امروزه معضل اعتیاد، به عنوان یک بیماری، در کنار تهدید جمعیت و محیط زیست، از جمله تهدیدهای جامعه جهانی است و دولتها به علت پیچیدگی معضل اعتیاد و ابعاد آن، نتوانستهاند که به عنوان مراجع و متولیان اصلی، در تمام حوزهها مقتدرانه عمل کنند.
به گزارش بولتن نیوز، براساس تعریف انجمن روانپزشکی آمریکا، اعتیاد الگوی ناسازگارانه مصرف مواد است که به تحلیل یا ناراحتی منجر می شود و علاوه بر آثار زیانبار دارویی، اجتماعی و قانونی از جمله بزهکاری، بهداشتی ، اثرات اقتصادی نیز دارد.
امروزه، نه تنها ایران، بلکه جامعه جهانی، در معرض آثار سوء فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بلای خانمانسوز اعتیاد قرار دارد. دامنه اثرات مخرب اعتیاد به مواد اعتیادآور چنان گسترده است که نه تنها برای فرد معتاد، بلکه برای جامعه، عواقب وخیمی به دنبال دارد. در این بین، اعتیاد جوانان به مواد اعتیادآور، پیامدهای وخیمتری دارد. چرا که ادامه حیات و پیشرفت و توسعه هر جامعهای در گرو سرزندگی، شادابی و فعال بودن جوانان آن است.
خانواده با فراهم ساختن فرصتهای اجتماعی برای نوجوانان، عزت نفس آنها را افزایش میدهد و از گرایش آنها به رفتارهای ناشایست جلوگیری میکند. همچنین میزان حمایت خانواده از نوجوانان و پاسخ دادن به نیاز تعلق داشتن آنها، عامل مهمی در کنترل ناهنجاریهای رفتاری آنها به شمار میآید.
یکی از عوامل گرایش به اعتیاد، خانوادههای آسیبپذیر هستند مانند خانوادههای ازهم گسیخته، سختگیر، سهلگیر، معتاد و نابسامان. پژوهشها نشان میدهند که مسائل عاطفی - خانوادگی از علل مهم اعتیاد هستند. عواملی چون عزتنفس و کارایی فردی پایین و همچنین مشکلات خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی و سایر علل گرایش به مواد اعتیادآور مورد تاکید هستند.
سوء مصرف مواد پدیدهای مزمن است که آسیبهای فراوان جسمی، روانی، اجتماعی، خانوادگی و اقتصادی به دنبال دارد، به طوری که فرد مبتلا را در کنشهای فردی و اجتماعی دچار افت جدی میکند.
خانواده در مصرف کردن یا نکردن مواد اعتیادآور نقش مهمی دارد و پژوهشهای انجام گرفته در زمینه علل اعتیاد نشان میدهند که مسائل عاطفی و خانوادگی، از علل مهم اعتیاد معتادان بوده است.
پژوهشگران در زمینه خانواده و اعتیاد، مصرف مواد اعتیادآور توسط والدین، آشفتگیهای عاطفی و خانوادگی، روابط سرد عاطفی خانوادگی، بیاعتنایی و بیتوجهی والدین، حمایت نکردن هیجانی و عاطفی والدین، رفتار اقتدارآمیز و خصمانه و تساهل افراطی والدین، رفتار نادرست و اعتیاد والدین و کنترل شدید بر رفتار افراد خانواده را عوامل موثر در ایجاد اعتیاد گزارش کردهاند.
مصرف مواد اعتیادآور بین نوجوانان تا اندازه زیادی به روابط آنها با والدینشان بستگی دارد. به نحوی که فرزندان والدینی که روحیه احترامآمیز دارند و امکان رشد تدریجی استقلال فرزندان خود را فراهم میآورند، کمتر در معرض اعتیاد قرار میگیرند.
برخی از پژوهشگران دریافتهاند که تعارض خانوادگی با بزهکاری و مصرف مواد در فرزندان رابطه دارد و جوانانی که والدین آنها، از نظر هیجانی و عاطفی آنها را حمایت نمیکنند، از نظر مصرف مواد در خطر بسیار قرار دارند. در واقع، شاید تعارض بین والدین، نسبت به متغیرهای ساختاری دیگر از قبیل غیبت والدین، عامل خطر بزرگتری باشد.
وجود خشونت در خانواده عاملی است که بیش از هر عامل دیگری با رفتار مصرف مواد همبستگی نشان داده است. وابستگی متقابل والدین و نوجوانان ممکن است به همان شیوه که میزان بزهکاری را پایین میآورد، مصرف مواد را نیز کنترل کند.
بررسی علل اعتیاد در ایران نیز نشان میدهد که در تربیت خانوادگی معتادان، سستی و ضعف وجود داشته و سرپرستی معتادان از طرف خانواده متعارف نبوده است. برخی محققان پی بردهاند، نوجوانی که خواهر یا برادر آنها مصرفکننده مواد است، احتمال بیشتری دارد که مواد مصرف کنند.
این یافتهها همچنین حاکیست که حدود 35 درصد افراد در اثر نوعی مشکل خانوادگی از قبیل اعتیاد والدین (24.5)، مشکلات زناشویی (4.9) و اعتیاد سایر اعضای خانواده (3.8) به دام اعتیاد افتادهاند. در واقع اعتیاد والدین، به عنوان اساسیترین عامل اعتیاد نوجوانان همواره مطرح است.
همچنین بین مصرف مواد اعتیادآور توسط والدین و نگرش دانشآموزان به مواد اعتیادآور رابطه وجود دارد و ممانعت والدین از مصرف مواد اعتیادآور توسط فرزندان و کنترل کردن آنها، به عنوان سدی در مقابل شکلگیری نگرش مثبت فرزندان، به مواد اعتیادآور عمل میکند و کنترل نکردن فرزندان و آزاد گذاشتن آنها، موجب تسهیل شکلگیری نگرش مثبت فرزندان به مواد اعتیادآور میشود.
از سوی دیگر یافتههای پژوهشها نشان می دهد به طور کلی بزهکاری و معتادان در خانوادههای سهلانگار، نامتعادل یا بیاندازه سختگیری رشد کردهاند که در آنها والدین برای برقراری انضباط، غالباً به تنبیههای بدنی متوسل میشدهاند. با افزایش احساس ناامنی در کانون خانواده، نگرش دانشآموزان به مواد مخدر مثبتتر شده است. در این شرایط رفتار والدین با فرزندان، بیتوجه، بدون محبت، خشونتآمیز و توأم با فقدان رابطه عاطفی بین آنها بوده است. اغلب این خانوادهها از هم پاشیده و نابسامان بودهاند.