برای صدمین بار است که من به چنین پرسشی پاسخ میدهم. پیداست که پاسخ من «نه» است، زیرا که اگر پارسیگرای باشید، یا تازیگرای، یا فرنگیگرای، بسته به اینکه در کجا، با چه کسی سخن میگویید، روشی دیگر را در گفتار به کار میگیرید ...
گروه ادبیات: اینکه کسی ادیب باشد، استاد دانشگاه باشد، نویسنده و مترجم باشد، پژوهشگر ادبیات باشد، همه به جای خود نیکوست، اما اینکه کسی علاوه بر همه اینها با شیوه سخن گفتنش میان مردم زبانزد باشد، نکته نیکوتری است؛ میرجلالالدین کزازی از این افراد است.
به گزارش بولتن نیوز، کسی که در سخن، متمایز از دیگران است و در کلامش جز کلمات پارسی نمیبینید، اما شاید جالب باشد که بدانیم این استاد دانشگاه کجاست و چقدر با خانوادهاش وقت سپری میکند یا اینکه چقدر اهل سفر و ورزش است. در همینباره با او گفتوگویی انجام دادیم که در زیر میخوانید.
شما سالهاست در کرج زندگی میکنید. به خاطر آلودگی هوای تهران کوچ کردید؟یکی از دلیلهای آمدنم از تهران به کرج که بیست و اندی سال پیش بود، آلودگی است. به عبارت دیگر نیرومندترین انگیزه من بود، اما پرسمانهای دیگری که تهران با آنها دست به گریبان است هم در کار بود.
شما 20 سال قبل این تصمیم را گرفتید. فکر کنم اگر امروز با مشکلات تهران مثل ترافیک و آلودگی هوا دست به گریبان بودید، حتما باز هم همین تصمیم را میگرفتید.بیگمان چنین است. آن زمان در تهران در خانهای بودم در قیطریه و هنوز هوا در آنجا آلوده نبود. از شدآمد بسیار هم کمتر نشانی بود. با این همه تاب نیاوردم و به کویی آرام و سرسبز در کرج کوچیدم. خانواده هم با من همداستان بودند. شاید این نکته برای خوانندگان شما سودمند باشد هنگامیکه از تهران به کرج در جایی آرام و سبز آمدیم، من آشکارا میدیدم که این کوچ چگونه در پروردگی روانی و جسمی و اندیشهای فرزندانم که آن زمان همه دانشآموز بودند، دیده میشود.
چقدر وقت خود را با خانواده میگذرانید؟بیشینه زمان من این روزها با خانواده یا در خانه میگذرد. من تنها روزهایی که در دانشگاهها درس دارم، از خانه بیرون میروم یا برای سخن راندن در همایشهای فرهنگی و ادبی و دانشگاهی. من روز را به دو پاره بخش میکنم. بامدادان پس از ناشتایی تا نیمروزان کمابیش ساعت یک در دفتر کارم که هم پیوسته است به خانه و هم به گونهای از آن جداست، گرم کار هستم. خانواده گهگاه به نزد من میآیند برای اینکه اگر نیازی هست و کاری یا از آن روی که آنچه نیاز است، برایم میآورند. پس از ناهار زمان را تا پاسی از شب با خانواده میگذرانم.
برای مردم همیشه شیوه صحبت کردن شما جالب است و دوست دارند بدانند شما در خانه هم با فرزندانتان اینطور صحبت میکنید؟برای صدمین بار است که من به چنین پرسشی پاسخ میدهم. پیداست که پاسخ من «نه» است، زیرا که اگر پارسیگرای باشید، یا تازیگرای، یا فرنگیگرای، بسته به اینکه در کجا، با چه کسی سخن میگویید، روشی دیگر را در گفتار به کار میگیرید، اما اگر کسانی از واژههایی که من در خانه هنگام گفتوگو با خانواده بهکار میگیرم، آمار بگیرند و آنها را بسنجند، باز هم درمییابند واژگان پارسی من بیشتر خواهد بود.
شما استاد دانشگاه در شهرهای مختلف هستید. چقدر اهل سفر با خانوادهاید؟اگر زمینه برای چنین سفری فراهم شود، پیداست که بسیار گرایانم، اما آنچنان که گفتید بیشینه سفرهای من با خانواده نیست، زیرا این سفرها سفرهای آموزشی و فرهنگی است، اما همیشه دوست میدارم در این سفرها دستکم بانو همراه من باشد. او پارهای از شهرهایی که هدف سفرهاست را خوش میدارد و گاه با من همراه میشود.
آقای کزازی اهل ورزش کردن هم هست؟
نه آنچنان، هرگز ورزش جایگاهی در من نداشته است؛ ورزش در پهنه رفتار و کار ویژه. به سخن دیگر من ورزشکار یا بهتر بگویم ورزشگر پیشورز و حرفهای نبودهام، اما به پاس تندرستی چندی است که به راهپیمایی میپردازم. اگر راهپیمایی را بتوان ورزش نامید. در سالیان نوجوانی و جوانی در میان ورزشهای گوناگون به کوهنوردی بیشتر گرایان بودم. کمابیش همه کوههای پیرامون کرمانشاه را که زادگاه من است، فرا رفتهام.