گروه بین الملل - پیش از کامران نجف زاده، این مرتضی غرقی بود که خبرنگار واحد مرکزی خبر جمهوری اسلامی ایران در امریکا بود. وی در بازه زمانی حساسی همچون ایجاد حباب اقتصادی در حوزه مسکن که اقتصاد دنیا را تکان داد، در امریکا حضور داشته و علاوه بر لمس سخت گیری های حکومت مرکزی علیه خود، با حقایق و دشواری های زندگی در این کشور نیز بخوبی آشنا است.
به گزارش بولتن نیوز، اغتشاشات پس از ریاست جمهوری ترامپ در امریکا و تجربه حضور ایشان در امریکا بهانه ای شد تا در خصوص انتخابات برگذار شده در ایالات متحده و چرایی حوادث پس از آن، با مرتضی غرقی مصاحبه ای داشته باشیم.
با توجه به تجربه حضور و زندگی در متن جامعه امریکایی، علت روی کار آمدن ترامپ را بر خلاف نظرسنجی ها در چه چیزی می دانید؟
در مورد رای آوردن ترامپ باید به این نکته توجه کرد که او توانست با شکل دادن یک خط سوم جدای از خطوط سنتی سیاسی در امریکا یعنی جمهوری خواهان و دمکرات ها، آرا انتخاباتی را به نفع خود جلب کند.
همچنین مسائل مختلفی در بین مردم امریکا ایجاد شده که باعث شد تا بخش قابل توجهی از مردم از سیاست های گذشته سرخورده شود و به جریان سومی که ترامپ راه انداخته بپیوندند. تا جایی که بعضی ایالت ها که تصور می رفت به کلینتون رای دهند، در کمال ناباوری به ترامپ رای دادند. مثل کلوریدا. کلینتون فکر میکرد در آنجا رأی دارد، اما آنها به ترامپ رأی دادند.
همان طور که گفتیم اینها مجموعههایی افراد و مردمی هستند که به نوعی از سیاستهای دو حزب سر خورده بودند و دوست داشتند برای حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی و سیاسیشان نگاه سوم را داشته باشند.
امریکا در بعد سیاسی مشکلات عدیدهای دارد. اعتبار سیاسی امریکا و مشروعیت سیاسی این کشور در جامعه بینالمللی خدشه دار شده است. استفاده ابزاری از شورای امنیت به نفع خود آمریکا یا عملیات گسترده در کشورهای عراق و لیبی حمایتهایی که از رژیم صهیونیستی داشته اینها اعتبار بینالمللی و سیاسی امریکا را زیر سؤال برده است.
در مقابل، از نظر اقتصادی هزینهها و مشکلاتی امریکا بسیار زیاد است. بعد از حباب مسکن که چند سال پیش اتفاقافتاده وضع امریکا هر روز بدتر میشود. دچار رکودهای اقتصادی شده. 20000 میلیارد دلار دولت امریکا کسری بودجه دارد یا کارهای دولت امریکا به دوش مردم است. مردم بخاطر خلاص شدن از این موضوع، به ترامپ دل میبندند.
در بعد اجتماعی، ناامنی و فروپاشی خانواده در امریکا نکات اصلی است که روی آن تأکید دارند. اتفاقاً در امریکا هر روز یک اتفاق میافتد و هر روز چند نفر کشته میشوند. در مجموع، دغدغه هایی که بین مردم امریکا وجود دارد، چه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ امنیتی و اجتماعی ذهن مردم را مشغول کرده و مردم برای خلاص شدن از این موضوع به ترامپ رأی دادند.
با این حساب، تحلیل شما این است که مردم امریکا ترامپ را یک جمهوریخواه فرض نمیکنند و با اینکه او از طرف حزب جمهوریخواه داوطلب شده بود، ولی مردم امریکا ایشان را یک جریان سوم میدانند. گویا ترمپ برای اینکه بتواند دو قطبی بودن سیاست امریکا را دور بزند آگاهانه از یکی از این احزاب سردرآورد تا بتواند آن جریان سوم را تشکیل دهد؟
بله همینطور است. یعنی اینکه مردم امریکا به شعارهای ترامپ روی آوردند و کاری به احزاب سیاسی نداشتند. تکلیف حزب دمکرات که با او مشخص است. از طرفی خود جمهوریخواهان هم با او مشکل دارند. خانواده بوش کلاً از او بدگویی کردند. حتی آن ویدئویی که در از فساد اخلاقی ترامپ منتشر شده، برادرزاده بوش آن را منتشر کرده بود. خیلی از جمهوریخواهانی که در حزب موقعیت برتری دارند از ترامپ دوری کرده بودند. این اتفاقات میتواند تقریباً این را نشان دهد که ترامپ دچار یک شرایطی شده بود که نه حزب جمهوریخواه را قبول داشت و نه حزب دموکرات ها را. مردم احساس کردند که ترامپ از دو حزب فاصله داشته و محور سومی است و به خاطر همین انتخابش کردند.
هرچند در لابلای صحبت های تان اشاره کردید اما آیا میشود این را دقیقتر و جامعتر توضیح دهید که این افرادی که الان به نتایج انتخابات اعتراض دارند، دقیقاً چه افرادی هستند و مطالبه اصلیشان چیست؟
آنچه که الان در حال حاضر تحت عنوان معترضان از آنها نام برده میشود، آنها مخالفان ترامپ هستند. علیه ترامپ به تظاهرات پرداختند. ولی علیه حاکمیت و حکومت امریکا هم اعتراض کردند. معترضان را در چند گروه میتوان طبقهبندی کرد:
یکی از آنها به خود شخصیت ترامپ اعتراض دارند. آنها معتقدند ترامپ شخصیتی نیست که تجربة سیاسی داشته باشد و نگاه منطقی ندارد ، نگاهی نژادپرستانه ، ضد مهاجرت و … است. تقریبا میشود گفت خیلی از کسانی که در این تظاهرات شرکت میکنند مهاجران هستند. مهاجرانی که نگران این هستند که در آینده چه اتفاقی برای آنها خواهد افتاد؟ ترامپ با آنها چه برخوردی خواهد کرد؟
گروه دومی که نسبت به ترامپ معترض هستند گروههای نژادی هستند. سیاهپوستان، رنگینپوستان و کسانی که از نگاههای تند و نژادپرستانه ترامپ نگرانند.
سومین گروهی که در این تظاهرات شرکت دارند دانشجویان و اساتید دانشگاهها هستند. براساس آمارهای موجود چیزی حدود 60 الی 70% دانشجویان و اساتید دانشگاهها از جریان لیبرال هستند. یعنی نگاه تند ترامپ نمیپذیرند. یک بخشی از آن فعالان حقوق بشر هستند. بخشی از آن NGO ها و بخشی سازمانهای غیردولتی هستند. فعالان حقوق زنان و با شعارهایی که درباره سقط جنین دادند مخالف هستند.
اما بخش اعظم افرادی که در این تظاهرات حاضر هستند معترضان به ساختار خود امریکا هستند. یک نگاه این دسته، به انتخابات و ساختار انتخاباتی که آرای الکترال باید باشد و چه کسی رئیسجمهور امریکا باشد مربوط می شود. آنها معتقدند این ساختار غلطی است و خیلی از انتخابات نامزدهای قبلی که در انتخابات باختند مثلاً بین بوش و الگور، الگور رأی بیشتری آورد بود ولی چون الکترال بوش بیشتر بود، بوش رأی را برد. الان هم کلینتون چیزی حدود یک و نیم میلیون رأی بیشتر آورد ولی چون آراء الکترال از آن او شده بود به نوعی ترامپ برنده انتخابات شده مردم به این نحوه انتخابات اعتراض دارند.
اینها طبقاتی هستند که در این تظاهرات شرکت کردند. جالب این است که در بعضی از این تظاهرات، در پورتلند مردم را دستگیر کردند. براساس آمار 60% آنها در انتخابات شرکت نکرده بودند. اینها آن جریانی هستند که جنبش 99%ی اطلاق داده میشوند. یعنی سیستم را قبول ندارند و ترامپ بهانهای شده است تا اعتراض خودشان را علیه حکومت بیانکنند.
