به گزارش
بولتن نیوز، به مناسب ایام شهادت حضرت زهرا (س) و همچنین ایام ثبت نام کنکور
سراسری، برگی کوچک از زندگی این شهید نخبه را در ادامه ورق می زنیم.
خلاصه ای از زندگی نامه
پدرش درجه دار ارتش و مادر وی خانه دار بود. در شش سالگی وارد دبستان شد و مراحل تحصیل ابتدایی را با موفقیت کامل و احراز رتبه های اول طی کرد. دوره راهنمایی را نیز با معدل های 19 و 20 گذراند. در این هنگام با شروع جنگ تحمیلی همراه خانواده به زادگاه پدر و مادر خویش (ملایر) بازگشت و تحصیلات متوسطه را در رشته علوم تجربی در دبیرستان دکتر شریعتی پی گرفت و سرانجام در سال 63 موفق به کسب دیپلم گردید. سال 64 در کنکور سراسری دانشگاه ها با استفاده از سهمیه رزمندگان رتبه نخست را در کل کشور و در همه رشته های انتخابی بدست آورد و از این پس در رشته پزشکی دانشگاه شهید بهشتی تهران به ادامه تحصیل پرداخت.
شهید پس از مهاجرت به ملایر و همزمان با تحصیل در دبیرستان ضمن اندیشه و تأمل در مسائل گوناگون، ایمان روز افزون خود را به حرکت پویای انقلاب اسلامی و امام (ره) نشان داد تا آنکه در سال دوم تحصیل در دبیرستان، بر اثر روح کمال خواه و ایمان والای خویش و به منظور حضور در میدان های جنگ و جهاد لباس رزم بر تن کرد و نخستین بار در عملیات رمضان (سال 61) شرکت جست و در این نبرد مجروح شد. حضور در این عملیات را می بایست مبدأ تحولی شگرف و آغاز راهی نو فراروی او به شمار آورد، چنان که شکوه ایمان و اخلاص بسیجیان در این عملیات و شهادت دوستان و هم رزمانش خصوصاً «محمد روستایی» تأثیری ژرف بر او نهاد. ماجرای این واقعه در دو قطعه از یادداشت های وی با عنوان «ضیافت الله» و «با مرگ» با بیانی آکنده از احساس و شور منعکس گردیده است.
از این پس احمدرضا تا هنگام شهادتش پیاپی در جبهه های جنگ حضور یافت و در تمامی نبردها از نفرات ویژه و فعال گردان ها و دسته ها بود و در مواقع سخت و پیچیده در میادین نبرد، دیگران را نیز هدایت و مساعدت می کرد و گاه اتفاق می افتاد تا یک شبانه روز در میان سپاه دشمن پنهان می شد و جز خدا کسی از او خبر نداشت.
در مدت چهار سال حضور در جبهه جنگ بارها مجروح شد و در عین حال در بسیاری از این موارد کمتر اتفاق می افتاد که دوستان و حتی خانواده اش از این موضوع آگاهی یابند.
احمدرضا در استعداد و یادگیری، کم نظیر بود و بدین جهت در طول مدت تحصیل در مدرسه و در دبیرستان و دانشگاه برجسته و سرآمد بود و نمره های عالی می گرفت. چنان که در سال آخر دبیرستان پس از 6 ماه حضور در خط مقدم جبهه های جنگ و بازگشت و شرکت در امتحان نهایی به عنوان دانش آموز ممتاز شناخته شد.
فراست ذهن و طبع لطیف او موجب آن شد که حتی برای بیان مافی الضمیر و اندیشه خویش از فرمول های ریاضی و مقوله های علمی نیز تعابیری بدیع و گیرا به وجود آورد و به راحتی قلم را در بیان مکنونات درونی و مشاهدات خود به کار گیرد و شورانگیزی و عاطفه سیال خویش را در جملات و نوشته هایش جای دهد. افزون بر این، گاه طرح ها و نقاشی هایی نیز پدید می آورد و مهم تر این که اُنس دائمی با قرآن و ادعیه داشت و بر آن همّت می گماشت.
به سخنان حکیمانه و اشعار عرفانی دلبستگی خاصی داشت آن گونه که در نوشته های خود به مناسبت های مختلف از اشعار نغز شاعران بهره می گرفت.
آن چه که در نگاه نخست از او به نظر می آمد سادگی و صمیمیتی بود که بیننده را از دیدار او مجذوب می ساخت اما در پس این چهره جذاب و شاداب، نگاه ژرف و قلبی محزون وجود داشت که باعث بی توجهی آن به تعلقات دنیایی گردیده بود و او را با عشق و ایمانی خالص راهی میدان های دفاع از دین و میهنش می کرد.
همیشه و در همه حال خدا را بر اعمال خود ناظر و حاضر می دید و به محاسبه و مراقبت از نفس خویش اهتمام می ورزید چنان که اعمال نیک و بد خود را رمز گونه در دفتری جداگانه ثبت می کرد. حضور پیاپی او در جبهه های غرب و جنوب به عنوان یک دانشجوی پزشکی هیچ گاه باعث برتری و غرور وی نمی شد چرا که او دنیای غرور و خودخواهی را سخت سست و بی مقدار می شمرد. هنگام راز و نیاز، حالتی وصف ناپذیر داشت آن گونه که دوستان او گفته اند اهل تهجد و شب زنده داری بود. چنان که هنوز گریه های سوزناک او در جای جای سنگرها در ذهن و یاد دوستانش باقی مانده است.احمدرضا که نوجوانی و بلوغ جسمانی خویش را در میدان های جنگ آغاز کرده بود در مقام معرفت و سلوک علمی مدارج روحانی را در مقام انقطاع از دنیا و اتصال به مبدأ اعلی درمی نوردید و چنین بود که بسیجی مرد میدان های جنگ سرانجام پس از شرکت فعال در عملیات کربلای 5 ، در شب دوازدهم اسفند ماه سال 65 همراه تنی چند از همرزمانش از آن جمله مجید اکبری در درگیری با کمین های دشمن بعثی به شهادت رسید و به لقاءالله پیوست و پس از 15 روز که پیکر خونینش میهمان آفتاب بود بازگردانیده و درآرامگاه عاشورای ملایر به آغوش خاک سپرده شد.
کتاب حرمان هور
این کتاب مجموعه 93 قطعه از یادداشتها و دست نوشته های شهید احمدرضا احدی، دانشجوی سال دوم رشته پزشکی دانشگاه شهید بهشتی است که در 4 بخش (دفتر) سامان یافته و بخش چهارم، بازیافته هایی است که در ویرایش دوم اثر بدان افزوده شده است. اشاره کوتاه و مقدمه مفصل ابتدای کتاب دربردارنده شمه ای ازسرگذشت شهید، نحوه گردآوری و تدوین اثر و بررسی و شرح محتوای این قطعات است.
در بخشی از این کتاب می خوانیم: اینجا همه چیزش خاطره است؛ از سوله اجتماعی مان و بچه های آن، از تقسیم چای برادر کولیوند و از تعزیه او، از شیرین کاریهای امرالله، از تکیه کلام بچه ها، از حمام «شیخ سله»، از سر و صدای قورباغه های شیخ سله، از کوه پیماییها و از استاکانهای چای، از رخسار بچه ها، از همه چیز و همه چیز؛ حتی از این خودکار و دفتری که با فرستادن یک صلوات - از ایستگه صلواتی - هدیه گرفته ام؛ ماجراهای ایستگاه صلواتی. همه و همه خاطره اند، شاید روزی به فکر تمام اینها بیفتم و افسوس بخورم.
کتاب حرمان
هور (دست نوشته های شهید احمدرضا احدی) 234 صفحه دارد که انتشارات سوره مهر با جلد
شومیز و قطع رقعی آن را در 2500 شماره برای بار 14 منتشر کرده است. مولف و مصاحبه
گر این کتاب علیرضا کمری است.
وصیت نامه شهید
شهید احمد رضا آخرین وصیت خود را در چند جمله کوتاه خلاصه کرده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
فقط : نگذارید حرف امام به زمین بماند همین
حدود یک ماه روزه قرض دارم تا برایم بگیرید و برایم از همگی حلالیت بخواهید
والسلام
کوچکترین سرباز امام زمان(عج)
احمد رضا احدی
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com