گاهي احساس ميکنم بر سر کارگردانهاي عزيز جشنواره اسلحه قرار دادهاند و آنها را مجبور ميکنند فيلمي دمدستي براي حضور در جشنواره بسازند که...
به گزارش بولتن نیوز، گاهي احساس ميکنم بر سر کارگردانهاي عزيز جشنواره اسلحه قرار دادهاند و آنها را مجبور ميکنند فيلمي دمدستي براي حضور در جشنواره بسازند که در آخرين نمونه آن فيلم «مادري» اولين اثر رقيه توکلي به نمايش درآمد، فيلمي بيهدف و الکن که نهتنها مسيري را دنبال نميکند، بلکه قصد توهين به آدمهاي يزد را دارد. اثري با معيارهاي فمينيستي که اينبار در شهرستان يزد ساخته شده است، البته خدارو شکر که انگار مشکلات خانوادههاي تهران به پايان رسيده است، اما اين مقدمه کوتاه براي آن است که گفته شود با تغيير لوکيشن، تغيير پلاکهاي ماشين، به کارگيري چند اصطلاح زباني و استفاده نادرست و ناصحيح از گويش آن منطقه يا چند پلان زيبا از شهرستانها، مردم و فرهنگ آنجا ساخته نميشوند.
در «مادري»، مخاطب با دختري تهراني به نام نوا رو به رو ميشود که عاشق است، عشقي که نه شکل ميگيرد و نه پايان مييابد، نه ميداند چه ميخواهد و نه براي عشقش مبارزه ميکند و تنها سرگردان در ميان کوچههاي يزد راه ميرود، البته نام فيلم را بايد در صحبتهاي رقيه توکلي جستوجو کرد که ميگويد: «در جايي از فيلم گلنار به خواهرش ميگويد که تو مادري را خوب بلدي و در تمام فيلم همه براي يکديگر مادري ميکنند. مادري موضوعي است که در فيلم زياد ميبينيم. بزرگترين خصوصيت و نعمت براي يک زن مادري کردن است و به اين دليل اسم فيلم را «مادري» گذاشتيم»، اما مخاطب خلاف آن را ميبيند، گلنار که خواهر نوا و يک مادر است هيچ چيز جز «نمايشگاه و نقاشيها و خودش» اهميت ندارد(حالا بماند که هانيه توسلي حتي قلممو نقاشي را هم نميتواند درست در دست بگيرد) و به معشوقه جديد، دختر خود را خواهرش معرفي ميکند تا شايد حس مادري بيشتر به مخاطب انتقال داده شود!
اما تماشاگر با کاراکترهاي ديگري هم روبهرو ميشود؛ پدري که براي تنبلي از نگهداري بچه خود به چند دليل مضحک دخترش را در پسزمينهاي که آدمهاي کوچه در حال درگيري هستند، رها ميکند و ميرود يا پيرزني يزدي که با آمدن اين دو خواهر به خانهاش جرئت پيدا کرده و از شوهر خود طلاق گرفته است يا مرد هوسباز يزدي که به زنها تعدي يا چشمچراني ميکند، همسري که چشم خود را بر اين اتفاقها ميبندد و دفاع ناحق ميکند، دختري که دوست پسر نوا را ميدزد، دختربچهاي که عشوهگري و ماتيک ميزند، پسربچهاي که... در هر حال فيلم «مادري» با استفاده يا بهتر بگويم سوءاستفاده از زيباييهاي شهرستان يزد همان مشکلات خانوادههاي تهراني را آن هم الکن بازگو ميکند و کارگردان حتي به خود زحمت بوميسازي اين مسائل را نداده است، اما در آخر بايد از کارگردانهاي جوان درخواست کرد که لطفاً در همين تهران بمانيد و به همان ژانر نو ظهور نکبت متکي شويد تا حداقل چهره شهرستانها را در دنيا خراب نکنيد.
منبع : روزنامه جوان