امروز بقای اسلام صحیح و تشیع مرهون تدبیر و رفتار حکیمانه و صبورانه امام حسن صلوات الله علیه است. البته همه ما معتقدیم که ائمه اطهار نور واحد بودند و هر يك در موقعيت خود كاري را انجام دادند كه هر يك از ائمه ديگر هم بودند، همانگونه رفتار ميكردند.
گروه دین و اندیشه: آیت الله مصباح یزدی درباره صلح امام حسن معتقد است: امروز بقای اسلام صحیح و تشیع مرهون تدبیر و رفتار حکیمانه و صبورانه امام
حسن صلوات الله علیه است. البته همه ما معتقدیم که ائمه اطهار نور واحد
بودند و هر يك در موقعيت خود كاري را انجام دادند كه هر يك از ائمه ديگر هم
بودند، همانگونه رفتار ميكردند.
به گزارش بولتن نیوز، این عالم بزرگ درباره چرایی صلح امام حسن (ع) گفتاری دارند که بخش اول آن به شرح زیر است:
از یک منظر میتوان امام حسن عليهالسلام را مظلومترين شخصيت در خاندان پیامبر صلواتالله عليه دانست؛ یکی از مظلومیتهای آن حضرت این است که ما شیعیان، آنگونه که باید و شاید با زندگی ایشان آشنا نيستیم، تحلیلی از کارهای برجسته ایشان نداریم و به دنبال پاسخي براي اتهاماتی که دشمنان به ایشان زدهاند، نبودهايم؛ حتي طي چهارده قرن گذشته از صدر اسلام تاكنون، مورخان شيعه آنگونه که باید به حوادث زمان امام حسن و آنچه موجب صلح آن حضرت با معاویه شد و آثار این صلح نپرداختهاند. حدود هفتاد سال پیش یکی از علمای بزرگ نجف به نام شیخ راضی آلیاسین کتابی متقن، زیبا و اديبانه درباره صلح امام حسن نوشت كه مستند به منابع اهل تسنن است و تحلیلهای دقیق و دلنشیني در اين كتاب ارايه كرده است.
اين كتاب توسط مقام معظم رهبری به زباني شيوا به فارسي ترجمه شده و يكي از نخستین آثار قلمی ایشان است كه در عنفوان جوانیشان به انجام رسيده است. مطالعه این کتاب را به همه علاقمندان، به ويژه جوانان توصيه ميكنم.
ما زماني میتوانیم تصویر روشن و قابل قبولی از زندگی امام حسن و داستان صلح ایشان داشته باشیم که از شرايط سیاسی، نظامی و دینی آن زمان آگاهي داشته باشیم؛ در اين صورت ميفهمیم راهی که ایشان انتخاب کردند بهترین گزینه ممکن برای حفظ اسلام و تشیع و بقای دين به صورت صحیح براي نسلهای آینده بود. به طور قطع میتوان گفت اگر صلح امام حسن نبود، زمینهای برای شهادت سیدالشهدا با این برکات عظيم فراهم نمیشد و بنیامیه آن چنان اسلام را وارونه جلوه میدادند و اهل بیت را برخلاف واقعيت معرفی میکرند که امروز من و شما هيچ شناختی نسبت به اسلام صحیح و اهل بیت نداشتیم. به یک معنا امروز بقای اسلام صحیح و تشیع مرهون تدبیر و رفتار حکیمانه و صبورانه امام حسن صلوات الله علیه است. البته همه ما معتقدیم که ائمه اطهار نور واحد بودند و هر يك در موقعيت خود كاري را انجام دادند كه هر يك از ائمه ديگر هم بودند، همانگونه رفتار ميكردند. اختلاف رفتار آنها ناشي از اختلاف سلیقه و برداشت و تشخیص نيست. هر يك از آن بزگواران حقيقت را به خوبي ميشناختند، وظیفهشان را به درستي تشخيص ميدادند و در انجام آن به هیچ نحو کوتاهی نميکردند. البته شرایط زمان رفتار خاصی را ایجاب میکرد كه غير از آن به ضرر اسلام بود. حتی گاهی در زمان واحد دو شخصیت بزرگ عالم اسلام دو وظیفه مختلف داشتند. هم چنانكه بعد از رحلت پیغمبر اکرم، فاطمه زهرا سلام الله علیها رفتاری با متصدیان خلافت داشتند که امیرالمؤمنین آنگونه رفتار نميكردند.
همچنانكه می دانید مسلمانها از همان زمان پیغمبر اکرم هم یکدست و در يك سطح از ايمان نبودند. به طور کلی میتوان مسلمانان را به سه دسته تقسيم كرد: گروهي مسلمانان مخلص و پاکي بودند که هیچ غل و غشی در آنها نبود و آماده بودند هر چه پیغمبر اکرم دستور بدهد، عمل کنند؛ چنین افرادی در زمان جنگ با تمام توانشان به جهاد میپرداختند؛ و اگر خودشان تجهيزات لازم براي شركت در جهاد را نداشتند، از پیامبر درخواست ميكردند سلاحي در اختيارشان قرار دهد و اگر آن حضرت نيز نميتوانست تجهيزاتي در اختيارشان بگذارد، به خاطر محروميت از شركت در جهاد محزون شده و اشك ازديدگانشان جاري ميشد؛ كساني كه در حقشان نازل شد: «وَ لا عَلَى الَّذينَ إِذا ما أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لا أَجِدُ ما أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّوْا وَ أَعْيُنُهُمْ تَفيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً أَلاَّ يَجِدُوا ما يُنْفِقُون»(توبه/92). در نقطه مقابل اين گروه منافقینی بودند كه در جماعات مسلمانان حضور داشتند و برای حفظ جان و مال و مقامشان تظاهر به اسلام میکردند؛ اما در دل اعتقادی به اسلام نداشتند. این منافقین هنگام جنگ گاهی با سپاه همراه ميشدند، اما براي تضعيف روحيه مسلمانان به دوستانشان میگفتند: اگر ما به مدینه برگرديم، مهاجران پابرهنهاي كه از مكه به شهر ما آمدهاند و به ما فخر ميفروشند، را از مدینه بیرون میکنیم؛ «لَئِن رَّجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ»(منافقون/8). گروه دیگر افراد ضعیفالایماني بودند كه بیاعتقاد به خدا و دین نبودند، اما منافعشان بيش از دين برايشان اهميت داشت؛ افرادي خاكستري كه تا زماني كه منافعشان اقتضا میکرد، با مسلمانان بودند و محافظهكارانه در جنگ هم شرکت میکردند؛ اما اهل فداکاری و جانفشاني نبودند؛ كساني كه حتي براي نماز هم شوق و اشتياق فراواني نداشتند؛ «وَلاَ يَأْتُونَ الصَّلاَةَ إِلاَّ وَهُمْ كُسَالَى وَلاَ يُنفِقُونَ إِلاَّ وَهُمْ كَارِهُونَ»(توبه/54). چنين اختلافي هميشه در جوامع مختلف وجود داشته و در تنگناها هر كس باطن خود را نشان ميدهد.