به گزارش بولتن نیوز، نشریات و رسانه های سینمایی و کلا فرهنگی بازی جذابی دارند که میتوان از آن به عنوان بازی پیش بینی نام برد. بازی خاصی که رخدادها و آثار را پیش از وقوع یا نمایش به داوری نشسته و به اصطلاح می کوشند آینده را پیش بینی کنند. این پیش بینی ها اگرچه قطعیت صد در صدی ندارد، اما به این دلیل که روی پایه های محکمی چون سابقه کارگردان یا دیگر عوامل اصلی فیلم، نوع داستان و روایت و... به انجام می رسد، همواره تا حد زیادی با واقعیت قرین بوده است. این سری پیش بینی ها که البته در بین برخی از کارشناسان از آن به عنوان بخشی از بازی های تبلیغاتی کمپین تبلیغ فصل جوایز برای برخی از آثار یاد شده، در واقع بهترین کارکردی که دارند معرفی افراد و آثار بالقوه مهم سینما در ماه های آتی است- که در حکم دفترچه راهنما برای شماری از علاقمندان نیز می تواند کاربرد داشته باشد. امسال نیز این بازی درست یک ماه بعد از برگزاری مراسم اسکار آغاز شده است. در نگاه به آثار مهم امسال آنچه در وهله اول به ذهن می رسد این است که ظاهرا امسال فیلم های مهم زیادی حداقل روی کاغذ وجود دارند که میتوانند پتانسیل نامزدی در بخش های مختلفی را داشته باشند. فیلمهای زیر تنها بخشی از آثار مهم امسال خواهند بود که اگر پیش بینیها درست باشد میتوانند در روزهای ابتدایی سال آینده میلادی خودشان را نامزد جوایز مهم سال ببینند.
سیاهترین ساعت
فیلم جدید جو رایت بعد از فیلمهایی چون تاوان و آنا کارنینا از حضور گری الدمن، جانهارت، لیلی جیمز و... در مقام بازیگر بهره مند است. این درام زندگینامهای- تاریخی که روایتگر روزهای ابتدایی جنگ جهانی دوم و تقابل سر وینستون چرچیل و آدولف هیتلر است، از بهترین فیلمهای احتمالیسال آتی سینمایی قلمداد میشود. جو رایت از آن دست کارگردانان بریتانیایی است که آثارش به نسبت مورد توجه منتقدین قرار میگیرند اما خود او چندان سهمی از تحسینها نبرده است. غرور و تعصب درسال ٢٠٠٦ نامزد ٤ جایزه اسکار شد، تاوان در ٢٠٠٨ شانس بردن ٧ اسکار را داشت و یک جایزه در بخش موسیقی به خودش اختصاص داد و آنا کارنینا هم کاندیدای دریافت ٤ جایزه اسکار شد که فقط یک مجسمه را در بخش طراحی لباس برد. سهم رایت از این نامزدیها اما صفر است. سیاهترین ساعت با نگاهی به زندگی وینستون چرچیل میتواند ادامهای بر کارنامه محترمانه جو رایت باشد. از طرفی هم شاید ازجمله آثاری باشد که هر بازیگری دوست دارد در آن ایفای نقش کند. فیلمهای بیوگرافی عموما مشتریان خوبی در بردن اسکارهای بخش بازیگری هستند.
دانکرک
کریستوفر نولان همیشه یکی از بهترینهای هالیوود بوده و به نظر میرسد دانکرک هم از این قضیه مستثنی نباشد. این تریلر جنگی با بازی تامهاردی، کیلن مرفی، مارک رایلنس، کنت برانا، هری استایلز و... که اوایل تابستان روی پرده خواهد آمد، داستان روزهایی را روایت میکند که سربازان متفقین توسط ارتش آلمان محاصره شدهاند و تمام تلاششان را میکنند تا از منطقه دانکرک، بزرگترین فرار تاریخ را انجام دهند...
درباره کریستوفر نولان باید نکاتی را مدنظر قرار داد. او یکی از کارگردانهایی است که منتقدین اسکار، نام او را بهعنوان یکی از بزرگترین کارگردانان تاریخ سینما که جایزه اسکار را نبرده اند، کنار استنلی کوبریک و آلفرد هیچکاک میگذارند. مردی که تاکنون فقط ٣ بار نامزد اسکار شده و این نامزدیها هم دوبار به خاطر فیلمنامههای تلقین و ممنتو بوده و یک بار هم به خاطر تهیه تلقین. ساخته قبلی او در میان ستارگان در عین ناباوری نامزد هیچکدام از جوایز اصلی نشد تا حالا طرفداران بزرگترین کارگردان انگلیسی دهه اخیر، نا امیدانهتر از قبل به فصل جوایز نگاه کنند.
بهترین اتفاق برای دانکرک همان اتفاقی است که برای تلقین رخ داد. تا پیش از دانکرک خیلیها دلیل دیده نشدن نولان در اسکار را کارگردانی فیلمهایی میدانستند که سابقه تاریخی نشان داده که اعضای آکادمی چندان علاقهای به آن ندارند. سهگانه کامیک بوکی شوالیه تاریکی و دو فیلم علمی- تخیلی تلقین و در میان ستارگان دقیقا چوب همین موضوع را خوردند. اما فیلمهای جنگی همیشه مورد علاقه آکادمی بوده که این میتواند شانس دانکرک را به نسبت آثار قبل نولان در اسکار بالاتر ببرد. با این حال نکته حایز اهمیت این است که اعضای آکادمی بعید است مهمترین جایزه سینمایی کشورشان را به اثری در مورد حماسه جنگی یک کشور دیگر (بریتانیا) اهدا کنند. مگر اینکه دلیل منطقی و قابل توجهی پیدا شود که تا پیش از دیده شدن دانکرک نمیتوان روی این موضوع صحبت قابل توجهی کرد.
ربودن ادگاردو مورتارا
این فیلم بهعنوان جدیدترین ساخته استیون اسپیلبرگ اثری تاریخی است و به همین نسبت هم قابلیت موفق شدن را دارد. هنوز فهرست شیندلر و مونیخ و حتی لینکلن را بهعنوان فیلمهایی از کارهای تاریخی اسپیلبرگ که تحسین دوست و دشمن را به دست آوردهاند فراموش نکردهایم. ربودن ادگاردو مورتارا در بلونیای سال ١٨٥٨ روایت میشود؛ با داستان پسری یهودی که از خانوادهاش گرفته میشود تا مسیحی بزرگ شود.
استیون اسپیلبرگ در سالهای اخیر، بعد از هر چند فیلمی که برای فصل جوایز آماده میکند، اثری خانوادگی یا ماجراجویانه میسازد. او در سالهای اخیر هم پس از اسب جنگی، لینکلن و پل جاسوسها، غول بزرگ دوست داشتنی را براساس کتابی از رولد دال برای کودکان ساخت و حالا دوباره نوبت حضور در اسکار فرا رسیده. این بار کارگردان نجات سرباز ریان سراغ یک پروژه تاریخی رفته. پروژهای که اگر فقط نام این کارگردان بزرگ تاریخ سینما را یدک میکشید هم میتوانست به خودی خود اهمیت پیدا کند. چه رسد به الان که موضوعش هم پتانسیل جایزه بردن دارد. خصوصا اگر روایت آن همان طوری باشد که تهیه کنندگان یهودیهالیوود توقع دارند کارگردان مونیخ از زندگی یک خانواده یهودی مظلوم قرن نوزدهم نشان دهد. اسپیلبرگ برای فیلم جدیدش دوباره سراغ همکاری با تونی کوشنر رفته. نویسندهای که بهخاطر لینکلن و مونیخ دوبار نامزد جایزه اسکار شد و شاید امسال برای سومین بار با ربودن ادگاردو مورتارا شانس خودش را برای بردن مجسمه طلایی امتحان کند. به جز همکاری مجدد با کوشنر، اسپیلبرگ در بخش موسیقی مثل همیشه با جان ویلیامز همکاری کرده و فیلمبرداری اثرش را هم به یانوش کامینسکی سپرده. افرادی که روی کاغذ فقط اسمشان مساوی نامزدی در اسکار است.
ویلیامز ٥٠ بار نامزد اسکار شده و ٥ بار هم این جایزه را برده و کامینسکی هم شش بار نامزدی در اسکار را تجربه کرده که نتیجهاش دو مجسمه طلایی بوده. هر دوی این جوایز هم برای فیلمهای اسپیلبرگ به دست آمده است. کارگردان فهرست شیندلر فیلم جدیدش را برای تدوین باز هم به مایکل کان سپرده است. فردی که هشت بار نامزدی در اسکار را تجربه کرده که هفت بار آن به خاطر فیلمهای گذشته اسپیلبرگ بوده. او هم از میان این هشت نامزدی سه مجسمه طلایی برده که هر سه مدیون فیلمهای اسپیلبرگ بوده است. جمیع این شرایط را که کنار هم میگذاریم به نظر میرسد ربودن ادگاردو مورتارا پتانسیل قرار گرفتن در میان بزرگترین آثار تاریخ سینما را دارد. آیا این اتفاق رخ میدهد؟!
