کد خبر: ۴۳۰۰۵۸
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
سوسن شریعتی مطرح کرد

لزوم بررسی شکست‌های شریعتی و امام موسی صدر/ نوستالژی مشروعیت نمی‌بخشد

فرزند دکتر شریعتی گفت: امام موسی صدر در مراسم ترحیم شریعتی از جهان چهارم سخن گفت و آن یعنی تلاش برای ساخت آلترناتیو جدید در جهان تکه‌پاره‌ای که در آن قرار داشت.
گروه فرهنگ و هنر: سی‌و هفتمین درس‌گفتار مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر با عنوان «اندیشه و عمل» به سخنرانی سوسن شریعتی با عنوان «امام موسی صدر و میدان نبردهای چندجانبه» اختصاص داشت که عصر روز گذشته(دوشنبه 6 دی) در محل مؤسسه برگزار شد.

لزوم بررسی شکست‌های شریعتی و امام موسی صدر/ نوستالژی مشروعیت نمی‌بخشد

به گزارش بولتن نیوز، گزیده‌ای از این سخنرانی را در ادامه می‌خوانیم:

* درباره شریعتی و موسی‌صدر اجماع نیست

دومین مرتبه است که امام موسی صدر بهانه‌ای شده است تا در محضر دوستان باشم.

نکته‌ای که باعث عزیمتم شد، صحبت از شریعتی است و پدری که هیچ اجماعی بر سرش نیست و در نتیجه خودِ خاکسپاری‌اش هم مسئله است و صحبت از شجاعت میزبانی است که این مهم را برعهده گرفته، یعنی امام موسی صدر و در نتیجه این حس عزیز و عاطفی که در کنار ایشان، امنیتی هست، نگاه پدرانه‌ای هست و نکته دومی که بنده متوجه شدم این بود که بر سر خود میزبان هم هیچ اجماعی نیست و خود موسی صدر هم مانند پدر من، موضوعی است البته در همان پانزده روز فهمیدم لبنانی‌ها با ایشان مشکل دارند، شیعیان با او مشکل دارند، ایرانی‌ها، مجاهدین و همگی با امام موسی صدر مشکل دارند و نهایتاً فهمیدم که دکتر شریعتی و امام موسی صدر چقدر بر سر این موضوع، شبیه هم هستند. همه این برداشت‌ها هم عاطفی و غریزی بود که مجهول آن مواجهه ناگهانی من با امام موسی صدر بود.

* نوستالژی مشروعیت نمی‌بخشد

می‌دانم که دیگر نوستالژی جواب نمی‌دهد و در زمانه‌ای هستیم که نوستالژی‌ها الزاماً مشروعیتی ندارند و نمی‌توان از موضع وفاداری به یک خاطره دیروز، مشروعیتی قائل شد برای پروژه‌ای یا آدمی! شریعتی باشد یا موسی صدر! بنابراین باید از جنس دیگری سخن گفت و در نتیجه آن مواجهه عاطفی بدون پیش‌داوری را باید این بار با ارزیابی تاریخی و خوانش انتقادی به آن نگاه کرد و محک تاریخی زد و اینکه از چه کسی و چه پروژه‌ای صحبت می‌کنیم و چقدر مشروعیت دارد در آن زمان‌ها.

لذا کار سخت‌تر می‌شود و نیازمند پژوهش که شناخت میدان و فاصله‌گیری انتقادی از دیروز است. به ویژه اینکه ما به دوره‌ای تعلق داریم که اشاره شده و همه می‌گویند جهانی است که افسون‌زدایی شده و در یک جهان بی‌افسون و افسانه‌ای زندگی می‌کنیم که افسون‌زدایی شده از خیلی از اتوپیاها، از خیلی وعده‌‌ها،‌ و به دلیل اینکه اتفاقاً محقق شده‌اند از افسون و افسانه‌ها افتاده‌اند و از خیلی آدم‌ها نیز افسون‌زدایی شده است بنابراین در یک جهان بی‌افسون و افسانه، بازگشت به چهره‌های دیروز نه چندان دور ولی به هر حال دیروزی که در پی آن اتفاقات بسیاری افتاده، کار را سخت می‌کند و توجیه آن را هم سخت‌تر می‌کند.

اتوپیایی مانند مدرنیته یک وجه دیگری هم دارد که شاید نام آن،‌ وجه استعماری است

این پروژه‌هایی که از افسون و افسانه افتاده‌اند و به نوعی برخلاف تصور آغازین که فکر می‌کردیم اتوپیک‌اند، محقق نمی‌شوند و شعار هستند متأسفانه یا خوشبختانه محقق شده‌اند و معلوم شد که خیلی هم دست نایافتنی نیستند و این محقق شدن، از افسون و افسانه افتادن و امروزه در معرض اتهام هستند می‌دانیم اتوپیای سوسیالیزیم است که حتی وقتی محقق می‌شود نوعی توتالیزم از آن بیرون می‌آید.

اتوپیایی، مثل نظام‌های مذهبی است که امروزه به پرسش گرفته می‌شوند به خاطر اینکه از نوعی نظام‌های تئوتراتیک هستند و ما را از نمایندگان خود در روی زمین می‌ترسانند. اتوپیایی مانند لیبرالیزم حتی امروز به پرسش گرفته می‌شود برای اینکه از درون آن سرمایه‌داری بیرون می‌آید به نوعی، تقسیم‌بندی جهان به اول و دوم و سوم و یا شمال و جنوب یا فقر و مفهوم سلطه را از آن استخراج می‌کنند بنابراین خودِ لیبرالیزم هم در بحران سرمایه‌داری به پرسش گرفته می‌شود اگرچه در دو دهه هشتاد میلادی، پیروزی آن را جشن می‌گرفتند اما امروزه به پرسش گرفته شده است یا اتوپیایی مانند مدرنیته که معلوم می‌شود یک وجه دیگری هم دارد که شاید نام آن،‌ وجه استعماری است یا اتوپیاهایی مانند هویت‌گرایی که بازگشت به خویشتن‌هایی که امروز ما را می‌ترسانند و خویشتن‌هایی که معلوم می‌شود دام و زندان هستند و از درون آن می‌تواند فجایع یا هیولاهایی مانند داعش بیرون آید. بنابراین در یک جهان اینچنینی که نه نوستالژی جایی دارد نه پروژه‌ها، چکار باید کرد؟!‌شاید یکی از راهکارهای آن این باشد کاری که ادبیات انجام می‌دهد را انجام دهیم یعنی نقطه عزیمت‌مان را پروژه‌ها و حرف‌ها نگیریم. به تعبیر شریعتی در بحث آدم‌ها و حرف‌ها این بار سراغ آدم‌ها برویم و نه حرف‌هایشان.

از طریق شناخت خود این افراد به سراغ حرف‌ها و پروژه‌هایشان برویم. نشان می‌دهد که انسان‌ها قابل اعتمادترهستند و شناخت زیست و روش، بینش و منش‌شان و روش‌هایی که انتخاب کردند برای تحقق رسالت خود، شاید اعتماد برانگیزتر باشد و بنده هم فکر می‌کنم از دل این روش، می‌تواند چیز خوبی بیرون آید.

به تعبیر شریعتی که درباره اقبال گفته است بعضی آدم‌ها رسالت‌شان، مرکب‌شان است البته همه آدم‌ها این‌طور نیستند و الزاماً همه آدم‌ها زندگی‌شان شباهتی به اندیشه‌شان ندارد ولی بعضی چهره‌‌ها، معرف رسالت‌شان است و باید زندگی‌شان را شناخت تا معلوم شود ایده‌هایشان را چگونه زیست کرده‌اند ولی در غیر این صورت، دیده‌ها به هم شبیه می‌شود و ما نمی‌توانیم متوجه تفاوت‌ها شویم.

بنابراین در بزرگداشت آدم‌ها و حرف‌ها می‌توانیم نه جا برای افسون دیگری باز کنیم و نه جا برای بازسازی نوعی امید و یک نوستالژی دیگر. شاید یکی از راه‌ها این است که به سراغ این آدم‌ها برویم نه از طریق شباهت‌شان به زمانه خودشان که بعد نتیجه بگیریم اینها فرزندان زمانه خودشان بودند و به کار زمانه ما نمی‌آیند. اتفاقاً باید سراغ این افراد رفت به میزان تفاوت‌هایی که با زمانه خودشان داشتند و از طریق اشتراکاتی که با زمانه خودشان داشتند. 

باید شکست‌های شریعتی و امام موسی صدر را شناسایی کنیم نه الزاماً پیروزی‌هایشان و به این معنا شاید جا باز شود برای این ادعا که مراجعه به دیروز و آشنایی با چهر‌ه‌ها الزاماً از طریق نوستالژی نباشد

این یکی از راههای خوبی است که جواب می‌دهد در نتیجه شخصیت‌هایی مانند شریعتی و موسی صدر که با زمانه خودشان در تنش و در تلاش برای تغییر آن بودند و به نوعی تنها ماندند و مورد تهاجم قرار گرفتند تفاوت‌هایی که با زمانه خودشان داشتند خیلی عالی است و شاید بتوان جور دیگری به آنها نگاه کرد. دوم؛ به میزان شناسایی شکست‌هایی که خوردند نه پیروزی‌هایی که داشتند به یک معنا شاید این آدم‌ها شکست خوردند ولی ما با آشنایی با شکست‌های امام موسی صدر اینکه موسی صدر چه شکست‌هایی خورد شریعتی چه شکست‌هایی خورد و به یک معنا آنها افراد شکست خورده‌ای بودند چرا که نتوانستند پیش ببرند و از بین رفتند، کشته شدند،‌ گم شدند و به این معنا تنها و منزوی ماندند ما باید شکست‌های این بزرگان را شناسایی کنیم نه الزاماً پیروزی‌هایشان و به این معنا شاید جا باز شود برای این ادعا که مراجعه به دیروز و آشنایی با چهر‌ه‌ها الزاماً از طریق نوستالژی نباشد.

به همین دلیل سراغ کتاب‌‌های مؤسسه امام موسی صدر رفتم؛ کتاب‌هایی که سیره و سرگذشت و خاطره بود و فکر می کردم اینها را علی‌رغم اینکه دوستداران نوشته‌اند و می‌توان آنها را با یک خوانش انتقادی گفت که پاکیزه‌سازی شده و ایده‌آلیزه‌ شده‌ این چهره و... به هر حال باید فاصله انتقادی را باید با کتاب‌هایی که از جنس خاطره و عاطفی و ای بسا اندکی هم گزینشی است و الزاماً همه واقعیت را نمی‌گوید ولی با این همه و با حفظ رابطه انتقادی به این کتاب‌ها مراجعه کردم و از طریق آن‌ها سوژه‌ای را به دست آوردم اینجا بود که تیتری پیشنهاد شد و رسیدم به تعبیری از خود امام موسی صدر درباره زنان که می‌گوید باید زنان در میدان نبردهای چند جانبه‌ بجنگند و میدان نبردهای چندگانه را علیه آداب و رسوم قبیله‌ای خلاصه می‌کند.

گام اول، ترسیم این میدان نبردهای چند جانبه است، میدان لبنان همچون ملت، دولت و همچون یک منطقه جغرافیایی میدانی است خطا‌آمیزه شده و در آن سال‌ها بعد از جنگ جهانی دوم و میدانی است مین‌گذاری شده به همه معنای سمبلیک و غیر سمبلیک کلمه و ترسیم این میدان نبردهای چند جانبه قبل از هر چیز مهم است تا ما بدانیم یعنی چه وقتی می‌گوییم موسی صدر فلان کار را انجام داد.

میدان نبردهای چند جانبه، یکی اوضاع داخلی لبنان بود. لبنان بعد از جنگ جهانی دوم بین دهه 50- 77 در سال 1944 به لبنان بزرگ تبدیل می‌شود و تلاش می‌کند خود را بسازد و مستقل باشد. پانزده سال بعد، امام موسی به عنوان نماینده بخش شیعه ملت لبنان معرفی می‌شود و این به خوداندیشگی از فیلترهایی همچون طایفه‌ای و قومی عبور می‌کند و هنوز نمی‌تواند به خویش به عنوان یک «مای» لبنان بیندیشد. 

امام موسی صدر در مراسم ترحیم شریعتی از جهان چهارم سخن گفت و آن یعنی تلاش برای ساخت آلترناتیو جدید در جهان تکه‌پاره‌ای که در آن قرار داشت

امام موسی صدر با لبنانی سروکار داشت که اسمش یک ملت بود اما عمر کوتاهی داشت، قدرت ضعیف بود اولین میدانی که امام موسی صدر با آن روبه‌رو می‌شود این بود که چگونه می‌توان شیعه بود یا شیعه را به رسمیت شناساند و سهم آن را تأکید و به یک قدرت از قطعات پازل قدرت لبنان تبدیل کرد و در عین حال نسبت «مای لبنانی» را از دست ندارد این اولین پارادوکسی بود که با آن روبه‌رو شد.

امام موسی صدر در خصوص اوضاع منطقه‌ای لبنان باید یک نسبت دیگری پیدا می‌کرد از سال 67 به بعد و 10 سال بعد از ورود امام موسی صدر به منطقه، مسئله فلسطین به وجود می‌آید و آغاز مبارزه مسلحانه علیه اسرائیل. دومین پرسش امام موسی صدر این بود که چه نسبتی میان «من لبنانی» با «مای عرب» می‌توان تصور کرد و هنوز هویت لبنانی تعریف نشده بود. و تنش منافع را چگونه می‌توان مدیریت کرد.

سومین نسبتی که باید در این نبرد آگاهانه به کار برده می‌شد که از جنس جنگ بود، میدان جهانی است یعنی نسبت مای عرب در جهان اسلام و این جهان اسلام در منطقه و تنش آن با غربی که با سلاح و با تکنولوژی و با سلطه تعریف می‌شود نه الزاماً با وجه فرهنگی آن که مدرنیته باشد اما در عین حال باید وارد یک گفت‌وگوی تمدنی هم می‌شد.

چشم‌اندازها است که تاکتیک‌ها را مشروعیت می‌بخشد و می‌توان بسیاری از انتخاب‌های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی امام موسی صدر را دریافت؛ امام موسی صدر در مراسم ترحیم شریعتی از جهان چهارم سخن گفت و آن یعنی تلاش برای ساخت آلترناتیو جدید در جهان تکه‌پاره‌ای که در آن قرار داشت و دشمنان متضادی داشت که معلوم نبود دشمن او دولت لبنان است،‌ اهل تسنن، شیعه خودی، اسرائیل یا غرب است در این جهان در جست‌جوی ساخت یک آلترناتیو و جهان چهارمی است که ما را به سوم بودن تقلیل نمی‌دهد و این چشم‌انداز اصلی است بنابراین فقط نجات شیعهِ سرکوچه در محله جنوب لبنان نیست و بحث بسیار فراگیرتر است.

تعبیر شریعتی این است که دین یعنی عقیده و ملیت یعنی شخصیت. نسبت شخصیت و عقیده همان نسبت دین است به ملیت

دومین چشم‌انداز امام موسی صدر، تلاش برای ساختن یک «ما» است. مای شیعی، مای لبنانی، مای عرب و یک مای جهانی، ما براساس یک «من»‌ها است با به رسمیت شناخته شدن این من‌های متکثر قومی، قبیله‌ای، فرهنگی.

سومین چشم‌اندازی که امام موسی صدر تنها در حدّ کلانتر به آن نگاه می‌‌کند نگاه اومانیستی امام موسی صدر است رعایت انسان در سطح کلان و این یعنی منهای فیلترهای هویتی، مرزهای عقیدتی و انسان به صفت انسان است و با ایجاد تعادل میان تمام وجوه متعدد و متکثری که انسان معاصر دستخوش آن است به همین دلیل امام موسی صدر در تمامی چشم‌اندازهایش مجبور به برقراری یک نسبت و تعادل میان یک سری از دوگانه‌های مدام میان دین و ملت است.

هنوز هم که هنوز است این برای ما مشخص نشده که دین، دشمن ملت و ملیت است یا ملیت فراتر از دین است و جامعه ایران نیز درگیر این موضوع است در خود تعبیر جمهوری اسلامی، هر سال بخشی داریم که جمهوریت مهمتر است یا اسلامیت؟ از زمان مشروطه ما این سؤال را داریم که چه نسبتی میان دین و ملت وجود دارد.

تعبیر شریعتی این است که دین یعنی عقیده و ملیت یعنی شخصیت. نسبت شخصیت و عقیده همان نسبت دین است به ملیت. بنابراین هیچ کدام بدون دیگری نمی‌شود به همین دلیل ایرانی‌ای که دین می‌ورزد با عربی که در عربستان سعودی دین می‌ورزد فرق می‌کند چرا که شخصیت، نوعی میزبانی می‌کند ایمان را و لذا نباید به قیمت انکار ملیت، ما منکر ضرورت یا عقیده‌ای به نام دین شویم چنانچه دین نباید، تشخّص ملی ما را منکر و یا منتفی کند بنابراین یکی از تلاش‌های امام موسی صدر، کارهایی است که برای شیعه لبنانی انجام می‌دهد.

روش صحیح امام موسی صدر این است قبل از آنکه وارد گفت‌وگو شود خود را به موجودیتی تبدیل می‌کند که باید به رسمیت شناخته شود
دوگانه دوم، دین و سیاست است امام موسی صدر همیشه به این متهم است که تو خیلی سیاسی هستی و دین را منتفی کرده‌ای در حالی که دین مدیتیشن، خلوت و... است و اصرار امام موسی صدر برای اینکه دین برای همین‌جا و هم‌اکنون من اگر به درد نخورد در آخرت هم به کار نخواهد آمد و از این منظر به دکتر شریعتی شبیه است چرا که دین را برای زندگی می‌خواهد و دینی که برای زندگی با همه وجوه و سطوحش اعم از سیاست، قدرت، اقتصاد و... . با انکار زندگی، دین نمی‌تواند از خودش اعاده حیثیت کند.

براساس چشم‌اندازها، روش‌های امام موسی صدر قابل کپی‌برداری بوده و حتی برای امروز ما مفید است اگر بخواهیم دو کلید در روش‌ها ارائه دهیم یکی مسئله به رسمیت شناخته شدگی است همان بحثی است که فصل جدید مکتب فرانکفورد درباره آن صحبت می‌کند جامعه‌ای که تو را نادیده می‌گیرد و حذف می‌کند خودش زمینه‌ساز می‌شود و لذا مبارزه امروز تلاش بر سر تضاد طبقاتی نیست بلکه بحث بر سر به رسمیت شناخته شدگی است روش صحیح امام موسی صدر این است قبل از آنکه وارد گفت‌وگو شود باید خود را به موجودیتی تبدیل کند که باید به رسمیت شناخته شود همچون قدرت، همچون شیعه. تا بعد از آن گفت‌وگو ممکن شود بنابراین در اینجا بر قدرت تکیه می‌کند و در عین حال خود را ذیل یک امر کلان مانند قدرت می‌بیند.

در سال 1985 شیعه، مقام شهروندی ندارد، مجلس ندارد و امام موسی صدر شیعه را به مقام شهروند ارتقا می‌دهد.
منبع: خبرگزاری فارس

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
روح الله
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۰۸ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۹
0
0
سلام تییتر خوبی را برای این مطلب زیبا انتخاب نکردی خواهشمندم تیتر رو عوض کنید .وجای بسی تشکر برای این مطلب زیبا
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین