صاحب نظران در گفت و گو با باني فيلم از آسيب هاي نفوذ افراد و جريانهاي منفعت طلبي به عرصه هاي فرهنگ و هنر مي گويند
به گزارش بولتن نیوز، شرایط نامطمئن فعالیت های سینمایی، همیشه در یک کفه خود افرادی را پرورش می دهدکه مدام از تمامی امکانات و بودجه های پنهان آشکار بهره مند می شوند و در کفه دیگر، اکثریتی که با بخش کوچکی از بودجه ها و سایر امکانات باید روزگار بگذرانند.
در این میان پیکره سینمای ایران به واسطه آفت های وجود کسانی که به اختصار آنان را می توان «رانت خوار» و «انحصارگرا» نامید، دچار صدمات فراوانی می شود.
از بین رفتن فضای اعتماد میان اهالی سینما، دلسردی نسبت به آینده و کوچک شدن افق های سیاستگذاری، از نتایج رشد «رانت خواران» و «انحصارگرایان» است.
در یک نگاه کلی تمامی امکانات تولید، اکران و مواهب حضور در مناصب و حوزه های تصمیم گیری سینما، نصیب اقلیتی شده است که بدون هیچ تعارفی، سینمای ایران را «ملک مطلق» خود و اجدادشان می دانند!
این اقلیت که معمولاً سوء استفاده از بوجود آمدن تغییرات در فضای سیاسی، فرصت بروز پیدا می کنند، تمامی تلاش شان را معطوف راندن «اکثریت محق» و جا انداختن «اقلیت ناحق» می کنند. همین شیوه های تصمیم گیران، به شدت به شاکله فرهنگی کشور نیز آسیب وارد می سازد.
در ادامه گزارش های بانی فیلم درباره آسیب های حضور اقلیت های انحصارگرایی، امروز نیز پای صحبت تعدادی از دست اندرکاران سینما نشسته ایم.
ابوالحسن داودی:
معضل همیشگی سینما قطب بندی است
در میان کارگردان و اهالی سینما، ابوالحسن داودی، فیلمنامه نویس، تهیه کننده و کارگردان نیز همانند سایر همکاران خود در خصوص علل بوجود آمدن جناح و قطب بندی ها در سینما، وجود روابط و عدم شایسته سالاری در این عرصه می داند.
داودی در خصوص کسانی که همواره با عوض شدن مدیریت های دولتی همچنان پرکار هستند و برای کسانی که به تبع آن کنار گذاشته می شوند، به بانی فیلم گفت: این اتفاق جدیدی نیست و معضل همیشگی است که همواره از ابتدا وجود داشته است. این امری طبیعی است که یک گروه با عده ای خوب هستند و عده ای با گروه دیگر خوب نیستند.
کارگردان و فیلمنامه نویس فیلم «تقاطع» نتیجه گیری می کند: بدین ترتیب کانالی برای یکسری افراد مهیا می شود که ترجیح می دهند با یک عده خاص کار کنند و این چیزی نیست که بتوان در چند جمله خلاصه کرد.
غلامرضا آزادی:
اسیر سلیقه ها شده ایم
غلامرضا آزادی، مدیر فیلمبرداری و تهیه کننده در خصوص دلایل بوجود امدن قطب بندی و جناح ها در سینما به بانی فیلم گفت: دو مسئله در این رابطه وجود دارد؛ یکی سرگرمی مردم است و دیگر وجود سلایق مختلف. در این زمینه هیچ وقت مدیران با تکیه بر افراد کار نکرده، به صورت فردی عمل می کنند و همین فردی عمل کردن باعث سلیقه ای کار کردن می شود، بر این اساس وقتی مدیری عوض می شود دنبال آن همه چیز به تغییر می کند، حتی قوانین جدیدی هم که جایگزین می شود هم سلیقه ای است. ممکن است قانونی که قبلاً درست بوده عوض شود. از طرف دیگر این همه هنرمند در کشور باید به نحوی سرگرم کاری باشند. این همه فیلم ساخته می شود، ولی سینمایی برای اکران آن فیلم ها وجود ندارد. مثلاً ۳۰ سینما را به یک فیلم هندی اختصاص می دهند، ولی به یک فیلم فرهنگی تنها ۲ سینما داده می شود.
این تهیه کننده در ادامه افزود: من با تجربه ای که دارم هزاران سلیقه دیده ام و می توانم بگویم که ما اسیر سلیقه ها هستیم. وقتی مدیر جدیدی روی کار می آید، تا بخواهیم عادت کنیم و روش کار ما را بشناسند آن مدیر تغییر کرده و دوباره همه چیز از ابتدا شروع می شود، مثلاً از سه سال پیش تاکنون بسیاری از قوانین عوض شده و همه آنها هم سلیقه ای بوده است.
وی با بیان اینکه این روند، سینما را دچار سرطان کرده، افزود: هنر وابسته به ذات هنر است، هنر را نمی توان به صورت سفارشی ارائه کرد و به آن دستور داد. هنر برخاسته از فرهنگ یک ملت و افکار و ذوق و سلیقه هنرمند است. وقتی آن را در چارچوب می گذاریم و با عوض شدن سلایق، تغییر می دهیم دچار سردرگمی می شود. پختن نان سنگک از ابتدا تا امروز هیچ تغییری نکرده، ولی فیلمسازی دچار تغییرات زیادی شده است و هر دفعه پیش رفته و دوباره سر خانه اول برگشته است! هیچ وقت هم کسانی که سواد و تجربه سینمایی داشته اند به کار گماشته نشده اند. سرنوشت هنر هیچ وقت به دست هنرمند داده نشده است. ۲۴ سال پیش فیلمی به جیفونی ایتالیا ارائه دادم که هنوز هم رییس آن تغییر نکرده است، مدیر آن مسن تر، با تجربه تر و دنیا دیده تر شده، ولی اینجا هر بار مدیرها عوض می شدند و آدم های خودش را دائماً روی کار می آورند، متأسفانه در مورد هنر نمی توان اینگونه کار کرد، شاید یک کارخانه یا اداره را بتوان با تعویض مدیران و فناوری جدید بهتر اداره کرد، ولی هنر که ذاتش به فرهنگ بستگی دارد، نمی تواند با این روش اداره شود. سلیقه هنرمند مهم است، نه سلیقه دیگران.
آزادی در خصوص کسانی که خارج از گرایشات و جناح بندی ها در سینما حضور دارند، اما فرصت چندانی برای فعالیت نمی یابند، گفت: این افراد به مرور دلزده می شوند و کنار می کشند روی آن را هم ندارند که سینما را کنار بگذارند چرا که به سینما عشق و علاقه دارند، هر بار با مواجه شدن با این شرایط تصمیم می گیرند که دیگر کار نکنند، ولی چه کنند که حرفه شان همین است و کار دیگری نمی توانند بکنند. در حال حاضر افراد شایسته سینما ضربه اقتصادی فراوانی خورده اند، نسل سینمای ما عوض شده، چرا باید اینگونه باشد؟ هنرمند کسی است که تا آخر عمر هنرمند بماند. در کشورهای دیگر کنار هنرمندان، نویسنده ای می گذارند که سرگذشت هنرمندان را بنویسند و یا از آنها برای تدریس در دانشگاه دعوت می شود، ولی در ایران هنرمند فراموش می شود و برای آنکه نابود شوند ضربه اقتصادی می خورند. مثلاً فیلم می سازد، ولی اکران نمی شود.
آزادی با اشاره به اینکه اختصاص بودجه های دولتی به یک عده در سینما موجب بوجود آمدن رانت می شود، ادامه داد: در این میان کسانی که خارج از گرایش ها و جناح ها هستند به خاطر داشتن تفکرات حرفه ای و برنامه ریزی شده راهی میان شوراهای تصمیم گیری ندارند و با سلیقه مدیران هماهنگ نیستند. هدف اینگونه هنرمندان مستقل فرهنگ سازی است و نمی توانند با چارچوب سلیقه و باید، نبایدهای دولتی هماهنگ باشند و به خاطر همین به کار گرفته نمی شوند. در مقابل آنها افرادی هستند که می خواهند فیلم هایی صرفاً برای فروش بسازند و فقط از بعد اقتصادی به قضیه نگاه می کنند. در حالی که برای هنرمند بعد اقتصادی مهم نیست، همان طور که هنرمندان هیچ وقت ثروتمند نیستند، ولی هنرمندنماها همیشه ثروتمندند.
آزادی افزود: شیوه های فرصت طلبانه را باید ریشه یابی کرد و راهش هم برای همه مشخص است. این فرصت طلبی ها و نان به نرخ روز خوردن ها به سینما تزریق شده است، برخی این تزریق را می پذیرند و برخی هم تا آخر عمرشان نمی پذیرند. جنس آدم های ایرانی عوض شده. امیدوارم باقی رسانه ها هم به این مسائل بپردازند چرا که ما میان کسانی غرق شده ایم که به دنبال مال و منال همه چیز را زیر پا می گذارند و در این میان فرهنگ است که نابود شده و می شود.
ضیاالدین دری:
مافیای شبه دولتی، ربطی به دولت ندارد
سیدضیاالدین دری اعتقاد دارد با توجه به اینکه دولت ها در اکثر کشورها از جمله ایران دو دوره ای شده اند باید منتظر بود و دید بعد از حسن روحانی چه کسی روی کار خواهد آمد و بالطبع مدیران جدید چه افرادی خواهند بود.
دری در گفت و گو با بانی فیلم افزود: «برای بررسی عملکرد مدیران و دولت ها به طور کلی باید نگاه کرد به این مسئله که هر فردی در هر ارگانی چه وضعیتی دارد و از شرایط فعلی رضایتمند هست یا خیر؟! دولت و مدیران باید همه جانبه مسائل را بررسی کنند. وقتی مدیری روی کار می آید طبیعتاً دوست خود را هم به سمت های مختلف می رساند. بیش از هر چیز باید این محدودیت ها و تقسیم بندی های غلط را بشکنیم».
دری در ادامه توضیح داد: «منیژه حکمت چند وقت پیش درباره همین مسئله صحبت های خوبی داشت. به نظر می رسد همیشه چه در سطح کلان و چه افق کوچکتر، یک عده مشخص روی کار هستند. این درست نیست و روش مدیریتی دولت استاندارد درست این نیست. وقتی من تبدیل به وزیر می شوم حالا به عنوان وزیر باید معاونان وزارتخانه خود را داشته باشم. پس هر کسی که در جایگاهی قرار می گیرد باید فارغ از نگاه های محدود، واقعاً افرادی را روی کار بیاورد که به درد ارگان مورد نظر می خورند. نه اینکه صرفاً به دلیل دوستی و… افراد مدیریت بخشی را برعهده بگیرند. در کشور ما افراد تحصیلکرده در حوزه های مختلف فرهنگی کم نیستند، اما یک عده ثابت بیهوده هر سال مدیر می شوند! فرد در همان مرتبه اول که مدیر شد هر کاری که می بایست را انجام داده است و اگر برای بار دوم روی کار می آید هم باید حرف تازه و برنامه مهمی داشته باشد هم واقعاً بهترین گزینه مدیریتی محسوب شود در غیر اینصورت فرد روی کار آمده چون فقط دوست داشته مدیر باشد، مدیر شده».
این کارگردان سینما در ادامه درباره بررسی مسئله جریانات و طیف هایی که به صورت گروهی و ثابت روی کار می آیند در سطح کوچکتر در عرصه فرهنگ توضیح داد: «افرادی که مثلاً در خانه سینما روی کار می آیند هیچ ربطی به ارشاد و معاونت سینمایی و… ندارند. خانه سینما نهادی صنفی است و اگر مدیریت آن اشتباه است و افرادی روی کار می آیند، خیلی راحت می گویم مقصر خود اعضای اصناف مختلف این خانه هستند این وضعیت را می پذیرند، سکوت می کنند و اگر واقعاً اعتراضی دارند کاری نمی کنند. صنف نباید اجازه دهد از طریق لابی های فاسد افرادی که شایستگی ندارند، مدیر شوند. تا جایی که به میرکریمی برمی گردد، در دوران مدیریت او اتفاقات خوبی افتاد، اما این اتفاقات خوب نتیجه تلاش میرکریمی بود یا سازمان سینمایی و ایوبی و…؟! نتیجه هر چه که باشد، نکته مهم این است که مدیر صنف باید از طریق اعضا انتخاب شود. حالا اگر مدیرعامل، اعضا و… خوب نیستند، چرا؟ آنها رأی می دهند؟ و وقتی هم ناراضی هستند، باشد، مهم نیست. به این خاطر که زمانی که باید حرف می زدند، نزدند و سکوت کردند و افراد از هر طریقی روی کار آمدند و وضع فعلی ایجاد شده است. امروز در زوایای زیادی از خانه سینما شاهد روابط و ضوابط غلط هستیم که در کل جامعه هم وجود دارد».
وی گفت: «همانطور که جمهوری ما جوان است، نهادها و اصناف هم جوان هستند و هنوز خیلی چیزها را بلد نیستیم. خیلی از مسائل تقصیر خودمان است. به همین دلایل من هیچگاه داوطلب هیچ مسوولیتی در خانه سینما نمی شوم. چرا که می دانم شکست می خورم. خیلی عجیب است همه ناراضی هستند و باز هم رأی می دهند و کسی را که از عملکردش راضی نیستند دوباره روی کار می آورند. این اتفاقات رانت خواری اقتصادی است».
کارگردان فیلم «لژیون» افزود: «بعضی از هم دوره های من، رانت ها و لابی های دولتی داشتند و کم کم وارد صنف شدند. این افراد هم لابی دولتی خود را داشتند، هم بچه ها به آنها رأی می دادند چرا که فکر می کردند حالا صنفی شده اند و صاحب نفوذ هم هستند. به این افراد نباید رأی داد. اینها ادعای پدرخواندگی می کنند. سال هاست اعضای خانه در عذاب هستند. نمی دانم چرا جلوی این مافیای شبه دولتی که ربطی به دولت هم ندارد نمی ایستند؟!»
دری در ادامه درباره وجود طیف یا جریان هایی در سینمای ایران فارغ از نگاه سیاسی، توضیح داد: «ما صنف متحدی نیستیم و اصلاً نمی توانیم در مورد این مسائل راحت صحبت کنیم. موضوعی که می توان درباره اش حرف زد، تکرار مدیریتی در این اصناف است. این تکرار خیلی زشت به نظر می رسد. فیدل کاسترو خودش کنار رفت و اینها نمی روند! می دانم چرا دل نمی کنند و از مدیریت کنار نمی روند، به خاطر اینکه دنبال منافع شخصی هستند».
کاظم راست گفتار:
مستقل ها میان جناح ها سرگردان مانده اند
کاظم راست گفتار، کارگردان سینما معتقد است که فیلمسازان برای ادامه کار مجبورند با عوض شدن هر مسوول از ابتدا خود و صلاحیت شان در کارکردن را ثابت کنند.
این کارگردان به بانی فیلم گفت: به طور کلی مدیران فرهنگی ما عزل نمی شوند بلکه از سمتی به سمت دیگر نقل مکان می کنند! لذا در حوزه کاری شان به افرادی که می شناسند راحت تر مجوز می دهند، ولی در این میان کسانی هم هستند که همیشه کار می کنند و نظر کرده هستند و هر مدیری هم که عوض می شود فعالیت شان ادامه دارد. البته وقتی مدیران کلان عوض می شوند اتفاقی نمی افتد، مشکل از جایی شروع می شوند که این مدیران از میان سطح پایین برای سطوح میانی مدیریت استفاده می کنند. بنده سال هاست در سینمای ایران فعالیت می کنم، مدیران زیادی را دیده ام و هر بار که مدیری بر سرکار می آید باید خودمان را به او ثابت کنیم که ما فیلمسازیم و نحوه کارمان را از ابتدا توضیح دهیم. هر کجای دنیا که مراجعه کنید افرادی که جایگاه اجتماعی و فرهنگی پیدا می کنند آن جایگاه مورد پذیرش عموم جامعه قرار می گیرد. در ایران، هر روز صبح که از خواب بیدار می شویم باید از ابتدا ثابت کنیم که شغل مان چیست؟ آیا کارگردانی بلدیم یا خیر؟ آیا صلاحیت داریم که کاری انجام می دهیم یا خیر؟ و… خود این مسئله باعث می شود که وقت و انرژی زیادی صرف شود و طبیعتاً در کیفیت کارمان هم تأثیرگذار می گذارد. مثلاً مدیرانی که به جناح اصولگرا وصل هستند یک سلیقه دارند و ما مجبوریم طبق سلیقه آنها فیلم بسازیم، مدیران اصلاح طلب که سرکار می آیند، جلوی همان کارهای محدود که می شد زمان مدیران قبلی انجام داد به خاطر ترس از انتقاد گروه قبلی را می گیرند و ما هم باید طبق سلیقه مدیران جدید رفتار کنیم، به طوری که در طول این سال ها فیلم هایی ساخته ام که هر برگ آن یک حکمی دارد و هر کدام یک مدل است. چرا که ناچاریم برای ماندن و زندگی کردن فیلم بسازیم، فیلم هایی هم که ساختیم فیلم هایی بوده که از فیلتر مدیران مختلف گذشته است.
وی ادامه داد: عده ای هم هستند که در طول سال ها فیلمسازی، با اضافه کردن قسمت های ۱ و ۲ و ۳ و… یک داستان را دنبال می کنند و فیلم شان در جشنواره ها هم شرکت کرده و همه جا اکران می شوند و مورد پذیرش هم واقع می شود. این روال سینما را از حالت حرفه ای خارج می کند و سینما تبدیل به سینمای گلخانه ای می شود، سینما تبدیل به سینمایی می شود که به شدت ضعیف است و توان رقابت با سینمای جهان را ندارد. به دنبال آن امکان عرضه جهانی در سینمای ایران گرفته می شود و فیلم های ما کیفیت صادراتی خود را از دست می دهد. درست است دلمان به این خوش شده که فیلم هایمان در جشنواره های سطح پایین خارجی شرکت می کند و جایزه می گیرد، ولی آیا واقعاً سینمای ایران می تواند برای کشور ایران ارز آوری داشته باشد و به لحاظ فرهنگی در سطح بین المللی تاثیرگذار باشد؟ سینمایی که با ادعای انقلاب فرهنگی دارد و یکی از شعارهای اصلی اش صدور فرهنگ به جهان است و بالاخره یکی از قوی ترین و مهمترین ابزارهای فرهنگی آن سینما است که دستخوش سلیقه ها شده به جایی رسیده که خودمان فیلم می سازیم و خودمان هم از آن تعریف می کنیم!
راست گفتار در خصوص کسانی که خارج از گرایشات سیاسی و جناح بندی ها در این عرصه مشغول اند، گفت: فیلم های این دسته از فیلمسازان اکران نمی شود، در جشنواره ها شرکت داده نمی شوند، مورد قبول واقع نمی شوند، اکران های مناسب به این فیلم ها داده نمی شود و مشکلاتی از این دست گریبان گیر این گروه می شود. به این افراد مستقل اجازه ورود به شوراهای تصمیم گیری داده نمی شود. مستقل بودن هزینه های خودش را دارد. البته برای اکثر این دسته از فیلمسازان حضور در عرصه های تصمیم گیری جذابیتی هم ندارد، چرا که معمولاً سلیقه و خط فکری خاصی به این دوستان القا می شود که مجبورند اجرا کنند. ما اگر می خواستیم سلیقه دیگران را اجرا کنیم که در حال حاضر هزینه مستقل بودنمان را نمی پرداختیم. راهی برای از میان برداشتن شیوه های فرصت طلبانه هم به نظرم نمی رسد. متاسفانه وقتی اخلاق از بین می رود دیگر چاره ای نمی ماند.