد از آن است که به پیامبرش دستور داد از کافرو منافق اطاعت مکن (و چند مورد از رسوم بیاعتبار اجتماعی را که باید با آن مخالفت شود، برشمرد) و از وحی اطاعت کن (و چند مورد از رسوم دینی را که باید برقرار شود، برشمرد). شاید این نشان میدهد که این میثاق اشاره است به آنچه پیامبران الهی در ابلاغ و اجرای شریعت الهی و مبارزه با منطقهای ضددینی و غیردینی باید بر آن متعهد بمانند و از چیزی در این مسیر نترسند «الَّذينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ: کسانی که رسالتهای الهی را ابلاغ میکنند و از او میترسند و از احدی غیر از خدا نمیترسند» (احزاب/39)
د. در روایات، این میثاق، میثاق بر اذعان به نبوت پیامبر اکرم ص و امامت امامان پس از ایشان و اذعان به مهدی ع معرفی شده است.
3️⃣ اینکه اول از پیامبر اسلام ص اسم برد، با اینکه ایشان آخرین پیامبر بوده است، نشان میدهد که وی برتر از سایر انبیاء است و خداوند احترام ویژهای برای ایشان قائل است.
4️⃣ چرا پس از اشاره کلی به انبیاء، از پنج پیامبر به طور خاص نام برد؟
الف. آنها پیامبرانیاند که شأن و جایگاه ویژهای در میان عموم پیامبران دارند که همان اولواالعزم بودن آنهاست. (المیزان، ج16، ص278)
ب. چون اینها پیامبرانی هستند که از آنها میثاقی محکمتر (غلیظتر) از سایر پیامبران گرفته شده است. (أَخَذْنا مِنْهُمْ ميثاقاً غَليظاً) پس احتمالا مسؤولیتی عظیمتر بر دوش آنهاست.