رضوان ابوترابی از شاعران و مدرسان ادبیات در روزگار ماست که سال ها در این حوزه قلم زده و بسیاری از شاعرانی که امروز اسم و رسمی دارند کشف او هستند و وامدار حمایت هایش.
به گزارش بولتن نیوز، استاد ابوترابی در سال 95 بعد از سال ها حضور تاثیرگذار در عرصه ادبیات و به طور خاص شعر، آستین همت بالا زد و چند کتاب را منتشر کرد که همین موضوع بهانه ای بود تا پای صحبت هایش بنشینیم.
دوست دارم نخستین پرسش من از شما، پرسشی تاریخی و جدل برانگیز باشد، این که واقعا شعر چیست؟
همان طور که اشاره کردید، پاسخ آن بسیار مبهم است، ما برای شعر به تعداد شاعران دنیا شاید تعریف داشته باشیم، از طرفی من باور دارم بهترین تعریف از شعر، تعریفی است که هنوز نشده است.
در این که شکی نیست، بهتر است این پرسش را جور دیگری مطرح کنم، این که نگاه شما و هدف تان از سرودن شعر چیست؟
من شعر را شکل ماده شده معنا می دانم چون ما معنا را در واقع شکل مادی می دهیم.
یعنی یک مفهوم انتزاعی را به عینیت درآوریم؟
بله، کار شاعر شناخت زیبایی است ، این که بگردد و از لابه لای این منجلاب ها و سختی های زندگی و جامعه زیبایی را کشف کند و نشان مردم بدهد، زیبایی هم تعریف پذیر نیست، زیبایی را باید نشان داد، من معتقدم هدف ما از شعر قابل رویت ساختن زیبایی و مهربانی است.
اتفاقا سهروردی هم می گوید نخستین تجلی خداوند زیبایی است، در واقع توحید را هم در زیبایی می بیند. دنیای ما در هر صورت دو تا چیز را دارد فراموش می کند یکی زیبایی و دیگری مهربانی است، اگر مردم به این دو مقوله برگردند و به اصطلاح همگام شوند در دنیا نه جنگ می شود نه بی عدالتی و ...
آقای ابوترابی برگردیم به موضوع شعر و جامعه امروز ایران، ما جامعه ای داریم که همواره مدعی شعردوستی است، در روزگاری شعر رسانه اول ایران بوده است، اما امروز چرا اقبال و تاثیرگذاری شعر کم شده است؟
در چند دهه گذشته به دلایلی فاصله ای بین ما و ادب دنیا ایجاد شد. یکی از مهمترین دلایل همین ایستایی است، کارهایی شد اما ما نتوانستیم به دنیا و جامعه خودمان شعر مورد نیاز را عرضه کنیم، دگرگونی ایجاد شد و ساختار تولید شعر را متوقف کرد و زمانی طی شد تا بتوانیم به حالت عادی برگردیم، از طرفی چند مشکل هم داریم، یکی دنیای مجازی ست، این لایک ها که بسیبار فریبنده و گول زننده است و طرف با دو هزار تا لایک فکر می کند شاعر شده است.
دیگری مساله فرهنگسراهاست، من راه اندازی و افتتاح این مراکز فرهنگی را بسیار حرکت خوب و بزرگی می دانم اما در حوزه شعر به غیر از چند جلسه انگشت شمار، عده ای آنجا هستند که هنوز خودشان در الفبای شعر مشکل دارند و در عین حال باید نقش معلم را داشته باشند، ولی خب توانایی و سواد آن را ندارند.
سپردن یک تعداد بزرگی از جوان های علاقه مند به شعر به کسانی که نمی توانند کمک شان کنند، اتفاق ناگواری است که منجر به از دست دادن استعدادهای زیادی می شود.
از طرف دیگر ما در عرضه شعر هم مشکل داریم چه داخل و چه در سطح بیرون و جهانی، شاعران ما راه را گم کرده اند، جوان های ما در جنگ سنت و مدرنیته یک نسل، دو نسل رسما قربانی شده اند، مدرنیته هنوز وارد کشور ما نشده است، هنوز ما سنتی هستیم، داریم می گوییم مدرنینه، ولی نشدیم، آن ماشین شیک سوار شدن جزء مدرنیته نیست، پیتزا خوردن و فست فود مدرنیته نیست، اول باید فرهنگ آن را داشته باشیم.
ابوترابی از دوستان و شاگردان نزدیک مرحوم شهریار بوده است
شما بعد از سال ها تجربه و قلم زدن امسال اقدام به انتشار کتاب کردید، واقعا یکی از مشکلات فعلی شعر انتشار زودهنگام و بی رویه آثار شاعران جوانی است که بسیاری از آنها در ابتدای راه هستند.
بله متاسفانه جوان ها تا یک پولی دست شان می آید سریع می روند کتاب چاپ می کنند و چقدر آسیب می بینند، متاسفانه ناشر به خاطر درآمدش هر کتابی را چاپ می کند و این فاجعه است. یک زمانی ناشر چند کارشناس درست و حسابی داشت، من نوعی که می رفتم آنجا به من می گفت این کتاب این مشکلات را دارد و برای تو زود است، اما الان کارشناسان در واقع بازاریاب هستند و می سنجند چقدر پول میشود گرفت از این مولف و ... خب این واقعا توجیه پذیر نیست.
****
آثار منتشر شده از رضوان ابوترابی:
«میدانم پنجرهها مقصرند» / آوای کلار
من رویاهایم آبی است، نه روزگارم / الف
یکی در شعرهای من موهایش را شانه می کند/ مجموعه شعر به زبان آذری
تو فقط در شعرهای من زیبا بودی / الف