به گزارش بولتن نیوز، اعضاي اصلي اين گروه از مجرمان طايفه فيوج هستند كه هرازگاهي به كشور تركيه و مالزي سفر ميكردند و پس از سركيسه كردن توريستها به ايران بر ميگشتند تا نقشههايشان را از سر بگيرند.تحقيقات در اين پرونده از چندينماه قبل با شكايت تعدادي توريست روسي، اروپايي، چيني و... كليد خورد. به گفته شاكيان، در مقابل سفارتخانه و يا هتلي كه اقامت داشتند، سرنشينان خودروي سمند كه مسلح بودند سد راهشان شده و خود را مأمور پليس جا زده بودند.
نخستين شاكي كه مردي اهل كشور روسيه بود، ميگفت: داخل خودرو ٥ نفر بودند كه ٣نفر از آنها پياده شدند و گفتند كه مأمور هستند. آنها مدعي شدند كه گزارشي در اختيارشان قرار گرفته كه نشان ميدهد من قاچاقچي موادمخدر هستم. همه آنها مسلط به زبان انگليسي بودند و پس از آن شروع به بازرسي بدني من كردند. تمام جيبهايم را گشتند و وقتي دلارهايي را كه همراهم بود پيدا كردند مدعي شدند كه احتمالا لابهلاي آنها مواد جاسازي كردهام. براي همين شروع به شمردن و گشتن لابه لاي دلارها كردند. وي ادامه داد:
در نهايت وقتي چيزي پيدا نكردند، دلارها را پس دادند و مرا رها كرده و متواري شدند. چند ساعت پس از رفتن آنها بود كه متوجه كمشدن دلارهايم شدم و فهميدم كه مأموران قلابي در حقيقت دزداني بودند كه با كفزني حدود ١٥ اسكناس 100دلاري را سرقت كردند.
هر روز تعداد شاكيان در حال افزايش بود و اكثرآنها چون توريست بودند به كشور خود بازگشته و ديگر پيگير شكايت خود نميشدند. آخرين گروهي كه بهمنماه سال گذشته براي شكايت راهي اداره آگاهي پايتخت شدند با كمك مأموران به ترسيم چهره متهمان پرداختند. كارآگاهان در قدم بعدي به سراغ آلبوم مجرمان سابقهدار رفتند و ٣نفر از اعضاي اصلي باند را شناسايي كردند.
بررسيها نشان ميداد متهمان از مجرمان طايفه فيوج بودند كه پيش از اين به جرم اخاذي در پوشش مأمور و كفزني دستگير شده و به زندان رفته بودند. كارآگاهان پاتوقهاي احتمالي متهمان را زيرنظرگرفتند و اواخرسال گذشته ٦ نفر از اعضاي اين گروه حرفهاي را دستگير كردند. متهمان به خفتگيري و كف زني از توريستها اقرار كردند و در تحقيقات مشخص شد كه بيشتر آنها در اين مدت پول كلاني به جيب زده و خودروهاي مدل بالا، خانههاي اعياني و ويلاهاي مجلل در شمال كشور خريدهاند. اعضاي اين گروه صبح دوشنبه براي تحقيق به شعبه اول بازپرسي دادسراي ويژه سرقت منتقل شدند. آنها اقرار كردند كه بيش از 50 توريست را سركيسه كردهاند. آنها اقرار كردند كه مسلط به زبان انگليسي و عربي هستند و در كشورهايي مانند عراق، تركيه و مالزي هم دست به كف زني ميزدند و پول زيادي به جيب ميزدند. آنها پس از اعتراف به سرقتهاي سريالي با دستور قاضي نصرتي براي انجام تحقيقات بيشتر در اختيار مأموران اداره آگاهي تهران قرارگرفتند.
يكي از اعضاي اصلي اين باند صادق نام دارد كه هرازگاهي به تركيه و مالزي سفر ميكرد و پس از كفزني و به جيب زدن ميليونها تومان پول دوباره براي خلاف به ايران بازمي گشت. گفتوگوي همشهري با اين كف زن مأمور نما را ميخوانيد.
من از كودكي در خانواده آموزش كفزني ديدهام. پدرم، عمه و عمويم كفزن بودند. من هم در نوجواني گاهي با پدر و عمويم براي كف زني همراهشان ميرفتم اما با اين باند حدود يك سالي ميشود كه همكاريام را شروع كرده بودم.
طعمه ما فقط توريستها بودند. چون ميدانستيم هم دلار همراهشان است و هم اينكه بهدليل مسافر بودن بعد از مدتي به كشورشان برميگردند و نميتوانند شكايت كنند. براي همين ما هم هيچ وقت گيرنمي افتيم.
آنها شكايت خود را مطرح كردند اما ديگر پيگير نشدند.
نه فقط اسلحه همراهمان بود تا خودمان را مأمور نشان بدهيم.
از كودكي بارها با پدرو مادرم به كشورهاي خارجي سفر كرده بوديم و معمولا حدود يك سال در آن كشور اقامت داشتيم. از اين طريق توانستم انگليسي را يادبگيرم. البته بايد بگويم تمام خانوادهام مسلط به زبان انگليسي و عربي هستند. زبان عربي را در سفري كه به عراق داشتيم ياد گرفتم.
به محض شناسايي طعمه به سمتش ميرفتيم و وقتي دسته دلارها را ميگرفتم و شروع به شمردن ميكردم، در يك لحظه بيآنكه طعمه مان متوجه شود چند اسكناس را با شگردي مانند تردستي كفزني كرده و طوري كه طعمهمان متوجه نشود بين دستانمان جاسازي ميكرديم. اين را از آموزشهايي كه در كودكي ديده بودم بهخاطر دارم.
دقيقا يادم نيست. معمولا همان روز بين خودمان تقسيم ميكرديم و من چون عاشق ملك و املاك هستم با پولهايي كه پسانداز ميكردم خانه و زمين ميخريدم.
گاهي همراه خانوادهام به آنجا ميرفتم و در آنجا خود را توريست جا زده و با شگردي ديگر دست به كف زني ميزدم. شگردم اين بود كه با شناسايي طعمههايم خود را توريست جا ميزدم و با نشان دادن يك بسته دلار مدعي ميشدم كه قصد تبديل دلار به واحد پول كشور تركيه و يا مالزي را دارم. پس از آن وقتي طعمهام معادل دلار را در اختيارم قرار ميداد، من شروع به شمردن ميكردم و در آن فاصله اقدام به كف زني ميكردم. در آخر مدعي ميشدم كه منصرف شدهام و بسته اسكناسي كه شمرده بودم را به طعمهام برميگرداندم و از او دور ميشدم. آنقدر در كارم حرفهاي شده بودم كه در كمتر از 5ثانيه سرقت ميكردم. چون در كار ما سرعت و دقت خيلي مهم است!
نه. اصلا.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com