پروژه بدون نام دیترویت
فیلم جدید کاترین بیگلو که در آن جان کراسینسکی، کیتلین دور،هانا ماری، ویل پولتر، جان بویگا، آنتونی مکی و... ایفای نقش کرده اند، درامی است در ژانر تاریخی- جنایی که به ماجرایی رخ داده در دیترویت دهه شصت میپردازد: سال ١٩٦٧ در دیترویت پلیس به یک مِیخانه بدون مجوز حمله میکند. درگیری نیروهای پلیس با شاهدین، مردم و مشتریان میخانه، این اتفاق را تبدیل به یکی از وحشیانهترین اعمال پلیس آمریکا در تاریخ این کشور میکند. این واقعه باعث موج اعتراضات مردمی به خشونت پلیس میشود. اتفاقی که سوژه فیلم جدید کاترین بیگلو است.
کاترین بیگلو که با ساختههای اخیرش خصوصا محفظه رنج و ٣٠ دقیقه پس از نیمه شب تحسین منتقدین و نیز اعضای آکادمی را به دست آورد، بهعنوان اولین زن برنده اسکار بخش کارگردانی موقعیتی یگانه درهالیوود دارد. او در فیلم جدیدش نیز ظاهرا با هدف تکرار موفقیتهای دو فیلم قبلیش پشت دوربین رفته است. نوع روایت در ساخته جدید بیگلو بسیار پر اهمیت است. نزدیک شدن به هر کدام از طرفین دعوا میتواند عواقب جبران ناپذیری برای او با خود به همراه آورد. با توجه به بازیگران سیاهپوست بسیاری که در فیلم حضور دارند، ساخته بیگلو بعید است که چندان آب در آسیاب نیروهای پلیس ریخته باشد. درحال حاضر اعتراض به مردان قانونمند جدیدهالیوود است. باید دید آیا تاسال آینده، باز هم این مسأله پا بر جا میماند، یا بیگلو و فیلمش از رقابت اسکار کنار میروند؟ اگر این فیلم بدون نام و نشان، بتواند کارکردی علیه رئیسجمهوری فعلی آمریکا و سیاستهایش داشته باشد، اما چه بسا شانس خوبی برای اسکارسال بعد داشته باشد.
کوچک کردن
الکساندر پین کارگردان معتبر و محترمی درهالیوود است. او که همیشه مورد علاقه اعضای آکادمی بوده، هفت فیلم سینمایی را در کارنامه خودش دارد و تاکنون هفت بار هم نامزدی در اسکار را تجربه کرده و دو مجسمه طلایی هم به خانه برده. او آخرین بار به خاطر نبراسکا درسال ٢٠١٤ نامزد جایزه بهترین کارگردانی شده بود. پنج فیلم آخر پین مجموعا نامزد ١٩ جایزه اسکار شده اند. پین در جدیدترین فیلمش که در آن مت دیمون، کریستن ویگ، کریستوف والتز، الک بادوین، نیل اتریک هریس، جیسون سودکیس و... ایفای نقش کرده اند، داستان یک زوج که هیچ راهی در زندگی برایشان نمانده را روایت میکند؛ که تصمیم میگیرند خودشان را به صورت داوطلبانه کوچک کنند. با این حال زن در آخرین لحظات نظرش را تغییر میدهد...
کارشناسان سینمایی از همین حالا این ساخته الکساندر پین را یکی از نامزدهای برنده شدن در فصل جوایز سینمایی ٢٠١٧ میدانند. خصوصا اینکه موضوع جدید اثر او به نظر کمی شبیه فیلم او اسپایک جونز میآید؛ و میدانیم که آن فیلم چقدر توانست موفق قلمداد شود. کوچک کردن اگر پرداخت خوبی هم داشته باشد چه بسا اتفاقات بهتری هم برایش بیفتد. اگرچه تهیهکننده فیلم جدید پین، مارک جانسون است کهسال ١٩٨٩ با مرد بارانی توانست اسکار بهترین فیلمسال را بگیرد اما به نظر نمیرسد کوچک کردن در آن حد و اندازهها باشد. خصوصا در این سالها که اعضای آکادمی نشان دادهاند فقط فیلمی را انتخاب میکنند که کارکرد سیاسی - اجتماعی مناسبی برایشان داشته باشد و بعید به نظر میرسد با وجود دونالد ترامپسال آینده هم از این خصیصه برای فیلم برتر اسکار کوتاه بیایند. مگر اینکه کوچک کردن حاوی مفاهیمی هم باشد که آکادمی، طالب آن است.
مادر!
دارن آرانوفسکی را خیلیها نابغه میدانند و خیلیها هم یک کارگردان عادی. تفاوت کیفیت کارهای اوست که درواقع جایگاه او را در زمان میان نبوغ و معمولی بودن مشخص میکند. و حالا به نظر میرسد دوباره نوبت نبوغ آرانوفسکی فرا رسیده است. مادر در خیلی از زمینهها این شانس را دارد نظر مثبت منتقدین و کارشناسان را به خود جلب کند.
فیلم جدید دارن آرانوفسکی که از بازی بازیگرانی چون جنیفر لاورنس، خاویر باردم، میشل فایفر، اد هریس و... بهرهمند است، تریلر رازآلودی است درباره حضور یک غریبه در زندگی آرام یک زوج جوان. درواقع در سایت فیلم خلاصه داستان آن چنین نقل شده: آرامش یک زوج جوان، با آمدن میهمانی ناخوانده دگرگون میشود و رابطه شان با هم در آزمونی سخت قرار میگیرد. . .
دارن آرانوفسکی از آن دست کارگردانهایی است که در طول کارنامه کاریش کم و بیش مورد توجه آکادمی قرار گرفته اما هیچ وقت نتوانسته اتفاق بزرگی را رقم بزند. خود او فقط یک بار به خاطر قوی سیاه نامزدی در اسکار را تجربه کرده است اما فیلمهای او بعضا نامزد ٥ مجسمه طلایی هم شدهاند. تا کنون بازیگران صاحب نامی مقابل دوربین آرانوفسکی قرار گرفتهاند. از این بین ماریسا تومی، میکی رورک، الن برستین و ناتالی پورتمن توانستهاند به خاطر بازی در فیلمهای کارگردان پی، نامزدی در اسکار را تجربه کنند و پورتمن حتی برای قوی سیاه موفق به کسب جایزه هم شد. تفاوتی که حداقل روی کاغذ، مادر! با آثار پیشین آرانوفسکی دارد اول از همه در تیم عوامل خودش را نشان میدهد. به جز چهار بازیگر اصلی این پروژه که همه یا اسکار را بردهاند و یا حداقل سه بار نامزد آن شده اند، بقیه عوامل پشت دوربین هم از میان کسانی هستند که آکادمی به آنها علاقه نشان داده است. در کل اگر فکر میکنید که آرانوفسکی فقط به مسائل تکنیکی توجه دارد، احتمالا او را نمیشناسید. منتظر نباشید که یک ملودرام خانوادگی ببینید. بلاخره پای صحبتهای سیاسی، مذهبی و اجتماعی هم به میان خواهد آمد. از ما فعلا نشنیده بگیرید اما به نظر میرسد فیلم ارتباطی هم با بحران پناهجویان داشته باشد.
شگفتزده
تاد هینز در جدیدترین فیلمش بعد از فیلمی چون کارول دست روی یک درام تکان دهنده گذاشته و در این راه از حضور بازیگرانی چون جولین مور، میشل ویلیامز، امیهارگریوز و... نیز بهره برده است. داستان شگفت زده در دو مقطع روایت میشود. سال ١٩٢٧ رز، از خانهاش در نیوجرسی فرار میکند تا بتواند شبیه اسطورهاش لیلین میهیو شود. ٥٠سال بعد در ١٩٧٧ بن، بعد از مرگ مادرش خانه شان در مینه سوتا را رها میکند و به نیویورک میآید. جایی که یادداشت رازآلودی منتظر اوست...
درباره این فیلم نام برایان سلزنیک از بقیه اسامی فیلم مهمتر است. او که نویسنده رمان منبع اقتباس این فیلم بوده، سابقه روشنی در این زمینه دارد و در یکی از نزدیکترین موارد درسال ٢٠١١ یک تجربه موفق اقتباس از رمانهایش را پشتسر گذاشته است. در آنسال مارتین اسکورسیزی فیلم تحسین بر انگیز هوگو را براساس کتاب اختراع هوگو کابره از سلزنیک ساخت که نامزد ١١ جایزه اسکار شد و درنهایت ٥ جایزه را هم به خودش اختصاص داد.
سلزنیک بهعنوان نویسنده کارهای قابل دفاعی داشته اما بهعنوان فیلمنامهنویس هنوز نمیتوان با قطعیت در موردش صحبت کرد. سال گذشته یک تجربه بد از جی. کی. رولینگ فیلمنامه نویس را در قالب جانوران شگفتانگیز و زیستگاه آنان روی پرده سینما دیدیم. باید دید آیا سلزنیک هم در راه رولینگ قدم میگذارد یا درنهایت میتواند ابتدایسال آینده نامزدی در اسکار را جشن بگیرد. از طرف دیگر تاد هینز هم که با فیلم کارول دوسال پیش توجهات زیادی را در جشنواره کن و فصل جوایز به خودش اختصاص داده بود حالا تجربه جدیدی را پیش رو دارد که ظاهرا ارتباطی با موضوع شنیع مذکور ندارد. باید دید بدون استفاده از چنین موضوعاتی آیا هینز میتواند موفقیتهای فیلم قبلش را تکرار کند یا خیر.
منبع: شهروند