کد خبر: ۴۲۹۴۹۶
تاریخ انتشار:

راهبردهای اومانیسم برای کاهش جمعیت جهان/ انسان‎کشی با شعار انسان‎مداری

پژوهشگر حوزه جمعیت در یادداشتی نوشت: مدعیان اومانیسم و یا همان حاکمان نظام سلطه بین‌الملل در راستای طرح های مدیریت و کاهش جمعیت جهان، که با هدف حفظ سلطه و تأمین منافع همه‌جانبه خود در دست اجرا دارند راهبردهای ضدبشری را اتخاذ نموده و تمام اقدامات عملی خود را در مسیر تحقق این راهبردها تبیین می‌کنند.

گروه اجتماعی: صالح قاسمی پژوهشگر حوزه جمعیت در یادداشتی در خصوص رفتار مدعیان اومانیسم در راستای کاهش جمعیت جهان نوشت: مدعیان اومانیسم و یا همان حاکمان نظام سلطه بین‌الملل در راستای طرح های مدیریت و کاهش جمعیت جهان، که با هدف حفظ سلطه و تأمین منافع همه‌جانبۀ خود در دست اجرا دارند؛ راهبردهای ضدبشری را اتخاذ نموده و تمام اقدامات عملی خود را در مسیر تحقق این راهبردها تبیین می‌کنند که در یک نگاه کلی این سیاست‎گذاری‎ها در دو راهبرد؛ 1- جلوگیری و کاستن از زادو ولد در جهان و  2- قتل عام و کشتار گستردۀ مردم جهان، قابل بررسی است.

به گزارش بولتن نیوز،دیرزمانی است که مکتب ضد توحیدی اومانیسم مدعای ساختن جهانی با محوریت انسان را دارد و با این ادعای مشرکانه انسان را به استثمار سرکردگان نظام سلطۀ بین‌الملل درآورده است. اما جالب است بدانید که اومانیسم نه‌تنها انسان را به قطب عالم بدل ننمود، بلکه همین مکتبِ داعیه‌دار خداوندگاریِ انسان، در حال قتل‎عام خاموش نوع بشر است. از سال‌های دور پیش از میلاد، همواره کمیت و کیفیت جمعیت انسان بر کرۀ خاکی مورد توجه نخبگان سیاسی و حاکمان دنیا بوده است و دائماً برنامه‎ها و نظریات متنوعی در مدیریت حجم و ترکیب جمعیت جهان وجود داشته و دستورالعمل قرارگرفته است.

«اومانیسم» و اکثر مکاتب سیاسی و علمی مدرن دنیای غرب که منشعب از اومانیسم هستند، با وجود تفاوت‎ها و تضادهای عمیقی که دارند، در یک موضوع به اتفاق‎نظر مشکوکی می‌رسند. میلیتاریسم، امپریالیسم، راسیزم، سوسیالیزم و کمونیسم و دیگر ایدئولوژی‌های مشابه، نوعی جهان‌بینی ضدانسانی را ترویج می‎کنند که در آن نژاد انسانی چیزی در حد حشرات موذی دیده می‌شود که خواسته‎ها و اشتهای بی حدوحصر او نظم طبیعی را به خطر می‌اندازد و در نتیجه اتخاذ تدابیر سخت‌گیرانه‌ای برای محدود کردن جمعیت انسان ضروری است.

شاید در ابتدا دشوار باشد که بپذیریم نظام سلطه و استعمارگران امروز جهان دربارۀ تعداد اعضای خانواده‎های دنیا و عدد جمعیت اقوام و ملل برای خود حق دخالت و حتی تعیین تکلیف قائل هستند، اما اسناد زیادی که بسیاری از آن‌ها متعلق به سازمان ملل متحد هستند، اثبات می‌کند که از سال‌ها پیش، یک طرح بین‌المللی برای کاهش جمعیت جهان توسط برخی از قدرت‌های غربی تدوین شده است. اظهارات افراد و سازمان‌های مختلف نشان می‌دهد که این نقشه، هنوز هم در دستور کار غربی‌ها قرار دارد. اساس و مبنای کاهش تعمدی جمعیت یا همان جمعیت‌زدایی، فرمولی است که نخبگان سیاسی در غرب، علاقۀ بسیاری به آن دارند.

پروژۀ جهانی کنترل جمعیت و پیشگیری از به دنیا آمدن نسل‌های آینده، با نگرانی دولت‌های ثروتمند و برخوردار از ثروت آغاز شد. نگرانی سران این دولت‎ها نه از گرسنگی و درماندگی ملت‌های ضعیف، که از محدود شدن مالکیت و دسترسی خود به همۀ منابع جهانی بود. چرا که در عمل، سیاست‌های کنترل جمعیت را در میان ملت‌ها و نژادهای منتخب اجرا کردند و نژادهای برگزیدۀ خود را به زادوولد بیشتر و افزایش جمعیت تشویق و هدایت نمودند.

نظام سلطه با همراه کردن اندیشه‌های اومانیستی و به حاشیه راندن تفکر دینی و ارزش‌های انسانی در این امر، زمینۀ پذیرش ملت‌ها و دولت‌ها را برای کاهش جمعیت در جهان و نابودی نسل‌های انسانی فراهم کردند. در این میان سازمان‌های بین‌المللی نیز با تمام ظرفیت‌های مالی و غیر مالی خود در خدمت مجریان این پروژۀ جهانی درآمدند تا آنها را در تأمین اهدافشان در سراسر جهان و حتی در قلب روستاها و قصبات یاری کنند؛ نتیجۀ این هجمۀ عظیم که از حدود یک قرن پیش در میان سرخپوستان بومی آمریکا آغاز شد، تغییرات شگرف جمعیتی در جهان به‌خصوص کشورهای در حال توسعه و مخصوصاً کشورهای اسلامی بود.

آگاهی از مسائل ناشی از افزایش جمعیت در حال و آینده و اجرای برنامه‌های تنظیم خانواده قبل از آنکه در کشورهای در حال توسعه مطرح شود، حول دو مسئله تکامل یافت که یکی جنبۀ سیاسی، و دیگری جنبۀ انسان‌دوستانه و رفاه‌طلبانه داشت. در خصوص جنبۀ اول باید گفت که از دهۀ 1320 به بعد خطر افزایش جمعیت در دو نقطۀ مهم جهان یعنی آمریکای لاتین و آسیا توسط طرف‌های پیروز جنگ جهانی دوم احساس شد. افزایش جمعیت در این دو منطقه، عاملی بود که ثبات سیاسی یا به‌اصطلاح نظام سلطه، صلح جهانی را در معرض تهدید قرار می‌داد. ترس و نگرانی از چنین پدیده‌ای در کتاب «ویلیام وگت» تحت عنوان «جاده بقا» آشکارا دیده می‌شود.

مسئله دیگر، جنبه انسانی داشت و هدف آن تأمین رفاه جمعیت از طریق برنامه‌های تنظیم خانواده بود که به عنوان یک حق انسانی، ارزش جهانی یافت. این جنبه توسط محققان آمریکاییِ علاقه‌مند به مسائل بین‌المللی مورد توجه قرار گرفت و اعلام کردند که افزایش جمعیت در کشورهای در حال توسعه، نه‌تنها موقعیت سیاسی برتر آمریکا را به خطر می‌اندازد، بلکه مانع اصلی در راه توسعۀ جهانی است. لازم است ذکر شود که در آمریکا حمایت از طرح‌های جهانی به شکلی است که اگر اصل و اساس یک سیاست خارجی جنبه انسانی و نوع‌دوستانه داشته باشد، اما توجیه اقتصادی و سیاسی نداشته باشد، هرگز مورد توجه و حمایت دولت و کنگره آمریکا قرار نخواهد گرفت. در واقع آمریکایی‌ها به فروش وسایل پیشگیری از باروری که رقم آن از حد 3 میلیارد دلار تجاوز می‌کند، راغب‌ ترند تا تحقق اهداف جمعیتی‎شان از طریق شعار رفاه جوامع و لحاظ کردن جنبه‎های انسانی.

در هر حال واقعیت‌های تاریخی نشان می‌دهند که اساس و بنیان شکل‌گیری برنامه‌های تنظیم خانواده که همواره مورد توجه و حمایت سازمان ملل و قدرت‌های بزرگ سلطه‎گر از جمله آمریکا بوده است، از نوعی سلطه‌جویی و برتری‌طلبی قدرت‌های بزرگ جهانی آغاز و با گذشت زمان رنگ و لعاب کمک‌های بشردوستانه و رفاهی و توسعه‌ای به خود گرفته است.

نظام سلطه بین‌الملل در راستای مدیریت و کاهش جمعیت جهان که با هدف حفظ سلطه و تأمین منافع همه‌جانبه خود در دست اجرا دارد؛ راهبردهایی را اتخاذ نموده و تمام اقدامات عملی خود را در این راهبردها تبیین می‌کند که در یک نگاه کلی این راهبردها در دو محور قابل بررسی است:

الف. راهبرد جلوگیری و کاستن از زادو ولد در جهان

اولین راهبرد طراحان و مدیران پروژه مدیریت و کاهش جمعیت جهان، پیشگیری و جلوگیری از تولد انسان‎ها است. چرا که به باور این کدخدایان خودخوانده نظام سلطه بین‎الملل، ممانعت از تولد انسان‎ها و کشتار گسترده ایشان پیش از تولد، بسیار بهتر و کم‎هزینه‎تر از قتل عام بشر موجود و مولود خواهدبود، از این‌رو در مسیر نیل به هدف ضدانسانی و متوحشانه پیشگیری از تولد بیشتر نوزادان دست به طراحی‎های پیچیده‎ای زده‎اند که در ادامه به بخشی از آنها اشاره می‎کنم.

برنامه‌های گسترده بین‌المللی آشکار و پنهان با هدف عقیم‌سازی نوع بشر، ترویج گسترده و قانونی سازی سقط جنین انسان، تولید و عرضۀ گستردۀ داروها و لوازم متنوع پیشگیری از بارداری، ترویج و قبح‎زدایی از انحرافات جنسی و هم‌جنس‌بازی، راه‌اندازی پروژه‎های جهانی بیوتروریسم با هدف ایجاد ناتوانی‌های جنسی و بلوغ‎های زودرس و عقیم‌سازی‌های ناخواسته در جهان، تضعیف و اضمحلال رکن خانواده در جوامع بشری و خصوصا ممالک شرقی و اسلامی، ترویج افکار و گرایش‌های تند فمنیستی به ویژه در بین  بانوان جهان اسلام و ده‎ها راهبرد دیگر ...... از جمله سیاست‌هایی هستند که ذیل راهبرد کاستن از زادوولد برای کاستن از نرخ فرزند آوری جوامع بشری قرار می‌گیرند.

ب. راهبرد قتل عام و کشتار گستردۀ مردم جهان

همزمان با راهبرد اول، راهبرد دیگری با هدف کاستن از جمعیت موجود جوامع بشری، در دستور کار مدعیان اومانیسم قرار گرفت و آن عبارتست از؛ برنامه‎ریزی برای کشتار و نابودی بیشتر اقشار بشر با هدف کاهش جمعیت موجود بر روی کره زمین.

راه‌اندازی جنگ‎های بین‎المللی و تجاوزهای فیمابین کشورهای جهان، راه‌اندازی جنگ‌های داخلی و قومیتی و مذهبی در کشورهای مختلف دنیا، راه‌اندازی کودتاهای هولناک و گستردۀ نظامی در اقصی نقاط جهان، تهاجم و اشغال کشورهای مختلف جهان و کشتار عمومی مردم، توسعه بیوتروریسم و قتل عام گستردۀ مردم جهان توسط تسلیحات و حملات بیولوژیکی، توسعه و بکارگیری سلاح‌های نامتعارف کشتار جمعی همچون تسلیحات شیمیایی و هسته‌ای، تولید و توزیع گستردۀ داروهای چندکاربردی برای مسمومیت و قتل عام مردم، تولید و انتشار گسترده و سری ویروس بیماری‎های اپیدمیک و کشنده در سطح جهان نیز از جمله این اقدامات نظام سلطه برای کاستن از جمعیت موجود جهانی است.

برای مشاهده مطالب اجتماعی ما را در کانال بولتن اجتماعی دنبال کنیدbultansocial@

منبع: خبرگزاری فارس

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین