در حال بررسی گروههای تلگرامی بودم که با یک گروه تلگرامی آشنا شدم که افراد جوان در آن عضو بوندو در آنجا با چند نفری دوست شدم...
به گزارش بولتن نیوز، در حال بررسی گروههای تلگرامی بودم که با یک گروه تلگرامی آشنا شدم که افراد جوان در آن عضو بوندو در آنجا با چند نفری دوست شدم. حتی برای یکدیگر هم گاهی کرکری میخواندیم. این دوستی تلگرامی ادامه داشت تا اینکه یک روز با مدیر گروه تلگرامی به خاطر اینکه یک مطلب مرا حذف کرده بود جرو بحثمان شد. او کوتاه نمیآمد. همین باعث شد که درگیریمان بالا بگیرد. او مرا از این گروه تلگرامی بیرون انداخت و دیگر نتوانستم وارد شوم. از این وضع خیلی عصبی شده بودم. همین باعث شد که ازاو کینه به دل بگیرم. یک روز با او تماس گرفتم و خواستم که همدیگررا در یکی از محلههای کردکوی ببینیم. او سر قرار آمد. همان جا دوباره با هم دعوایمان شد و بابت اینکه مرا از گروه تلگرامی بیرون انداخته است، دعوا کردم. او حرف خودش را میزد و من هر چه میگفتم بی فایده بود. مدعی بود که چون مدیر گروه تلگرامی است هر کاری که میخواهد میتواند انجام دهدو من هم اگر میخواهم دوباره عضو گروه او شوم باید به قوانین گروه او توجه کنم. در غیراین صورت مرا به گروه تلگرامیاش راه نمیدهد. دعوایمان که بالا گرفت با چاقویی که بهدست داشتم ضربهای به سمت او انداختم که زخمی شد. ترسیده بودم و با دیدن خون که از بدنش جاری شده بود فرار کردم. چند روزی آفتابی نشدم تا اینکه پی بردم او مرده است. نمیدانستم چه باید بکنم. پلیس در تعقیبم بودو سرانجام هم بازداشت شدم.