کد خبر: ۴۴۴۴۷۴
تاریخ انتشار:
گفت‌وگویی با همایون اسعدیان درباره یک روز بخصوص

بلد نیستم فیلم بدون قهرمان بسازم

قوت فیلم من آنجایی می‌تواند باشد که اگر ١٠‌سال بعد مردم پای این فیلم نشستند بتوانند از فیلم من با مسائل اجتماعی که جامعه ایران در‌سال ساخته شدن فیلم با آنها دست به گریبان بوده، مواجه شوند

گروه سینما و تلویزیون: همایون اسعدیان امسال با فیلم « یک روز بخصوص» در بخش سودای سیمرغ سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد. بسیاری از منتقدین آخرین ساخته اسعدیان را که تهیه کنندگی اش را هم خود او انجام داده از شانس های اصلی به دست آوردن جایزه می دانند.

بلد نیستم فیلم بدون قهرمان بسازم

به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه شهروند، در «یک روز بخصوص» مصطفی زمانی،  فرهاد اصلانی، پریناز ایزدیار، محسن کیایی،  شیرین آقا کاشی و شیرین یزدان بخش بازیگران اصلی این درام اجتماعی هستند که در خلاصه داستانش آمده است: «حامد باید برای عمل قلب خواهرش دست به یک انتخاب بزند، انتخابی که در آینده مسیرهای متفاوتی را پیش روی او قرار داده است».

فرهاد اصلانی پس از هشت سال بار دیگر در این فیلم جلوی دوربین اسعدیان رفته است و محسن کیایی یکی از متفاوت ترین نقش ها را ایفا کرده است. با اسعدیان درباره این فیلم و علاقه اش به سینمای اجتماعی گفت وگو کرده ایم:

 آنطور که در خلاصه داستان فیلم جدیدتان آمده ظاهرا داستان، روایت زندگی مردی است که برای تهیه هزینه عمل خواهرش با مشکل مواجه می‌شود. این یعنی شما باز هم بستر داستان‌تان را درون طبقه متوسط جامعه گسترش داده اید. اینطور نیست؟

اصل قصه باز هم برآمده از زندگی طبقه متوسط است. چون خود من هم از طبقه متوسط برآمده‌ام گمان می‌کنم احتمالا این طبقه اجتماعی را بیشتر و بهتر می‌شناسم. البته منظورم این نیست که در مورد دیگر طبقات اجتماعی و اقتصادی امکان کار کردن وجود ندارد اما من بیشتر کار کردن در این فضا را دوست دارم.

البته هدفم طرح مشکلات این طبقه از منظر جامعه‌شناسی و برشمردن آن مشکلات نیست. برای من قضیه تا آنجا مطرح است که یک انسان در یک موقعیت خاص و چالشی قرار می‌گیرد و بعد باید تصمیم‌گیری کند. طبیعتا این تصمیم‌گیری مراحل بعدی را هم در پی خواهد داشت. در واقع فیلم یک روز بخصوص درباره انتخاب است و شاید بتواند بخشی از تبعات انتخاب‌هایی که هر کدام از ما انجام می‌دهیم را نشان بدهد.

 طبعا درام هم در چنین موقعیت‌هایی شکل می‌گیرد. وقتی بحث بر سر سینماست اولویت اول سینماگر خلق موقعیت‌های دراماتیک است. بنابراین ارایه تحلیل‌های دقیق‌تر جامعه‌شناسانه را از محققان و پژوهشگران و آکادمسین‌ها می‌توان انتظار داشت.

باور من بر این است که وقتی بحث بر سر درام و فیلم سینمایی است، شما با یک قصه مواجه هستید که بستری را فراهم می‌کند که شما با استفاده از آن بستر خود به خود دغدغه‌های اجتماعی خودتان را درونش می‌آورید.

بلد نیستم فیلم بدون قهرمان بسازم

خط قصه مسیری را طی می‌کند که به شما این امکان را می‌دهد که درون همان بستر دغدغه‌هایی که درباره طبقه متوسط دارید را به نمایش بگذارید. در یک روزبخصوص هم من از همین منظر به فیلمنامه نگاه کرده‌ام. خط داستانی به ظاهر مستقلی در بین است اما بستری را ایجاد می‌کند که می‌شود با استفاده از آن درباره شرایطي که دارید درونش زندگی می‌کنید صحبت کنید.

  شما یکی از فیلمسازانی هستید که در بسیاری از کارهایتان ازجمله طلا و مس به تضاد میان سنت و مدرنیته پرداخته‌اید و موقعیت جامعه ایرانی و طبقات مختلف این جامعه را در مواجهه با این دو مفهوم بررسی کرده‌اید. با این توضیح شما فیلمساز را یک کنشگر می‌دانید؟

واقعیتش این است که به نظرم قوت فیلم من آنجایی می‌تواند باشد که اگر ١٠‌سال بعد مردم پای این فیلم نشستند بتوانند از فیلم من به مسائل اجتماعی که جامعه ایران در‌سال ساخته شدن فیلم با آنها دست به گریبان بوده ، مواجه شوند.

چون معتقدم مسائل انسانی که درون یک فیلم مطرح می‌شوند ناگزیر در یک زمان و مکان خاص اتفاق می‌افتند و من علاقه‌مندم این زمان و مکان را در فیلمم داشته باشم و شرایط اجتماعی و بستر اجتماعی را درون فیلمم ببینم. قصه‌ام را هم درون همان شرایط مطرح می‌کنم. همان‌طور که در سعادت‌آباد هم نگاه ما به طبقه متوسط در یک مقطع زمانی مشخص بود و اصلا حرف‌مان این نبود که طبقه متوسط همیشه اینطور رفتار می‌کند و همیشه با چنین مشکلاتی مواجه است.

اساسا همه طبقات اجتماعی در دوره‌های مختلف بازخوردها و شرایط خاص خودشان را دارند. این چیزی بوده که درباره سعادت‌آباد مطرح شده است. درباره یک روز بخصوص و فیلم‌های قبلی‌ام هم با همین مسأله درگیر هستم و دوست دارم اگر شما ٣‌سال یا پنج‌سال بعد هم فیلم مرا دیدید ببینید آدم‌ها در این شرایط و مقطع تاریخی مناسبت‌شان چگونه بوده و به چه حدی از انسانیت رسیده بودند و از سوی دیگر چه معضلاتی با خودشان داشته‌اند.

در این بین این‌که چقدر توانسته‌ام موفق باشم بحث دیگری است. ما تلاشمان را می‌کنیم اما قضاوت این‌که تا امروز چقدر موفق شده‌ایم به عهده تماشاگر، مخاطب و منتقدان است.

صحبت از «طلا و مس» شد اجازه دهید به این فیلم بازگردیم. به نظر می‌رسد در حوزه سیاسی جامعه ایران یک دو دستگی و تقسیم خوب و بد وجود دارد که به شئونات دیگر هم تسری پیدا کرده است. افراد در این فضا کسانی را که مثل خودشان فکر نمی‌کنند را انگار اصلا نمی‌بینند.

وقتی فیلمسازی مثل شما در طلا و مس دغدغه‌های یک طلبه جوان را مطرح می‌کند و به مشکلاتی که او با آنها مواجه است، می‌پردازد باید آرزو کنیم کاش در دیگر حوزه‌ها هم افراد بتوانند؛، سلیقه‌ها، باورها و رفتارهای دیگر را ببینند و از درون آن فضا به مسائل بنگرند، اما واقعیت امروز در سینمای ما چطور است؟

به نظر من برخی از این رفتارها مربوط به سن و ‌سال است. من هم در جوانی گرایشی به گروه‌های سیاسی خاص داشته‌ام. وقتی سن شما بالا می‌رود خصوصا در حوزه هنر کم‌کم متوجه می‌شوید تفاوت هنر با ژورنالیسم این است که هنر باید خودش را از این گرایش‌های سیاسی جدا کند و نگاه کلان‌تری به ماجرا داشته باشد. دیدن چیزهایی در شرایط اجتماعی که ممکن است دیگران ٢ یا ٥‌سال بعد به آن برسند و حسش کنند، می‌تواند بخشی از کار هنرمند باشد.

به هر حال نگاه سیاسی نگاهی مقطعی و منفعت‌طلبانه است و براساس یک سری مصالح طراحی می‌شود و پیش می‌رود. اگر من یا هر فیلمساز دیگری در بند این نگاه قرار بگیرد، طبیعتا اثر هنری که ارایه می‌دهد هم تاریخ مصرف محدودی پیدا می‌کند. امروز باید از نقطه نظر جریان‌های سیاسی اینطور به قضیه بنگریم و بنابراین هنرمان هم تاریخ مصرف همین مقطع را پیدا می‌کند. تنها راه این است که شما به‌عنوان یک هنرمند از تمایلات سیاسی گروهی و نگاه‌های ایدئولوژیک دل بکنید و سعی کنید نگاه بازتری به شرایط جامعه داشته باشید.

بلد نیستم فیلم بدون قهرمان بسازم

حتی وقتی بناست فیلم اجتماعی هم بسازید باید این نگاه بازتر را داشته باشید. اگر بنا باشد من به مسائل روز اجتماعی بپردازم این سوال را ایجاد می‌کند که فرق من با یک ژورنالیست چیست؟ این‌که بگویم آقای احمدی‌نژاد خوب بود یا بد و در حد عملکرد کوتاه‌مدت به حضور او در عرصه سیاسی نگاه کنم یعنی همسان‌سازی نگاه من فیلمساز با یک ژورنالیسم.

البته نمی‌خواهم بگویم ژورنالیسم بد است و اتفاقا معتقدم روزنامه‌نگاری کارکرد خودش را در جامعه دارد که با کار هنرمند متفاوت است. اگر من فیلمساز، عملکرد آقای احمدی‌نژاد یا هر رئیس‌جمهوري و فعال سیاسی دیگری را در کلان اجتماعی نگاه کنم، به بازخوردهایش توجه کنم آن موقع است که پا را یک قدم فراتر گذاشتم و به یک معضل اجتماعی پرداخته‌ام نه یک گزارش اجتماعی.

  امسال علاوه بر «یک روز بخصوص» که کارگردانی‌اش را به‌عهده داشته‌اید و در بخش سودای سیمرغ سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر حضور داريد، ردپای شما را در چند فیلم دیگر هم می‌توان دید. دستکم در فیلم سارا و آیدا که به همکاری همیشگی‌تان با مازیار میری ادامه داده‌اید و در فیلم ماجان رحمان سیفی آزاد هم به‌عنوان مشاور کارگردان حضور داشتید.

من و آقای میری با هم دوستی زیادی داریم. نه‌تنها رد پای من در فیلم او دیده می‌شود بلکه رد پای او هم در فیلم من هست. آقای میری هم مشاور و هم مونیتور من بوده. ما یک رابطه دوستانه داریم و با توجه به همکار بودنمان به هم کمک کرده‌ایم. خوشحالم که امسال من یک فیلم دارم که میری مجری طرحش بوده و میری یک فیلم دارد که من به‌عنوان مجری طرح در آن حضور داشته‌ام. در مراحل مختلف فیلمنامه با هم گفت‌وگو داشته‌ایم. خوشحالم که رفاقت و دوستی به دو فیلم آبرومند تبدیل شده است.

البته درباره خوب و بدِ هیچ‌کدام از این دو فیلم قضاوت نمی‌کنم اما مطمئنم ما امسال در جشنواره دو فیلم آبرومند را ارایه خواهیم داد. هم من و هم آقای میری. خیلی خوشحالم که هم رد پای من در فیلم آقای میری هست هم رد پای او در فیلم من دیده می‌شود.

 آقای اسعدیان با توجه به این‌که فیلم‌های شما همیشه از وجود قهرمان (البته در مفهوم سینمایی آن) استفاده کرده‌اند می‌خواهم نظرتان را درباره احساس خطری که برخی از منتقدان و سینماگران درباره بی‌قهرمان شدن فیلم‌های سینمای ایران مطرح کرده‌اند، بدانم. به نظر شما آیا آنطور که فیلمسازانی چون حسین فرحبخش مطرح کرده‌اند سینمای این سال‌ها بدون قهرمان است؟

اول باید بپرسیم منظور از قهرمان چیست؟ طبیعتا نگاهی که آقای فرحبخش نسبت به قهرمان دارد با نگاه من فرق می‌کند. من معتقدم درامی که قهرمان نداشته باشد به احتمال فراوان اصلا شکل نخواهد گرفت، اما خب تعبیرم از قهرمان رمبوریی با اعمال قهرمانانه نیست. از نگاه من در فیلمی مثل طلاومس هم قهرمان وجود دارد. در بوسیدن روی ماه هم قهرمان یک پیرزن است.

قهرمانی که ویژگی‌های قهرمان سینمایی را دارد. حداقل من بلد نیستم بدون قهرمان فیلم بسازم. اما فکر می‌کنم تعبیرها از قهرمان متفاوت است. حتی در سعادت‌آباد هم ما قهرمان داریم. آنجا نقشی که خانم حاتمی بازی می‌کند به نوعی ویژگی‌های یک قهرمان را دارد.

اگر بنا باشد تعریف کلیشه‌ای از قهرمان ارایه دهیم ممکن است به این نتیجه برسیم که خیلی از فیلم‌های سینمای ایران فاقد قهرمان هستند، اما اگر نگاه کلانی به این قضیه داشته باشیم معمولا فیلم‌ها از یک قهرمان یا ضدقهرمان بهره‌مند هستند و استفاده می‌کنند. الان در هر دو فیلمی که ما ساخته‌ایم یعنی هم فیلم من و هم فیلم آقای میری شما این قهرمان را می‌بینید. البته با تعریفی که خودمان از قهرمان داریم.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین