کد خبر: ۴۶۷۵۶۴
تاریخ انتشار:
مشاهدات یک ایرانی از قلب اقتصاد آمریکا؛

تمام قدرت و پول آمریکا، از علم به دردبخور است

حالا وسط مرکز اقتصاد جهان‌؛ درست در سافرانسیسکو، اگر بخواهی بفهمی، امریکای اقتصاد و ثروت، کجا ساخته شده است؟ باید بیایی درون همین مناسبات علمی سرک بکشی که چطور ما هشت میلیون کتاب برای روانشناسی موفقیت می‌خوانیم و اهالی این شهر، هشت میلیون ساعت برای موفقیت، کار می‌کنند ...
گروه اقتصادی: دکتر سید مجید حسینی، نویسنده و استاد دانشگاه تهران، یکی از مشاهدات خود در آمریکا را در یادداشت پیش رو به اشتراک گذاشته و آورده است: حالا وسط مرکز اقتصاد جهان‌؛ درست در سافرانسیسکو، اگر بخواهی بفهمی، امریکای اقتصاد و ثروت، کجا ساخته شده است؟ باید بیایی درون همین مناسبات علمی سرک بکشی که چطور ما هشت میلیون کتاب برای روانشناسی موفقیت می‌خوانیم و اهالی این شهر، هشت میلیون ساعت برای موفقیت، کار می‌کنند ...
 
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت به شرح زیر است:
 

اقتصاد عظیم امریکا یعنی کالیفرنیا و اقتصاد عظیم کالیفرنیا یعنی سانفرانسیسکو و سیلیکون و این هر دو اینها یعنی علم از زاویه‌ای که تبدیل به اقتصاد و پول شده است؛ در متن شهر که پرسه بزنی، هرچه هم رفتار مردم را نگاه کنی، هرچه درون پروژه‌ها و شرکت‌های بزرگ اقتصادی سرک بکشی؛ نمی‌فهمی دلیل این نسبت عجیب میان کار و پول از یک طرف و علم از طرف دیگر چیست؟ اما کنار موزه یانگ درست در مرکز شهر، سری اگر به آکادمی علوم (تجربی) کالیفرنیا بزنی؛ میبینی این تولید علم زنده برای مردم و کودکان؛ از زاویه دید وعمل خودشان؛ موجب این تحول شگرف است.

در آکادمی علوم، نسبت زندگی و علم مهم است. تئوری‌های علمی را بر در و دیوار ننوشته اند! اصلا این اقتصاد غول‌پیکر حاصل سیستم آموزشیست نه حجم زد و بند در بازار؛ اقتصاد کالیفرنیا ریشه در تولید دارد و تولید ریشه در کار و کار ریشه در همین شیوه نگاه به علم. آکادمی علوم کالیفرنیا نرفته است یک ساختمان بزرگ اختصاص دهد تنها به محلی برای جمع شدن عالمان بلکه، ساختمانی زیبا ساخته برای فهم بچه‌ها، جوان‌ها، توریست‌ها و مردم از علم. نوعی که بدرد کارشان بخورد! ساختمان آکادمی یک بنای بزرگ است که معمار ایتالیایی معروفش نخواسته از سطح تپه‌های شهر بالاتر رود، انگار ساختمان بخشی از تپه سبز وسط شهر است و حتی بنا باید بنشیند در زندگی و وضع موجود مردم. درون ساختمان حالا خواسته‌اند جایی بسازند که مردمان نسبت‌شان با دانش زیست عوض شود؛ بفهمند زیست حفظ کردن جنسیت لاک‌پشت‌ها نیست؛ دانش زیست‌شناسی، دانش فهم جهانیست که در آن زیست می‌کنیم. از آن زاویه که بشود جهان را تسخیر زندگی انسان کرد.

وسط ساختمان یک کره بزرگ ساخته‌اند از جنس شیشه و بتون و فولاد؛ کره شیشه‌ای عظیم، نماد زیست کل موجودات زنده در زمین است. پایین‌ترین طبقه، که زیر زمین است، جهان زیست اقیانوسی است و طبقه‌ی روی آن‌، جهان زیستی ریشه‌های درخت. طبقه بعدی موجودات زنده‌ای که روی زمین وکنار تنه درخت اند و بالاترین طبقه مربوط به موجودات پرنده و بالای درختی؛ این طبقات متنوع از حیات حالا در کنار هم جهان زیست واقعی انسانی را نشان می‌دهند و تو تازه می‌فهمی، آنچه از زیست‌شناسی در دوران آموزش عمومی فهمیدی، نه تنها کاربردی و عملی و در خدمت تولید کار و پول نیست؛ بلکه قصد دارد فهم تو را از این دانش کاملا درون زندگی تبدیل به یک فهم تئوریک، کنکوری و غیر قابل استفاده و در نتیجه مضر نماید.

کنار کره شیشه و بتون، یک استخر بزرگ هم ساخته‌اند برای یک موجود خاص؛ یک کروکودیل سفید که نابیناست و با صدا شکار می‌کند. انگار طراح موزه می‌خواهد بگوید علم، غیر از کاربرد، شگفتی و لذت هم دارد؛ کروکودیل سفید با چشمان نابینای سفید و با یک انگشت قطع شده برای خودش داستان بامزه‌ای هم داشت. ماجرا این بود که در درگیری با همسرش؛ همسر مربوطه انگشتش را خورده بود تا عبرت بگیرد! وحالا حاصلش شده بود تنهایی دو طرف.

کنار این لذت و شگفتی، شبیه ساز زلزله، سالن انعکاس صدا و ده‌ها بازی علمی بامزه‌ی فیزیکی؛ آکادمی را تبدیل کرده بود به یک مرکز تمام لذت و شور و تفریح و سرگرمی، اما نه از نوع تخدیر و بی اثر بلکه از نوع علم وکاربرد؛ بماند که در انتها فروشگاه بزرگ کتاب با ایده‌های جذاب؛ به مخاطب می‌گفت: حالا اگر دوست داری؛ بیا کتاب بخوان، چون تنها راه رفاقت با علم است! اصلا مسابقه کتاب‌خوانی و دادن پراید برای جواب دادن تست‌های مسابقه از فلان کتاب مطرح نبود؛ بماند که ایده‌ها و نوع تولیدات کتاب‌ها خودش پر از خلاقیت و کاربرد و خودش یک مرکز علم دیگر بود!

حالا وسط مرکز اقتصاد جهان‌؛ درست در سافرانسیسکو، اگر بخواهی بفهمی، امریکای اقتصاد و ثروت، کجا ساخته شده است؟ باید بیایی درون همین مناسبات علمی سرک بکشی که چطور ما هشت میلیون کتاب برای روانشناسی موفقیت می‌خوانیم و اهالی این شهر، هشت میلیون ساعت برای موفقیت، کار می‌کنند؛ و این کار چطور از دل همین شیوه‌ی آموزش و علم در آمده؛ نه از درون مناسبات سیاسی و اقتصادی؛ آکادمی جاییست برای فهم ذات امریکا برای یک شرقی که از آن سوی کره زمین آمده، کره شیشه‌ای اینجا را ببیند و عبرت بگیرد و نانی به غفلت نخورد! نمی‌دانم، شاید من کمتر دیده‌ام ؛ اما تمام قدرت و پول این حوالی مال علم بدرد بخور است والسلام .

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین