حداقل یک آیه در روز /6 دی 95/
بسیار عجب از کسی که نسبت به کارش دچار عُجب شده است
از امام صادق ع روایت شده است: عَجَب و بسیار عجب از کسی که نسبت به کار خویش دچار عُجب (خودبزرگبینی) شده است در حالی که نمیداند آخر کارش به کجا خواهد انجامید.
گروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر می کند.
به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 6 دی به آیه 35 سوره حجر پرداخته شده و در آن آمده است:
وَ إِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلى يَوْمِ الدِّينِ
سوره حجر (15) آیه 35
ترجمه
و البته بر تو لعنت خواهد بود تا روز داوری.
نکات ترجمه ای و نحوی
«اللَّعْنَةَ» از ماده «لعن» به معنای طرد و دور کردنی است که از روی خشم و نارضایتی باشد، و وقتی خدا لعن میکند به معنای آن است که شخص را از رحمتش دور کند و وقتی انسانها لعن میکنند به معنای این است که از خدا میخواهند شخص مورد نظر را از رحمت خویش دور کند. (مفردات ألفاظ القرآن، ص742) و ظاهرا به همین مناسبت است که هرگونه «دعا علیه کسی» را «لعن» گفتهاند (لسان العرب، ج13، ص388) و از آنجا که معنای «دور کردن» از رحمت خدا در این واژه غلبه پیدا کرده، به نحو مجازی، در موردی طرد کردن افراد نسبت به همدیگر هم به کار میرود (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج10، ص202) این ماده و مشتقات آن 41 بار در قرآن کریم آمده که غیر از فعل ثلاثی مجرد «لَعَنَ» و مصدر آن «لَعْن: لعنت کردن»، به صورت اسم «لعنت» (مانند همین آیه) و اسم فاعل (لاعن: لعنتکننده؛ بقره/159) و اسم مفعول (ملعون: لعنت شده؛ احزاب/61) هم به کار رفته است.
«الدِّينِ» درباره این کلمه در جلسه 160 توضیح داده شد که «دین» چند معنا دارد و یکی از معانی آن را «حکم و جزا» دانستهاند (مالک یوم الدین) از این جهت که یک قوانینی است که شخص مجبور میشود به آن تن دهد.
در اینجا میافزاییم که «دین» و مشتقاتش در قرآن کریم جمعاً 101 بار تکرار شده که در سه معنای «دَین: بدهی» «دین: شریعت» و «دین: جزا» بوده است. اگر از معنای «دَین» صرف نظر کنیم، کلمه «دین» در قرآن کریم عمدتا به معنای «آیین و شریعت» به کار رفته و معنای سوم آن تنها در مورد روز قیامت به کار رفته است. بعید نیست که در اینجا هم معنای اصلی کلمه «دین»، همان آیین و شریعت بوده باشد، یعنی دین را در «یوم الدین» به همان معنای دین حقیقی (حقیقت دین) گرفت یعنی روزی که عرصه جدی گرفته شدن دین الهی است. البته این مطلب نیاز به تامل بیشتر دارد.
حدیث
1) از امام صادق ع روایت شده است:
عَجَب و بسیار عجب از کسی که نسبت به کار خویش دچار عُجب (خودبزرگبینی) شده است در حالی که نمیداند آخر کارش به کجا خواهد انجامید.
پس هرکه به خود ویا نسبت به کار خود، دچار عُجب شود، از راه رشد و بالندگی گمراه شده، و چیزی را ادعا کرده که از آنِ او نیست؛ و کسی که ادعای بهناحق کند دروغگوست هرچند که ادعایش را مخفی کند و روزگاری بر او بگذرد؛ پس اولین کاری که با شخص دچار عُجب (= خودبزرگبین) میشود، برکندنِ آن چیزی است که موجب عُجبش شده، تا بداند که او فردی ناتوان و حقیر است، تا خود بر آن گواه باشد و حجت بر او شدیدتر گردد، همان گونه که با ابلیس چنین شد؛
و عُجب، گیاهی است که دانهاش کُفر است، و زمینش نفاق، و آبش بَغی [= فزونخواهی]، و شاخههایش جهل، و برگش گمراهی، و میوهاش لعنت و جاودانگی در آتش است؛ پس هرکه عُجب را برگزید، کفر کاشته و نفاق زراعت کرده است پس ناگزیز میوه خواهد داد و به آتش میرود.
مصباح الشريعة، ص81
قَالَ الصَّادِقُ ع: الْعَجَبُ كُلُّ الْعَجَبِ مِمَّنْ يُعْجَبُ بِعَمَلِهِ وَ هُوَ لَا يَدْرِي بِمَ يُخْتَمُ لَهُ فَمَنْ أُعْجِبَ بِنَفْسِهِ وَ فِعْلِهِ فَقَدْ ضَلَّ عَنْ مَنْهَجِ الرَّشَادِ وَ ادَّعَى مَا لَيْسَ لَهُ وَ الْمُدَّعِي مِنْ غَيْرِ حَقٍّ كَاذِبٌ وَ إِنْ خَفِيَ دَعْوَاهُ وَ طَالَ دَهْرُهُ فَإِنَّ أَوَّلَ مَا يُفْعَلُ بِالْمُعْجَبِ نَزْعُ مَا أُعْجِبَ بِهِ لِيَعْلَمَ أَنَّهُ عَاجِزٌ حَقِيرٌ وَ يَشْهَدَ عَلَى نَفْسِهِ لِتَكُونَ الْحُجَّةُ أَوْكَدَ عَلَيْهِ كَمَا فُعِلَ بِإِبْلِيسَ وَ الْعُجْبُ نَبَاتٌ حَبُّهُ الْكُفْرُ وَ أَرْضُهُ النِّفَاقُ وَ مَاؤُهُ الْبَغْيُ وَ أَغْصَانُهُ الْجَهْلُ وَ وَرَقُهُ الضَّلَالُ وَ ثَمَرَتُهُ اللَّعْنَةُ وَ الْخُلُودُ فِي النَّارِ فَمَنِ اخْتَارَ الْعُجْبَ فَقَدْ بَذَرَ الْكُفْرَ وَ زَرَعَ النِّفَاقَ فَلَا بُدَّ مِنْ أَنْ يُثْمِرَ وَ يَصِيرَ إِلَى النَّار.
2) از امام صادق ع روایت شده است: اخلاص، فضیلتهای کارها را جمع میکند و آن حقیقتی است که کلیدش قبول [شدن توسط خداوند] است، و امضایش رضایت [خدا از شخص] ؛ پس هر که خدا از او قبول کرد و از او راضی شد، او مخلص است هرچند عملش کم باشد؛ و کسی که خداوند از او قبول نکرد او مخلص نیست هرچند عملش زیاد باشد؛ و شاهدش هم حضرت آدم ع است و البیس که لعنت بر او باد.
مصباح الشريعة، ص36
قَالَ الصَّادِقُ ع الْإِخْلَاصُ يَجْمَعُ فَوَاضِلَ الْأَعْمَالِ وَ هُوَ مَعْنًى مِفْتَاحُهُ الْقَبُولُ وَ تَوْقِيعُهُ الرِّضَا فَمَنْ تَقَبَّلَ اللَّهُ مِنْهُ وَ يَرْضَى عَنْهُ فَهُوَ الْمُخْلِصُ وَ إِنْ قَلَّ عَمَلُهُ وَ مَنْ لَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنْهُ فَلَيْسَ بِمُخْلِصٍ وَ إِنْ كَثُرَ عَمَلُهُ اعْتِبَاراً بِآدَمَ ع وَ إِبْلِيسَ عَلَيْهِ اللَّعْنَة.
تدبر
1⃣ «وَ إِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلى يَوْمِ الدِّينِ»
این آیه بیان و توضیح عبارت آیه قبل « فَإِنَّكَ رَجيمٌ: تو راندهشدهای» است. (المیزان، ج14، ص156) در نتیجه رانده شدن شیطان، صرفا یک امر اعتباری و تشریفاتی ویا جابجایی مکانی نبود، بلکه دور و محروم شدن همیشگی از رحمت خدا بود.
2⃣ «وَ إِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلى يَوْمِ الدِّينِ»
«الـ» در «اللَّعْنَةَ» الف و لام جنس است؛ یعنی مطلقِ لعنت (همه لعنتها) بر شیطان.
اما چرا همه لعنتها بر اوست؟
الف. آنچه موجب لعن است، گناه و معصیت است؛ و هیچ گناهی نیست مگر اینکه شیطان با اغواگری و وسوسهاش در ایجاد آن نقش دارد؛ پس او در هر گناهی سهیم است و همه لعنتها هم نصیب او میشود. (المیزان، ج14، ص156)
ب. ابلیس اولین کسی است که گناه کرد و باب گناه را باز کرد؛ و کسی که باب کاری را باز کند در تمام عایدات آن سهیم است. (المیزان، ج14، ص156)
ج. اینکه هر لعنتی بر اوست، بویژه که تعبیر «تا روز قیامت» هم بدان ضمیمه شده، نشان میدهد که شیطان هیچگاه توبه نخواهد کرد و ایمان نخواهد آورد. (مجمعالبیان، ج6، ص517)
د. لعنت دوری از رحمت است. با این تعبیر به ما تذکر میدهد که هیچگونه امید خوبیای از شیطان نداشته باشید.
ثمره تخصصی فلسفهاخلاق
اگر هیچ امید خوبیای به شیطان نمیتوان داشت، پس با هیچ کار بدی نمیتوان به سمت خوبی حرکت کرد؛ اصطلاحاً: هدف وسیله را توجیه نمیکند.
3⃣ «وَ إِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلى يَوْمِ الدِّينِ»
چرا ملعون بودن شیطان را مقید کرد به «روز جزا»؟ و چرا ممکن نیست بدین معنا باشد که شیطان بعد از قیامت مورد رحمت قرار میگیرد؟
الف. علت مقید شدنش این است که لعن، وبال و ثمره معصیت است؛ معصیت کردن فقط تا روز قیامت ممکن است، پس لعن هم به همین محدوده مربوط میشود. (المیزان، ج14، ص156)
ب. خود تعبیر «یوم الدین: روز داوری و جزا» نشان میدهد که تا آن موقع، وی فقط مورد طرد از رحمت است، اما در قیامت، جزای اعمالش داده میشود. (مجمعالبیان، ج6، ص517؛ المیزان، ج14، ص156)
ج. در آیات دیگری به جاودانه در جهنم بودن شیطان تصریح شده است (مثلا: حشر/16؛ شعراء/91-95)
د. آخرت نسبت به دنیا، حکم باطن نسبت به ظاهر را دارد. بسیاری از مطالب که گفته میشود «تا قیامت» بدین جهت است که تاکید کنند که این واقعیت مخفی از دیدگان شماست که در آن عرصه دیگر برای همه آشکار میشود. شبیه حدیث ثقلین که پیامبر فرمود «آن دو [کتاب خدا و اهل بیتم] از هم جدا نمیشوند تا در حوض بر من وارد شوند؛ و واضح است که معنایش این نیست که از آن به بعد از هم جدا میشوند.
4⃣ «وَ إِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلى يَوْمِ الدِّينِ»
شیطان خود را برتر دانست و دچار خودبزرگبینی شد، از درگاه خدا کاملا طرد شد.
اگر توجه کنیم که:
اولا میزان نزدیکی و دوری از خداوند است که بزرگی و کوچکی حقیقی افراد را نشان میدهد؛
و ثانیا مطلقِ لعنت (همه لعنتها) برای شیطان است نتیجه میشود که:
الف. شیطان – علیرغم همه قدرتهای عجیب و غریبی که خداوند برای اغوای انسان به او داده حقیرترین موجود عالم است.
ب. خودبزرگبینی نه تنها مایه بزرگی شخص نمیشود؛ بلکه حقارت شدید او را در پی خواهد داشت.
5⃣ «وَ إِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ ...»
به لحاظ نحوی، «اللعنة» اسم إنّ، و «علیک» خبر إن است که در حالت عادی باید به همین ترتیب میآمد؛ اما اکنون آنچه باید مقدم میبود (اللعنة)، عقبتر آمده و بنا بر قاعده نحوی (تقدیم ما حقه التاخیر یفید الحصر)، این جابجایی دلالت بر «انحصار» میکند؛ یعنی: تا روز قیامت، فقط بر تو لعنت.
یعنی ابلیس نهتنها مورد لعنت قرار گرفته، بلکه جز لعنت و دوری از رحمت خداوند هیچ سهمی در عالم ندارد.
منبع: بولتن نیوز
---
تمام حرکتهای آگاهانه ی انسان برای پاسخ گویی شمرده ثبت می شوند
---
هر حرکت تخلف آمیز آگاهانه که با آن انسان به هر گونه ای که شده به دیگران هر نوع آسیبی را برساند بنا به بدستور خداوند ثبت می شود ( آیات و سورهای: 30 آل عمران و 49 کهف و 47 انبیاء) و در محضر خداوند یعنی در زمانی که بجز بخشش و جلب رضایت صاحب حق امکان هیچ جبرانی نیست ، صاحب این حرکت ناگزیر در معرض پاسخ گویی و مجازات قرار می گیرد (آیات و سوره های: 25 آل عمران و 70 زمر و 12 یس ).
مومنان خدا شناس خدا ترس که با ایمان و سرشت انسانی خود به ضرورت وجود چنین پاسخ گویی و مجازات در زندگی روز مره اذعان دارند از انجام چنین حرکتی سخت پرهیز می کنند (آیات و سوره ها: 57 أسراء و 18 فاطر و...).