دومین اسکار اصغر فرهادی نام این فیلمساز پرآوازه ایرانی را در مطبوعات غربی پرآوازهتر کرد.
به گزارش
بولتن نیوز، حجم اخبار و گفت وگوهایی که در این یک ماه اخیر از این سینماگر پرافتخار منتشر شده شگفت انگیز است. یکی از جدیدترین نمونهها، گفت و گویی است که اصغر فرهادی با روزنامه تایمز لندن به انجام رسانده و در آن از زندگی، نگاه، اندیشه و آثارش سخن گفته است.
در مصاحبه فرهادی با تایمز لندن که به روایت خبرنگار این روزنامه؛ در یک قایق تفریحی که توسط کانال تلویزیونی فرانسوی آلمانی آرته تأمین شده، به انجام رسیده است، فرهادی به دیکتاتوری خصوصا دیکتاتوری کوته فکرانه ترامپ تاخته و قوانین جدید مهاجرتی آمریکا را زیر سوال برده است: این قانون منجر به ایجاد ترس و دلهره بوده و توجیهی فریبکارانه برای جنگ و تجاوز است. فیلمسازان میتوانند از دوربین خود برای ثبت مشخصههای زندگی مشترک انسانها و شکستن برچسبها و انگها استفاده کنند. تایمز لندن که فیلم فروشنده را داستان زندگی یک معلم که ارزشهای لیبرالش به دلیل هجوم یک غریبه به همسرش زیر سوال میرود؛ نامیده، در ادامه از قول فرهادی درباره فروشنده مینویسد: رابطه بین آمریکای پس از جنگ در نمایش میلر و ایران امروز وجود دارد. هر دو دوره نمایشگر امید و تلاطم هستند.
در هر دو تحولات سریع و شگرف بوده و همهچیز بدون اینکه بدانیم در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد، تخریب شده است. مرگ فروشنده با این تغییرات روبهرو میشود و به آنها میپردازد. آخرین حرفهای این نمایش این است: ما آزادیم... ما آزادیم. برخی ممکن است بگویند که آمریکا هم اینک کمتر آزادی دارد اما ایران هم اینک نسبت به گذشته بسیار آزادتر است. دولت حسن روحانی که میانهرو است و از سال ۲۰۱۳ قدرت را به دست گرفته بسیار بهتر از دولت قبلی عمل کرده است.
در ادامه گفتوگو فرهادی میگوید که تهران درحال تغییر است اما این تغییرات مدرنیزاسیونی نیست که به راحتی بتوان در رابطه با آن سخن گفت. سرعت و شور این تغییرات آنقدر دیوانهکننده است که نمیتوان گفت به کجا ختم خواهد شد. وی میافزاید که در فروشنده عماد معلمی با ذهنی باز و لیبرال است و هنگامی که کشف میکند که همسرش مورد حمله قرار گرفته بسیار حساس و زودرنج میشود. واکنشی که وی از خود بروز میدهد برای کسی که احساس میکند همسرش در خطر است، بسیار محافظهکارانه است. به همین دلیل است که من میگویم که این مدرنیزاسیون بسیار سطحی ست و سنت همچنان پابرجاست. عماد مانند یک لیام نیسون ایرانی خشمگین نمیشود و انتقام نمیگیرد. خشونتی که وی بروز میدهد، میانهروانه، البته همچنان شوکهکننده است...
فرهادی درباره ممیزی و سانسور در ایران هم گفته: سانسور همیشه در اطراف ما بوده است. این سانسورها همیشه زبان ما را تحتتأثیر قرار داده است. ما روش سخن گفتنی داریم که همیشه به ما اجازه میدهد تا مطالب را غیرمستقیم بیان کنیم. شما یا باید قدرت را نقد کنید یا جامعه را. من نمیخواهم در رابطه با اینکه کدام بهتر است قضاوت کنم اما فکر میکنم که دومی بهتر است. به نظر من فیلم سیاسی فیلمی است که در آن سیاست و سیاستورزی به روشنی و شفافیت بیان نشود.
فرهادی درباره کار کردن در ایران نیز میگوید: بهرغم همه سختیها چیزی صادقانهتر و آسانتر برای فیلم ساختن به زبان مادری وجود دارد. درحال حاضر ساختن فیلم کمتر نگرانکننده و استرسزاست، چراکه من راحتتر بودجه دریافت کرده و افراد بیشتری تمایل دارند با من کار کنند. البته درعینحال برخی بیشتر نسبت به من حساس هستند و آنها میدانند که فیلمهای من در سراسر جهان دیده میشود. بنابراین به نوعی میتوان گفت که این موضوع پیچیدهتر شده است.
منبع: شهروند