کد خبر: ۴۷۶۹۳۴
تاریخ انتشار:
گفت‌وگوی انتخاباتی با «فریدون جیرانی»

روشنفکران مردم را فراموش می‌کنند

فیلم‌های مستند تبلیغاتی کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری، امسال هم مانند دوره‌های پیشین یکی از بخش‌های مهم تبلیغاتی آن‌هاست.
به گزارش بولتن نیوز، از سال‌ها پیش، ساخت مستند تبلیغاتی کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری یکی از موضوعات جذاب برای رسانه‌ها بوده و گاهی حضور فیلمسازان مشهور برای تولید این آثار باعث شده که حواشی این مستندها از متن پررنگ‌تر باشد. در دوره‌های مختلف نام‌های مشهوری مثل آقایان، مجیدمجیدی، کمال تبریزی، بهروزافخمی، مرحوم علی معلم، جواد شمقدری، احمدرضا درویش و مهدی فخیم زاده در تیتراژساخت این مستندها دیده می‌شوند.

روشنفکران مردم را فراموش می‌کنند

آقای «فریدون جیرانی» از سینماگران مشهور ایرانی است که آثاری چون قرمز، من مادرهستم و خفه‌گی در سینما و همچنین سریال‌هایی مثل مرگ تدریجی یک رؤیا و تعبیر وارونه یک رؤیا را در کارنامه کار خود دارد. او اولین فصل از برنامه پرطرفدار سینمایی «هفت» را هم برای تلویزیون تولید کرد و توانست به عنوان یک برنامه ساز تلویزیونی هم شناخته شود.
به مناسبت فعالیت‌های هنرمندان در انتخابات و همچنین مستندهای تبلیغاتی نامزدهای ریاست جمهوری با وی مصاحبه مفصلی انجام داده‌ایم که به آن می‌پردازیم.

درکشورهای دیگرهم مستند انتخاباتی ساخته می‌شوند؟
در خارج از ایران و جاهایی مثل اروپا و آمریکا را دقیق نمی‌دانم و شخصاً نخستین بار در کشورخودمان با این پدیده آشنا شدم. بعید می‌دانم در دیگر کشورها ساخت مستند انتخاباتی صورت بگیرد چون آن‌جا احزاب فعال هستند؛ ایران کشوری بدون حزب است و درچنین شرایطی هر اتفاقی ممکن است نتیجه متفاوتی را رقم بزند. اگر حزب وجود داشت هر جریان براساس مرام و مسلک خود وارد میدان می‌شد و مستندهای انتخاباتی هم بر همان اساس ساخته می‌شدند.

یعنی تحزب مشکل اصلی است؟
نبود حزب مشکل اصلی ماست. به همین دلیل است که به یکباره روزنامه‌ها و حتی خانه سینما تبدیل به حزب می‌شوند؛ علت همه این‌ها نبود حزب است. شکل صحیح آن است که هر رسانه هویت داشته باشد و برای مثال مشخص باشد که فلان روزنامه متعلق به فلان جریان سیاسی است و با توجه به این شناخت افراد با آن‌ها تعامل می‌کردند. برای ساخت فیلم‌های انتخاباتی به فیلمساز جوانی مراجعه می‌شود ولی نمی‌دانند چه چیزی قرار است بسازد؛ هرچند خواسته‌های خود را به او می‌گویند ولی زمانی که تشکیلات حزبی باشد دیگر نیازی به این کارها نیست و افراد در طول زمان با توجه به علایق خود به دفتر حزب مراجعه و به صورت رسمی سمپات آن می‌شوند.

حضور هنرمندان در تبلیغات انتخاباتی را چطور ارزیابی می‌کنید؟
سیستم ما تا حدودی تحت تأثیر کشور آمریکاست و در آن‌جا هم می‌بینید که عمده هنرمندان متمایل به یک حزب هستند. حمایت هنرمند به معنای آن نیست که قطعاً تمام خواسته‌ها برآورده می‌شود؛ هنرمند براساس تحلیل خود از جامعه به شخصی که گمان می‌کند گزینه اصلح است رأی می‌دهد.

هنرمندان، موفق بودن کاندیدای تبلیغ شده را گارانتی می‌کنند؟
هنرمندان به عنوان قشری که اطلاعات زیادی نسبت به اوضاع جامعه دارند وارد میدان می‌شوند. من انتخابات مختلف را به یاد دارم و در تمام دوره‌ها شرکت کرده‌ام و رأی داده‌ام. یادم هست که در دور دوم انتخابات سال84 بخشی از هنرمندان فعالیت زیادی کردند ولی این به معنای آن نیست که هنرمندان مطمئن بودند شخص مورد نظر تمام خواسته‌های آن‌ها در چهارسال آینده را عملی کند.

فعالیت در دوران دوم خرداد چگونه بود؟
من کمتر چرخش هنرمندان بین جریانات سیاسی را دیده‌ام. نخستین بار سال76 مرحوم داد و آقای افخمی فیلم انتخاباتی ساختند. سال80 را زیاد به یاد ندارم که شاید علت آن مشخص بودن پیروز انتخابات درمقابل رقبا بود.

از سال84 حضور هنرمندان جدی‌تر شد
دوباره درسال84 این روند قوت گرفت و به یاد دارم مستند انتخاباتی آقای احمدی نژاد توانست توجه قشر پایین را به خود جلب کند. در آن فیلم بین خانه شهردار سابق و کاندیدای وقت ریاست جمهوری مقایسه‌ای شد که باعث توجه اقشار مستضعف جامعه شد. این تصویر بین اقشار ضعیف بسیار جالب توجه بود و باعث ایجاد تصویری تقابلی بین آقای احمدی نژاد و رقیب شد.
روشنفکران باید بدانند که نقش اصلی انتخابات برعهده مردم عادی جامعه است؛ این اشتباهی بود که در انتخابات آمریکا هم رخ داد و تأثیر مردم عادی بر روند انتخابات فراموش شد.

نقش مستند انتخاباتی در پیروزی آقای احمدی نژاد چقدر بود؟
در سال84 کاندیدا و حامیان مقابل آقای احمدی‌نژاد، نقش مهم مردم عادی و بعضاً فرودست را فراموش کرده بودند، به همین دلیل شکست خوردند.
برای مثال مصاحبه با آقای معین درباره دموکراسی، شاید برای برخی جذاب باشد ولی وقتی اقتصاد مشکل داشته باشد دغدغه مردم متفاوت می‌شود.
سازندگان مستند آقای هاشمی دچار همین اشتباه شدند و نتوانستند تقابل اشرافیت و فقر را از بین ببرند؛ تقابلی که در فضا ایجاد شده بود.

سال88 فیلمسازان مشهوری حضور داشتند؟
داستان دوره88 کمی پیچیده است. بیشترین میزان مشارکت مردمی درسال88 بوده است و بعد از آن دوره نخست ریاست جمهوری آقای خامنه‌ای بود که پس از جنایت وحشیانه نسبت به آقای رجایی، حضور چشمگیری صورت پذیرفت.
به عقیده من درسال88 مستندهای انتخاباتی خیلی تأثیرگذارنبود؛ مناظره‌های انتخاباتی آن‌قدر مهم بود که برمستندها سایه انداخت. تقریباً نخستین بار بود که مناظره‌های دونفره کاندیدا انجام می‌شد و به گمانم پربیننده‌ترین مناظرات تاریخ باشد.

به خودتان تا به حال پیشنهاد ساخت مستند نشده؟
من برخلاف اخبار منتشر شده تاکنون فعالیتی در زمینه مستندهای انتخاباتی نداشته‌ام. یک بار در ابتدای کار آقای روحانی، برای دیدار با آقای زم که در مراسمی بود به آن‌جا رفتم و این باعث شبهه شد؛ در صورتی که من اصولاً برای کار دیگری به آن مراسم رفته بودم.
همین حواشی باعث محدودیت می‌شود وگرنه من علاقه داشتم در جلسات سخنرانی کاندیداهای مختلف بروم. حضور در نشست‌های کاندیداها و خصوصاً نامزدهای متفاوت برای یک هنرمند می‌تواند مفید باشد و باعث گسترش نگاه به اقشار مختلف جامعه شود.

طرفدار هویت آشکار سیاسی برای هنرمندان هستید؟
اگر تحزب وجود داشته باشد دیگر هویت سیاسی هنرمند هم به طور رسمی مشخص می‌شود و او دارای شناسنامه خواهد بود.
داستان تلخ ما این است که مواضع دائم می‌چرخد و ثبات ندارد؛ من نمی‌گویم در طول زمان نباید تغییر کرد، به هرحال انسان راکد نیست و به سمت کمال می‌رود و تحولات تاریخی در او مؤثر است. برای مثال اگر با مدیران سینمایی دهه60 امروز صحبت کنید قطعاً رویه آن دوره خودشان را قبول نخواهند داشت.

این تغییر بنیادین است یا محدود به زمان؟
هر دوره شرایط خودش را دارد و تحولات تاریخی و اجتماعی باعث تغییر می‌شود؛ نمی‌توان به این تغییر نگاه خرده گرفت. شما چپ‌های دهه50 را بررسی کنید متوجه تغییرات اساسی در بسیاری از آن‌ها در دهه70 و 80 می‌شوید؛ حتی برخی از راستی‌های دهه60 هم امروز تغییر جبهه داده‌اند که البته در جاهایی مسائل مادی باعث این تغییر زمین بازی شده است.

مستندهای سال92 را چطور ارزیابی می‌کنید؟
سال92 مستند بیشتر کاندیداها را دیدم؛ تمام آن‌ها سعی کرده بودند تا نظرات نامزد مورد نظر خود را تشریح کنند. البته با توجه با شرایط، مسأله سیاست خارجی و مذاکرات هسته‌ای تم اصلی این فیلم‌ها بود و آن را کلید اصلی حل مشکلات اقتصادی معرفی می‌کردند.

رنگ و نمادها چه جایگاهی در معادلات انتخاباتی ایران داشته‌اند؟
نمادهای انتخاباتی تا امروز تأثیر خاصی نداشته‌اند و رنگ انتخاباتی هم فقط در سال88 که دوقطبی عجیبی ایجاد کرد کارکرد داشت.

حمایت هنرمندان از یک جریان سیاسی، باعث تقابل با جریان دیگرنمی‌شود؟
بعید می‌دانم! درسال88 هم دولت حاکم، به محض پیروزی در انتخابات سعی کرد تا به منتقدان فرهنگی خود نزدیک شود؛ برای مثال در جشنواره فیلم فجر سال88 جوایز به منتقدان دولت تعلق گرفت.
البته ممکن است بین هنرمندی که حامی یک جریان بوده و هنرمند منتقد اولویت به هنرمند حامی داده شود ولی این روند منجر به حذف نخواهد شد و در کشور ما تا به امروز رعایت انصاف شده است.

ممکن است خانه سینما رسماً به صحنه انتخابات ورود کند؟
خانه سینما تا به امروز به صورت تشکلی در هیچ انتخاباتی ورود نکرده است؛ البته بیانیه‌هایی در داخل آن منتشر شده ولی جنبه شخصی داشته است. تاوقتی حزب نباشد نباید از تبدیل خانه‌سینما به حزب تعجب کرد.
درحال حاضر با توجه به شرایطی که هست، بعید می‌دانم خانه سینما، مستقیم به این موضوع ورود کند. البته اعضای خانه سینما برای فعالیت‌های انتخاباتی آزادند.
من با شناختی که از آقایان اسعدیان و شاهسواری به عنوان انسان‌هایی معقول دارم، بعید می‌دانم ورود مستقیمی به انتخابات صورت بپذیرد.

چرا روشنفکران با رسانه‌های غیرهمسو مصاحبه نمی‌کنند؟
شاید عدم مصاحبه به این خاطر است که سؤالات و تنظیم مطالب به شکلی است که جهت دهی می‌شود. نکته این است که به هرحال خبرنگار هررسانه‌ای ممکن است از صحبت‌های یک هنرمند علایق خود را تفسیر و آن‌ها را بزرگ نمایی کند؛ این ممکن است باعث فرار برخی از مصاحبه بشود. الان هیچ رسانه‌ای نماینده رسمی حزبی نیست ولی پشت پرده جور دیگری است و همین عدم شفافیت، نگرانی برای مصاحبه به وجود می‌آورد. به نظر من همه جریانات باید باهم مصاحبه کنند و رسانه‌ها هم باید با رعایت امانت آن را منتشر کنند؛ حتی اگر برخلاف نظر و مشی سیاسی رسانه آن‌ها بود.

تیم برنامه هفت تغییر کرد؛ به تلویزیون برنمی‌گردید؟
من چون دوره‌ای از برنامه «هفت» را اداره کرده‌ام تاکنون درباره آن صحبتی نکرده‌ام و درآینده هم نخواهم کرد. اگر دوره نخست این برنامه را تولید نکرده بودم امروز تحلیل و نظرات زیادی نسبت به آن بیان می‌کردم ولی الان هرنظری بدهم با نگاه دیگری برداشت می‌شود و جهت اصلی خود را ازدست می‌دهد. شاید من دوست داشته باشم در موضوعاتی مثل سینمای هند برنامه بسازم ولی این ربطی به برنامه‌های قبلی من نخواهد داشت. هم من پیرشده ام و نیاز به ورود انرژی‌های جوان است و هم از سمت تلویزیون تمایلی برای حضور من وجود ندارد.

مهم‌ترین نکات
 نبود حزب مشکل اصلی ماست. به همین دلیل است که به یک‌باره روزنامه‌ها و حتی خانه سینما تبدیل به حزب می‌شوند.
 درسال88 هم دولت حاکم به محض پیروزی در انتخابات سعی کرد تا به منتقدان فرهنگی خود نزدیک شود؛ برای مثال در جشنواره فیلم فجر سال88 جوایز به منتقدان دولت تعلق گرفت.
 روشنفکران باید بدانند که نقش اصلی انتخابات برعهده مردم عادی جامعه است؛ این اشتباهی بود که در انتخابات آمریکا هم رخ داد و تأثیر مردم عادی بر روند انتخابات فراموش شد.
 شکل صحیح آن است که هر رسانه هویت داشته باشد و برای مثال مشخص باشد که فلان روزنامه متعلق به فلان جریان سیاسی است و با توجه به این شناخت افراد با آن‌ها تعامل می‌کردند.
 به عقیده من درسال88 مستندهای انتخاباتی خیلی تأثیرگذارنبود؛ مناظره‌های انتخاباتی آن‌قدر مهم بود که برمستندها سایه انداخت. تقریباً نخستین بار بود که مناظره‌های دونفره کاندیداها انجام می‌شد و به گمانم پربیننده‌ترین مناظرات تاریخ باشد.
 من انتخابات مختلف را به یاد دارم و در تمام دوره‌ها شرکت کرده‌ام و رأی داده‌ام.
منبع: صبح نو

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین