همه ما به وجود دو نوع حافظه یکی حافظه بلند مدت و دیگری حافظه کوتاه مدت در مغز خود آگاه هستیم. اما دانشمندان اخیراً به این نتیجه رسیده اند که خاطرات در هر دو حافظه همزمان ثبت می شوند و در واقع تصور قدیمی آن ها در خصوص انتقال خاطرات از حافظه کوتاه مدت به بلند مدت کاملا اشتباه بوده است.
به گزارش بولتن نیوز، به نقل از msn ; برای مدت بیش از نیم قرن، عصب شناسان بر این باور بوده اند که خاطرات مربوط به حافظه بلند مدت در واقع همان خاطرات مربوط به حافظه کوتاه مدت هستند که وارد حافظه بلند مدت شده اند.
اما تحقیقات جدید بر روی اعصاب مربوط به حافظه نشان داده اند که این تصور اشتباه است. در واقع چیزی که خاطرات مربوط به حافظه بلند مدت ما را تشکیل می دهد، آن چیزی نیست که مربوط به خاطرات حافظه کوتاه مدت ما باشد.
نتایج مطالعات گذشته انجام شده توسط MIT بر روی تثبیت خاطرات نشان داده اند که فعال شدن سلول های خاصی از مغز موش ها در به یا آوری خاطرات گذشته باعث می شود تا موش ها هنگام تجربه آنچه که در گذشته یک بار تجربه کرده انداز خود واکنش نشان دهند.
اگر شما نیز تا به فیلم هیجان انگیز Memento را تماشا کرده باشید حتما با مفهوم از دست دادن حافظه کوتاه مدت آشنا شده اید. با وجود اینکه این فیلم داستانی تخیلی داشت اما در واقع اساس آن واقعی بود. در واقع داستان این فیلم بر پایه زندگی فردی به نام هنری مولیزون بوده است.
در سال ۱۹۵۳، مرد ۲۷ ساله ای به نام هنری مولیزون تحت عمل جراحی مغز قرار گرفت. در واقع این عمل جراحی به دلیل ابتلای ای مرد به بیماری صرع بر روی مغز وی انجام شده بود. در حالی که نتیجه عمل مثبت بود و هنری از تشنج های ناشی از صرع نجات یافت اما مولیزون توانایی خود را در به یاد آوری هر اتفاقی که در نیم دقیقه قبل رخ داده بود را از دست داده بود.
این فرد تمامی خاطراتی را که قبل از زمان جراحی مغز تجربه کرده بود را به خاطر داشت و از طرفی همچنان قادر به فراگیری حرفه و فن جدیدی بوده است. نکته جالب این بوده است که این فرد در کنار هم قرار دادن تصاویر ذهنی و یا داشتان های ذهنی دچار مشکل بوده است.
اما عصب شناسان با بررسی روند جراحی که بر روی مغز این فرد انجام شده بود به این نتیجه رسیدند که حافظه بلند مدت انسان می بایست رابطه مستقیمی با هیپو کامپوس مغز داشته باشد. این مسئله در حالی است که محل نگهداری مربوط به جای دیگری در مغز است. مثلا لایه های بیرونی مغز که نئوکورتکس نامیده می شوند.
این نتایج منجر به شکل گیری فرضیه ای شده است که ادعا می کند حافظه کوتاه مدت و خاطرات آن قبل از انتقال به بخشی که در واقع مربوط به ثبت و نگهداری حافظه بلند مدت و خاطرات مربوط به آن است، در بخشی از مغز به نام هیپوکامپوس ذخیره می شوند.
اما در سال ۱۹۶۰ مدل دیگری برای رابطه حافظه بلند مدت و حافظه کوتاه و خاطرات مربوط به آن ها ارائه شد. این مدل که به ردیابی چند گانه حافظه انسان مشهور است بر پایه مشاهدات افراد در به یادآوری یک احساس و یا یک اتفاق بنیان گذاری شده. در این حالت وقایع و احساساتی که افراد به خاطر می آورند فاقد هر گونه جزییات است. دانشمندانی که این مدل را ارائه داده اند در واقع بر این باورند که جزییات و خاطرات گذشته در هیپوکامپوس مغز نگهداری می شود در حالی که نئوکرتکس که در واقع همان حافظه بلند مدت است، تنها یک شمای کلی از احساسات و خاطرات را در خود نگهداری می کند.
از طرفی چون خاطرات مشخص در یک دسته مشخص از سلول ها که در یک مکان از مغز واقع شده اند ثبت نمی شوند و در افراد مختلف این روند ثبت مختلف است بنابراین مطالعه حافظه و هر آنچه که به حافظه مربوط می شوند، کمی سخت و دشوار است. از طرفی مطالعات باید بر روی افرادی صورت گیرد که مغز آن ها آسیب دیده است و مجبور به جراحی مغز هستند. از این رو مدل سازی های صورت گزفته در زمینه مغز و مسائل مربوط به انواع حافظه با فاصله زمانی بسیار زیاد رخ می دهد. در واقع می توان به جرات گفت که از سال ۱۹۶۰ تا همین چند ماهه اخیر مدل سازی جدیدی در زمینه مغز و حافظه صورت نگرفته بود.
در سال ۲۰۱۲ نیز دانشمندانMIT راهی برای برچسب گذاری نورون ها یافته اند که به اِن گرم ها معروف است. این روش امکان ردیابی اعصابی که مسئول به یاد آروی وقایع هستند را برای محققان فراهم می نماید.
نکته قابل توجه این است که دانشمندان می توانند با استفاده کانال های فیبر نوری و ارسال نور به این سلول ها، آن ها را تحریک نمایند. در واقع این نور باعث می شود تا این سلول ها به اصطلاح روشن و خاموش شوند و در واقع این خاموش و روشن شدن منجر به یاد آوری وقایع در مغز می شود.
البته هیچ کدام از دانشمندان از این ابزار برای مطالعه چگونگی عملکرد حافظه بلند مدت و یا حافظه کوتاه مدت استفاده نکرده اند.
اما در همین چند ماه اخیر دانشمندان از این ابزار برای یافتن نحوه عملکرد حافظه بلند مدت و کوتاه مدت و همچنین نحوه عملکرد این دو استفاده کرده اند. یکی از محققان به نام تاکاشی کیتامورا در این خصوص گفته است که یافته های به دست آمده درست در تضاد با تئوری استاندارد تثبیت حافظه است که می گوید خاطرات از حافظه کوتاه مدت وارد حافظه بلند مدت می شوند. در واقع خاطرات همیشه در حافظه بلند مدت و کوتاه مدت هستند.
برای مطالعه در خصوص چگونگی شکل گرفتن حافظه در مغز موش ها، این گروه تحقیقاتی سلول های بخش هیپوکامپوس، قشر جلویی مغز و همچنین ناحیه ای از مغز به نام باسولاترال آمیگلادا که در واقع مسئول پاسخ به محرک های ترس در مغز موش ها است را برچسب گذاری کرده اند.
بعد از برچسب گذاری این سلول های مغز در واقع موش ها تحت شوک الکتریکی قرار گرفتند. این شوک الکتریکی منجر به ایجاد یک موقعیت ترس و وحشت برای موش ها می شود. تنها یک روز بعد از این که موش ها شوک الکتریکی را تجربه کردند، بررسی مغز آن ها نشان داد که شبکه ای از خاطرات هم در هیپوکامپوس و هم در قشر جلویی مغز موش ها شکل گرفته است.
در حالی که شکل گیری این شبکه در هر دو بخش مورد بررسی مغز موش ها در واقع باعث شد تا هم هیپوکامپوس و هم قشر جلویی مغز موش ها فعال شده و در حالت به اصطلاح روشن قرار گیرند اما تنها بخش هیپوکامپوس مغز در همان زمان یا آوری طبیعی در موش ها فعال شده است.
دو هفته بعد این وضعیت کاملا بر عکس بود. در حالیکه سلول های بر چسب گذاری شده در بخش هیپوکامپوس مغز با دریافت پالس های نوری فعال می شود اما موش ها برای به یاد آوری آنچه که در گذشته تجربه کرده بودند، از این بخش از مغزشان کمک نمی گرفتند بلکه تنها بخش قشر جلویی مغز که در واقع از آن به عنوان حافظه بلند مدت یاد می شود فعال شده بود.
نتایج این بررسی نشان داد که با وجود اینکه هر دو بخش مغز یعنی هیپو کامپوس و قشر جلویی مغز در زمان ثبت خاطره هر دو همزمان فعال شدند و شبکه در هر دو به صورت همزمان شکل گرفت اما قشر جلویی مغز با گذر زمان قوی تر می شود در حالیکه هیپو کامپوس مغز با گذر زمان ضعیف تر می شود و به همین دلیل برای به یاد آوری وقایعی که در بیشتر از دو یا سه روز رخ داده اند قشر جلویی مغز فعال می شود.
اما برای نتیجه گیری دقیق نیاز به مطالعات بیشتری در این زمینه است. از طرفی سوال دیگری که در این به وجود می آید این است که با وجود اینکه ارتباط میان بخش هیپوکامپوس مغز و قشر جلویی بعد از گذشت زمان قطع می شود اما چگونه قشر جلویی مغز با گذر زمان قوی تر می شود و خاطرات در آن بیشتر ماندگار خواهند بود؟