محبت و علاقه به آنچه دمدستی و زودرس است، از مهمترین عواملی است که مانع جدی گرفتن آخرت، و در واقع مانع عاقبتاندیشی میشود، تا جایی که امیرالمومنین ع فرمودند: بِإِيثَارِ حُبِّ الْعَاجِلَةِ صَارَ مَنْ صَارَ إِلَى سُوءِ الْآجِلَةِ به خاطر ترجیح دادن علاقه به وضعیت زودرس است که آنکه عاقبتش بد شد، چنین شد.
گروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر می کند.
به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 19 فروردین به آیه 20 سوره قیامت پرداخته شده و در آن آمده است:
كَلاَّ بَلْ تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ
سوره قیامت (75) آیه 20
ترجمه
اما نه، بلکه این [دنیای] زودرس را دوست دارید؛
نکات ترجمه ای
«الْعاجِلَةَ»
از ماده «عجل» به معنای «چیزی که زود برسد و انسان در دستیابی به آن عجله و شتاب داشته باشد» میباشد که درباره این ماده در جلسه 162 توضیح داده شد.
«تحبون»
این کلمه و کلمه «تذرون» در آیه بعد، در قرائت اهل مدینه و کوفه [یعنی قرائت نافع و عاصم و حمزه و کسائی] به صورت مخاطب (تحبون، تذرون) قرائت شده؛ و در بقیه قرائات [یعنی قرائت مکه (ابنکثیر) و بصره (ابوعمرو) و شام (ابنعامر)] (مجمعالبیان، ج10، ص599) و نیز در قرائت ابنمحیصن و یزیدی و حسن بصری (الکامل المفصل فی القرائات الاربعة عشر، ص578) و نیز مجاهد و قتادة و جحدري (البحر المحیط، ج10، ص350) به صورت غایب (یحبون، یذرون) قرائت شده است.
حدیث
1) امیرالمومنین ع در خطبهای فرمودند: شما را از اين دنيا برحذر میدارم، كه منزلگاهى است ناپايدار، نه خانهی ماندن و نه جايگاه قرار.
خود را به فریب آراسته، و ديگران را به زينت خويشتن فريفته.
خانهاى که نزد پروردگارش خوار است، که حلالش به حرامش آمیخته، و خوبىاش به بدىاش، و زندگانىاش به مرگش، و شیرینیاش به تلخیاش.
خداوند تعالى آن را براى دوستانش نگزيد، و در دادن آن به دشمنانش بخل نورزيد.
خير آن اندك است، و شرّ آن آماده؛ فراهمِ آن پريشان، و مُلك آن از دست رفته؛ و آبادان آن رو به ويرانى نهاده.
پس، خوب و مطلوب نیست خانهای که ويران گردد، و عمرى كه چون توشه پايان پذيرد، و روزگارى كه چون پيمودن راه به سر آيد.
آنچه را خدا بر شما واجب كرده مطلوب خود شماريد؛ و توفيق گزاردن حقّى را كه از شما خواسته، هم از او چشم داريد؛ و پيش از آنكه مرگ شما را فرا خواند، گوش به دعوتش بداريد.
آنان كه خواهان دنيا نيستند، دلهاشان گريان است، هرچند بخندند؛ و اندوهشان فراوان است، هر چند شادمان گردند؛ و نفس خود را دائما فروکوبند، هر چند ديگران بدانچه نصيب آنان شده، غبطه خورند.
ياد مرگ از دلهاى شما رفته؛ و آرزوهاى فريبنده جاى آن را گرفته. دنيا بيش از آخرت مالكتان گرديده و آنچه زودرس است، آن را که در پیش است، از يادتان برده؛ در حالی که شما بر دين خدا برادرانید؛ چيزى شما را از هم جدا نكرده، جز باطنی خبیث و ضمیری پليد. نه بار هم را به دوش میکشید، نه خيرخواه همید؛ نه به يكديگر چيزى مىبخشيد، و نه با هم دوستى مىورزيد.
شما را چه مىشود كه به اندك دنيا، كه به دست مىآوريد، شاد مىشويد؛ و از بسيار آخرت، كه از دستتان مىرود، اندوهناك نمىگرديد؟ و اندك دنيا را كه از دست مىدهيد، ناآرامتان مىگرداند، چندان كه اين ناآرامى در چهرههاتان آشكار مىشود، و ناشكيبا بودن از آنچه از دستتان رفته، پديدار.
گويى كه دنيا شما را خانه اقامت و قرار است، و متاع آن آن هميشه براى شما پايدار.
چيزى شما را باز نمىدارد، از آنكه عيب برادر خود را- كه از آن بيم دارد- روياروى او بگوييد، جز آنكه مىترسيد او نیز چنان عيبی را- كه در شماست- به رُخِتان آرد.
در واگذاشتن آخرت و دوستى دنيا با هم يكدلايد، و هر يك از شما دين را بر سر زبان داريد؛ با این حال همچون عاملی مینُمایید که عملش را به پايان آورده، و رضایت سرور خويش را حاصل كرده!
