سپس ضربهای بر سرش زده میشود که [به اندازه] هفتاد هزار سال سقوط میکند تا به چشمهای میرسد که بدان «آنیة» گویند، خداوند متعال میفرماید: «از چشمه آنیة مینوشد» (غاشیه/5) و آن چشمهای است که حرارت و توان پختناش به نهایت رسیده است و خداوند از وقتی که جهنم را آفریده، در آتش آن دمیده است ...
گروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر می کند.
به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 28 بهمن به آیه 21 سوره حج پرداخته شده و در آن آمده است:
وَ لَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَديدٍ
سوره حج (22) آیه 21
ترجمهو نصیبشان گرزهایی از آهن است؛
معانی لغات«مَقامِع»
از ماده «قمع» است که به معنای «کتک زدنی که با خوار و ذلیل کردن همراه باشد» به کار میرود. [تعبیر «قلع و قمع کردن» که در زبان فارسی نیز رایج شده، به معنای «برکندن و کوبیدن» است.]
«مَقامِع» جمعِ «مِقمَع» است که اسم آلت میباشد: ابزاری است برای کوبیدن و خوار و ذلیل کردن (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج9، ص321)، که اگرچه برخی آن را همان «شلاق» (السوط) دانستهاند (انوار التنزیل (بیضاوی)، ج4، ص68؛ تفسیر صافی، ج3، ص368) اما با توجه به وصف آن (از آهن بودن) غالبا آن را همان «گُرز» (مجمعالبیان، ج7،ص124) ویا عمود آهنین (تفسیر قمی، ج2، ص80) قلمداد کردهاند.
این ماده فقط همین یکبار در قرآن کریم به کار رفته است.
حدیث1) از رسول خدا ص روایت شده است که درباره آیه «و نصیبشان گرزهایی از آهن است» (حج/21) فرمودند: اگر یکی از گرزها در زمین گذاشته شود و جن و انس جمع شوند نمیتوانند آن را از زمین بردارند.
مجمعالبیان، ج7، ص124
روى ابو سعيد الخدري قال: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «وَ لَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَدِيدٍ» لو وضع مقمع من حديد في الأرض ثم اجتمع عليه الثقلان ما اقلوه في الأرض.
2) از امام صادق ع روایت شده است: روزی سلمان در کوفه از بازار آهنگران عبور میکرد؛ جوانی را دید که فریادی کشید و مردم پیرامونش جمع شدند. به سلمان گفتند: ای اباعبدالله [= کنیه سلمان در میان مسلمانان] ، این جوان دچار صرع شده است، ای کاش چیزی در گوشش بخوانی [که شفا یابد]. سلمان به او نزدیک شد، وقتی جوان او را دید به هوش آمد و گفت: اباعبدالله! مطلب آن گونه که این مردم دربارهام میگویند، نیست؛ بلکه من از کنار این آهنگران عبور می کردم در حالی که با پتکهایشان در حال کوبیدن [بر آهن] بودند؛ به یاد آوردم سخن خداوند عز و جل را که فرمود: «و نصیبشان گرزهایی از آهن است» (حج/21) و از ترس از عقاب خداوند متعال، عقل از سرم پرید.
سلمان او را به برادری خویش برگزید و در دلش شیرینی «محبت فی الله» نسبت به او را راه داد و همواره با او بود تا زمانی که آن جوان مریض شد و سلمان نزدش آمد و بالای سرش نشست در حالی که در شُرُفِ جان دادن بود؛ گفت: ای ملک الموت! با برادرم رفاقت و مدارا کن! [ملک الموت] گفت: ای اباعبدالله! من با هر مومنی رفیقم.
الأمالي (للمفيد)، ص136
قَالَ أَخْبَرَنِي أَبُو الْقَاسِمِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
مَرَّ سَلْمَانُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ عَلَى الْحَدَّادِينَ بِالْكُوفَةِ فَرَأَى شَابّاً صَعِقَ وَ النَّاسُ قَدِ اجْتَمَعُوا حَوْلَهُ فَقَالُوا لَهُ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ هَذَا الشَّابُّ قَدْ صُرِعَ فَلَوْ قَرَأْتَ فِي أُذُنِهِ قَالَ فَدَنَا مِنْهُ سَلْمَانُ فَلَمَّا رَآهُ الشَّابُّ أَفَاقَ وَ قَالَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَيْسَ بِي مَا يَقُولُ هَؤُلَاءِ الْقَوْمُ وَ لَكِنِّي مَرَرْتُ بِهَؤُلَاءِ الْحَدَّادِينَ وَ هُمْ يَضْرِبُونَ بِالْمِرْزَبَاتِ فَذَكَرْتُ قَوْلَهُ تَعَالَى «وَ لَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَدِيدٍ» فَذَهَبَ عَقْلِي خَوْفاً مِنْ عِقَابِ اللَّهِ تَعَالَى فَاتَّخَذَهُ سَلْمَانُ أَخاً وَ دَخَلَ قَلْبَهُ حَلَاوَةُ مَحَبَّتِهِ فِي اللَّهِ تَعَالَى فَلَمْ يَزَلْ مَعَهُ حَتَّى مَرِضَ الشَّابُّ فَجَاءَهُ سَلْمَانُ فَجَلَسَ عِنْدَ رَأْسِهِ وَ هُوَ يَجُودُ بِنَفْسِهِ فَقَالَ يَا مَلَكَ الْمَوْتِ ارْفُقْ بِأَخِي فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنِّي بِكُلِّ مُؤْمِنٍ رَفِيقٌ.
3) از امام باقر ع روایتی طولانی نقل شده است که وضعیت کافر حقیقی از لحظه مرگ تا عالم قبر و ورود در محشر و نهایتا ورود در جهنم را توضیح میدهند. بدینجا میرسند که: ... سپس ضربهای بر سرش زده میشود که [به اندازه] هفتاد هزار سال سقوط میکند تا به چشمهای میرسد که بدان «آنیة» گویند، خداوند متعال میفرماید: «از چشمه آنیة مینوشد» (غاشیه/5) و آن چشمهای است که حرارت و توان پختناش به نهایت رسیده است و خداوند از وقتی که جهنم را آفریده، در آتش آن دمیده است؛ هر وادیای از وادیهای آتش، به خواب میرود ولی این چشمه از شدت حرارتش نمیخوابد؛ فرشتگان میگویند: ای جماعت شقاوتپیشه، نزدیک آیید و از این بنوشید؛ و چون از آن روی گردانند، فرشتگان با گرزها بر آنان زنند و بدانان گفته شود: «آتش سوزان را بچشید؛ این به سبب آن چیزی است که خودتان از پیش فرستادید و خداوند اصلا به بندگان ظلم نمیکند.» (انفال/50-51) سپس جامی از آهن میآورند که در آن جرعهای از چشمه «آنیة» است پس چون [آن جام] بدانها نزدیک شود لبهایشان چروکیده و منقبض میشود و گوشت صورتشان از هم باز و پراکنده میگردد؛ و چون از آن بنوشند و در درونشان قرار گیرد، «با آن، آنچه در اندرونشان است و پوستها، گداخته میگردد» (حج/20) سپس بر سرش ضربهای زنند که هفتاد هزار سال سقوط کند، تا در «سعیر» (= آتش شعلهور) قرار گیرد، پس چون در آن قرار گیرد، صورتهایشان شعلهور گردد؛ آنگاه است که چشمانشان از شدت دمیدن آن، پوشیده شود؛ سپس ...
الإختصاص، ص363
سَعِيدُ بْنُ جَنَاحٍ قَالَ حَدَّثَنِي عَوْفُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَزْدِيُّ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِذَا أَرَادَ اللَّهُ قَبْضَ رُوحِ الْكَافِر...
