به گزارش بولتن نیوز،شاهد بودم که چگونه همه مدیران و نیروهای مرتبط برای مقابله با حادثه بحرانی به میدان آمدهاند و جانانه برای مهار آن تلاش میکنند. سوالی که همراه با شوک ناشی از فروریختن ساختمان به ذهنم آمد، این بود که در جریان مدیریت بحران چه وقفه یا خلائی وجود داشته که کار به این رویداد دلخراش کشیده است؟
از مباحث مقدماتی که در درس مدیریت بحران به آن پرداخته میشود، تعریف مدیریت بحران است. در این بحث تاکید میشود که مدیریت بحران تنها ورود مدیران بحران و مسئولان برای حل یک بحران پس از وقوع آن نیست. مدیریت بحران فرآیندی است که زنجیرهای از اقدامات به هم پیوسته را در بر میگیرد که از قبل از بحران آغاز میشود، در زمان بحران استمرار پیدا میکند و پس از بحران نیز ادامه مییابد. در مرحله قبل از وقوع بحران سه گام اساسی به موازات هم به پیش میروند:
الف ـ تلاشها بر یافتن زمینهها و شناسایی عواملی متمرکز میشود که میتوانند به بحران منجر شوند. در اینجا به همه علائم ضعیف و قوی که میتوانند نشانه وجود زمینههایی برای بروز یک بحران باشند، توجه میشود.
ب ـ سپس تلاش میشود با از بین بردن زمینهها و عوامل بحران زا، از وقوع بحران جلوگیری شود. این اقدامات اگر بدرستی صورت گیرد اساسا بحرانی به وقوع نمیپیوندد.
ج ـ تلاش میشود آمادگیهای لازم ایجاد شود تا اگر با همه اقدامات، بحران به وقوع پیوست آمادگی برای مقابله با آن وجود داشته باشد تا از تلفات و آثار زیانبار بحران کاسته شود. در این مرحله ضمن آن که سناریوهای لازم برای مواجهه با وضعیتهای احتمالی آماده میشود، آموزشهای لازم به همه نیروها و مجموعه ذی نفعان داده میشود تا آمادگیهای لازم را پیدا کنند.
در حادثه دلخراش و شوکآور فروریختن ساختمان پلاسکو چنان که از اظهار نظر مسئولان و مدیران بحران پیداست، در مرحله قبل از وقوع بحران گام اول بهدرستی برداشته شده است. علائم و نشانههای حاکی از احتمال بروز حادثه دیده، و پس از آن هشدارهای لازم داده شده است. اما گامهای بعدی طی نشده، و برای از بین بردن زمینهها و عوامل بحرانزا اقدامی صورت نگرفته است. در ساختمانی که هشدارها و اخطارهای مختلف مبنی بر احتمال بروز حادثه دریافت کرده، همچنان فعالیتها با تمام قوا و بدون محدودیت تا روز حادثه ادامه یافته است.
از سوی دیگر این حادثه نشان داد برای آموزش نیروها جهت مواجهه با بحران اقدام و نیروهای توانمند و فداکاری تربیت شدهاند.
اقدام ایثارگرانه و فداکاری نیروهای آتشنشانی در این حادثه بخوبی گویای این واقعیت است. اما به نظر میرسد برای پیشبینی سناریوهای مختلف اقدام نشده، و مهمتر از آن برای آموزش ذینفعان (از جمله مالکان، مغازه داران و کسبه محل) و آماده کردن آنها نیز تلاشی صورت نگرفته است.
اگر ذی نفعان آمادگیهای لازم را داشتند، میتوانستند در جلوگیری از گسترش آتشسوزی موثر باشند. این که مالکان و مغازهداران در زمان حادثه برای برداشتن مدارک، اسناد و احتمالا خارج کردن اموال، بهرغم هشدارها و ممانعتهای آتشنشانی وارد ساختمان شدهاند و به تبع آن محدودیت هایی در فعالیتها برای اطفای حریق ایجاد کردهاند، حاکی از این ضعف آموزشی است.
در مواردی از این نوع، که احتمال بروز حادثه در مکانی وجود دارد که اجتماع فراوانی از مردم در محل و اطراف آن صورت میگیرد، حتی آموزش عمومی و آماده کردن مردم نیز برای مواجهه با بحران و کمک به نیروهای مهارکننده ضروری است. اما گلایههایی که از اجتماع مردم و محدودیتهای ایجاد شده بر اثر حضور آنها برای نیروهای امدادی، وجود دارد حاکی است در این زمینه نیز خلأ وجود دارد.
آنچه مسلم است تمام مسئولان و مدیران حوزه مدیریت بحران از آنچه در کلاسهای مدیریت بحران آموزش داده میشود اطلاع دارند. اما این که چرا آنچه را آموزش میبینیم و به لحاظ نظری میآموزیم در عمل به کار نمیگیریم؟ سوالی است که باید جواب آن را پیدا کنیم و سازوکارهای لازم را برای به کار بستن آن بهوجود آوریم.
فروریختن ساختمان پلاسکو تلخ بود، اما هشداری است درباره بروز حوادث مشابه، و نشانهای است از وجود خلأها در فرآیند مدیریت بحران. ضروری است این هشدار را جدی بگیریم و برای پر کردن خلأها در فرآیند مدیریت بحران تلاش کنیم.
دکتر حاکم قاسمی - استاد دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره)
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com