شما ببینید 50% از امریکا به طور اتوماتیک در انتخابات شرکت نمیکنند در حالی که واجد شرایط هستند. از این 50% ، 25% به کلینتون رأی دادند و 25% به ترامپ رأی دادند. در اصل ترامپ رأی 25% از مردم امریکا را دارد و در اصل او رئیسجمهور اقلیت است.
اما میتوانیم بین همه نگاههای مختلفی که الان در خیابانهای امریکا تحت عنوان معترض وجود دارد، اعتراض به ساختار کلی نظام امریکا را وجه مشترک آنها بدانیم؟
قطعاً همینطور است. جالب این است که ما نباید فکر کنیم جنبش اعتراضی که در امریکا راهافتاده است مربوط به یک ماه پیش و بعد از انتخاب ترامپ است. قبل از روی کار آمدن ترامپ جنبش 99% در صدی نماد این مخالفتها بود.
آنها کلاً با ساختار امپریالیستی که در کشور آمریکا حاکم است مخالف هستند. این جریان میشود زمانی شروع شد که امریکا دچار حباب مسکن شد و در آنجا مردم فهمیدند که چه کلاهی سرشان رفته است. وقتی که جورج بوش با حملهای که به عراق و افغانستان کرد و هزینه گزاف مالی، انسانی و امنیتی را به امریکا وارد کرد و بر اساس آن کم کم القائده و طالبان شکل گرفتند و الان چیزی به عنوان داعش شکل گرفته است. این ها عملکرد دولت نیروهای تندرو در حکومت امریکا بوده است. مردم با این مخالف هستند.
میشود گفت که آن ساختار حاکمیتی که در امریکا مسیر امریکا را به این سمت کشیده است ، مردم با آن مخالف هستند و در اصل میشود گفت که آنچه که امروز در خیابانهای امریکا میبینید چیزی نیست که یک شبه یا یک روز تا یک ماهه ایجاد شده باشد. به خاطر عملکرد دولت به دموکرات و جمهوریخواه در چند دهه گذشته بوده و حاصل آن امروز در مخالفت با ترامپ و چیزی به عنوان جنبش والاستریت شد.
پس با این اوصاف وجود این اغتشاشات و بروز آن تقریباً قابل پیشبینی بوده است. میخواهم این را بپرسم آیا شما زمانی که در امریکا بودید پیش بینی میکردید که یک روز این اغتشاشات به این شکل فراگیر شود ؟
شاید پیش بینی تا این اندازه فراگیر شدن تظاهرات سخت بود. اما در بدنه جامعه امریکا زمانی که من در آنجا بودم در قسمت مسکن حباب بود. یک سری مشکلاتی که آمریکا درگیر آن بود. در سیلی که آمد خیلی از سیاهپوستان زیر آب رفتند و کسی صدای آن را در نیاورده. نارضایتی را میشد در بین مردم امریکا دید. اما اینکه آیا اینها یک جنبش فراگیر شود مشخص نبود که اینها تا چه حدی میتوانند این مسئله را مدیریت کنند. اما وقتی که مدیریت این موضوع و مدیریت افکار عمومی از دست آنها خارج شده است و مردم چهره واقعی آنها را شناختند. شاید می شد پیش بینی کرد که مقدمه یک جنبشی باشد که در آینده اتفاق بیفتد.
به نظر شما سرنوشت این تظاهرات بکجا ختم می شود؟
تمام امپراتوریهای که در دنیا شکل گرفتند و سقوط کردند مثل امپراتوری عثمانی ، امپراتوری انگلیس و شوروی سابق ، اینها از درون دچار فساد شدهاند و نارضایتیهای داخلی این کشورها را از هم گسیخت. در اصل میشود گفت امروز امریکا دچار این نارضایتی و فساد داخلی شده و میتواند آمریکا را از هم بپاشد. از طرفی از مدت ها پیش، بعضی از ایالتها خواستار خودمختاری بودند و میگفتند که ما مستقل باشیم و خودمان برای خودمان تصمیمگیر باشیم و نباید منتظر این باشیم که چند نماینده و چند لابی در کنگره که به نوعی به کارتلهای اقتصادی وصل هستند، آینده سیاسی و اقتصادی و امنیتی مردم فلوریدا را شکل دهند. به نظر من اگر امریکا روش خودش را در مدیریت داخلی جامعه اصلاح نکند قطعاً با یک جنبش فراگیر روبه رو می شود و با خشم و عصبانیت بیشتر روبرو خواهد شد و حکومت امریکا سقوط خواهد کرد.
اما اینکه کی این اتفاقات خواهد افتاد بستگی به این دارد که اینها چقدر بتوانند این مسئله را مدیریت کنند و سوپاپها اطمینانی را برای جامعه امریکا باز دارند. الان میشود گفت قدرت تنفس در مردم آمریکا در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، گرفته شده.
یکی از کسانی که فعال حقوق بشر و دموکرات هست میگویند دولتها باید از مردم بترسند، ولی در امریکا بر عکس است. مردم از دولت میترسند چون به بهانه مبارزه با تروریست ایمیلها و سیستمها را چک می کنند و فشارهایی که روی آنها گذاشتند باعث شده که مردم از دولت آمریکا بترسند. در اصل میشود گفت زمینههای وجود دارد که در امپراتوری های مضمحل شده قبلی وجود داشته و باعث شکست امپراتوری امریکا خواهد شد.
در اعتراضاتی که در خیابانهای آمریکا وجود دارد، نوع برخورد پلیس امریکا با معترضان و بحث تحلیل و پوشش خبری رسانههای امریکایی و غربی جای تامل بسیار دارد.
یک نکته که در رسانههای غربی وجود دارد و میشود آنرا با نوع فعالیت آنها در فتنة 88 مقابسه کرد این است که در فتنه 88، مردم، نظام جمهوری اسلامی ایران را قبول داشتند. هرچند نسبت به انتخابات نارضایتی داشتند. در حالی که رسانههای امریکایی اینگونه ادعا میکردند که مردم نسبت به نظام جمهوری اسلامی ایران مشکل دارند و بحث رژیم چنج و تغییر رژیم را مطرح می کردند.
در امریکا الان برعکس است. این معترضین، حکومت امریکا را قبول ندارند اما رسانه ها میگویند که با ترامپ مخالفند. یعنی مردم امریکا الان حکومت امریکا و مسائل سیاسی اقتصادی کلان را قبول ندارند. رسانههای امریکایی متأسفانه همه چیز را تلاش میکنند عادی جلوه دهند.
به عبارت دیگر، انتخابات امریکا یک تودهنی به رسانههای امریکایی بود. اکثر رسانه های امریکایی تلاششان را کردند که کلینتون انتخاب شود. اما مردم به ترامپ رأی دادند. این اتفاق در اصل شکست امریالیسم رسانهای امریکا بود. برخلاف دیدگاههای شبکههای مختلف که چیزی حدود 80% شبکه ها از کلینتون حمایت میکردند و 20% از ترامپ، اما این ترامپ بود که رای آورد.
در خصوص پلیس امریکا هم باید گفت یکی از خشنترین پلیسهای دنیا است. نکتهای که در اینجا وجود دارد این است که پلیس تا چه حدی اجازه دارد معترضان کارشان را ادامه دهند. اگر معترضان تا جایی پیش بروند که به نوعی امنیت جامعه امریکا و سیستم دولتی آمریکا تعریفشده است زیر سؤال برود، پلیس لیبرال دموکراسی امریکا به سرعت این معترضین را جمع میکنند. نمونة آن جنبش والاستریت که در چند خیابان حضور داشتند و هر روز به آن اضافه میشدند. در اینجا امریکا احساس خطر کرده و آنرا جمع کرد.
اگر اعتراضات تا جایی پیش برود که دموکراسی زیر سؤال برود قطعاً دولت آمریکا اجازه نخواهد داد و این اغتشاشات به زودی جمع خواهد شد. باید ببینیم که تظاهرات چقدر عمق پیدا میکند و چقدر در سطح کشور گسترش پیدا خواهد کرد. بر اساس آن میشود گفت که دولت امریکا تصمیم میگیرد که آنها را جمع کند یا نه.
خیلی ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید ...
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com