همه ساله روزهای برگزاری نمایشگاه کتاب تنها روزهایی است که در آن کتاب به یک اولویت در رسانه ها، نشریات و حتی در زندگی آدم های مرتبط با کتاب تبدیل می شود و از زیر سایه نگرانی ها و اخبار گوناگون حوزهها و عرصههای دیگر به در می آید.
گروه ادبیات، نشر و رسانه: همه ساله روزهای برگزاری نمایشگاه کتاب تنها روزهایی است که در آن کتاب به یک اولویت در رسانه ها، نشریات و حتی در زندگی آدم های مرتبط با کتاب تبدیل می شود و از زیر سایه نگرانی ها و اخبار گوناگون حوزهها و عرصههای دیگر به در می آید. این اتفاق امسال هم قطعا رخ خواهد داد؛ با این که روزهای پر تب و تاب انتخابات را پیش رو داریم- که یکی از مهم ترین انتخاباتی است که در این سی و چند سال بعد از انقلاب داشتهایم...
به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه شهروند، آن چه در پی می آید، به بهانه برگزاری نمایشگاه کتاب، نگاهی است به چند کتاب چاپ شده در حوزه های گوناگون؛ که هر کدام در ژانر و نوع روایت خود ویژگی های برجسته ای دارند..
سـالتـوسالتو عنوان کتابی است از مهدی افروزمنش که در ٢٦٢ صفحه و توسط انتشارات نشر چشمه به چاپ رسیده است. این رمان از زبان کشتیگیر نوجوانی روایت میشود که در روند داستان وارد باند قاچاق موادمخدر میشود. سالتو، نام نوعی فن در کشتی است و به شخصیت اصلی داستان اشاره دارد.سالتو بهعنوان دومین رمان مهدی افروزمنش فضایی مهیج و پُرداستان دارد. افروزمنش که نخستین رمانش یعنی تاول، جایزه بهترین رمان سال جایزه هفت اقلیم را از آن خود کرد، در دومین رمانش به قهرمانی پرداخته که از اعماق شهر و از حوالی میدان مشهور فلاح تهران برآمده است. قهرمان او کشتیگیری فرز و تکنیکی است که رمان سالتو بر اساس جهان او شکل میگیرد، کشتیگیری جسور که ناگهان بخت به او رو میکند و یک عشق کشتی ثروتمند تصمیم میگیرد از او حمایت کند. او مردی است مرموز و مشکوک که برای این مبارز قصههایی دارد و این نقطهای است که بعد از آن فضای رمان حال و هوایی جنایی - معمایی پیدا میکند.
افروزمنش با سالها تجربه روزنامهنگاری بخش اجتماعی، توجه خاصی به انسان برآمده از تکههای تیره شهر دارد. او در این رمان آدمهای گوناگون این شهر را مقابل این قهرمان فرز و از همهجا بیخبر قرار میدهد و ناچارش میکند درباره چیزهایی تصمیم بگیرد که بین مرگ و زندگی در نوساناند. سالتو با روحی قصهگو و رئالیستی تلاش میکند برای مخاطب غافلگیری بزرگی رقم بزند. پسری برآمده از جنوب شهر که حالا میخواهد سلطان باشد.
در بخشی از داستان میخوانیم: مغزم پر از مورچه بود. مورچههای گاوی دمقرمز که بیهدف راه میرفتند و مغزم را به خارش میانداختند. نمیگذاشتند شبها بخوابم. خوابم میآمد و بوی مشمئزکننده زالو میشنیدم. تا چشم میبستم هم، سر عباس را روی تن یک زالو میدیدم. تصویری به وضوحِ لزجی بدن زالو. هزارهزار مورچه توی مغزم و زالوها جلوی چشمم حرکت میکردند و حتی ذرهای جا برای تهسیگار نمانده بود. به نادر میگفتم میروم تمرین، اما نمیرفتم. چندباری هم که رفتم خودم را به مصدومیت زدم و لباس پوشیدم و برای خودم با گوشه پوسیده تشک بازی کردم.
زاغی زاغی مجموعه شعری است دوزبانه از تد هیوز، شاعر انگلیسی. تد هیوز دو، سه سالی بعد از خودكشی همسرش سیلویا پلات به پیشنهاد دوست نقاش و طراح نامدارش، لئونارد باسكین شروع به نگارش اشعاری درباره كلاغها میكند كه به تدریج مبنایی میشود برای شكلگیری مجموعه شعرهای زاغی. این مجموعه را علی بهروزی به فارسی ترجمه کرده و نشر فنجان آن را در تیراژ یکهزار نسخه به زیور طبع آراسته است. طرز کار تد هیوز و باسکین به این ترتیب بوده است که یا هیوز شعری مینویسد برای طرحی که باسکین کشیده یا باسکین بر مبنای شعری از هیوز طرحی میکشیده است.
نوشتن درباره حیوانات در تمام زندگی هیوز ادامه داشت و ریشههای علاقهاش به آنها برمیگردد به دوران کودکی که برادر بزرگترش به او ماهیگیری و شکار و دامگذاری و درنهایت آشنایی عمیق با جهان جانوران را میآموزد. اشعاری که در این کتاب آورده شده است، به نوعی روایتگر گونهای ناکامی یا شکست است و زاغی بازماندهای است از یک فاجعه یا چیزی که فشل شده است. از چنین دیدگاهی میتوان بیشتر اشعار این مجموعه را در سه دسته کلی جای داد.
در دسته اول آنچه دیده میشود، یک تکوین ضایع شده است، بهویژه در چند شعر اول این مجموعه و زاغی کسی است که به موازات این ضایعه و درواقع در نتیجه آن تکوین مییابد و رشد میکند. در دسته دوم اشعاری چون جنگ به روایت زاغی و آن لحظه وجود دارد که در آنها با یک فاجعه جهانی یا زیستمحیطی روبهروایم و زاغی باید با تبعات این امر روبهرو شود. دسته سوم اشعاری چون سن ژرژ به روایت زاغی و یک فاجعه نشاندهنده وقوع امری ترومایی در زندگی شخصی / خانوادگی هستند.این شعرهای کوتاه در سال ١٩٧٠در قالب مجموعهای به نام زاغی منتشر شد. نمادین و اسطورهای بودن کلاغ این کتاب که جانوری تخس و بازیگوش و ماجراجوست، همراه با درونمایه تراژیک ـ کمیک شعرها و حالوهوای خاص شاعر هنگام سرودن این مجموعه پس از خودکشی دو همسر و تک دخترش، این مجموعه را به یکی از خاصترین و عجیبترین اشعار ادبیات معاصر انگلیسی تبدیل کرده است.
ترانههای عناصرترانههای عناصر مجموعه شعری است از پابلو نرودا که با ترجمه علی بهروزی در انتشارات فنجان به زیور طبع آراسته شده است. نرودا سرودن ترانههای عناصر را از اوایل ١٩٥٠ آغاز کرد و تا ١٩٥٧ ادامه داد. در مقدمه ترانههای عناصر علی بهروزی ترانه را فرم شعری مورد علاقه نرودا میخواند و اشاره میکند که این شاعر جز این مجموعه ترانهها، در آثار دیگر خود نیز این فرم شعری را بهکار گرفته است. میشود گفت ترانههای عناصر بهنوعی مانیفستِ شعری نرودا در فرم ترانه است، خاصه بخش نخست آن مرد نامریی که چنین آغاز میشود: میخندم / لبخند میزنم / بر شاعرانِ پیرِ گذشته / کشته تمام شعرهایی هستم / که نوشتهاند آنها / کشته / هرچه شبنم / ماه، الماس / قطرات نقره فروچکیده/ که برادرهای پیرترم با آنها / سرخگل را تزیین میکردند / اما...
ترانههای عناصر شامل ترانههایی است برای لباسها، لیمو، مارمولک و نخ و هرآنچه شاید به چشم نیاید یا از نگاهِ خوکرده به عادت آنچنان مهم به نظر نرسد که مضمون شعر شود. در پشت جلد این کتاب چنین آمده است: شعرهای ترانههای عناصر واقعا مثل شیشه شفافاند و مثل راحتالحلقوم از گلو پایین میروند... حتی منتقدانی که تا آن زمان نرودا را عمدتا به خاطر عقاید سیاسیاش نکوهش میکردند، بعد از انتشار این اشعار دیگر مجبور شدند به احترام او کلاه از سر بردارند. آخر چگونه میشود به شاعری که میتواند راجع به چیزهای پیشپاافتادهای مثل پیاز، هندوانه، نمک یا جوراب شعر بگوید، آن هم در این حد از زیبایی و شکوه، حسی جز تحسین داشت؟ یا در برابر شاعری که ترانههای فوقالعاده فاخر تماشای پرندگان، طوفان، پرنده زعفرانیرنگ و تنبلی را نوشته است، جز سکوت توأم با خوف چه کار دیگری میتوان کرد؟
سر کلاس با کیارستمیسر کلاس با کیارستمی عنوان کتابی است از پال کرونین که با ترجمه سهراب مهدوی به بازار کتاب عرضه شده است. در پشت جلد این کتاب آمده: وقتی سخن از سینمای شاعرانه میرود، منظورم نوعی سینماست که خصوصیات شعر را دربردارد که گستره بیان شاعرانه را طی میکند. قابلیتی دارد چون منشور، شکن و پیچی دارد، ماندگاری دارد، چون پازلی است که هنوز تمام نشده و به شما اجازه رمزگشایی میدهد تا تکههای مانده را هر جور که مایلید کنار هم بگذارید.
کتابها و خصوصا کتابهای سینمایی با کارکردها و کاربردهای مختلفی روانه بازار کتاب میشوند. برخی اهداف آموزشی دارند؛ برخی تحلیل سینمایی و جامعهشناختی؛ برخی شناخت چهرهها و بعضی دیگر هم...؛ اما در این میان کمتر میتوان به کتابی برخورد که بیشتر این کارکردها را توأمان با خود داشته باشد. کتاب سر کلاس با کیارستمی یکی از این انگشتشمار کتابهاست.
سر کلاس با کیارستمی شرح تصاویری است از حضورهای گاهبهگاه عباس کیارستمی در کارگاههای تولید فیلم کوتاه که در حاشیه اغلب فستیوالهای سینمایی در فاصله سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ برگزار شدهاند. کرونین در روایتی جذاب، گفتههای کیارستمی در این کارگاهها را در قالب تکگوییهای طولانی نقل کرده و از این طریق نقبی زده است به درونیات، جهانبینی، علایق، سلایق، باورها و اعتقادات کیارستمی بزرگ در زمینههای گوناگون و این زمینههای گوناگون همان چیزی است که کتاب سر کلاس با کیارستمی را از حد و حدود نرمال یک کتاب سینمایی تمییز کرده و آن را به سطحی بالاتر و والاتر ارتقا میدهد.
درواقع سر کلاس با کیارستمی کلاس سینمایی نیست؛ آموزش کارگردانی یا فیلمنامهنویسی نیست؛ تحلیل آثار فیلمساز نیست؛ حتی خود تحلیلی نابغهوار هم نیست. میتواند تمام این موارد را نیز شامل شود، در عین اینکه هیچکدام از آنها نیست. میشود در نگاهی سریع و گذرا درباره سر کلاس با کیارستمی گفت که این کتاب تصویرسازی هنرمندانه باورها و نگاه و نگرش یک هنرمند بزرگ به دنیاست.
مایک لی، کارگردان پرآوازه دنیای سینما درباره این کتاب گفته: این کتاب بیشک خشت بنای ادبیات سینمایی خواهد شد. نمیتوان لحظه خلاقیت را روی پرده نشان داد. میتوانی فرابخوانیاش، بدان تلمیح کنی و سلسله تصاویر بهدستآمده را توجیه کنی، اما نفس خلاقیت گریزپاست و من به ضرس قاطع میگویم که به صحنه درآوردنی نیست. کتاب سر کلاس با کیارستمی تلاشها و جرقههای پشت لحظات خلاق کیارستمی در مقام فیلمساز، عکاس و شاعر را منتقل میکند و این ارزشمندترین کاری است که هر کتاب و هر آموزگاری باید در پی آن باشد.
گونه سینمایی، لحن و نظام ارزشیکتاب گونه سینمایی، لحن و نظام ارزشی به قلم علیرضا کاوه منتشر شد. این کتاب به شکلی فشرده به سرفصلهای مطرح درمورد ژانر میپردازد. همچنین تفاوتهای ژانربندی درنظر تولیدکنندگان، توزیعکنندگان، بینندگان ازجمله سرفصلهای این کتاب بهشمار میآید.
علیرضا کاوه کارشناس ارشد سینما درکتابش رویکرد جدیدی به موضوع ژانر دارد. مقایسه ژانر با رنگ از مسائلی است که دراین کتاب محوری است. با این نگاه به همه نظریات پیشین درباره ژانر بهعنوان سابقه و پشتوانه این نظریه نگاه شده است. درفصل روشهای بررسی گونه به هفت شکل بررسی ژانر از نظر نویسنده اشاره شده که عبارتند از: رویکردِ اُسطورهای/کهنالگویی، بررسی ساختاری، رویکرد نَحوی، بررسی معنایی، بررسی تاریخی، ایدئولوژیک، واکنش بینندگان.همچنین دراین کتاب به نکتههایی چون فراگونه، واقعیت سینمایی، قالب، سنت، زیرژانر، به شکل گذرا اشاره شده است.
کتاب سه بخش اصلی دارد که عبارتند از؛ گونه، لحن و ایدئولوژی. ژانرها نیز به ٢٨ عنوان تقسیم شده: هفت گونه اصلی (جنایی، کمدی، ملودرام، وسترن، فانتزی، وحشت و موزیکال)، هفت گونه دوم (عظیم، افسانه علمی، ماجرایی، کودکانه، اسرارآمیز، سرگذشتنامهای و ورزشی)، هفت گونه سوم (جنگی، اجتماعی، مهمانی، حرفه، فاجعه، فیلمدرفیلم و نوجوانانه) و هفتگونه چهارم (طبیعت، جادهای، حادثهای، سیاسی، خطابهای، سمفونی شهر. علیرضا کاوه، کارشناس ارشد سینماست و ازسال ٧٠ درمطبوعات و جراید مختلف سینمایی به انتشار مقالات و نقد فیلم اشتغال داشته است. کتاب گونه سینمایی، لحن و نظام ارزشی درهزار نسخه و با قیمت ٥هزار تومان به صورت ناشر- مولف منتشر شده است.
سرودههایی از باران و تنهاییسرودههای بهروز گرانپایه از باران و تنهایی درقالب دومجموعه شعر به بازار کتاب عرضه شده است.
این دومجموعه شعر با عنوانهای ترانه تنهایی و شعله درباران سروده بهروز گرانپایه منتشر شده است. این دوکتاب شعرهای سپید شاعر در سالهای اخیر را دربرمیگیرد و مضمون شعرها برگرفته از زندگی و تنهاییهای عمیق آدمی است. بازخوانی شعرهای این دومجموعه لحظات قابل توجهی را برای مخاطب به وجود میآورد و حسوحال شعرها قابل تأمل است. بهروز گرانپایه متولد سال ۱۳۳۵ شاعر و روزنامهنگار است که مخاطبان ایرانی با مقالههای اقتصادی و پژوهشهای اجتماعی او درمطبوعات آشنا هستند. مجموعه شعله درباران شامل شعرهايي است كه دوره سرايش از دهه٦٠ آغاز شده و به دهه٩٠ رسيده است.
اين مجموعه دربردارنده ٢٧ قطعه شعر است كه برخي از آنها به چهرههايي همچون دكتر علي شريعتي، جلال آلاحمد، احمد بورقاني، محمد مصباحي، مادر شاعر (رحمت مومن بالله) و... تقديم شدهاند و دوقطعه شعر به نامهاي خيابان به نسل ٢٢ بهمن و پنجره به ملتهاي آزاديخواه عرب پيشكش شدهاند، اما مجموعه ترانههاي تنهايی دربردارنده ٣١ قطعه شعر است. اين مجموعه شامل اشعار دهه٨٠ و ٩٠ گرانپايه است كه تاريخ آخرين شعر آن به سال ٩٤ برميگردد، برخلاف مجموعه اول كه شعرهايش بيشتر جنبه اجتماعي و سياسي دارند، بيانگر دغدغههاي شخصيتر اين روزنامهنگار و شاعر است. هر دومجموعه سال ٩٦ با شمارگان ٥٠٠ نسخه ازسوي انتشارات سرو سيمين منتشر شدهاند و قيمت هريك از آنها ١٠هزارتومان است.
داستان زیبا صدایم کنکی اشکاتو پاک میکنه...
کورش کرمپور
داستان زیبای «صدایم کن» نوشته فرهاد حسنزاده، تلاشی است برای پیشبرد داستاننویسی نوجوان در ادبیات فارسی. این را به جهت ساختار روایت امروزیاش میگویم. از دیگرسو، تعبیرپردازیها، توصیفها و بکاربردن اصطلاحات گفتاری نسل جدید و... را نباید نادیده گرفت.
این تلاش به جهت تربیت خوانندگان جدید رمان نوجوان نیز قابل تقدیر است و یقینا فرهاد حسنزاده سهم بسزایی در شکلگیری این اتفاق تاریخی دارد. خوانندهای که مرزها و درهم فرورفتگیهای داستانهای موازی این داستان را با تلاش سادهسازی روایت او، درک خواهد کرد.
دختری نوجوان به نام زیبا، به داستانهای پلیسی علاقه دارد و ماجراهای زندگی خودش را با داستانهایی که خوانده، همذاتپنداری میکند. به استناد دوگزاره زبانی در داستان، پدر او باید از رزمندگان دوران جنگ باشد. موج او را گرفته، زنش را طلاق داده و اکنون به دلیل جنون ادواری در آسایشگاه روانی دوره درمان خود را سپری میکند. متوجه میشویم دخترش زیبا نیز تحت سرپرستی یک موسسه خیریه است. ما با مطرودینی اجتماعی طرف هستیم. پدر میخواهد روز تولد دخترش، زیبا را به زیبایی جشن بگیرد و تمام تلاش او در داستان، خلق لحظهای زیبا برای زیباست، چراکه آخرین جشن تولدش بود که به طلاق کشید و تلخ بود.
بابا نقشهای میکشد و دخترش آن را به بهانه ملاقاتی با او، اجرا میکند. بابا از آسایشگاه فرار میکند تا بتواند برای دخترش جشن تولد بگیرد. فرهاد حسنزاده روزی ندیدنی و ساده در داستاننویسی امروز را برای ما به روزی دیدنی و زیبا و البته سخت تبدیل میکند و نشان میدهد. عشق پدر به دخترش و شادیسازی برای روز تولدش او را به هرکاری وادار میکند. از دزدی کارت عابربانک خانم آژیر پرستار آسایشگاه گرفته تا موتورسیکلت مستخدم آنجا، اما همین آدم، جگری که برای ناهار خود و دخترش خریده را سهم گربههای پارک میداند.
زبانشناسی شخصیتها، پیوستها و گسستهای آنها را به خوبی نشان میدهد. دختر پس ازشنیدن هرجملهای یا گفتن آن، با زمزمهای درونی آن را به تعلیق و تردید میکشاند. شخصیت نوجوان داستان با تمام پیچیدگیهایش پاک و مطهر است از درون. البته پدر نیز به خوبی پرداخت شده. او میداند که دیوانه نیست، میداند که زنش را هنوز دوست دارد و... خلق توهم در دیالوگهای اتاقک جرثقیل اوج این توانایی است و تو هر لحظه منتظری تا پدر دست دخترش را بگیرد و به پایین بپرد.
چقدر دوست دارم درباره این داستان بیشتر حرف بزنم، اما نه، بعضی چیزها را نباید گفت؛ باید خواند.
زندگیهایی هست که فقط دریک روز خلاصه میشوند و سرنوشت آدمهایشان را تا ابد معنا میکند. همچنان که زندگیهایی هست که آنقدر طول میکشند تا به تمام زندگی آدمهایشان معنا دهند. داستان «زیبا صدایم کن» نوشته فرهاد حسنزاده روایت یک روزی است که به تمام زندگی آدمهایش معنا میدهد؛ روزی به زیبایی و اندوه زیبا.
شهرها و سینماشهرها و سینما کتابی کارآمد، کاربردی و البته هیجانانگیز است برای علاقهمندان سینما. برای کسانی که عمری در دنیای تصاویر جذاب دنیای درون فیلمها زیستهاند؛ و چنان غرقه در دنیای فیلمها شدهاند که فیلمها و دوربین فیلمها معبری شده برایشان تا نفس بکشند درسرزمینها، شهرها و مکانهایی که شاید تا دنیا دنیاست، پایشان به آن جاها نرسد. کتاب حاضر شیوههای مختلفی را به بحث میگذارد که ازطریق آنها شهرها و سینما به هم پیوند میخورند. این کتاب برای نیل به این امر ازمنابع و روشهای مطرح درمطالعات سینمایی و مطالعات شهری به شکل توأمان بهره میبرد. هدف اصلی این کاوش و بازکاوی این حقیقت است که چطور شهرهای سینمایی و خیالی دربستر مقولاتی همچون ملی و جهانی، مدرنیته و پستمدرنیته و تولید و بازتولید قدرت به تصویر درمیآیند. هدف این کتاب خلق تصویر و تصوری سینمایی از شهرهاست، تصویری که ورای آنچه در زندگی هر روزمان تجربه میکنیم.
شهرها و سینما درفصولی مجزا به بررسی شهرهای سینمایی مهم ازطریق بازبینی آثار مطرح تاریخ سینما دست زده است. مدرنیته و فیلم شهری: برلین، شهر تاریک و فیلن نوآر: لسآنجلس، شهر عشق: پاریس، صنعت فیلم شهری: هنگکنگ، شهر ویرانشده و دوپاره: بلفاست و برلین و بیروت، اوتوپیا و دیستوپیا: شهرهای فانتزی و مجازی، گتوها و محلههای فقیرنشین، شهر جهانی و شهرها درفرآیند جهانیشدن و از افکت قطار تا افکت فاولا- پژوهشهای آتی فصول گوناگون این کتاب جذاب هستند که گام به گام خواننده را به ضیافت رنگ و نور و سینما از منظر نگاه و نگرش شهرشناسی نویسنده میبرند...
نویسنده کتاب شهرها و سینما، باربارا منل، استاد مطالعات سینمایی است. نکتهای که اما درکتابش وجود دارد، این است که این کتاب فقط و فقط از منظر مطالعات سینمایی حایز اهمیت نیست. باربارا منل درشهرها و سینما نگاهی انداخته به فیلمها و تصاویر فیلمها از منظر پیوند این تصاویر با تحولات، پیشرفتها، پیچیدگیها و البته مسائل مبتلا به شهرهای معاصر. از اینروست که شهرها و سینما نهتنها برای علاقهمندان، عشاق و دلسپردگان سینما که میتواند برای دانشجویان و محققان عرصه معماری و شهرسازی و حتی جامعهشناسی و مردمشناسی نیز مفید و روشنگر باشد.
ناشر این کتاب، نشر بیدگل، درماههای اخیر علاوه برشهرها و سینما، کتابهای سینمای اگزیستانسیالیستی و سینمای فانتزی را نیز در سر و شکلی زیبا به خوانندگان ادبیات سینمایی ارایه کرده است...