کد خبر: ۴۷۷۰۷۴
تاریخ انتشار:

نیویورک تایمز: امپراطوری حیاتی اتحادیه اروپا

««انتخاباتی که امسال (سال میلادی) در کشورهای هلند، فرانسه و آلمان برگزار شده است؛ تاریخچه امپراطوری 'کارولینژی' که بین سالهای 888 -800 در بخش های وسیعی از اروپای مرکزی و غربی حاکم بود را احیا کرد. این بخش از اروپا همواره ثروتمندترین و قویا نهادینه شده ترین بخش اروپاست.
به گزارش بولتن نیوز،  نیویورک تایمز روز جمعه در این تفسیر به قلم ' رابرت دی. کاپلان ' می نویسد:
««انتخاباتی که امسال (سال میلادی) در کشورهای هلند، فرانسه و آلمان برگزار شده است؛ تاریخچه امپراطوری 'کارولینژی' که بین سالهای 888 -800 در بخش های وسیعی از اروپای مرکزی و غربی حاکم بود را احیا کرد. این بخش از اروپا همواره ثروتمندترین و قویا نهادینه شده ترین بخش اروپاست. 
اما اگر قرار باشد اتحادیه اروپا تضعیف شودریال سنگین ترین خسارت جبران ناپذیریر آن بر شرق و جنوب اروپا خواهد بود.به گناه کاستی ها و معایب فراوان امپراطوری های 'هابسبورگ' اتریش و 'عثمانی' ترکیه و میراث های ناگوار آنها برای قاره اروپا، امروز با وجود آنکه 25 سال از محاصره 'سارایوو' می گذرد اما هنوز هم کشورهای سابق کمونیستی فاقد پایگاههایی محکم در میان توده های میانی جامعه اروپا هستند. هنوز هم این کشورها درگیر مشکلات عدیده ناشی از دعواهای قومیتی و ارضی هستند. این کشورها هرگز تا این اندازه، متکی به کشورهای عضو اتحادیه اروپا نبوده اند.
اسلوونی کشوری است که میان اروپای مرکزی و بالکان فشرده شده است. در ' لیوبلیانا' پایتخت اسلوونی مسئولان مملکتی و نخبگان از مرزهایی خیالی صحبت می کنند که هنوز هم در ذهن مردم زنده است.
این مرز خیالی ' خاکریز مسیحیت' لقب گرفته است همان تعبیری که در سال 1519 پاپ 'لئو دهم ' آن را نامگذاری کرد و اشاره او به بردگان رومی کاتولیک مذهبی بود که سربازان خط مقدم جبهه نبرد با امپراطوری 'عثمانی' بودند.
کرواسی اولین خط مقدم دفاع اروپا در برابر ' سلطان مسلمان' بود و اسلوونی دومین خط مقدم این جبهه.
وقتی یوگسلاوی از هم فروریخت فرض بر این بود که دوران تاریخچه ادوار گذشته اروپا گذشته است اما یک ربع قرن بعد از تجزیه یوگسلاوی 'تیتو'، ما متوجه شدیم تاریخ اواخر قرون وسطی و اوائل قرون جدید در حال تکرار شدن است.
مردم اسلوونی که تجربه سالها زندگی کردن تحت حاکمیت امپراطوری هابسبورگ اتریش را دارند، در سال 2016 درآمد سرانه شان 32 هزار دلار بوده است. 
کرواتها که در ادوار گذشته دوره ای را در خدمت امپراطوری اتریش - مجارستان و دوره ای هم تحت سلطه امپراطوری عثمانی و دورانی کوتاه هم تحت سلطه ونیزی ها بسر کرده اند، در سال 2016 درآمد سرانه شان 22400 دلار بوده است. سایر بخش های یوگسلاوی سابق کاملا تحت سلطه امپراطوری عثمانی ماندند. 
در اینجا می ماند 'مونته نگرو' با درآمد سرانه 17 هزار دلار. صربستان با درآمد سرانه 14 هزار دلار و مقدونیه ؛ کوزوو و بخشهایی از بوسنی در سلطه عثمانی با آمار و ارقامی مشابه. 
وجوه تمایز اقتصادی و اجتماعی این سرزمین ها با تقسیم بندی های قدیمی و سلطنتی همچنان باقست .
در اینجا، تعیین قومیت و نژاد افراد متاثر از جبر و تقدیر نبوده است. اسلاوهای جنوب شرق اروپا در سیاست و اقتصاد بیشتر تابع سلطه امپریالیسم های بیگانه بوده اند و همخونی و هم زبانی آنها شکل دهنده این خصوصیاتشان نبوده است.
بخشهایی از اروپا که سابقا تحت قلمرو امپراطوری 'بیزانس' (روم شرقی) یا 'عثمانی' قرار داشتند، قسمتهایی بودند که به خاورمیانه نزدیک تر بودند و هنوز هم جزء فقیرترین بخشهای اروپا محسوب می شوند. این نواحی دارای کمترین ثبات اند و بیشتر از بقیه محتاج حمایتها و رهنمودهای اتحادیه اروپا هستند .
نکته قابل بیان این است که سرنوشت بالکان قطعا بستگی تام به آن دارد که آیا اروپا یک قاره امن و پیشرفته باقی خواهد ماند یا اینکه متاثر از اختلافات میان شرق و غرب اروپا دچار شکافی عمیق خواهد گشت و در این هنگامه اقتدارگرایانی همچون روسیه و ترکیه مترصد خواهند شد برای خود حوزه منافع شخصی ایجاد کنند.
حقیقت این است که توسعه سیاسی در پاریس، برلین و بروکسل بی چون و چرا اثراتی در دوردستها در قاره اروپا برجای خواهد گذارد.
'پوتین' تا به امروز در سراسر اروپای مرکزی و شرقی و به خصوص در بالکان فوق العاده فعال بوده است. او در این سرزمین ها به لطائف الحیل از جمله براندازی، هدایت کردن حلقه های جنایات سازمان یافته تا تامین مالی جنبش های ملی - پوپولیستی تا اثر گذاری بر رسانه های بومی خبری، دستور کار خود را پیش برده است. 
مونته نگرو امکان دارد بزودی به 'ناتو' ملحق شود اما کماکان یکی از مستعمرات حقیقی روسیه باقی خواهد ماند. اقلیت حاکم طرفدار روسیه و گروههای جنایتکار طرفدار روسیه در این کشور حضور دارند . روسیه سال گذشته سعی کرد به حیله های مختلف در این جمهوری کودتا راه بیاندازد. صربستان و بلغارستان هم که نفوذ منطقه ای روسیه، سر آنها را بریده است. حتی در شمال، در مجارستان و لهستان هم حکومتهای نئو اقتدارگرایی روی کار آمده اند که بی شباهت به رژیم حاکم بر روسیه نیستند.
در ترکیه 'رجب طیب اردوغان' ماه گذشته با پیروزی در رفراندوم، قدرت بی حساب یک دیکتاتور را بدست آورد. فردای این پیروزی، او از آرامگاه 'مصطفی کمال آتاتورک' بنیانگذار ترکیه مدرن و همچنین آرامگاه 'سلطان محمد دوم' که از او به عنوان 'فاتح' یاد می شود بازدید کرد. سلطان 'محمد دوم' سلطان عثمانی مربوط به قرن 15ام است که ارتش های سلطنتی آن از 'قسطنطنیه' تا 'بوسنی ' پیشروی کردند.
اگر اتحادیه اروپا به زانو درآید؛ بی برو برگرد، اردوغان مصمم و آماده این خلاء را بلافاصله پر خواهد کرد و تا بلغارستان، مقدونیه، کوزوو و هر کجای دیگر در اروپا دست خواهد یازید.
بی قانونی حاکم بر مقدونیه و خشونت های جاری در پارلمان آن بر سر موضوع انتقال دولت که بسیار مورد دعواست، از این کشور واقع در جنوب شرق اروپا یک کشور بی ثبات و شکننده ساخته است.
در این هنگامه آشوب و بی ثباتی؛ کماکان این فقط اتحادیه اروپاست که می تواند ثبات را به بالکان بازگرداند. هرگاه صربستان، آلبانی و کوزوو همگی به عضویت اتحادیه اروپا درآیند فقط در آن صورت است که می توان امیدوار بود مشاجره قومیتی میان صربها و آلبانیایی ها مرتفع خواهد شد.
اگر آلبانی و کوزوو عضو اتحادیه اروپا شوند در آن صورت دیگر نیازی نخواهد بود که خودشان دست به کار شوند و با هم متحد شوند. اتحاد آلبانی و کوزوو از نظر صربستان یعنی یک اعلان جنگ . این دعوا میان کرواسی و صربستان بر سر سلطه بر بوسنی - هرزگوین نیز قابل تسری است.
حال اگر مجموعه جمهوری های یوگسلاوی سابق به عضویت اتحادیه اروپا درآیند، آنگاه همه در صلح و آرامش زندگی خواهند کرد. در غیر این صورت، وقوع منازعات و درگیری های طولانی مدت در منطقه غیرقابل اجتناب خواهد بود.
عضویت در اتحادیه اروپا به کشورها شأن و منزلت یک دولت قانونی را اعطا می کند و این دولتها را از حالت یک حکومت قومیتی که با قوانینی غیر شخصی اداره می شود و فرد بر گروه حاکم است، خارج می کند.
اتحادیه اروپا یک شرکت به ثبت رسیده است با اهدافی بلندپروازانه که می خواهد بلوکی با حضور قلمروات به جا مانده از امپراطوری های ادوار گذشته اروپا شامل 'کارولینژی' ؛ ' پروس' ؛ 'هابسبورگ' ؛ ' بیزانس (روم شرقی)' و ' عثمانی' بنا کند. هریک از این قلمروات تاریخچه هایی بسیار ناگوار و الگوهای توسعه اقتصادی ای کاملا متفاوت داشته اند.
اتحادیه اروپا با این آرمان، برخاسته است تا توانمندی های آن امپراطوری ها را احیا کند و خود بر سریر آنها بنشیند. حتی داخل مرزهای باز 'حوزه شنگن' که در آن شهروندان اروپایی می توانند درون مرزهای کشورهای این حوزه آزادانه رفت و آمد کنند، اتحادیه اروپا معرف خطه ای بسیار پهناور و فراخ است که کشورهای تحت قلمرو آن از راه دور و به واسطه یک بوروکراسی دمکراتیک اداره می شوند و بسیاری از مردمش خواستار آنند که حاکمشان نماینده مستقیم مردم باشد.
اما آیا این به مفهوم واقعی کلمه شکلی از یک امپراطوری با تاخیر و در حال سقوط نیست ؟
لازم است این اتحادیه را نجات داد و رو به راهش کرد.
اندیشمندان وضعیت کنونی اتحادیه اروپا را یک ' نئو - قرون وسطی' متزلزل می دانند که موجی گسترده از هویت ها و حاکمیت های ملی شامل فوق ملی گراها، ملی گراها و بومیان و نیز شهرها و نواحی مختلف با اتحادیه اروپایی که تجدید حیات یافته، با هم بر سر جلب وفاداری مردم چشم و هم چشمی می کنند.
تا موقعی که یک اتحادیه اروپای قابل اعتماد در کار نباشد، هیچیک از سایر هویت ها بدون جنگ و نزاع بوجود نخواهد آمد.
بد نیست نظری معقول به سرنوشت یوگسلاوی بیفکنیم.
'تیتو' موفق شد تمام یوگسلاوی را با هم متحد و منسجم سازد اما به چه ترتیب؛ با تلفیق ستم و سرکوب و قدری هم نوع دوستی، که این صفت او در مقایسه با سایر دولت های کمونیست بی سابقه بود.
حال، همه کشورهایی که زمانی جزیی از خاک یوگسلاوی بودند، فقط با یک نظام جدید و البته ملایم سلطنتی می توانند به صلح و امنیت و آرامش برسند و آن نظام ، فقط اتحادیه اروپاست.
با این حساب، باید منتظر چه اتفاق بعدی در قلب اروپا باشیم؟ اگر فرانسه هم به تأسی از انگلیس از اتحادیه اروپا خارج شود؛ این واقعه یعنی بزرگ ترین تغییر در سرنوشت بقیه کشورهای قاره اروپا.»»
منبع: ایرنا

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین