بخش مسابقه هر جشنوارهای مهمترین بخش آن جشنواره است که میتوان سیاستهای آن جشنواره را نیز در آن به مشاهده نشست...
به گزارش بولتن نیوز، بخش مسابقه هر جشنوارهای مهمترین بخش آن جشنواره است که میتوان سیاستهای آن جشنواره را نیز در آن به مشاهده نشست. جشنواره بینالمللی فجر نیز از این قاعده مستثنی نیست. در دو دوره اخیر این فستیوال میتوان فیلمهایی ارزشمند و کاملا متفاوت از سلیقه غالب دورههای پیش را به تماشا نشست؛ که در صورت امتداد این راه میتوان این امید و انتظار را داشت که جشنواره بینالمللی فیلم فجر بتواند جای خود را در بین جشنوارههای معتبر دنیا باز کند. مطلبی که در پی میآید، نگاهی است به فیلمهایی که در بخش مسابقه این دوره از جشنواره فجر در رقابت با هم هستند.
اما (مادر)
این فیلم سینمایی اندونزیایی که در سال ٢٠١٦ ساخته شده، در ۷۷ دقیقه میکوشد تصویری شبهمستند از یک خانواده اندونزیایی در دهه ٦٠ شکل بخشد. داستان «اما» به ادعای فیلم بر مبنای یک رخداد واقعی نوشته شده است: زندگی آتیرا با ورود زن دیگری به زندگی همسرش به هم میریزد. در فرهنگ و در دورانی که چندهمسری بین اکثریت مردم مقبول است، آتیرا به تنهایی با رنج و تحقیر با سرنوشتش میجنگد. در همین احوال، پسر بزرگ آتیرا، اوجو که سالهای نوجوانیاش را پشت سر میگذارد و تلاش میکند بفهمد در خانوادهاش چه میگذرد، عاشق ایدا میشود. راه رسیدن اوجو به ایدا آسان نیست و او وقتی میفهمد مادرش دوباره باردار شده، به شدت برافروخته میشود.
کارگردان فیلم ریری رضا نام دارد که «اما» را براساس سناریوی نویسندهای به نام سلمان آریستو جلوی دوربین برده است. ریری رضا متولد ۱۹۷۰، فیلمساز، تهیهکننده و فیلمنامهنویس اندونزیایی است. نام این فیلمساز با کارگردانی ماجراجوییهای شرینا (۲۰۰۰ )، جی (۲۰۰۵)، سربازان رنگینکمان (۲۰۰۸) و از عشق چه خبر (۲۰۱۶) شناخته میشود. او با میرالِسمانا، تهیهکننده، هم همکاری موفقی داشته است. این دو در کنار هم مدیریت کمپانی مایلز فیلم را در اندونزی برعهده دارند که همین فیلم «اما» (مادر) نیز یکی از محصولات موفق این کمپانی است که در جشنواره فیلم اندونزی جوایز بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه اقتباسی، بهترین طراحی لباس، بهترین بازیگر و بهترین کارگردان و در جشنواه بینالمللی وزول جایزه اینالکو را به دست آورده است. جوت مینی، کریستوفر نلوان، آرمان دوارتی و جاجان سی نور بازیگران این فیلم هستند که طبیعتا برای ما ایرانیها نامهایی آشنا بهشمار نمیروند.
تبعیدی
تبعیدی به کارگردانی داویس سیمانیس فیلم لتونیایی ۱۰۳ دقیقهای است که داستانش در سال پایانی جنگ جهانی اول جریان دارد. یک جراح ارتش آلمان به نام اولریش برای بازرسی به یک بهداری دورافتاده میرود که محل نگهداری بیماران اعصاب و روان جنگ است. او با دنیای عجیبی روبهرو میشود که بیشتر به داستان میماند تا واقعیت و این به کل برای ذهن سرد منطقی او چالشبرانگیز است. تلاش بیحاصل برای تغییر دادن این مکان و تعلق خاطری غیرمنتظره به پسرکی وحشی و مرموز از جنگلهای اطراف، اولریش را به سمت کشف خود راستینش هدایت میکند. خیلی زود این پناهگاه باید برای آخرینبار جلوی دیوانگی قریبالوقوع جنگ بایستد. داویس سیمانیس تبعیدی را با سناریویی نوشته تابیتا رودزت جلوی دوربین برده است. این فیلم که در جشنواره بینالمللی فیلم ریگا و نیز در هفته منتقدان قاهره جایزه بهترین فیلم را به خود اختصاص داده، نخستین فیلم سینمایی سازندهاش است که پیش از این فیلم کارگردانی چندین مستند تحسینشده و چندین فیلم کوتاه تجربی را در کارنامه دارد. درباره او نوشته شده که موضوع غالب تلاشهای هنری و تم اصلی پژوهشهای آکادمیک او فضا و زمان تاریخی در آثار سینمایی است. در فیلم تبعیدی بازیگرانی چون اولریش ماته، اگنس سیرول، دمیتریس یالدوس، لئونیدس لنس، تامس لیپاینیکس، ماریانا یاناس و پتریس لیپینس ایفای نقش کردهاند.
بالهای پدرم
کیوانچ سزر، سینماگر ترک، فیلم بالهای پدرم را بر پایه سناریویی نوشته خودش در سال ٢٠١٦ کارگردانی کرده است. در خلاصه داستان این فیلم ١٠١ دقیقهای چنین آمده: داستان یک کارگر ساختمانی کهنسال که با ابتلا به یک تومور بدخیم برخلاف همکارانش تمام برنامههای آینده را رها میکند.
درباره بالهای پدرم گفته شده که این فیلم به تعمق و تفکر درباره شأن فرد در بستر جامعه مدرن ترکیه میپردازد. کارگردان این فیلم کیوانچ سزر متولد سال ۱۹۸۳ در آنکاراست که ابتدا در دانشگاه مهندسی خواند، سپس به ایتالیا رفت و وارد عرصه فیلمسازی شد. سزر سال ۲۰۰۹ به ترکیه بازگشت و بهعنوان تدوینگر در تلویزیون و فیلمهای مستند مشغول به کار شد. او علاوه بر این، چندین فیلم کوتاه ساخت که در ترکیه و دیگر نقاط جهان به نمایش درآمدند. بالهای پدرم نخستین فیلم بلند او است که ارزشش را مدیون نگاه عمیق سازنده به موضوع تغییرات اجتماعی و شهری است. مندرس سامان چی لر، مصعب اکیجی، کبری کیپ، تانسل اونگل و... در این فیلم ایفای نقش کردهاند.
آقای بیدردسر
یک فیلم سینمایی چینی از کارگردانی به نام فنگ میکه فیلم را با سناریویی از خودش در ۱۴۴ دقیقه روایت میکند. آقای بیدردسر چنین داستانی دارد: مزرعه شوهوآ در چونگکینگ بسیار پرحاصل است، اما سودآوری ندارد. خوشبختانه سهامداران که از گشادهدستی مدیر دینگ خشنود هستند از این موضوع علیه او استفاده نمیکنند. دینگ برای کسب درآمد بیشتر، یک اتاق را به فردی مدعی هنر به نام کین اجاره میدهد، اما پس از مدتی این سوءظن پیش میآید که او در مزرعه به یک هوادار دشمن پناه داده است. بنابراین سهامداران تصمیم به استخدام مدیری جدید و تطمیعناپذیر میگیرند که با مخالفت و مقابله کین هنرمند دروغین روبهرو میشود. کارگران مزرعه با تشویق کین، رشوههای کوچک بسیاری به همسر مدیر یائو میدهند که در نتیجه آن کین اختلاس و دزدی مدیر جدید را افشا میکند. مجموعه این رویدادها درخور اهداف دینگ است که سرانجام به منصب خود بهعنوان مدیر مزرعه بازمیگردد. مانند گذشته مزرعه با زیان به کار خود ادامه میدهد، با تظاهر به اینکه هیچ مشکلی وجود ندارد. استودیو فیلمسازی یوث و میر نوسترام پروداکشنز تهیهکنندگان این فیلم موفق هستند که از سال گذشته تا امروز در جشنوارههای جهانی چرخیده و جوایز مهمی را نیز به دست آورده است که ازجمله آنها میتوان به جایزه بهترین مشارکت هنری در جشنواره توکیو و نیز جایزه بهترین بازیگر مرد و جایزه بهترین فیلمنامه اقتباسی در جشنواره اسب طلایی تایپه اشاره کرد. درباره فنگ می گفتنی است که او یکی از شناختهشدهترین فیلمنامهنویسان چین است و با لو یه همکاری درازمدتی دارد. فنگ می در سال ۲۰۰۹ جایزه بهترین فیلمنامه جشنواره کن را از آن خود کرده و این معتبرترین جایزه دوران کاری اوست. وی فان و تائو یین بازیگران اصلی این فیلم هستند.
کوری
یک فیلم لهستانی تکاندهنده از ریشارد بوگایسکی که در جشنواره فیلم لهستان شیرطلای بهترین فیلم و در فستیوال کمرایمیج تقدیر داوران را به دست آورده. این فیلم دو ساعته که فیلمنامه و تهیهکنندگیاش نیز با بوگایسکی است، قسمت گنگ و مبهمی از زندگی جنایتکاری استالینست به نام جولیا بریستیژر را نمایش میدهد. او افسر سازمان امنیت عمومی است و به دلیل شکنجه وحشیانه زندانیان هنگام بازجویی با نام مستعار لونای خونخوار شناخته میشود. اوایل دهه ۶۰ میلادی سر و کله جولیا در موسسهای برای نابینایان نزدیک ورشو پیدا میشود. این موسسه محل رفتوآمد کاردینال استفان وژنسکی، اسقف اعظم لهستان است. کاردینال وژنسکی بین سالهای ۱۹۵۳ تا ۱۹۵۶ تحت نظارت جولیا بریستیژر زندانی بوده است. جولیا در گفتوگویی سخت و پرهیجان با کاردینال به ایدئولوژی کمونیست پشت و برای جنایتهایش طلب بخشش میکند. ماریا مامونا، ماوگوژاتا زایاژکوفسکا، یانوش گایوس، مارک کالیتا و بارتوش پورژیک بازیگران این فیلم هستند.
کارگردان فیلم کوری متولد سال ۱۹۴۳ است. او از میانههای دهه ۷۰ میلادی به استودیو ایکس با مدیریت آندره وایدا پیوست. بوگایسکی زمانی که رژیم کمونیستی فیلمش با عنوان بازجویی را توقیف کرد و تحت تعقیب پلیس مخفی قرار گرفت، ناگزیر به کانادا مهاجرت کرد. او در کانادا به فعالیت در زمینه سینما و تلویزیون ادامه داد. او سرانجام سال ۱۹۹۵ به لهستان بازگشت و از آن زمان تاکنون در آنجا مشغول بهکار است.
پایان رویاها
فیلمی از محمدعلی طالبی سازنده فیلمهایی چون چکمه، کیسه برنج، تیکتاک، تو آزادی، باد و مه و دیوار که بیشتر به خاطر ساخت فیلم در ژانر کودک و نوجوان شناخته میشود. پایان رویاها نیز به نظر میرسد به سیاق اغلب آثار کارنامه طالبی درباره کودکان باشد؛ فیلم روایتگر قصه پسربچهای است که به همراه خانواده خود در یکی از روستاهای شمالی کشور زندگی میکند و با آمدن اسبی به خانه آنها، پسرک علاقه شدیدی به اسب پیدا میکند، اما به واسطه اشتباهی که از او سر میزند دچار مشکلاتی میشود. او مشکل را ابتدا از خانواده خود مخفی میکند بنابراین مشکلات و دردسرهای او بیشتر میشود و...
پایان رویاها را کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تولید کرده و امیرحسام رضایی، نسرین بابایی، مجید پتکی و محمدحسن رستمی در آن بازی کردهاند. به نظر میرسد این فیلم نیز مثل بیشتر فیلمهای سازنده شصتسالهاش فیلم موفق و پرافتخاری باشد. طالبی تاکنون در جشنوارههایی چون برلین، کن جونیور، شیکاگو، سان دنس، نیویورک، مونترال، تورنتو، توکیو، سیدنی، یونان، آمستردام و لندن نمایشهای موفقی داشته است.
سوفیچکا
نخستین فیلم نویسنده و کارگردان تازهکاری به نام کی را کوالینکو که همین سال گذشته از دوره آموزشی الکساندر سوکورف دانشگاه دولتی کاباردینو بالکاریا در شهر نعلچیک فارغالتحصیل و سوفیچکا را بهعنوان نخستین اثر سینمایی خود ساخته است. این فیلم که با اقتباس از رمان فاضل اسکندر، نویسنده ایرانیتبار اهل آبخاز که یکی از چهرههای ادبیات کلاسیک شوروی سابق بهشمار میرفت، ساخته شده، درباره زندگی قهرمان زن داستان به نام سوفیچکا از سال ۱۹۳۸ تا سال ۱۹۶۰ است. سوفیچکا زندگی سخت اما پراحساسی دارد: تبعید، عشق، به قتل رسیدن همسر به دست برادرش... سوفیچکا که در نخستین نمایش خود در فستیوال شبهای سیاه تالین رونمایی شد، از بازیگرانی چون لانا باساریا، سرگئی توماژوفسکی، سیالا ایناپشبا و... در روایت داستان تکاندهندهاش سود جسته است.
پاریس سفید
یک فیلم فرانسوی ٨٣ دقیقهای از لیدیا ترکی براساس سناریوی خودش که داستان رقیه را روایت میکند که در ۷۰ سالگی تصمیم میگیرد تا روستایش در منطقه قبائل الجزایر را ترک کند و به پاریس برود. او به تنهایی در طول مدیترانه سفر میکند تا همسرش نور را به خانه بازگرداند. از بندر الجزیره تا میدان پیگال در پاریس تنها با آدرس یک هتل روی تکهای کاغذ و البته کمک دوستانی تازه و باورنکردنی او سرانجام نور را در حومه شهر پیدا میکند. اما قهرمان او، کهنهسرباز جنگ، فردی که در ۴۰سال گذشته مخارج خانواده را از آنسوی مرزها تأمین میکرده، تبدیل به یک بیگانه شده است. پاریس سفید که در جشنواره سن ژان دلوز جایزه بهترین بازیگر زن را به دست آورده، نخستین فیلم بلند لیدیا لبر ترکی فیلمنامهنویس و کارگردان الجزایری است. لیدیا ترکی پیش از ساخت نخستین فیلمش در عرصه فیلمسازی کارهای مختلفی از دستیار طراح صحنه گرفته تا تهیهکننده را تجربه کرده بود. او کارگردانی چهار فیلم کوتاه را نیز در کارنامه دارد. فیلم کوتاه او با عنوان شهر ناامید سال ۱۹۹۸ جایزه ویژه هیأت داوران جشنواره فیلم پنتین را از آن خود کرد و پس از آن در تعداد زیادی جشنواره فرانسوی و بینالمللی حضور یافت. در پاریس سفید تسعدیت ماندی، زهیر بوضرار و کارول روشر بازی دارند.
ایوان
فیلمی به نویسندگی و کارگردانی آلیونا داویدوا که در جشنواره فیلم بالتیک بهعنوان بهترین فیلم اول؛ در جشنواره فیلم شاینینگ انجل جایزه بهترین کارگردانی فیلمهای اول؛ در جشنواره فیلم کینومای جایزه بهترین داستان و در جشنواره فیلم بودم ژیت جایزه ویژه داوران را به دست آورده است و این فیلم روسی داستان راننده آمبولانسی به نام ایوان را روایت میکند که در یک شهر کوچک زندگی کسالتباری دارد. ایوان مثل بسیاری از همنسلانش سالها است آرمان تغییر در زندگی خودش و در کشورش را فراموش کرده؛ تا اینکه یک روز ایوان با دختری جوان ملاقات میکند که به او امید تغییر میدهد.
آلیونا داویدوای ٤٠ ساله که در سال ٢٠٠٧ دیپلم موسسه فیلمبرداری مسکو را دریافت کرده، در شهر روسی کوچکی در جمهوری چواشستان زندگی میکند و در تئاتر محلی بهعنوان کارگردان مشغول فعالیت است. به نظر میرسد این کارگردان ایوان را با نگاهی به فضای زندگی خودش نوشته است. در ایوان کریل پولوخین، پولینا گوخمان و آناستازیا ملنیکووا ایفای نقش کردهاند.
کواترتندتا
فیلمی از پل رودریگز با سناریویی از پل رودریگز، سلیا ریکو و ادوارد سولا که در جشنواره فیلم مالاگا جایزه بهترین فیلمبرداری و تقدیر ویژه هیأت داوران را به دست آورده و در جشنوارههایی چون تارازونا، شانزدهمین دوره جشنواره فیلمهای مدیترانهای بروکسل، جشنواره فیلم مونفیلمات و جشنواره انسی سینمای اسپانیا نیز حضوری راضیکننده داشته است.
رودریگز که دستیاری کارگردانان مطرحی چون رافا کورتز، کلودیا یوسا، آگوستی ویارونگا و بارنی الیوت را در کارنامه دارد، در این نخستين فیلمش داستانی جذاب را دستمایه روایتش قرار داده است: مرگ همسر سینیور توماس دردسرساز میشود، چون خانواده متوفی قصد دارند پیکر او را به پاریس بازگردانند، اجازه دفنکردن او را نمیدهند. بنابراین توماس جنازه را میرباید تا همانطور که همسرش میخواست او را در کواترتندتا، روستای کوچکی در منطقه آلیکانته دفن کند. اما توماس با مشکل دیگری روبهرو میشود. او به یاد نمیآورد چگونه باید به کواترتندتا رفت و گم میشود. در همین حین دورا دختر متوفی از پاریس سرمیرسد، زنی خونسرد، غیرصمیمی و رند که مصمم است داراییهای مادرش را به چنگ آورد و هر چه زودتر پیکر او را به پاریس بازگرداند. البته که دورا نمیتواند جنازه را پیدا کند. بنابراین مجبور میشود برخلاف خواستش بیش از آنچه قصد داشت در سرزمینی که به آن پیوند خورده بماند.خوزه ساکریستان، لایا مارول، سرژی لوپس و خولیان ویلاگران بازیگران اصلی این درام جذاب هستند.
نگار
چهارمین فیلم سینمایی رامبد جوان که نخستينبار در سیوپنجمین جشنواره ملی فیلم فجر رونمایی شد، داستان نگار دختر خانوادهای نیمهمرفه و اصیل را روایت میکند. پدر او در یک معامله اقتصادی شکست خورده و به خاطر فشارهای زیاد مرده است؛ این تحلیلی است که پلیس نسبت به مرگ او اعلام میکند. اما نگار این تحلیل را باور ندارد و تصمیم میگیرد که روزهای آخر پدر را مرور کند تا به اصل ماجرا پی ببرد.
رامبد جوان درام معمایی نگار را با سناریویی نوشته احسان گودرزى (براساس طرحى از خود رامبد جوان) کارگردانی و تهیه کرده است. نگار جواهریان، محمدرضا فروتن، مانی حقیقی، آتیلا پسیانی، فریبا کامران، علیرضا شجاع نوری، افسانه بایگان، اشکان خطیبی، علیرضا آقاخانی، محمود کریمی، ایلیا کیوان، شایان کامروز و عیسی حسینی بازیگران جدیدترین فیلم رامبد جوان چهلوشش ساله هستند. جوان که پیش از نگار فیلمهای ورود آقایان ممنوع، پسر آدم، دختر حوا و اسپاگتی در هشت دقیقه را جلوی دوربین برده، در کارنامه سینماییاش یازده فیلم را بهعنوان بازیگر دارد. او که در چند سال اخیر با ساخت مجموعه پرطرفدار خندوانه مرزهای شهرت و محبوبیتش را تا دوردستها امتداد داده، کارگردانی چهار مجموعه تلویزیونی به نامهای گمگشته، نشانی، مسافران و توطئه فامیلی را نیز در کارنامه دارد.
شب دراز فرانسیسکو سانتیس
فیلمی آرژانتینی به کارگردانی فرانسیسکو مارکز و آندریا تستا براساس سناریوی این دو نفر که داستانش را در دوران دیکتاتوری دهه هفتاد آرژانتین روایت میکند: سال ۱۹۷۷ بوینسآیرس. فرانسیسکو سانتیس که زندگی آرام و بیدغدغهای دارد، اطلاعاتی درباره عملیات آدمربایی پیشروی سربازان دیکتاتوری دریافت میکند. در طول شب او باید مهمترین تصمیم زندگیاش را بگیرد: آیا او با به خطر انداختن زندگی خود جان افراد بیگناه را نجات خواهد داد؟
شب دراز فرانسیسکو سانتیس که سال گذشته در جشنواره فیلم کن، در بخش نگاه ویژه نگاهها را متوجه خود کرد، دو کارگردان دارد که هر دو از نظر آکادمیک مدارج بالایی دارند. فرانسیسکو مارکز سیوشش ساله و آندریا تستای سیساله هر دو بهعنوان مدرس کارگردانی در مدرسه ملی فیلمسازی آرژانتین فعالیت میکنند. کارگردانهای این فیلم که در جشنواره فیلم بوینس آیرس حضوری موفق داشت، دیهگو ولاسکس، لارا پارِدس و والریا لوییس را بهعنوان بازیگران اصلی به کار گرفته و یکی از بهترین فیلمهای سال را حاصل آوردهاند.
افتخار
این فیلم بلغاری به کارگردانی کریستینا گروزوا و پیتر والچانوف داستان سنکا پتروف، کارگر راهآهن را روایت میکند که روی ریل قطار مبلغ هنگفتی پول نقد پیدا میکند. او تصمیم میگیرد که پول را به پلیس تحویل دهد و دولت نیز به او یک ساعت مچی تازه هدیه میدهد که خیلی زود از کار میافتد. جولیا استایکوا، رئیس روابط عمومی وزارت ترابری ساعت قدیمی پتروف را گم میکند. از اینجا به بعد تلاش نومیدانه پتروف برای بازگرداندن ساعت قدیمی و البته شأن انسانیاش آغاز میشود.
کریستینا گروزوا و پیتر والچانوف افتخار را با سناریویی از دکو تارالژخوف ساختهاند. این فیلم جدیدترین فیلم سازندگانشان بعد از درس، رودخانه بیپل و پرش است. درس نخستین فیلم بلند آنها است که در جشنوارههای فیلم تورنتو و سنسباستین به نمایش درآمد.
خانه
نخستين فیلم بلند اصغر یوسفینژاد، منتقد سینمایی داستانگوی شرایطی است که در آن مردی از دنیا رفته و همه دور جسد او جمع شدهاند اما این جسد از چشم تماشاگر دور نگه داشته میشود. متوفی وصیت کرده که بعد از مرگ، جسد او را در اختیار دانشکده پزشکی برای استفاده علمی قرار دهند اما دخترش شدیدا مخالف است.
خانه که در سیوپنجمین جشنواره ملی فیلم فجر توجهات بسیاری را به خود جلب کرد، از بازیگران آذربایجانی چون رامین ریاضی، محدثه حیرت، غلامرضا باقری و صدیقه دریانی برای روایت داستانش استفاده کرده است. اصغر یوسفینژاد سازنده فیلم خانه تنها یک اثر بلند دیگر به نام باران رویاها را نمیشوید در کارنامه دارد. یوسفینژاد پنجاه سال دارد و از سال ۶۹ با ساخت فیلم هشت میلیمتری سیاه و سفید فعالیت خود را در عرصه سینما آغاز کرده. در کارنامه او چندین فیلم کوتاه و یک سریال مستند نیز دیده میشود.
گناهکاران
فیلمی کلمبیایی از ایوان دی گائونا که پیش از گناهکاران، پرترهها و خارجی را در کارنامه دارد و این دو فیلم در جشنوارههای بینالمللی به نمایش درآمدهاند. او که در کارنامهاش جایزه پلنگ طلای جشنواره فیلم لوکارنو نیز به چشم میخورد، در گناهکاران داستان ماریانا، عشق ابدی ولینگتون را روایت میکند که خود را برای ازدواج با رنه آماده میکند، اما ولینگتون در تلاش است او را منصرف کند. شایعه دزدی و به قتل رسیدن چند نفر در شهر گذشتهای تلخ را برای آنها تداعی میکند و در عین حال خانواده جدید ماریانا را هم به خطر میاندازد.
ایوان دی گائونا که سناریو این فیلم را نیز خود نوشته، با گناهکاران پیش از جشنواره فجر در جشنواره فیلم روزهای ونیز و جشنواره فیلم تورنتو حاضر بوده است. ولینگتون گوردیلو، هریبرتو پالاچیو، رنه دیاز کالدرون، آلفونسو لوپز، لیدی هررا و کریستین هرناندز بازیگران این فیلم کارگردان سیوهشت ساله هستند.
منبع: شهروند