به گزارش بولتن نیوز، دکتر محمدمهدی فرقانی*: وقتی میخواهیم در نقد وسایل ارتباطی و ابزارهای فناورانه جدید صحبت کنیم، پیشاپیش باید این نکته را هم در نظر داشته باشیم که معنای صحبت ما نهتنها نفی این ابزارها و فناوریها نیست، بلکه همچنان به دستاوردهای مفید و تاثیرات انقلابیشان واقفیم از امکاناتی که در زمینه آزادیهای بیان و حقوق فردی فراهم کرده تا کاهش انحصار رسانهای و شکستن این انحصار و چندصدایی شدن و قدرتمندسازی شهروندان و بسیاری دستاوردهای دیگر. بنابراین هر آنچه در نقد عوارض منفی رسانههای تازه میگوییم، مطلقا به معنای نادیده گرفتن این جنبههای مثبت نیست.
در بحث عوارض و پیامدهای منفی رسانهها، طبیعی است که بخش عمدهای از آن در زمینه تغییر در سبک زندگیهایمان قابل بررسی است. فکر میکنم حالا دیگر همه ما کم و بیش به تجربه این قضیه را دریافتهایم که نسل جوان امروز بشدت تحت تاثیر انواع فناوریهای ارتباطی قرار گرفته است. این فضا خود به نسبت گذشته بسیار پیچیده و غیرقابل پیشبینیتر شده، توقعات و انتظارات نسل جوان را همراه با خود تغییر داده و در عین حال تلاش و تقلای جوانان برای کسب موفقیت را هم انگار کمتر کرده است. بدین معنا که این نسل یکشبه میخواهد ره صدساله را طی کند. جوان دوره ما، چیزی بیشتر از محیط اطراف خودش را نمیدید؛ محیطی که همه آدمهایش کم و بیش مشابه هم بودند و بنابراین دامنه پرواز آرزوها و رویاهای جوانان آن روز محدود به همان دوران بود.
جوان امروز اما به مدد وجود اینترنت و فضاهای ارتباطی، به همه آنچه در جهان میگذرد، کم و بیش وقوف و اشراف دارد و باعث میشود انتظارات او هم از زندگی تغییر کند. این نسل خیلی دوست ندارد که به واسطه سالها تلاش و تکاپو و زحمت و ممارست، به دستاوردهای مادی و معنوی برسد و میخواهد خیلی سریع راهش را در زندگی طی کند. جوان امروز مدام به دنبال میانبرهاست و به همین دلیل هم هست که گاهی اوقات دچار شکستهای سنگین میشود و بر اثر همین شکستها به یأس و ناامیدی و سرخوردگی و حتی بدبینی نسبت به آیندهاش میرسد.
نکته دیگر این اثرات منفی، درخصوص تاثیرات آن روی کودکان و نوجوانان بخصوص بحث بازیهای رایانهای است. قبول داریم که بازیهای رایانهای هوش هیجانی را در کودکان تقویت میکند و به منزله محرکی برای بالا بردن توان مغزی و سرعت کنشها و واکنشها در ذهن میشود، اما تعدادی از عوارض منفیشان را هم باید ذکر کرد. یکی از این عوارض، انزوا و تنها کردن کودکان است. کودک امروز نه با پدر و مادرش و نه کودکان دیگر ارتباطی برقرار نمیکند و ارتباطهای رودررو و چهره به چهرهای که در شکل دادن به شخصیت کودکان و ساخت آن کمککننده هستند هم با اشکال و مانع مواجه میشوند. کودک امروز مدام سرش در تبلت و گوشی هوشمندش است و حواسش معطوف بازیهایی شده است که در آن هرچه بیشتر آدم بکشد، امتیاز بیشتری میگیرد. بیشتر بازیهای رایانهای چنین ساختاری دارند و درنتیجه کودک از همان اول با خطر خشونت و خونریزی آشنا شده و قبح و سنگینی این ماجرا را برایش میریزد.
این درحالی است که کشتن و قتل همواره و در تمام فرهنگها امری تقبیح شده به شمار میآید. این نوع آموزش خشونت مستمر است که در صورت ترویج بیش از اندازه، بیتردید تاثیراتی را در جامعه خواهد داشت، ضمن اینکه بازی کردن بیرویه و بیش از حد باعث این قضیه خواهد شد که تمرکز کودک از مسائل جدیتری چون درس و مشق و اندیشیدن به واقعیتهای زندگی و جامعه دور شده و کودک امروز حتی وقتی که بر سر جلسه امتحانش نشسته هم باز حواسش معطوف این است که هرچه زودتر برگهاش را تحویل بدهد و بر سر بازیاش برگردد یا در جمعهای خانوادگی میبینیم که یا کودکان حضوری ندارند و اگر هم بیایند، مدام سرشان توی گوشیهایشان است و مشارکتی در بحث و گفتوگوها ندارند. درنتیجه ارتباطات انسانی بشدت رنگ باخته است و این عوارض میتواند برای نسلهای بعدی ما تا حدودی خطرناک و نگرانکننده باشد.
*استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی