تبادلات فرهنگی و هنری با جوامع دیگر باعث رشد روز افزون نهادهای هنری ، نوآوری های جدید ، ابراز خلاقیت ، ایجاد زمینه بازاریابی و همچنین براورده ساختن درامد های تازه می شود که نتیجتًًا باعث پدیدار شدن...
گروه فرهنگی: آرزو مظلوم ساکی، کارشناس مدیریت امور فرهنگی، در یادداشت پیش رو معتقد است اقتصاد فرهنگی را می توان شاخه ای از علم اقتصاد خواند که با استفاده از
تولید و مصرف کالاهای فرهنگی و ارائه خدمات ان و همچنین با پشتوانه بودجه
ای سازمان های دولتی و خصوصی به اشتغال سازی و توسعه بازار کار و نیروی کار
پرداخت.
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت که به صورت اختصاصی در اختیار خبرنگار ما قرار گرفته، به شرح زیر است:
تبادلات فرهنگی و هنری به معنای انتقال باورها ، ارزش ها ، عقاید و افکار افراد جامعه به دیگر جوامع است که در این میان هنر بعنوان اصلی ترین شاخه فرهنگی می تواند ابزاری جهت اشنایی و معرفی سنت و تاریخ فرهنگی – اجتماعی جامعه باشد . به مراتب منظور از هنر ، هنر ملی که شامل موسیقی قومی – محلی ، صنایع دستی – ادبیات، نمایش و ... است که با استفاده از فضای مناسب فرهنگی هنری می توان انواع صنایع هنری را در قالب فرهنگ به دیگر جوامع از طریق رسانه انتقال داد .
انتقال تبادلات فرهنگی هنری باعث گسترش آثار ارزشمند هنری و شناخت تاریخ هنری جامعه به دیگر ملتهاست که توسعه فعالیتهای فرهنگی – هنری را دربر می گیرد . مسئولیت این امر بر عهده ارگان های مربوطه ، ایجاد فضای مناسب برای بازدید گردشگران خارجی و همچنین تبلیغات آن با استفاده از شبکه ها و رسانه های ملی و فراملی است که منجر به شناخت آثار هنری ارزشمند تاریخ کشورمان میشود که می تواند از نسلی به نسل دیگر نیز انتقال یابد . جهش هنرهای ایرانی چنان می تواند گسترده باشد که بسیاری از حرفه ها و فرصت های شغلی وابسته به فعالیت های هنری را مهیا کند . همانطور که امروزه می توان شاهد این موضوع در کشورهای توسعه یافته بود که بازاریابی از راه دور و موسسه های مشاوره جهت مشاغل هنری جزء زیرمجموعه حرفه های هنری جدید محسوب می شود .
خوشبختانه افزایش دوست داران رشته های هنری را در چند سال اخیر در کشورمان شاهد بودیم و این نکته از اینرو حائز اهمیت است که ما روز به روز شاهد ویژگی ها و ظرافت های بکار گرفته شده در اثار هنری ، اموزش ، مجامع فرهنگی ، رویداد های هنری، نمایشگاه ها ، خودآموزی ، کسب معلومات تازه و ،،، درسرتاسر کشور و در تمام شاخه ها هستیم . همین نمایشگاه ها و یا موزه های هنری می توانند فراهم اورنده ی درامدهایی باشند که سخت مورد نیاز است و این موضوع استحکام و ثابت قدمی بیشتر هنرمندان و علاقمندان به هنر را می طلبد . تبلیغات و رسیدگی نگارخانه ها ، موزه های هنری حتی بصورت بازار سنتی در شهرهای کوچک می تواند علاقمندان را به خود جذب کند .
تبادلات فرهنگی و هنری با جوامع دیگر باعث رشد روز افزون نهادهای هنری ، نوآوری های جدید ، ابراز خلاقیت ، ایجاد زمینه بازاریابی و همچنین براورده ساختن درامد های تازه می شود که نتیجتًًا باعث پدیدار شدن یک جامعه ی هنری نیرومندتر و ازاد تر می شود که با متکی بر بودجه ی ارگان های خصوصی و تواناییهای خود می تواند رشد کرده و حتی باعث نفوذ شناخت و معرفی هنر اصیل ایرانی در جوامع دیگر شود . این امر می تواند حتی منجر به جاذبه های گردشگری در سرتاسر ایران شود که با عرضه محصولات هنری در بازار جهانی بتواند نمود پیدا کرده و شکل و نقش تازه ای به خود گیرد . پیشروی هنر به سوی اوج در راستای نظام اسلامی توسط کارکرد هنری و هنرمندان این عرصه ، می تواند منجر به رشد اقتصادی ، کارافرینی ، فرایند پویای اقتصادی و تولید اثار ارزشمند و ماندگار همراه با درک جهانی باشد . البته در این حیث کوشش هایی تا حدی به عمل امده اما کافی نبوده است . منظور از فرایند اقتصادی و یا رشد اقتصادی در حوزه هنری آن نیست که ما صرفاً کیفیت هنری را با مبلغ معینی از پول ارزشگذاری کنیم بلکه موضوع ، جریان صحیح هنری با رویکردی هدفمند است . جریان هنری صرفًا نبایستی با اجرای موسیقی در بهترین سالن های کنسرت اتفاق بیفتد . یک جریان هنری با دریافت ورودی منصفانه حتی می تواند در فضای باز هم فراهم شود که قاعدتاً نیازمند برنامه ریزی های فرهنگی است . درواقع زمینه ای بایستی فراهم شود که به فرض مثال اشنا کردن مردم به موسیقی اصیل ایرانی و یا حتی موسیقی سمفونیک و یا حتی نمایش اثار مینیاتور و یا صنایع دستی فاخر ایرانی به اندازه ورزش فوتبال بتواند جذاب و مهیج باشد در نتیجه از این طریق جذب گردشگران نیز بیش از پیش شده و شکوفایی اقتصادی را در بر خواهد داشت .
هنرها در عمل میتوانند دارایی و پشتوانه صنعت گردشگری باشند . بنابراین توجه به رویداد های هنری ، تبادلات فرهنگی و تبلیغات موثر در این حوزه را می توان یکی از شروط اساسی هدایت فرهنگ در چارچوب نظام اسلامی و تحت نظر ارگان های مربوطه و سازمان هایی نظیر سازمان فرهنگی – هنری شهرداری تهران دانست که با رویکردهای نوین و عملکردهای موثر در بخش هنری فضای تازه ای ایجاد کنند .
درواقع اقتصاد فرهنگی را می توان شاخه ای از علم اقتصاد خواند که با استفاده از تولید و مصرف کالاهای فرهنگی و ارائه خدمات ان و همچنین با پشتوانه بودجه ای سازمان های دولتی و خصوصی به اشتغال سازی و توسعه بازار کار و نیروی کار پرداخت . البته منظور از استفاده از نیروی انسانی در بازار کار فرهنگی - هنری بکارگیری افراد توانمند با تحصیلات فرهنگی و هنری است که اشنایی و تجارب کافی در این حوزه را با دانش و معلومات مربوطه دارند . کسانی که مدت زمان زیادی جهت تحصیل و کسب مهارت در این حوزه سپری کردند و همین مسئله باعث ایجاد نگاه جدی تری به حوزه فرهنگ و هنر می شود . بنابراین بحث عرضه و تقاضای نیروی کار در زیرمجموعه های هنری و فرهنگی در سطح ملی در دوره های زمانی مختلف بایستی ارزیابی و بررسی شود که نتیجه ی ان رویکرد کاربردی تر به بخش های متفاوت هنری است .
از اینرو با در نظر داشتن موارد گفته شده می توان به تقویت و افزایش ارتباطات و تعاملات فرهنگی – هنری نائل شد که بخش های خصوصی و ارگان های دولتی بایستی با بستر سازی مناسب و حمایت های لازم در داخل و خارج از کشور ، به تبادلات فرهنگی در راستای هنر ، فنون ، مهارت و خدمات هنری جهت اشنا سازی و معرفی شاخه های هنر داخلی بپردازند .