نهجالبلاغه، خطبه113 (اقتباس از ترجمه شهیدی، ص110-111)
2) امیرالمومنین ع در خطبهای فرمودند: نه دعوتكنندهای را پاسخ گفتند، و نه آنچه را ترغيب كردى پذيرفتند، و نه بدانچه تشويقشان كردى مشتاق شدند.
به مردارى روی آوردند که با خوردن آن رسوايى به خود خريدند، و در دوستى آن با هم به سازش گراييدند:
هر كه عاشق چيزى شود، ديدهاش را كور سازد و قلبش را مریض کند.
پس با دیدهای بنگرد که صحیح نمیبیند و با گوشی گوش دهد که ناشنواست.
شهوات، پرده عقلش را دريده؛ و دنيا دلش را ميرانيده؛ جان او شيفته دنياست و او بنده آن است، و به سوى هر كه چيزى از دنيا در دست دارد، نگران است. هر جا كه دنيا رود، در پى آن رود، و هر جا روى آرد، روى بدانجا كند. نه به گفته بازدارنده از سوى خدا خود را بازدارد، و نه پند آن كس را كه از سوى او پند دهد در گوش آرد...
نهجالبلاغه، خطبه109
تدبر
1️⃣ بسیاری از مفسران، چهار آیه قبل را همانند جمله معترضه دانسته و این آیه را در ادامه آیات قبلتر قلمداد کردهاند (مثلا تفسیر الصافی، ج5،ص256؛ المیزان، ج20، ص111)
در واقع بحث در مورد انسانی است که در مورد آخرت تردید میافکند ویا با اینکه بر خویشتن آگاه است بهانهتراشی میکند؛ این آیه میفرماید: مسالهتان اینها نیست؛ بلکه مساله این است که به دنیا و متاع زودرس آن دل بستهاید و به تعبیر عامیانه، فقط تا نوک بینیتان را میبینید!
ثمره تخصصی معرفتشناسی
محبت و علاقه به چیزی میتواند چشم عقل را بندد و انسان را در تشخیص دچار خطا کند.
ثمره اخلاقی اجتماعی
برای اینکه به شناخت درست برسیم، صرف مطالعه و اندیشیدن کفایت نمیکند. باید حب و بغضهای خود را هم مدیریت کنیم.
2️⃣ محبت و علاقه به آنچه دمدستی و زودرس است، از مهمترین عواملی است که مانع جدی گرفتن آخرت، و در واقع مانع عاقبتاندیشی میشود، تا جایی که امیرالمومنین ع فرمودند: بِإِيثَارِ حُبِّ الْعَاجِلَةِ صَارَ مَنْ صَارَ إِلَى سُوءِ الْآجِلَةِ به خاطر ترجیح دادن علاقه به وضعیت زودرس است که آنکه عاقبتش بد شد، چنین شد. (عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص188)
3️⃣ دوست داشتن آنچه نقد و حاضر ودر دسترس است، مبنای بسیاری از خطاهای انسان است.
اشکال
پس چرا گفتهاند «سرکه نقد به از حلوای نسیه؟»
پاسخ
این ضربالمثل ناروا نیست؛ اما محلش اینجا نیست.
آنچه خداوند مذمت میکند این نیست که چرا به خاطر حلوای نسیه، سرکه نقد را رها کردهاید؛ بلکه مانند این است که بگویند چرا مثلا برای 200 تومان نقد، 200 میلیارد تومان نسیهای را که ضامنش هم خداست، رها کردهاید!
بله، اگر تفاوت نقد و نسیه در حد تفاوت سرکه و حلوا باشد، انسان نقد را رها نمیکند؛ اما مشکل این است که صرف نقد و دم دست حاضر بودن نباید معیار اولویتسنجی انسان باشد.
ثمره اجتماعی
اگر دقت کنیم نه فقط در مقایسه دنیا و آخرت، بلکه در همین دنیا هم عاقبتبینی عامل رشد است و دلمشغول منفعت فوری شدن، عامل بدبختی است.
میتوانید مثالهای متعدد این را در تحصیل، ازدواج و روابط با جنس مخالف، انتخاب شغل و برنامه کسب و کار، ترافیک و ... ببینید. حتی در تفریحات و لذتبردنهای عادی هم، بسیاری از اوقات، برای تفریح و لذت عمیق بردن، باید با دوراندیشی وارد شد، نه صرفا دمدست بودن (مثلا برای یک مسافرت تفریحی چگونه اقدام کنیم که بیشتر لذت ببریم؛ حساب شده و عاقبتاندیشانه، یا ... ؟)
4️⃣ شاید با توجه به برخی آیات (خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَل؛ انبیاء/37)، کسی بگوید اصل «عجله» کردن در متن خلقت انسان تعبیه شده است.
دست کم میتوان گفت عجله کردن و شتافتن، اگر به سوی هدف و مقصود صحیح باشد، چیز بدی نیست؛
این آیه هم در مقام مذمت کردن چنین وضعیتی نیست؛ بلکه آنچه در این آیه مذمت شده، این است که انسان دلش را در گروی چیزی بگذارد که شتابان و سریع به انسان میرسد و چیزی که مهمتر و اساسیتر است رها کند.