به گزارش بولتن نیوز، تا زمانی که زن و شوهر زندگی دو نفرهای دارند میتوانند بدون تفکر به جوانب مختلف زندگی، بصورت دو نفری برای خودشان تصمیم بگیرند و روزگار را سپری کنند. اما به محض اینکه جمع آنها سه نفره یا بیشتر میشود؛ باید در تصمیمگیریها و غیر از شرایط خودشان، به روحیات و وجود فرزندان هم فکر کنند.
در خانوادههایی که به فرزندان بها داده میشود درصد موفقیت ارتباط والدین با آنها و همچنین موفقیتهای تحصیلی و کاری فرزندان بالاتر است و برعکس در خانوادههایی که بچهها را هیچگاه در تصمیمات کلان زندگی شرکت نمیدهند؛ فرزندان بسیار خموده و بیاعتماد به نفس رشد خواهند کرد. از این روست که خانواده و نوع رفتار والدین با فرزندان میتواند مهمترین عامل در هویت بخشی به فرزندان قلمداد شود.
استقلال کودک را به رسمیت بشناسید
نوزاد از همان بدو تولدش صاحب یک وجود مجزا از پدر و مادر است و این خود یکی از مفاهیم ابتدایی استقلال است! یعنی که پدر و مادر لازم است وسایل بچهگانه تهیه کنند و برای رسیدگی به امور نوزادشان باید روحیات کودکانه ی خود را فعال سازند.
از سوی دیگر وقتی که نوزاد بزرگ میشود و به سنین کودکی میرسد به سرعت واکنشهای استقلال طلبانه خود را با رفتارهای بچگانهاش بروز میدهد. رفتارهایی نظیر:
خودم غذایم را میخورم! خودم میخواهم کفشم را بپوشم! بگذار خودم انجام بدهم! و … این رفتارها حاکی از آن است که کودک تمایل دارد علاوه بر تجربه کردن کارهای گوناگون، بطور مستقل به انجام آنها بپردازد.
اولین گام از سوی والدین در جهت هویت بخشی به فرزندان از همان اوایل کودکی آغاز میشود. والدین با سپردن مسئولیتهای کوچک در حد توان کودک؛ به او این فرصت را میدهند که توانش را محک بزند و شخصیت خود را بارور سازد.
مسئولیتهای محول شده به عهده کودک باعث میشود که او علاوه بر احساس استقلال، حس مسئولیتپذیری را تجربه کرده و یاد بگیرد که چطور از فکر و نیروی جسمیاش در جهت نیل به مطلوب بهره بگیرد.
به رسمیت شناختن استقلال کودکان یکی از اصلیترین ارکان شکل گیری شخصیت آنان در سنین بزرگسالی خواهد بود.
مسئولیتهای با برنامه
بهتر است برای فرزندان خود طبق توان و علاقهای که دارند مسئولیتهایی را در نظر بگیرید و پس از توضیح نحوه انجام و به اتمام رساندن، کودک خود را آزاد بگذارید تا در انجام راههای به نتیجه رسیدن تلاش کند.
به عنوان مثال برای فرزندتان برنامه بگذارید که هر روز سفره شام را او بیندازد. به او آگاهی بدهید که برای خوردن شام چه وسایلی لازم است و آنها را به او معرفی کنید. سفره، بشقاب، قاشق و چنگال، لیوان و … هر چیزی که برای شام لازم است. از او بخواهید که پس از شناخت کامل تمام لوازم مربوط به شام هر هر شب یا یک شب در میان او مسئولیت انداختن سفره شام را به عهده بگیرد. برنامهریزی در دادن مسئولیت به کودکان باعث میشود که والدین به سرعت نقاط ضعف یا قوت فرزندان خود را بشناسند و در جهت رفع آن تلاش کنند. مثلاً کودکی که برای انداختن سفره شام هر دچار مشکل در انتخاب وسایل :.۷-ست ؛ قطعاً به خوبی وسایل مورد نیاز را نشناخته است.
برای بالا بردن میزان انگیزه در کودک میتوانید برای او جایزهای در نظر بگیرید.
حساب و کتاب سر انگشتی
خوب است که به کودکان حساب و کتاب سر انگشتی را یاد بدهیم. البته منظورمان از حساب و کتاب سر انگشتی در حد شمارش اعداد ریاضی نیست! همین میزانی که مورد نیاز مسئولیت محوله به عهده فرزندمان است، کافی است. به عنوان مثال اگر یک خانواده ۴ نفری هستید به کودک خود یاد بدهید که برای سفره شام باید ۴ تا بشقاب و ۴ تا قاشق و چنگال و لیوان بر سر سفره بگذارد. طبیعی است که کودکان در اول راه با شمارش اعداد به مشکل بر میخورند برای این کار خوب است که شما هر شب ۴ تا بشقاب و ۴ تا قاشق و چنگال و … را آماده کنید و هنگامی که کودک در حال بردن آنهاست ظرفها را به صورت همراهی با او بشمارید. این کار یک تمرین خوب است تا کودک با اعداد اولیه و حساب و کتاب سرانگشتی آشنا شود.
خانم / آقا / عزیزم
یکی از مصادیق هویت بخشی به کودکان صدا زدن اسم آنها با پیشوند یا پسوند خانم / آقا یا عزیزم است.
این نحوه صدا کردن فرزندان علاوه بر اینکه بصورت غیر مستقیم بیانگر اهمیت احترام در کانون خانواده است، باعث میشود تا فرزندان هم این ادب را بیاموزند و در هنگام صدا کردن بزرگترها و یا خواهران و برادرانشان از این الفاظ مؤدبانه استفاده کنند و صد البته که این نوع برخورد با کودکان باعث میشود آنها احساس استقلال یا بزرگ شدن داشته باشند. به عنوان مثال وقتی که مادر فرزندش را اینگونه خطاب میکند: حسین آقا / آقا محمد / یا نسرین خانم / کیمیا عزیزم. این الفاظ به گونهای علاوه بر حس احترام بیانگر حس محبت والدین هم هستند.
در روایات بسیاری هم داریم که حضرت پیامبر اکرم (ص) دخترشان حضرت زهرا را با القاب نیکو مورد خطاب قرار میدادند.
نوازش و بوسیدن
یکی دیگر از مصادیق هویت بخشی به کودکان نوازش کردن یا بوسیدن آنهاست. البته در نظر داشته باشید که اگر در این موارد افراط شود از دایره هویت بخشی خارج شده و کودکان را به ورطه لوس شدن رهنمون میسازند.
نوازش و بوسیدن باید به صورت هدفمند و در مواقع مورد نیاز انجام شوند. فرزندان تا زمانی که نوزاد هستند بسیار مورد بوسه پدر و مادر و سایر اقوام خود قرار میگیرند و این بوسیدنها همه از حیث علاقه افراد به نوزاد است و جنبه تربیتی ندارند. هر چه نوزاد بزرگتر میشود میزان این بوسیدنها و نوازشها از سوی پدر و مادر و اطرافیان کمتر میشود و میتوان از آنها اهداف تربتیی داشت. دقیقاً آنچه که در این بند مد نظر ماست نوازش و بوسیدنهای هدفمند و تربیتی است.
به عنوان مثال هنگامی که فرزند شما کار خوبی انجام میدهد یا از مسئولیتی را که برعهدهاش گذاشتید خوب انجام میدهد، شما میتوانید او را نوازش کرده و ببوسید. این عمل شما باعث ایجاد انگیزه در او شده و به نوعی یک واکنش تشویقی از سوی شما برای کودک تلقی میشود.
تعریفهای تشویقی
یکی دیگر از عوامل هویت بخشی به کودکان را میتوان تعریفهای تشویقی بر شمرد. نیازی نیست این تعریفها به خارج از خانواده کشیده شود و مایه رشک و حسودی سایر کودکان فامیل یا خانوادهها شود.
شما میتوانید در خانواده خود با تعریف از فرزندتان او را در کار خوبی که انجام داده تشویق کنید. به عنوان مثال اگر فرزند شما در طول روز رفتار خوبی داشته و غذایش را کامل خورده و اسباب بازیهایش را هم مرتب کرده است میتوانید هنگامی که پدر به خانه بر میگردد، تعریف خوب بودن او را برای پدر بیان کنید.
والدین باید در اینگونه تعریفهای تشویقی با یکدیگر همراه باشند تا بتوانند شخصیت کودک را شکل دهند و او را به سمت رفتار صحیح هدایت کنند. البته دقت داشته باشید که تعریفها هم اگر در جاده افراط و تفریط قرار بگیرند نه تنها مؤثر نخواهند بود بلکه عامل کُند کنندهای در رفتار فرزند شما خواهند بود که اعتماد به نفس او را کم کرده و او را منتظر میسازد که در ازای هر کاری اگر با تشویق شما همراه بود به مرحله بعدی برود! از این روی سعی کنید تا با تشویقهای به موقع و درست در هویت بخشی به فرزند خود مؤثر باشید.
همواره توجه داشته باشید که کودکان امانتهای الهی هستند که به دست پدر و مادر سپرده میشوند و والدین میبایست با تلاش در راه تربیت صحیح فرزندان خود، آنها را به سوی سعادت رهنمون سازند.
منبع: پنجره مهرخانه، میگنا