ثُمَّ يَضْرِبُ عَلَى رَأْسِهِ ضَرْبَةً فَيَهْوِي سَبْعِينَ أَلْفَ عَامٍ حَتَّى يَنْتَهِيَ إِلَى عَيْنٍ يُقَالُ لَهَا آنِيَةٌ يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى تُسْقى مِنْ عَيْنٍ آنِيَةٍ وَ هِيَ عَيْنٌ يَنْتَهِي حَرُّهَا وَ طَبْخُهَا وَ أُوقِدَ عَلَيْهَا مُذْ خَلَقَ اللَّهُ جَهَنَّمَ كُلُّ أَوْدِيَةِ النَّارِ تَنَامُ وَ تِلْكَ الْعَيْنُ لَا تَنَامُ مِنْ حَرِّهَا وَ تَقُولُ الْمَلَائِكَةُ يَا مَعْشَرَ الْأَشْقِيَاءِ ادْنُوا فَاشْرَبُوا مِنْهَا فَإِذَا أَعْرَضُوا عَنْهَا ضَرَبَتْهُمُ الْمَلَائِكَةُ بِالْمَقَامِعِ وَ قِيلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ قَالَ ثُمَّ يُؤْتَوْنَ بِكَأْسٍ مِنْ حَدِيدٍ فِيهِ شَرْبَةٌ مِنْ عَيْنٍ آنِيَةٍ فَإِذَا أُدْنِيَ مِنْهُمْ تَقَلَّصَتْ شِفَاهُهُمْ وَ انْتَثَرَتْ لُحُومُ وُجُوهِهِمْ فَإِذَا شَرِبُوا مِنْهَا وَ صَارَ فِي أَجْوَافِهِمْ يُصْهَرُ بِهِ ما فِي بُطُونِهِمْ وَ الْجُلُودُ ثُمَّ يُضْرَبُ عَلَى رَأْسِهِ ضَرْبَةٌ فَيَهْوِي سَبْعِينَ أَلْفَ عَامٍ حَتَّى يُوَاقِعَ السَّعِيرَ فَإِذَا وَاقَعَهَا سُعِّرَتْ فِي وُجُوهِهِمْ فَعِنْدَ ذَلِكَ غُشِيَتْ أَبْصَارُهُمْ مِنْ نَفْحِهَا ثُم ...
تدبر1⃣ گرز آهنین علی القاعده برای کوبیدن است. و اگر با چنین گرزی برسر کسی بکوبند چه خواهد شد؟! اما چرا چنین عذابی؟
الف. قیامت عرصه جلوه حق و نیست و نابود شدن باطلهاست. کسی که تمام وجودش را باطل فراگرفته چاره ای برایش نمی ماند جز آنکه وجودش را در هم بکوبند.
ب. در نکات ترجمه بیان شد که قمع ضربه ای است که شخص را خوار و ذلیل می کند. کافر که در مقابل خدا گردن فرازی می کند در حقیقت این تکبرش نشان دهنده شدت ذلت و خواری اوست و لذا برای خود مقامعی آماده کرده است.
آی کاش با الهام گرفتن از رهنمودهای حیات بخش قرآن همگی درک می کردیم و به یک دیگر تذکر می دادیم که قرآن برای همیشه خواندن و همیشه نصب العین قرار دادن نویدها و هشدارها و احکام و اعتقادات قرآنی و عمل به این روشن گریهای سعادت بخش است و هرگز برای تاقچه ی بالا گذاشتن و خاک خوردن و استفاده ی ابزاری برای خواسته های دنیایی بی ربط نیست؟؟؟!!!
---
در حذف و سانسور مقاله ها و اخبار و نظرات اگر در جستجوی رضایت خداوند هستید و می خواهید عاقبت به خیر شوید ، حس حق گرایی قرآنی و منطق گرا را در مقابل حس خرد گریزی تهی از منطق تقویت کنید و همیشه خدا پسندانه از حس حق گرایی پیروی نمایید تا فردای قیامت در محضر خداوند رو سفید باشید.