کد خبر: ۴۱۵۰۶۹
تاریخ انتشار:
گفت‌وگو با یوسف حاتمی‌کیا؛ کارگردان فیلم کوتاه «ملاقات شیشه‌ای»؛

عنوان بین‌الملل یعنی ساختن دنیایی بدون مرز

یوسف حاتمی‌کیا از جمله فیلمسازان جوانی است که در ساختن فیلم‌های خود به‌طور مستقل مسیری تازه‌ای را در زمینه ساختن فیلم و کارگردانی در پیش گرفته است. او تلاش دارد که از ایده‌های خود به خط داستانی مشخص برسد و در آن داستان‌گویی کند یا در گونه سینمای مستند از واقعیت‌هایی بگوید که آن‌ها را با ریزبینی و موشکافی به تصویر کشیده است.
عنوان بین‌الملل یعنی ساختن دنیایی بدون مرزگروه سینما و تلویزیون: یوسف حاتمی‌کیا از جمله فیلمسازان جوانی است که در ساختن فیلم‌های خود به‌طور مستقل مسیری تازه‌ای را در زمینه ساختن فیلم و کارگردانی در پیش گرفته است. او تلاش دارد که از ایده‌های خود به خط داستانی مشخص برسد و در آن داستان‌گویی کند یا در گونه سینمای مستند از واقعیت‌هایی بگوید که آن‌ها را با ریزبینی و موشکافی به تصویر کشیده است. 

به گزارش بولتن نیوز، از جمله فیلم‌های کوتاه و مستند این کارگردان می‌توان از «بازی با مرگ»، «آخرین فلسفه زندگی»، «پایان بی‌صدا»، «چشم ‌جنگ»، «آخرین‌ کرنر»، «مرغابی‌های‌ وحشی» و «ملاقات شیشه‌ای» نام برد. حال به‌مناسبت حضور فیلم کوتاه «ملاقات شیشه‌ای» در سی‌وسومین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران با وی گفت‌وگویی انجام شده است که در ادامه می‌خوانید.

دلیل اهمیت دادن به گونه فیلم‌های داستانی در جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران را در چه می‌دانید؟

الفبای سینما، گفتن داستان است و هر کسی بتواند جذاب‌ترین داستان را به بهترین شکل تعریف کند، مخاطب بیشتری را جلب می‌کند. جسمی را تصور کنید که روحی درونش نباشد، احتمالا این جسم به یک تیکه گوشت بی‌فایده تبدیل می‌شود اما وقتی درونش روح دمیده می‌شود چیزی را خلق می‌کند که حتی می‌تواند دنیایی را متحول کند. داستان همان روحی است که به تصویر متحرک دمیده می‌شود و زنجیره‌ای ناگسستنی میان تمام آدم‌ها با تمام سلیقه‌ها که برای شنیدنش گوش‌هایشان و برای دیدنش چشم‌هایشان را به صفحه‌ای از جنس رویاهای بی‌پایانشان دوخته‌اند، ایجاد می‌کند.

حال در سرزمینی از داستان حرف می‌زنیم که تمام اجزایش با داستان‌سرایی آمیخته است؛ از زندگی گرفته تا مذهب. از داستان‌هایی که سینه به سینه راویانش تنها وارثانش بودند. پس به‌نظرم مهم‌ترین و شیواترین راه سخن گفتن به روایت تصویر، داستان سرایی‌است و بنابراین برای من سینما و داستان دو جز جدایی ناپذیرند.

این جشنواره که یکی از قدیمی‌ترین جشنواره‌های سینمایی ایران به حساب می‌آید چندین دوره خود را با عنوان بین‌المللی برگزار می‌کند. حال با توجه به این موضوع این عنوان را چطور ارزیابی می‌کنید؟

عنوان بین‌المللی داشتن؛ یعنی ساختن دنیایی بدون مرز و کارزاری برای پدیدارشدن ملیت‌های گوناگون که همه با زبان سینما روایت‌های خودشان را بیان کنند. دست پیدا کردن به این عیار، تجربه‌ای دیرینه را طلب می‌کند و البته این عنوان به یک جشنواره که بتواند انواع نگاه‌ها را در خود جمع کند، اعتباری بالا می‌دهد. ملاقات کردن و آزموده شدن به وسعت جهانی بدون خطوط، آرزوی هر فیلمسازی است. این‌که بدانیم نقاط مشترکمان چیست و فرا بگیریم راه‌های رفته را که دیگری در آن‌سوی کره خاکی پیموده است، ارزش بسیار بالایی دارد. انتقال تجربه گوهری است که یک جشنواره بین‌المللی می‌تواند به فیلمسازان جوان بدهد. تکنیک، شیوه بیان و هر آن چیزی که زبان سینما در آن خلاصه شده و این میدان بزرگ عرصه ظهور و به اشتراک گذاشتنش را برای فیلمساز فراهم می‌کند. تاثیر بلند مدت آن در آینده دیده می‌شود در جایی که سینمایی پویا و رو به جلو با رنگ‌آمیزی‌های متفاوت روی بوم سینمای ایران ترسیم می‌شود و همه می‌توانند رنگ آمیزها و دیدگاه‌های مختلف را تماشا کنند. زمانی که واژه بین‌الملل در کنار عدد قدمت برگزاری این جشنواره قرار می‌گیرد، در ذهن مخاطب عیاری ساخته می‌شود که این جشنواره را به نمایشگاهی از فکرها و نگاه‌های متفاوت در چشم او تبدیل می‌کند. خوب این باعث جذب مخاطبان بیشتری از هر طیف و هر دیدگاهی می‌شود که حتما یک مزیت است.

ثمره آگاهی از ادبیات و تاثیراتش در فیلمنامه این‌گونه از فیلم‌های‌کوتاه چیست؟

درست است که فیلمنامه را نمی‌توان اثری ادبی دانست اما هر آنچه ذهن خالق فیلمنامه با متون ادبی، بیشتر هم‌آمیختگی داشته باشد در نهایت با نوشته‌ای پایدارتر، ماناتر و حداقل از نظر اصول نگارشی و خوانش مستحکم‌تر روبه‌رو می‌شویم. این هدف می‌تواند با برداشتی آزاد یا اقتباس از اثری ادبی صورت گیرد که در حوزه فیلم‌کوتاه بهترین نوع آن خوانش داستان‌های کوتاه کلاسیک یا مدرن است.

در مورد انتخاب سوژه فیلم داستانی «ملاقات شیشه‌ای» بگویید.

این کار به قلم ابراهیم حاتمی‌کیا است و احتمالا ایده ‌اولیه هم از تحقیقات و دانسته‌های وی آمده است.

در این فیلم شما به فیلمنامه تا چه اندازه وفادار بوده‌اید؟

این اولین تجربه من در مقام کارگردان بود که فیلمنامه شخص دیگری را به تصویر می‌کشیدم و آنچه رخ داد را بسیار اتفاق خوب و قابل تاملی برای خودم می‌دانستم؛ این‌که باید به روح کلی فیلمنامه وفادار باشید و به بهترین شکل حرفش را منتقل کنید. فیلمنامه را می‌توان ستون‌های‌ دانست که به هر میزان استوارتر بنا شوند، ساختمانی به‌نام فیلم را به بهترین شکل ممکن بر آن می‌توان سوار کرد. هیچ تفاوتی بین فیلم‌کوتاه، بلند و سریال در این ارزیابی وجود ندارد. کارهای واپسین، نوشته‌هایی از دغدغه‌های شخصی‌ام بود و تا آخرین لحظه ساختن کار در حال تغییر بودم.

فیلم کوتاه «ملاقات شیشه‌ای» چه مشکلاتی داشت؟

«ملاقات شیشه‌ای» فیلم کوتاهی با ابعادی بزرگ بود. به هر سمتش نگاه می‌کردم دنیایی جدید و ناشناخته برای من داشت. از پیش‌تولید کار که برای انتخاب بازیگر به شهرهای جنوبی سفر کردیم تا کشیده شدن استوری‌بورد و کانسپت برای آشنا‌شدن عوامل فیلم، کار کردن با تانک و وضع کردن قواعدی برای پیدا کردن زبان مشترک با این غول آهنین، فشارهای سختی را به گروه وارد کرد. حدود هفتاد تا هشتاد پلان از این فیلم دخالت ویژوالی در آن شده و این نیز پروسه پس تولید کار را بسیار طولانی کرد. کار‌کردن در شهرک دفاع مقدس در آبان‌ماه و هر لحظه چشم به آسمان دوختن و از معبود خود روزهایی خشک و بدون باران را طلب کردن و هوای سرد طاقت فرسای شب‌های نسبتا کویری و همه این‌ها حاصلش ساختن فیلمی سخت از روی متنی دشوار شد.

این فیلم داستانی با چه رویکردی از نظر محتوا نسبت به فرم آن طراحی شده است؟

آنچه می‌بینید در وهله اول یک فیلم جنگی با داستانی در دل کشمکش‌هایی بین دو نیروی نظامی محسوب می‌شود. یکی برای دفاع و دیگری کشورگشایی. اتفاق دراماتیک فیلم در نقطه‌ای میان اجسادی از هر دو طرف این نبرد، شکل می‌گیرد. ابتدای این فیلم نیز درگیری سنگینی در شب را به نمایش می‌گذارد. در این فیلم سعی کردم از تمام امکانات سینمایی استفاده کنم تا به فرمی در خدمت فیلم و محتوای آن برسم. سکون در حرکت دوربین و اتفاق پرتنشی که درون قاب رخ می‌دهد. به مانند محتوای فیلم است که بسیار عظیم‌تر از اتفاقی‌است که آن را روایت می‌کنیم.

در کارگردانی این فیلم داستانی چه نکاتی حائز اهمیت بوده است؟

در این فیلم با موضوع و حرفی به غایت بزرگ و سخت روبه‌رو بودم که تمام تلاشم را انجام دادم تا تابلویی خلق شود که زیبنده آن باشد. با فیلمنامه‌ای طرف بودم که در نگاه اول یک فیلم جنگی به حساب می‌آمد اما دشواری از آن‌جایی آغاز می‌شد که این تنها یک فیلم جنگی نبود. عرفان، مذهب و انسانیت هر کدام نقشی پررنگ در فیلمنامه داشتند. هدایت این کشتی سخت می‌تواند برای هر کارگردانی لذت‌بخش هم باشد و من تمام تلاشم را کردم که آن را سلامت به خشکی برسانم.

مخاطب با دیدن این فیلم چه پیامی را از فیلم دریافت می‌کند؟

مخاطب با دیدن این فیلم می‌تواند بخشش در اوج نفرت و وصال در اوج نا امیدی را تجربه کند.
منبع: خبرگزاری صبا

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین