مشاوران از عوامل مـؤثر تأمین بهداشت روانی دانشآموزان در مدارس هستند.
به گزارش بولتن نیوز، مشکلات روانی و رفتاری دانشآموزان به شکلهای مختلف ظاهر میشود. برخی از آنان دچار افت تحصیلی میشوند، برخی دیگر از نظر اجتماعی منزوی و گوشهگیر میشوند، عدهای اعتماد به نفس ضعیفی دارند، برخی هم در برقراری ارتباط با همسالان و اطرافیان مشکل دارند، قلدری و نافرمانی میکنند و به قوانین و مقررات جامعه پایبند نیستند.
بسیاری از دانشآموزان که عملکرد درسی ضعیفی دارند از مشکلاتی همچون نداشتن هدف و انگیزه، اعتماد به نفس پایین و اضطراب امتحان رنج میبرند یا با روشهای صحیح مطالعه و اصول برنامهریزی آشنا نیستند یا غیبتهای بیدلیل دارند و در کلاس درس تمرکز ندارند، بیقراری میکنند و در جمع حاضر نمیشوند و در نتیجه، این آشفتگی ذهنیشان را با افت تحصیلی نشان میدهند.
در کنار این مشکلات، مسائلی وجود دارد که بیش از هر چیز ذهن مسئولان مدارس را به خود مشغول کرده، مشکلاتی ازجمله استفاده کم از کتابخانه و نداشتن مطالعات غیردرسی، گذراندن اوقات فراغت به پوچی و بیهودگی، تعارض شدید با والدین، داشتن باورهای غیرمنطقی، اضطراب ناشی از ورود به دانشگاه، ناتوانی در ابراز وجود، کمتحرکی و ورزش نکردن، بیحوصلگی، ناسازگاری در محیط آموزشگاه، بیانضباطی، بیتوجهی به درس و تکلیف و معلم، نداشتن خلاقیت، ناآگاهی از استعداد و تواناییهای خود، عادات غذایی نامناسب، نمره گرایی، اختلال در خواب و دیر خوابیدن، وابستگی، بیدقتی و حواسپرتی، توقع زیاد و بیجا و بحران هویت.
با این حال اما بعضی مسائل ومشکلات دانشآموزان دامنهای وسیعتر از آنچه گفته شد دارد، مثل اعتیاد و سوءمصرف مواد. طبق آماری که مسئولان ستاد مبارزه با مواد مخدر اعلام کردهاند در سالهای 91-89 میزان رشد شیوع اعتیاد میان افراد زیر 18 سال صددرصد بوده و حتی بیش از 60 درصد افرادی که مواد مخدر مصرف میکنند، شروع مصرفشان از دوره دانشآموزی بوده است.
به فهرست این مشکلات باید خطر شیوع ایدز در دانشآموزان از راه جنسی و استفاده نامناسب از رایانه، تلفن همراه و تبلت را نیز اضافه کرد که شبیخون فرهنگی را دامن زده است.
در این وضع واضح است که هر دانشآموزی در معرض رفتارهای پرخطر و آسیبهای جدی روحی، روانی، رفتاری، اخلاقی و اجتماعی قرار دارد و اگر پیشگیریها، آموزشها و درمانهای بموقع از سوی افراد متخصص ارائه نشود و دانشآموزان هدایت و مشاوره نشوند صدمات جبرانناپذیری بر فرد، خانواده و اجتماع وارد میشود.
بنابراین دانشآموزانی از سلامت روانی برخوردار هستند که اولا خود را فردی ارزشمند و قابل احترام بدانند و به تواناییهای خود اطمینان داشته باشند و در مرحله بعد بتوانند بدون دغدغه خاطر با واقعیات زندگی مواجه شوند و سوم آن که با آرامش خیال، احساس امنیت و با شوق و امید زندگی کنند.
اما دانشآموزی که با بحران یا مشکل روانی مواجه است توانایی ایستادگی در برابر فشارهای وارده را ندارد و در حل مشکلات به شیوه منطقی و سنجیده ناتوان است و بدیهی است برای حل مشکل و برقراری تعادل مجدد به مشاوره نیاز دارد.
مشاوران از عوامل مـؤثر تأمین بهداشت روانی دانشآموزان در مدارس هستند. آنها میتوانند محدودیتهای روانی ـ فیزیکی دانشآموزان را شناسایی کنند، میان دانشآموزان و پدر و مادرشان رابطهای صحیح برقرار کنند، روشهای حل مساله و تصمیمگیری را به آنها بیاموزند، به همکاریهای اجتماعی تشویق و کاری کنند تا دانشآموز با محیط خانه و مدرسه منطبق شده و به فردی درسخوان و علاقهمند به پیشرفت تبدیل شود.
در واقع مشاور مدرسه با آگاهی از ارتباط تنگاتنگ با دانشآموز، معلمان و والدین، مشکلات تحصیلی با زمینههای روانی ـ اجتماعی دانشآموزان را شناسایی میکند و برای آنها راهحلهای مناسب ارائه میدهد. علاوه بر این مشاوران مدارس با شناخت استعداد و علائق دانشآموزان در زمینههای گوناگون میتوانند آنان را به رشتههای تحصیلی مناسب راهنمایی کنند و آنان را در انتخاب رشته مناسب به طور مستقیم و انتخاب شغل در آینده به طور غیرمستقیم یاری دهند.
با وجود این نقش سازنده، اما تعداد مشاوران در مدارس کشورمان تناسبی با نیاز دانشآموزان ندارد. سال گذشته حدود 13 میلیون دانشآموز و 17 هزار مشاور در مدارس حضور داشتند که میشود وجود یک مشاور به ازای 764 دانشآموز و سهم هر دانشآموز از مشاوره فقط هفت دقیقه در ماه.
به عبارت دیگر اگر فرض کنیم هر مدرسه 150 دانشآموز دارد هر مشاور باید به پنج مدرسه خدمات ارائه دهد و ناگفته پیداست که در این وضع آنها فقط میتوانند به تشکیل پرونده و پاسخگویی به بخشنامهها و امور اداری مشغول شوند و اگر فرصتی باقی بماند احوالپرسی و سلام علیکی با دانشآموزان داشته باشند.
به همین علت است که کارشناسان نسبت به تبعات و آسیبهای ناشی از کاستیهای مشاوره و راهنمایی در مدارس هشدار میدهند و خواستار توجه و رسیدگی مسئولان هستند. باید پذیرفت وجود راهنمایی و مشاوره با آینده تکتک دانشآموزان، فرزندان ملت و حتی خود مسئولان گره خورده است و نبود یا کمبود مشاور در مدارس موضوعی نیست که بشود با سادهانگاری از کنارش گذشت.
امروزه مدرسهای که مشاور ندارد این پیام را منتقل میکند که برای آینده تحصیلی دانشآموزان برنامهریزی ندارد و دانشآموزان این مدارس کسی را ندارند که در مسیر تحصیل و زندگی یار و یاور و راهنمایشان باشد. در خانه هم با توجه به اشتغال والدین در خارج از منزل امکان یاری رساندن به فرزندان و برقراری رابطه مطلوب به حداقل کاهش یافته است. بنابراین احساس تنهایی و فریاد هل من ناصر ینصرنی دانشآموزان در این دنیای پرهیاهو و با این کمبود مشاور در مدارس ره به جایی نمیبرد مگر این که مسئولان آموزش و پرورش خود فریاد دادرسی سردهند و برای جذب دانشآموختگان توانمند و خلاق و با استعداد ولی بیکار رشتههای مشاوره و روانشناسی برنامه جامعی ارائه دهند.
-